اسماءالله، درس هشتم، بصر/بصیر
اسماءالله، درس هشتم، بصر/بصیر
برسی صفت بصیر
و اما ابزار مکمل سمع، که در بیشتر آیات هم با هم اومده، بصره. إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ (۳۱:۲۸) و شرح مشابهی داره، چون شنیدن و دیدن، با اینکه ظاهرا از دو کانال مختلف صورت میگیره، ولی در یک ذهن مشترک آنالیز میشه.
پس بصر، هر اطلاعاتیه که در ذهن ما قابل آنالیز شدن باشه. چشم، ابزار اصلی بصیرته، اما بصیر بودن، حاصل دیدن با چشم به تنهایی نیست. إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ، قطعا خدا بصیره به بنده ها (۴۰:۴۴)
وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم، هر چی پیش بفرستید واسه خودتون، مِّنْ خَیْرٍ، از هر خیر و خدمتی، تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ، پیداش میکنید پیش خدا، یعنی تو سیستم کائنات از قلم نمیافته، إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۲:۱۱۰) که قطعا خدا به هر عملی که انجام میدین، بصیره. خدا که چشم نداره، به شکلی که تصاویر واردش بشه، پس چطور میبینه؟ آیا نور و فیلم کارای ما، از زمین به آسمون میره؟
لَّا تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ، بصیرت آدما خدا رو درک نمیکنه، مشاهده نمیکنه، وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ، ولی اونه که بصیرت ها رو میبینه، مشاهده میکنه (۶:۱۰۳)
پس اولا، دیدن خدا بر مبنای درکشه، نه چشمش. دوما، چیزی که مغز مردم پیرو اعمالی که انجام میدن درک میکنه، ثبت میشه. نه اینکه تصویر اعمال اونها رو ضبط کنه. و از همه مهمتر، بصیرت خدا ورای بصیرت ماست، یعنی شیوه ضبط اطلاعات اعمال ما، مشابه عکاسی و فیلم برداری زمینی نیست، والله اعلم که به چه روش برتری انجام میشه.
وَلَهُمْ أَعْیُنٌ، خیلی آدما چشمایی دارن، که لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا، باهاش اصلا نمیبینن، أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ ، اونا مثل حیوونان. (۷:۱۷۹) یعنی خیلی از آدما، مثل سایر حیوانات چشم دارن، تصاویر رو میبینن، ولی متوجهش نمیشن. اون دیدن براشون بی حاصله، بصیر نیستن.
وَتَرَاهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ، و میبینی شون دارن نگات میکنن، وَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ، ولی اونا نمیبینن (۷:۱۹۸) مشابه اونایی که مطلبی نشونشون میدی، چشمشون به توه، سرشون رو تکون میدن، تصویر رو میبینن، ولی ذهنشون یه جا دیگست.
چقدر در طول روز، تصاویر مختلف وارد چشممون میشه؟ از چهره اطرافیا گرفته، تا تلویزیون و منظره و کلیپ های مختلف و ماشین ها و غیره. همش رو میبینیم، ولی سوال اینجاست آیا به همش دقت میکنیم؟ به کدومش توجه میکنیم؟
برای فهم بهتر، یه تمرین عملی لازمه.
چند دقیقه توی یک مکان شلوغ تنها بشینین. نیمکت پارک، ایستگاه اتوبوس، کنار پنجره. یه نفس عمیق بکشین، با انگشت گوشاتون رو بگیرین. تلاش کنید هر تصویری در اطراف به چشم میرسه رو ببینین. از ریز و درشت، آدم و پرنده، ماشین و انعکاس نور و هر تصویری.
در خلال این مراقبه یا تمرین، متوجه میشیم وقتی به هر تصویری متمرکز بشیم، انگار شفاف تر و واضح تر به چشممون میرسه، پر رنگ تر از سایر تصاویر میشه. با اینکه چشم ما و محل شکل گیری اون صحنه هر دو ثابت بودن، ولی انگار این ذهن ماست که میزان زوم کردن خودش رو به هر صحنه تعیین میکنه، و اون تصویر رو تفکیک میکنه. چون ما چیزایی رو میبینیم، که میخوایم ببینیم. پس این ذهن و مغز ماست که بصیر تصاویر میشه، چیزهایی رو که توسط چشم ما قابل بصیرت هست دریافت میکنه.
در خلال این تمرین ساده، بصیر بودن رو تجربه کردیم.
خدا بصیره، یعنی هر چیزی که براش مهم باشه، مشاهده و ثبت و ضبط میکنه. چیا برای خدا مهمه؟ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا، همه چیز! و کل چیزها رو به حساب میاریم، شمارش میکنیم، در کتابی (۷۸:۲۹)
پس سیستم بایگانی عالم، برای عملکرد خودش، به چشم خدا یا نور تصاویر اعمال ما نیاز نداره. هر چیزی که در ذهن و مغزمون شکل بگیره، برای خدا مشهود میشه، قابل مشاهده و قابل ثبت و ضبط میشه. وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّهٍ مِّنْ خَرْدَلٍ، حتی اگه یه اتفاقی بیافته تو عالم به اندازۀ کوچیکی یه دونه خردل، أَتَیْنَا بِهَا، خدا ثبتش میکنه، وَکَفَىٰ بِنَا حَاسِبِینَ، و همون چیز کوچیک کافیه که مبنای حسابرسی خدا قرار بگیره. (۲۱:۴۷)
قَدْ جَاءَکُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّکُمْ، خدا دائما نشونه های خودش رو سر راه ما قرار میده، عواملی که بصیرت بخشه، فَمَنْ أَبْصَرَ، پس هرکی دید، چشم بصیرتش باز بود، فَلِنَفْسِهِ، پس به نفع خودشه، واسه خودش خوبه. وَمَنْ عَمِیَ، و هر کی کور بود، چشم داشت ولی نمیدید، میدید ولی نمیفهمید، دقت نداشت، از کنار نشانه ها رد میشد، فَعَلَیْهَا، پس علیه خودشه، به ضرر خودش تموم میشه (۶:۱۰۴)
اگه ما بصیر باشیم، مثل بقیه آدما که چشم دارن، ما هم میبینیم. ولی از بین همون چیزایی که بقیه میبینن، ما چیزایی متوجه میشیم که اونا دقت نمیکنن.
اگه ما بصیر باشیم، میتونیم در هر لحظه ذهنمون رو جدا کنیم از تصاویر پراکنده اطراف، و جمع کنیم روی یک صحنه یا یک موضوع خاص. چیزی که برامون مهمه، یا نکته ای درش هست که برامون مهم میشه.
برای یک بیننده خوب شدن، نیاز به تمرین مستمر داریم. چون بصیر بودن، دومین ابزار و توانایی مهم ما آدماست. باعث میشه حضور عمیق تری در تک تک لحظات زندگیمون داشته باشیم، و نیاز نباشه بدلیل نادیده گرفتن نشانه هایی که سر راهمون میاد، اشتباهاتی رو انجام بدیم یا تکرار کنیم، که میشد با یک آنالیز و توجه و دقت به موقع، ازش اجتناب کرد.
چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
(مولانا غزل ۹۳۶)
مطالب مرتبط: اسماء الحسنی