مطالب جدیدمقالات

دین و انسانیت

دین و انسانیت

نویسنده: جلال معروفیان

این روزها تبلیغات و یا شعارهایى در بین عده اى از مردم وجود دارد که:

+ دینِ من، انسانیت است و انسانیت براى من، مهمتر از دین است.
+ دین مهم تر است تا انسانیت
+ ملاک برخورد و تعامل و روابط، باید انسانیت باشد نه دین. زیرا دین، بین انسان ها، خط کشى نموده و آنان را تقسیم و طبقه بندى مى کند.
و….
ولى آیا به راستى این گونه است؟! در خلال این بحث باید به سوالات زیر پاسخ داده شود:

۱٫ چرا چنین مباحثى در جامعه مطرح شده است؟
٢. دین چیست؟
٣. انسانیت چیست؟
۴. دین و انسانیت، چه نسبت و رابطه اى با هم دارند؟

در پاسخ به سوال اول، علت مطرح شدنِ موضوع دین و انسانیت در موارد زیر قابل جستجو است:
– به قدرت رسیدن تعدادى از دولت ها در جهان اسلام با صبغه ى اسلامى که در مأموریت و رسالت خود، ناتوان بوده اند.
– ظهور اسلام گرایى افراطى
– تنزل اخلاق اجتماعى در جوامع مسلمان به دو دلیل:
یک) مدرنیته غربى و مدرنیزاسیون جوامع شرقى
دو) فربه شدن دو بعد شریعت و سیاست نزد دینداران. یعنى بُعد اجتماعى و اخلاقى دین، نادیده گرفته شده و یا کمرنگ شده است.

دین چیست؟!
بدون شک، هم دین باوران و هم دین ناباوران، تعریف خاصى از دین دارند که در تقابل با یکدیگر و یا متضاد هم مى باشد. اما در این جا، بهتر است که دین را از منظر و دیدگاه دینداران، تعریف نمود. چون از همان ابتدا، غیر دینداران، اعتقاد به نفى و طرد دین دارند و نه اثبات آن.
جهان هستى، سه گوشه اى است که یک گوشه ى آن خدا، گوشه اى طبیعت و گوشه ى دیگرش، انسان است. اما خالق و پدیدآورنده ى انسان و طبیعت، خداوند است. نکته ى مهم این است که از نظر دینداران، انسان به تنهایى و فقط با اتکا به عقل خویش، نمى تواند آن گونه که شایسته و بایسته است از توان و استعدادهاى خویش و امکانات و مواهب طبیعت، بهره و استفاده ى لازم را ببرد و رشد کند. به باور آنان، خداوندى که خالق انسان و طبیعت است، به منظور استفاده ى درست و بهینه ى انسان از ظرفیت و استعدادهاى خود و مواهب و امکانات طبیعت، پیامى را براى انسان فرستاده است که در صورت قبول و پذیرش آن، به رشد و تکامل فردى و بهره مندى مناسب و صحیح از طبیعت نایل مى شود و با ایمان به حیات پس از مرگ نیز، هر گونه یأس و نا امیدى و احساس پوچى و بى معنایى از زندگى او رخت بر مى بندد. این پیام، شامل یک سرى بینش ها و باورها، و یک سرى رفتارها و مواضع است که باید انجام بگیرند و یا از آن ها احتراز و دورى شود.
به طور کلى و مجمل، دین، داراى سه بخش است:
الف) عقاید و باورها    ب) احکام و عبادات      ج) اخلاق
هر سه بخش دین، به منظور رشد و تعالى انسان، و توانمندى او در جهت بهره بردارى بهینه و صحیح از استعدادهاى خود و امکانات و مواهب طبیعت است.

تعریف انسانیت:
گرچه براى انسان بودن و انسانیت، معیار و ملاکى که مورد اجماع باشد تا بر اساس آن رفتارهاى انسانى را از رفتارهاى دور از انسانیت تفکیک نمود، وجود ندارد، اما ظاهراً افرادى که به تقدم و حتى جایگزینى انسانیت بر دین باور دارند، دو ویژگى “احساس مسئولیت” و “اخلاق” را در یک نفر، نشانه ى انسانیتِ او مى دانند. بدین معنى که هر اندازه، یک نفر در قبال سایر همنوعان و محیط زیستش، احساس مسئولیت کند و در تعامل و ارتباطات خود، اخلاق مدار باشد، به همین نسبت، انسانیت بیشترى دارد و نه تنها محتاج دین نیست، بلکه دینِ او، انسانیت و انسانیت اش، دینِ اوست.

حالاً با تعریفى که از دین و انسانیت شد، باید بررسى کنیم آیا حقیقتاً دین و انسانیت در تضاد یا تقابل با یکدیگر قرار دارند؟!
در این قسمت، به ارزش احساس مسئولیت از دیدگاه قرآن و فرموده هاى بیامبر(ص)، نگاهى بسیار مختصر مى اندازیم.
صدها آیه و حدیث در قرآن و فرمایشات رسول خدا(ص) به احساس مسئولیت و اهمیت و جایگاه اخلاق و اخلاقى زیستن انسان اشاره دارند.

الف) احساس مسئولیت: اساساً دین یعنى مسئولیت پذیرى و پاسخگوئى انسان به خداوند در قبالِ: خداوند، همنوعان، پدر و مادر، محیط زیست و…

ـ آیاتى از قرآن

– وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
از چیزی دنباله‌روی مکن که از آن ناآگاهی. بی‌گمان (انسان در برابر کارهائی که) چشم و گوش و دل همه (و سایر اعضاء دیگر انجام می‌دهند) مورد پرس و جوی از آن قرار می‌گیرد.
– کلُّ نفسٍ بِما کَسَبَتْ رَهینهٌ
هرکسی در برابر کارهائی که کرده است گروگان می‌شود.
– وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ
هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمی‌کشد. یعنى هرکس مسئول اعمال خویش است.
– إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ
خداوند حال و وضع هیچ قوم و ملّتی را تغییر نمی‌دهد (و ایشان را از بدبختی به خوشبختی، از نادانی به دانائی، از ذلّت به عزّت، از نوکری به سروری، و … و بالعکس نمی‌کشاند) مگر این که آنان احوال خود را تغییر دهند.

ـ احادیثى از پیامبر(ص)

پیامبر بزرگوار اسلام(ص)، انسان را مسئول مى داند:
– کُلُّکُمْ رَاعٍ وَکُلُّکُمْ مَسْؤول عَنْ رَعِیَّتِهِ، الإِمَامُ رَاعٍ وَ مَسْؤولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَالرَّجُلُ رَاعٍ فِی أَهْلِهِ وَهُوَ مَسْؤولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَالْمَرْأَهُ رَاعِیَهٌ فِی بَیْتِ زَوْجِهَا وَ مَسْؤولَهٌ عَنْ رَعِیَّتِهَا، وَالْخَادِمُ رَاعٍ فِی مَالِ سَیِّدِهِ ومَسْؤولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، -قَالَ: وَحَسِبْتُ أَنْ قَدْ قَالَ: وَالرَّجُلُ رَاعٍ فِی مَالِ أَبِیهِ وَمَسْؤولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ- وَکُلُّکُمْ رَاعٍ وَمَسْؤولٌ عَنْ رَعِیَّتِه
ترجمه: بدانید تمام شما راعی هستید و تمامتان نسبت به رعیت خود مسؤولیت دارید، رهبر و پیشوا، راعی جامعه است و نسبت به آنان مسؤول است. مرد نسبت به اهل و عیال خود راعی است و نسبت به آنان مسؤول است. زن نسبت به خانه شوهر راعی است و در باره آنان مسؤول است. کارگر نسبت به اموال کارفرما، راعی است و از آن سؤال شود. بدانید تمام شما راعی هستید و تمامتان نسبت به رعیت خویش مسؤولید.»
– من لا یهتم بأمر المسلمین فلیس منهم و من لم یصبح و یمسی ناصحاً لله و لرسوله ولکتابه ولإمامه ولعامه المسلمین فلیس منا.
ترجمه: کسى که نسبت به امور و وضعیت مسلمانان بى تفاوت باشد و در شبانه روز، هیچ احساس مسئولیتى نسبت به خدا و پیامبرش و قرآن و رهبران و مسئولان مملکت و خلاصه کلیه ى مسلمانان، نداشته باشد، نمى توان گفت که مسلمان است و یا حداقل داراى درجات کاملى از اسلام مى باشد.

پس معلوم شد که اسلام،
یکم) مسئولیت و مسئول بودن انسان را به رسمیت مى شناسد.
دوم) به کسانى که احساس مسئولیت مى کنند، جایگاه برترى مى بخشد
سوم) براى اداى مسئولیت، پاداش زیادى در نظر مى گیرد.
چهارم) مهمتر از همه ى این ها، اداى مسئولیت را تقسیم مى کند و آن را به گردن همه مى اندازد.یعنى سنگینى و سختى مسئولیت را سبُک مى کند.

ب) اخلاق

ـ قرآن:
اخلاق فردى در سوره ى فرقان و اخلاق اجتماعى در سوره ى حجرات، تابلویى بسیار زیبا و بى مانند را از رفتار اخلاقى فرد و زیست اخلاقى در جامعه به نمایش گذاشته است.

ـ  احادیث
احادیث مشهورى از رسول خدا(ص) در باره ى اخلاق نقل شده است که هنوز هم براى انسان به مثابه یک رؤیا است.
– بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مکارمَ الَاخلٰاقِ
ترجمه: یعنى من براى تمام کردن و تکمیل نمودن سجایاى اخلاقى برانگیخته شده ام.
– أَکْمَلُ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَانًا أَحْسَنُهُمْ خُلُقًا وَ خِیَارُکُمْ خِیَارُکُمْ لِنِسَائِهِمْ خُلُقًا
ترجمه: کامل ترین درجه ى ایمان را مؤمنى دارد که اخلاق بهترى دارد و بهترین شما کسى است که اخلاق خوبى با زنانشان دارند.
– مَا مِنْ شَیْءٍ أَثْقَلُ فِی الْمِیزَانِ مِنْ خُلُقٍ حَسَنٍ
ترجمه: در ترازوى حساب و کتاب، هیچ چیزى سنگین تر از اخلاق حسنه نیست.
– إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیُدْرِکُ بِحُسْنِ خُلُقِهِ دَرَجَهَ الصَّائِمِ الْقَائِمِ
ترجمه: به تحقیق، انسان مؤمن با اخلاق زیبا به درجه ى کسى مى رسد که به صورت مستمر نماز و روزه مى خواند.
– إِنَّ الْعَبْدَ لَیَبْلُغُ بِحُسْنِ خُلُقِهِ عَظِیمَ دَرَجَاتِ الآخِرَهِ وَشَرَفَ الْمَنَازِلِ وَإِنَّهُ لَضَعِیفٌ فِی الْعِبَادَهِ
ترجمه: انسان مسلمان حتى اگر در عبادت هم ضعیف باشد، بوسیله ى اخلاق نیکو، به درجات بالا و مقام هاى بزرگى دست مى یابد
– لا إِیمَانَ لِمَنْ لا أَمَانَهَ لَهُ وَلا دِینَ لِمَنْ لا عَهْدَ لَهُ
ترجمه: کسى که امانتدار نبوده و عهد و پیمان را بشکند، ایمان هم ندارد.

زمانى که مسلمانان اولیه به سرپرستى جعفر ابن ابى طالب به حبشه(اتیوپى) مهاجرت کردند و پادشاه حبشه از پیامبرشان سوال نمود، جعفر در معرفى ایشان گفت:” أَمَرَنا ِبِصْدقِ الْحَدِیثِ وَأَدَاءِ الأَمَانَهِ وَصِلَهِ الرَّحِمِ وَحُسْنِ الْجِوَارِ وَالکَفِّ عَنِ الْمَحَارِمِ وَالدِّمَاءِ. یعنى: به ما دستور داده است تا در گفتار صادق باشیم، امانت دارى کنیم، پیوندهاى خویشاوندى را حفظ و از تجاوز به محارم و ریختن خون دیگران، خوددارى کنیم!”

پیامبر اسلام (ص) به هنگام جنگ و درگیرى، یارانش را سفارش مى کرد که:
+ زنان، کودکان و افراد سالخورده را نکُشند.
+ درختان را قطع و چاههاى آب را تخریب نکنند.
+ پرستشگاه و اماکن مذهبى و دینى را ویران نکنند.

همچنین از ایشان روایت شده که: یک نفر به خاطر این که گربه اى را زندانى کرد تا از گرسنگى بمیرد، به جهنم رفت. در مقابل، یک نفر نیز، به خاطر این که به سگ تشنه اى در بیابان آب داد، وارد بهشت شد.

با تبیین دیدگاه دین در باره ى احساس مسئولیت و اخلاق، آیا اکنون مى توان گفت که این دو با هم ناسازگارند؟!
آیا واقعاً انسانیت مى تواند، جایگزین دین باشد؟!
پاسخ هر دو پرسش بالا، منفى است. زیرا دین و انسانیت نه تنها هیچ تضادى با هم ندارند، بلکه انسانیت، پایه و اساس دین است و دین، مکمل و تأیید کننده ى انسانیت است.  بدون دین، انسانیت، ناتمام است و دینى که انسانیتِ انسان را شکوفا نکند و بر آن صحه نگذارد، نمى تواند دین باشد.
اما آن چه مایه تأسف است، این است که مدعیان دیندارى را از احساس مسئولیت و آراستگى به اخلاق والا و انسانى پیامبر(ص) دور و تُهى ببینى و انسان هاى بزرگوارى که واقعاً مالامال از احساس مسئولیت در برابر مردم و جامعه و آراسته به اخلاق انسانى مى باشند، بى توجه به دین و یا ضد دین ببینى!!!
دسته ى اول، نه تنها به بیراهه مى روند، دیگران را نیز از دین متنفر و بیزار مى کنند و دسته ى دوم نیز، عملاً در راهى گام بر مى دارند که ظاهراً با آن مخالفت مى ورزند.

امروز، جامعه ى ما، بیش از هر چیزى، به دینى نیاز دارد که انسانى است و به انسانیتى که تکیه گاه و پشتوانه اش، دین است.

تاریخ در باره ى کسانى که این دو را از هم جدا مى کنند و یا در مقابل هم قرار مى دهند، به نیکى نام نخواهد برد و داورى خوبى نخواهد داشت.

منبع: کانال تلگرامی ژیانه‌وه

‫۲ دیدگاه ها

  1. مباحثی که مطرح کردین خیلی خوب و مفید بود ولی اخر نگفتید که چرا ما به جای انسانیت دین داشته باشیم و علت اصلی تعارض بین این دو چیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا