تربیت فرزندانمطالب جدید

هنر ارتباط با فرزندان، روش های تشویق و تنبیه کودکان

هنر ارتباط با فرزندان، روش های تشویق و تنبیه کودکان

نویسنده: محمدسعید مرسی / مترجم:ابراهیم گل محمدی

 

هنر ارتباط با فرزندان، روش های تشویق و تنبیه کودکان، به هنر فرزندپروری پیامبر(ص) توجه کنید: پیامبر(ص) بر گونه ی حسن بن علی بوسه زد؛ درحالی که اقرع بن حابس تمیمی هم در آنجا نشسته بود. اقرع گفت: ((من ده فرزند دارم؛ اما هرگز هیچ کدام شان را نبوسیده ام.))

پیامبرخدا (ص) به او نگریست؛ سپس فرمود: ((کسی که رحم نکند، به او رحم نمی شود.))

 

از انس روایت شده: پیامبر(ص) خوش اخلاق ترین انسان هاست. برادری داشتم که تازه او را از شیر گرفته بودند؛ و نام اش ابوعمیر بود. گنجشک بیماری به نام نغیر داشت. پیامبر(ص)  این کودک را نوازش کرد و فرمود: (( ای ابوعمیر، نغیر چه کار می کند؟ ))

بخاری از ام المؤمنین عایشه (رض) روایت کرده است: عرب بیابان گردی نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: (( آیا بچه هایتان را می بوسید؟ ما آنها را نمی بوسیم.))

 

پیامبر(ص) فرمود: ((من نمی توانم کاری برایت بکنم، اگر خداوند رحمت را از قلبت بیرون آورده باشد.))

طبرانی از جابر(رض) به روایت کرده که گفته است: نزد پیامبر(ص) رفتم. او را دیدم که چهار دست و پا راه می رفت و حسن و حسین را بر پشت خود گذاشته بود و می فرمود: ((شتر شما چه شتر خوبی است! و شما دو تا چه هم سنگ و برابرید!))

 

پیامبر(ص) بارها عبدالله و عبید الله و بسیاری از فرزندان عباس(رض) را به صف می کرد. سپس می فرمود: ((هر کس پیش از همه به من برسد، به او فلان یا بهمان جایزه را میدهم.)) همه به سوی او می دویدند و بر سر و سینه ی او می افتادند و ایشان آن ها را می بوسید و به دوش می گرفت.

 

این چنین رسولِ اسوه و سرمشق(ص) با بچه ها شوخی و بازی می کرد؛ و خود را از آن ها بزرگتر نمی دانست و آن ها را کوچک و حقیر نمی پنداشت؛ و با آنان کودکانه رفتار می نمود، تا به ما بیاموزد، مهر ورزیدن به کودکان چه گونه باید باشد؛ و این کار منافی وقار و هیبت و بزرگی نیست؛ بلکه بر منزلت و شأن انسان می افزاید؛ زیرا اگر خدا بخواهد، همان خوش رفتاری و مهر و محبت را از فرزندان و دانش آموزان خود – زمانی که بزرگ شوند- می بینند و ثمره ی زحمت های خود را به دست می آورند. همان گونه که آنها با پدرومادر خود دوستانه رفتار می کنند، و مشکلات، گرفتاری ها، دل نگرانی ها و مشغله های ذهنی خود را به صراحت با آنان در میان می گذارند، همین امر باعث حل آسان مشکلات شان می شود؛ اما کسی که فرزندانش از او می هراسند، و هر روز آنان را زیر رگبار ناسزا و سخنان زشت می گیرد، و با خشونت و تندی با آنان رفتار می کند، و با تنبیه های گوناگون با آنان برخورد می نماید، اما آرزو دارد هنگامی که فرزندانش بزرگ شدند، کارهایشان را با او به صراحت مطرح کنند، و با او هم سخن و هم نشین باشند.

 

دریغ و افسوس که این امر ممکن نیست؛ زیرا سال ها با رفتارش میان خود و فرزندان مانع ایجاد کرده است. افزون بر این، پس از این همه رنج و عذاب، فرزندان آرزوی مرگش را دارند، تا از دست او راحت شوند؛ و چه بسا که پس از مرگ نیز به او نفرین بفرستند؛ و بدین وسیله خود را از نیکی فراوان محروم نمایند. حال آنکه یکی از سه مورد از باقیات صالحات برای انسان_ که پس از مرگ هم عمل او قطع نمی شود- فرزند صالح است.

 در این مورد بخوانید: فرزند، چگونه ارزش‌ها را در فرزندانمان نهادینه کنیم?

 

در رکاب صحابه و صالحان

این موضع گیری عمر بن خطاب(رض) خواندنی است، که یکی از والیان مسلمانان نزد او آمد و دید عمر با فرزندانش بازی می کند. والی این کار عمر را نپسندید. امیر مؤمنان عمر(رض) به او گفت: ((مگر تو با خانواده ات چه گونه رفتار میکنی؟))

 

گفت: ((وقتی به خانه وارد میشوم، همه ساکت می شوند.))

عمر(رض) به او گفت: ((از مقام ولایت کناره بگیر! زیرا تو اگر درحق خانواده ی خودت رحمت و دلسوزی نداشته باشی، در مورد امت محمد، هم نمی توانی دل سوز و مهربان باشی.))

 

اسنان بن سلمه هذلی گفته است: با چند پسربچه، در شهر مدینه می گشتیم و خرما می چیدیم، که ناگهان عمر بن خطاب با عصایی در دست از دور آمد. همین که بچه ها او را دیدند، فرار کردند و در میان درختان خرما پنهان شدند؛ اما من از جایم برخاستم؛ و از او فرار نکردم؛ درحالی که خرماهایی را که چیده بودم، در دامنم داشتم، به او گفتم: ((ای امیر مؤمنان، این خرماها را باد انداخته است.))

عمر به خرماهای دامنم نگاه کرد و مرا کتک نزد. گفتم: ((ای امیر مؤمنان، بچه ها همین دوروبرها هستند. اگر شما بروید، می آیند و خرماها را از من می گیرند.))

گفت: ((نمی گیرند. برو!))

سپس به همراه من تا در خانه مان آمد ]که بچه ها خرماها را از من نگیرند[.

 

چگونه کودکان را تشویق کنیم؟

تشویق و ترغیب طفل و محبت نشان دادن به او ضروری و لازم است؛ اما باید میان تشویق مادی با ادبی و معنوی توازن و تعادل برقرار کرد. اشتباه است که تشویق را تنها به امور مادی منحصر کرد؛ زیرا بدین وسیله بچه با خصلت منفعت طلبی پرورش می یابد؛ و در برابر آن چه انجام می دهد، چیز مادی می خواهد؛ اما پاداش های معنوی مانند تشویق و تمجید از او در میان دیگران در او اثر بزرگی خواهد داشت. از این دست اسباب مواردی چنین است:

 

۱– اسباب بازی ها؛ مانند: عروسک، عروسک خیمه شب بازی، انواع حیوانات کاغذی.

– خوراکی ها، مانند: آب نبات، شکلات، بیسکویت. البته با رعایت اسراف نکردن در این خوراکی ها، تا دندان هایشان آسیب نبیند.

برای آن دسته از کودکان مدرسه رو، ابزاری مانند: قلم و خودکار و کارت های تشویق و دوچرخه.

۲. بیان سخن زیبایی که رغبت آور و شوق برانگیز باشد؛ مانند: «آفرین !»، متشکرم!»، «چه زیرکی!»، «خداوند بهترین پاداش را به تو بدهد!»، «بارک الله!»، «احسنت!»

٣. درگذشتن از خطا و اشتباه او؛ البته باید بیان شود که این گذشت، برای کار خوبی بوده، که پیش از این انجام داده است. اگر لباس هایش را در اتاق رها کرد، یا با جوراب روی زمین راه رفت، و آن را کثیف نمود، مادر به او بگوید: «این کار اشتباه است؛ اما از اشتباهت میگذرم؛ زیرا در مدرسه آموزگارت از تو راضی است؛ و توانستی در انضباط نمره ی عالی کسب کنی؛ اما بار دیگر لباس هایت را این گونه توی اتاق نینداز!»

  1. قدردانی و تشکر از او در حضور جمع؛ در جمع معلمان و همکلاسی ها و دوستانش و کسانی که آن ها را دوست دارد، یا کسانی که دوست دارد نزد آنان تمجید و تشویق شود، اگر در چیزی حرف شنوی داشت، جلوی آنان تکرار نمایید؛ و برای مثال بگویید: «امروز احمد به سخنانم خوب گوش داد. من از او بسیار راضی هستم؛ زیرا بسیار مؤدبانه است و مانند بچه های زیرک، به حرف ها توجه می کند.»

ه. نام نویسی او در فهرست دانش آموزان برتر؛ این نام نویسی، نزد بسیاری از بچه ها، از هر هدیه ای با ارزش تر است. به گونه ای که یکی از تنبیه های معلم در کلاس، این است که دانش آموز را تهدید نماید نامش را از فهرست دانش آموزان برتر پاک می کند. اتفاق افتاده که دانش آموز بر اساس این تهدید به گریه افتاده و قول داده است که جایگاهش را حفظ کند.

  1. تنبیه نکردن دیگری به احترام او؛ اگر برادر یا هم کلاسی او اشتباه کرد، به خطاکار بگویید: ((به احترام برادر، یا فلان دوستت، تو را تنبیه نمی کنم.)) اما نباید به اندازه ای از آن برادر یا دوست یاد شود، که باعث گردد خطاکار با حقد و کینه با او برخورد نماید.

 

روش تنبیه کودک

تنبیه، آخرین وسیله ی تربیتی است. اگر پند، توجیه، راهنمایی، مهربانی و الگوسازی، برای تربیت کودک سودمند نبود، میتوان به تنبیه متوسل شد؛ اما خود تنبیه هم مراحلی دارد و کتک زدن، تنها راه نیست؛ بلکه کتک زدن، اغلب هیچ سودی ندارد؛ حتی نتیجه ی عکس میدهد؛ از جمله اسباب تنبیه چنین اند:

  1. با نگاهی تند در کودک نگریستن؛ در ذکر وسایل دوستی و محبت، از نگاه محبت آمیز و همراه با لبخند در روی کودک و نقش و تأثیر آن در جلب محبت و دوستی او سخن گفته شد. این جا توصیه به عکس این حالت است، که این حالت را «خیره در کسی نگریستن» می گویند؛ و بچه ها را زجر می دهد و از کاری که انجام می دهند، باز می دارد؛ حتی آن ها را به گریه می اندازد.

۲. همهمه کردن، یعنی من من کردن و تایید نکردن؛ صدایی که از گلو در می آید و بر انکار و نارضایتی شما از کودک دلالت دارد؛ و او را از کار اشتباهی که در حال انجام آن است، یا می خواهد انجام دهد، آگاه می گرداند.

٣. تمجید و تشکر از دیگری پیش او، به شرط این که فقط هنگام تنبیه این کار انجام شود؛ نه در حالت عادی و اوقات معمولی. درست نیست کودکی را بابت دست خط زیبایش در برابر دیگری تمجید نمایید؛ در حالی که این کودک پدرش خطاط است، و آن دیگری، کسی را نداشته که روش درست خوش نویسی را به او بیاموزد؛ با کودکی را که پدرومادرش آموزگارند، در برابر کسی بستاییم که پدرومادرش چنین شایستگی را – حتی در حد متوسط – ندارند. همچنین نباید این نوع تنبیه بسیار تکرار شود؛ زیرا اثر نامطلوبی، مانند دشمنی و کینه نسبت به دیگران در نفس کودک پدید می آورد.

  1. بی توجهی به او؛ این کار عکس توجه کردن و اهمیت دادن به اوست، که ضمن وسایل دوستی و محبت ذکر شد. اگر اشتباهی کرد و خواستید او را تنبیه کنید، می توانید هنگام رسیدن به او و سلام دادن به جمع، به او جداگانه سلام نکنید؛ یا به خلاف همیشه در باره ی آنچه امروز انجام داده است، از او چیزی نپرسید؛ و اگر خواست با شما حرف بزند، رویتان را از او برگردانید؛ تا به اشتباه خود پی بیرد. اگر متوجه اشتباه خود شد، آن را به او یادآوری کنید! اما این کار را چندان ادامه ندهید؛ زیرا قصد شما تعلیم اوست، نه سرکوفت زدن به او.
  2. از خود راندن و قهر کردن با او؛ این کار نیز نباید بیشتر از ۳روز به طول بینجامد. هرگاه کودک به اشتباه خود اعتراف کرد، یا خطای خود را تصحیح نمود، یا از کرده ی خود پشیمان شد، باید بی درنگ این ترک و قهر را رها کنید!
  3. تهدید کردن وترساندن؛ به شرط این که اگر کودک سهل انگاری نمود، تهدید را عملی کنید. درضمن نباید تهدید نمایید؛ سپس پیش از آن که کودک سهل انگاری کرد، تهدیدتان را عملی نمایید. باید زمانی به او بدهید، تا برای بازگشت و تصحیح اشتباه خود فرصت داشته باشد.
  4. گوش مالی دادن؛ این کار را پیامبر(ص) انجام داده است. امام نووی روایت کرده، که صحابی بزرگوار، عبدالله بن بسرمازنی گفته است: مادرم مرا با چند خوشه انگور نزد پیامبر(ص) فرستاد؛ پیش از آن که انگور را به پیامبر(ص) برسانم، از آن خوردم. همین که نزد ایشان رسیدم، گوشم را گرفت و گفت: ((ای بی وفا!))
  5. کتک زدن؛ آخرین داروی تنبیه کتک زدن است؛ پیش از به کارگیری تمامی روش های تربیتی و وسایل تنبیه، نوبت به کتک زدن نمی رسد. در ضمن باید تمامی این روش ها، سودمند نباشد، و کودک هم در سن تمییز باشد؛ زیرا نباید کودکی را کتک زد، که نمی تواند درست و نادرست را از هم تشخیص دهد. چنین کودکی اشتباهش را درک نمی کند؛ درنتیجه زدن او نه تنها سودی ندارد، بلکه اغلب نتیجه ی عکس می دهد؛ برای مثال، دوباره اشتباهش را تکرار می کند و با آن انس می گیرد؛ یا دچار سرکوبی احساس، ناکامی، ترس، ادرار غیرارادی، درون گرایی و گوشه گیری و دیگر آسیب های روانی می شود. همچنین براساس فرموده ی پیامبر(ص)، کودکی را که به ده سالگی نرسیده است، نباید کتک زد. چنان که پیامبر(ص) فرموده است: ((در هفت سالگی فرزندان تان را به نماز خواندن دستور دهید! و در ده سالگی بابت نخواندن نماز آن ها را بزنید!))

فرمود: ((به آنها دستور دهید!)) و نفرمود: پیش از ده سالگی آنها را بزنید.

 

—————————–

منبع: هنر ارتباط با‌ دیگران / مؤلف:محمدسعید مرسی / مترجم:ابراهیم گل محمدی / نشر احسان

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا