۲- نگاهی گذرا به ویژگیهای ادبی و نقدی سید قطب _ بخش دوم
۲- نگاهی گذرا به ویژگیهای ادبی و نقدی سید قطب_ بخش دوم
⬅️دعوت به ادبیات اسلامی
نویسنده: سامان خانی
از مراحل نقدی مهم سید قطب که میتوان آن را بلوغ ادبی و نقدی ایشان دانست و تا پایان عمر بر آن ماند، مرحله دعوت به ادبیات اسلامی نامیده شده است؛ زیرا وی در آن دعوت به این امر میکند که باید ادبیات عناصر تشکیل دهندهاش را از دیدگاه و تصور اسلامی اخذ کند و روح و اصولش را از آن الهام گیرد، بدون اینکه در جنبه فنی و هنری گامی پس نهد، یعنی دو حسن را یکجا گرد آورد: حسن اول موضع فکری صحیح و درست؛ و حسن دوم ساختار هنری و فنی والا.
در واقع اولین توجهات سید قطب به بهره گیری از میراث اسلامی در ادبیات در زمینه روش های بیان خلاصه میشود به نحوی که اعتقاد داشت باید روش قرآن در تصویرپردازی را که برترین روش ارائه و پرداختن به موضوع است به وادی ادبیات آورد تا این ادبیات را به افق های والایی که تاکنون به آن نرسیده است، برساند. تنها بدین طریق است که ادبیات میتواند از زیبایی هنری قرآن کریم بهره بگیرد؛ یعنی با بهره گیری از روش قرآن در بیان، که آن را “تصویرپردازی هنری” نامید و ویژگیهایش را در کتاب معروفش “التصویر الفنی فی القرآن” بیان کرد، اما طولی نکشید که از این جنبه فنی فراتر رفت و این امر را به محتوا و مضمون فکری نیز گسترش داد و لزوم وجود یک موضع فکری را برای هر ادیب مطرح کرد.
در این مرحله بود که جنبه اخلاقی در ساختار گرایش نقدی اش وارد شد و آن را معیاری ثابت و اساسی دانست که به معیار فنی افزوده میشود؛ بنابراین از آنجایی که هر ادبیاتی دلالت بر یک موضع فکری خاص دارد و اسلام هم یک موضع فکری خاص است ناگزیر باید دارای یک ادبیات خاص باشد که ویژگیهای اسلام را به دوش میکشد.
در واقع اسلام یک دید و تصور مشخصی از زندگی است که از این تصور ارزشها و معیارهای خاصی منبعث میشود؛ پس طبیعی است که بیان این معیارها و ارزشها یا تأثیر آنها در درون انسان دارای رنگ و بوی خاصی باشد. نکته بسیار مهمی که سید یادآور آن میشود این است که بیان تصور و دید اسلامی نباید از بیرون بر ادیب دیکته شود بلکه باید جوشش درونی باشد تا ادیب بتواند از سرشت و طبع خود سریان یابد؛ وگرنه اثر وی تبدیل به کاری سطحی و سرشار از ریا می شود که در وادی هنر ارزشی ندارد در پی همین دیدگاه وی آثار افرادی همچون “خیام” و “توماس هاردی” را که در مرحله نقدی قبلی خود آنها را نمونه آرمانی ادبا مینامید به نقد کشد؛ زیرا او دیگر به جنبه فنی اثر هنری اکتفا نمیکند بلکه به مرحله جدیدی انتقال یافته که محتوای ادبیات نیز برایش اهمیت یافته است و تصور اسلامی را معیار حکم نقدی خود در مورد محتوای ادبیات قرار داده است.
این در حالی است که وی قبلاً معتقد بود موضوع در ادبیات اهمیتی ندارد؛ بنابراین به اعتقاد وی ادبیاتی که از دیدگاه اسلامی در مورد هستی سرچشمه می گیرد، باید تمامی افکار و اندیشه هایی را که با آن همخوانی ندارد کنار بگذارد و به منبع اصیل بازگردد تا به ادبیاتی جاویدان و قوی از جنبه اخلاقی و هنری تبدیل شود.
از این رو میبینیم که تحول عظیمی در دید او به وجود آمده است به نحوی که دیگر معتقد به جدایی ادبیات از دین که در بحث و مجادله با طرفداران مصطفی صادق الرافعی آن را مطرح میکرد، نیست و دعوت او تنها شامل به کار گرفتن موضوعات ادبی با روحی اسلامی نمی شود؛ بلکه شامل گرفتن خود این موضوعات از سرچشمههای اسلامی نیز میگردد بدین طریق دعوت اسلامی او منحصر در جنبه سیاسی و تغییر جامعه یا اصلاح آن نمی شود بلکه فعالیتهای ادبی را نیز شامل میشود. نکته باقیمانده اینکه مرحله دعوت به ادبیات اسلامی وی با مرحله قبلی نقدی اش در هم آمیخته اند؛ زیرا تلاش سید در مرحله اسلامی بر این استوار بود که موضع اخلاقی (تصور اسلامی) و اصول فنی ای که در مرحله دعوت به ادبیات وجدانی (مرحله قبلی) بدان دست یافته بود را یکجا گردآورد.
ادامه دارد…
✍ سامان خانی
منابع
النقدالأدبی أصوله ومناهجه، [سید قطب]
سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد،[ صلاح عبدالفتاح الخالدی]
نظریه التصویر الفنی عند سید قطب،[صالح عبدالفتاح الخالدی]
سید قطب ناقدا، [محمد البدوی]
اصول و روشهای نقد ادبی، [دکتر حسین چراغی وش]
مطالب مرتبط:
۱- نگاهی گذرا به ویژگیهای ادبی و نقدی سید قطب