تربیت، اخلاق و تزکیهحركات و احزابمطالب جدیدمهارتهای زندگی

قلبت را پس بگیر، و خانه ات را در بهشت ببین

قلبت را پس بگیر، و خانه ات را در بهشت ببین

نویسنده : یاسمین مجاهد /مترجم: سمیرا کنعانی

 

زنی را می شناسم که عشقش به محبوب از هر نظر و از هر چه در این دنیاست، بیش تر بود. زنی که هرگز اجازه نداد موقعیتش او را محدود یا کنترل کند. او در قلبش ایمانی داشت که حاضر شد به خاطر آن جانش را فدا کند. او یک ملکه بود اما فراتر از تاج و تخت پادشاهی را نگریست و به جای آن، مکانی در جهان دیگر را برگزید. آسیه، همسر فرعون، این مکان را با قلب خود و با چشمان بصیرت خود مشاهده کرد!

خداوند در قرآن می فرمایند:

“وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَهَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ” ( تحریم:۱۱)

” و براى کسانى که ایمان آورده‏اند خدا همسر فرعون را مثل آورده آنگاه که گفت پروردگارا پیش خود در بهشت‏خانه‏اى برایم بساز و مرا از فرعون و کردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان”

داستان آسیه را بارها و بارها شنیده ام و هر بار به نحوی مرا تحت تأثیر قرار داده است، اما اخیرا” این داستان به طور جدیدی به من تلنگر زد و من رابه فکر واداشت.

چند ماه پیش با آزمون مشکلی در زندگی مواجه شدم، در زمان سختی ها و مواجه با مشکلات، ممکن است با ارسال یک پیام و یا پست گذاشتن در فیسبوک دعای گروهی  از کسانی را که روح هایی پاک، زیبا و فرشته گونه دارند را با خود همراه کنیم. چنین بود که من بزرگ ترین هدیه ای که شخصی می تواند به دیگری ببخشد را درخواست کردم، در واقع تقاضای من، دعایی از ته دل و صادقانه بود، آن چه دریافت کردم، مرا غرق در اندیشه کرد و هرگز هدیه ی خداوند را فراموش نخواهم کرد. من کسانی را داشتم که در نمازهای شب شان، ایستاده در مقابل کعبه، حتی در طی سفر یا در زمان زایمان شان برایم دعا کردند. یکی از این دعاها واقعا” برای من تکان دهنده بودو آن یک پیام ساده بود: ” شاید خانه ات در بهشت به تو نشان داده شود و این چنین هر سختی برای تو آسان گردد!”

این پیام به شدت ما را منقلب کرد، داستان آسیه را به یاد آوردم و به حقیقیتی شگفت انگیز پی بردم. آسیه شدید ترین شکنجه هایی را متحمل شد که کمتر کسی می تواند تصور کند. فرعون بزرگترین ظالمی بود که زمین به خود دیده است و تنها فرمانروای آسیه نبود، بلکه شوهر او نیز بود، در لحظات نهایی که فرعون دست به شکنجه کردن آسیه به وحشیانه ترین شکل ممکن زد، اتفاق عجیبی افتاد:

آسیه لبخند زد!

هم زمان با تجربه کردن شدیدترین شکنجه هایی که قابل تصور باشد، لبخند زد، اما چگونه ممکن است؟

چگونه است که ما موانع پیش رو با برداشت ها و قضاوت اشتباه دیگران را نمی توانیم تاب بیاوریم؟

چگونه گاهی افرادی که از دارایی دنیا کاملا بی نصیب اند، لب به شکایت نمی گشایند و در مقابل هستند کسانی که از دارایی دنیا چیزی کم ندارنداما لب، جز به نالیدن و شکوه کردن نمی گشایند؟ چگونه است که گاهی در چالش های بزرگ زندگی مان صبر بیش تری پیشه می کنیم ولی در مورد مشکلات ناچیز چنین عمل نمی کنیم؟

تفکر من چنین بود که مصیبت ها سخت هستند؛ زیرا سختی ها مشخص اند،به این معنا که موارد مشخصی هستند که تحمل شان مشکل است و به گمان من چنین بودکه یک لیست کلی، یک استاندارد و سلسله مراتب از مصیبت ها و سختی ها وجود دارد که بر اساس آن، بعضی مصیبت ها سخت ترند، به عنوان مثال، مرگ معشوق از بعضی مشکلات دیگر دردناک تر است.

اما تفکر من اشتباه بود، این نوع مصیبت نیست که سخت است، بلکه خود مصیبت است، در واقع میزان سختی مشکلات ما مقیاسی دارد که قابل دیدن نیست؛ من در زندگی با آسانی و سختی های زیادی مواجه شده ام، نه به این دلیل که سخت یا آسان بوده اند! بلکه آسانی و سختی تنها بر اساس سطح امداد غیبی و الهی است که تعین می شود بدین معنا که هیچ چیزی آسان نیست مگر این که خداوند آن را برای ما آسان سازد و اگر خداوند بخواهد هیچ چیزی سخت نیست، نه بیماری، نه مرگ  و نه حتی پرتاب شدن در آتش یا شکنجه توسط یک پادشاه ظالم….

 

ابن عطا اسکندری به زیبایی این حقیقت را بیان می کند؛ ” هیچ چیزی د راین دنیا مشکل نیست اگر آن را در پروردگار بجوییدو هیچ چیزی آسان نیست اگر آن را در حد خودتان بجویی!”

حضرت ابراهیم به درون آتش پرتاب شد و مطمئنا” خداوند به هیچ وجه راضی نیست که هیچ کدام از ما چنین تجربه ای را از سر بگذرانیم، اما با این حال، نمی توان شخصی را یافت که به نحوی درون آتش های احساسی، روحی یا اجتماعی پرتاب نشده باشد. ما حتی لحظه ای نیز نمی اندیشیم که خداوند است که می تواند این آتش ها را برای ما خنک کند. خداوند به آسیه، خانه و جایگاهش را در بهشت نمایاند و چنین بود که آسیه تحت شکنجه شدید جسمی، لبخند زد و تحمل دردو رنج برایش آسان گشت.

ما با چشمان فیزیکی مان نمی توانیم بهشت را در این دنیا ببینیم، اما اگر خداوند بخواهد با چشم بصیرت مان می توانیم خانه را با او ببینیم  و این چنین هر سختی آسان می شود و حتی در مواقع سختی نیز می توانیم لبخند بزنیم.بنابراین، مشکل ما خود رنج و آزمایش نیست، مشکل ما سرما یا گرسنگی نیست که ما را آزار می دهد،   مشکل ما این است که ما تدرارکات مورد نیاز گرسنگی و سرما را ندیده ایم، آیا ما توشه ی مورد نیاز سرما و گرما را داریم؟ اگر داریم این مسائل نخواهد توانست به ما آسیبی برساند. مشکل زمانی است که در زمان طوفان و کولاک، پناهگاه و توشه ای نداریم.

به راستی خداوند مصیبت ها را می فرستد که به وسیله آن پاک شویم ، قوی گردیم و به سوی او بازگردیم. باید ایمان داشته باشیم که ما را در آن گرسنگی، تشنگی و سرما بدون توشه و پناهگاه رها نخواهد کرد. خداوند ما را می آزماید و به همراه آن صبر و خرسندی و قناعت را نیز به منظور تاب آوردن مشکلات به ما عطا می کند.

خداوند حضرت آدم را به زمین فرستاد، جایی که ممکن بود با وسوسه ها و کشمکش های گوناگونی روبه رو شود  اما وعده ی کمک آسمانی اش را نیز به او داد. چنان که خداوند در قرآن می فرماید: قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعًا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ ” عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنِّی هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَلَا یَشْقَى” ( طه:۱۲۳)

“فرمود همگى از آن [مقام] فرود آیید در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگر است پس اگر براى شما از جانب من رهنمودى رسد هر کس از هدایتم پیروى کند نه گمراه مى‏شود و نه تیره‏بخت “

 

یکی از دعاهای مورد علاقه من سخن پیامبر عزیزمان در طائف است، زمانی خون آلود و زخمی خدایش را چنین خواند: ” پناه می برم به نور جمال تو که تاریکی ها را بدان روشن شده و کار دنیا و آخرت با آن سامان یافته است.”

کمک های آسمانی اش را در لحظات سخت و طاقت فرسا می فرستد که به نمایاندن حتی بخشی بسیار اندک و ناچیز از خانه مان در کنار خودش می تواند حتی در وسط شعله های مصیبت و عذاب لبخند را بر لبان ما بنشاند.

———————-

منبع: نام کتاب:قلبت را پس بگیر / نویسنده : یاسمین مجاهد /مترجم: سمیرا کنعانی / نشر احسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا