خودخواهی و جنگ افروزی آمریکا
خودخواهی و جنگ افروزی آمریکا
نوشته: د. عمار طالبی / ترجمه: عبدالخالق احسان
شیوه آمریکا در زمانه معاصر عجیب و حیرت آور است، آنان هر کسی را که به روش کار و تجاوزگری های شان موافق نباشد، برچسب تروریست بودن می زنند و به فکر نابودی اش می شوند. جنگ شان در افغانستان هنوز شعلهور است، ملت افغان را به مشکلات گوناگونی دچار ساخته اند، زندان گوانتانامو به بهانه مبارزه با تروریسم هنوز به خاطر شکنجه و تعذیب باز است، و در عراق، دولت از بین رفته و ارتش آن متلاشی گردیده و از مشکلات زیادی مثل: طایفه گری و نژادپرستی رنج می برد. کُرد های شمال سوریه را با اعطای سلاح حمایت می کند تا سوریه را تجزیه نمایند، و از طرف دیگر کوریا را تهدید می کند که آن را از نقشه جهان محو می سازد.
از امور خیلی عجیب و حیرت آور، قرار دادن استاد اسماعیل هنیه در لیست تروریستان می باشد؛ چون ایشان از قبول قدس به حیث پایتخت صهیونیست ها ابا ورزیده و بر دفاع از سرزمینش و آزادی آن و مقاومت در مقابل تجاوز و استعمارگری صهیونیست ها و امریکایی ها در کشورش، مقاومت نموده است.
جامعه جهانی در قرن گذشته حرکت های آزادی خواهانه ی را به رسمیت شناخت که به خاطر دفاع از سرزمین شان و آزادی آن از چنگال استعمارگران تأسیس گردیده بودند؛ اما در قرن حاضر حقایق وارونه گردیده و اصول اخلاقی و سیاسی بر عکس شدند، لذا می بینیم کسی که از خویشتن و سرزمینش دفاع کند، تروریست محسوب گردیده و محاصره شده و علیه آن جنگ و پیکار راه اندازی می گردد و ستمگرانه و دشمنانه در لست تروریستان درج می شود.
آمریکائیان مدعی هستند که دموکراسی را در جهان نشر و پخش نموده و از اصول آن و انواع آزادی ها دفاع نمودند؛ اما در میدان واقعیت می بینیم که امور بر عکس بوده و ادعا های شان دروغین و وعده هایش فریبکارانه می باشد؛ چون شهرک سازی های صهیونیستان و تجاوزات آن بر مردم فلسطین و کشتار روزانه شان را تأیید می کنند و ملت فلسطین را از کمک های بیرونی محروم نموده و اجازه نمی دهند که کمک ها به آوارگان فلسطینی برسد.
برای آمریکائیان منطق قوت، تجاوزگری و طغیان مدار اعتبار است، حتی بر هم پیمانان ترک خود خیانت کرده و کودتا علیه حکومت اردوغان را حمایت نمودند؛ و هم چنان کُردهای کردستان عراق را فریب داده و تشویق شان نمودند که دولت مستقلی تشکیل دهند و سپس خیانت نموده و رهای شان کردند.
گفتگوی صلح در قضیه فلسطین را نیز امریکا زیر نظر گرفته و همیشه بر فلسطینیان فشار می آورد و تا امروز به فکر ضعیف ساختن فلسطینیان است و به مکر و نیرنگ و دسیسه گری با هماهنگی با برخی کشور های عربی به این قضیه می پردازد.
امریکا بر شاه اردن فشار وارد می کند تا با خواسته ی امریکا همگام شده و قدس را به حیث پایتخت اسرائیل قبول نموده و قضیه فلسطین را محو و تصفیه نماید؛ در حالی که اکثریت جامعه جهانی به تصمیم رئیس جمهور امریکا مخالفت نمودند و انتقال پایتخت اسرائیل به قدس را رد کردند، آن چه امریکا و مسیحیان و یهودیان افراطی و تندرو می خواهند، شعله ور ساختن جنگ دینی و شاید هم جنگ جهانی دیگری می باشد؛ به خصوص آنگاه که با کوریای شمالی و چین و روسیه با قوت می خواهند مقابله صورت گیرد؛ چون روش و اسلوب امریکا مخالف برنامه های روسیه و کوریای شمالی است و از جنگی ویرانگری خبر می دهد که زمین و همه مخلوقات را نابود می سازد، زیرا استعمال سلاح های هسته ای ویرانگر همه تر و خشک را نابود می کند.
جنگ یمن معلوم نیست به کجا می انجامد، در حالی که ملت یمن را نابود ساخته و به کشتار، مریضی و گرسنگی دچار ساخته است و وحدت یمن در حال فروپاشی می باشد.
تا امروز هدف این جنگ خانمان سوز را نمی دانیم؟ آیا امارات با سعودی هماهنگ است؟ یا این که امارات می خواهد جنوب یمن را تصرف کند و شمال یمن به سعودی برسد؟ آیا دفاع از حکومت مشروع یمن که در شمال و جنوب سرگردان است، فراموش شده؟ حکومت ضعیفی که نه قوت دارد و نه نیرو و نه توانایی مقابله با ملیشی های حوثی را دارا می باشد و نه توان برخورد با شورای جنوبی دارد و نه کسانی که آشکارا خواهان استقلال جنوب یمن هستند؟ آیا امارات این تجزیه و تقسیم و فروپاشی را حمایت می کند؟ آیا برای این نابودسازی برنامه استراتیژی دارد؟ در قضیه یمن هیچ چیز واضح نیست و امریکا هر روز این جنگ ویرانگر را به نوعی حمایت می کند و خواهان ادامه آن است.