اخوان المسلمین و مسیر مدرسه اصلاح گری
اخوان المسلمین و مسیر مدرسه اصلاح گری
نویسنده: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: عبدالعزیز سلیمی
یکی از ستم های شگفت بر انگیزی که از جانب پاره ای از اشخاص که در میدان اندیشه و خرد ورزی کا رمی کنند ، متوجه اخوان گردیده ، این است که از مسیر مدرسه ی اصلاح و تجدید اسلامی که مظهر آن جمال الدین افغانی ، محمد عبده ، رشید رضا و… بوده اند خارج گردیده است .مسیری که تبلور خردورزی و روشن فکری همگام با زمان اسلام به شمار می آید و خود را در چهار چوب کلمات و ظاهر نصوص محبوس نمی کند ، بلکه هماهنگی لازم را از طریق تاویل میان نص و مصلحت یا نقل و عقل یا شریعت و حکمت ایجاد می نماید .
اما حقیقت شهادت می دهد که اخوان المسلمین از مسیر مدرسه اصلاح و تجدید و ایجاد هماهنگی میان منقول صحیح و معقول صریح و ایجاد توازن بین نصوص فرعی و مقاصد کلی شریعت خارج نگردیده و در این راه از امور قدیمی مفید و مسائل جدید صحیح بهره می گیرند .
اما لازم است این موضوع را مورد ملاحظه قرار بدهیم که مسیر مدرسه اصلاح و تجدید در نوع اندیشه و نگرش و رویکردش متحول گردیده است در آغاز دیگران را به اندیشه و روش ی دعوت می کرد که از خلال آن بتوان علیه استعمار و هواداران و انصار آن و طغیان گران و خود کامگان شوریده و با پدیده شوم تفرقه که امت اسلامی را پاره پاره نموده ، مقابله نمود .بر همین اساس بود که عنوان و شعارش در مراحل ایجاد وحدت اجتماعی میان مسلمانان بود .
برای جمال الدین افغانی ، شخص دوم این مدرسه اصلاحی بیشتر از آنکه عالم به شریعت باشد ، شخص فیلسوف و مردی حکیم و سیاستمدار بود ، آن نوع از تلاش اصلاحی متناسب او بوده است .
اما زمانی که امام محمد عبده عالم و دانشمند و فارغ التحصیل الازهر و شاگرد جمال الدین افغانی گام در راه استاد نهاد ، مظاهر دینی و شرعی مدرسه اصلاحی بیشتر روشن گردید و ویژگی ها و دورنما های آن معلوم شد و این از برکت دانش گسترده و روشنفکری و روشنگری استاد محمد عبده بودکه تا حدودی به جانب خرد گرایی تمایل داشت .انگار میان محافظه کاری اشاعره و آزاد منشی معتزله هماهنگی لازم را در روش و منش خویش ایجاد نمود ه بود . از طرف دیگر آن عالم متشرع مصری بیشتر به روشنگری عقلی تمایل داشت ، بر خلاف استاد خود سید جمال الدین که توجه او بیشتر در زمینه ایجاد اصلاحات سیاسی بود . پس از محمد عبده ، شاگرد و مرید او ، علامه رشید رضا به میدان اصلاح و نوگرایی گام نهاد و علم و دانش آنها به ویژه دانش دو امام و مجدد بزرگ ابن تیمیه و امام ابن قیم الجوزیه را به علم و دانش استاد خویش اضافه نمود . در واقع استاد رشید رضا در علوم سنت و فقه سلف و معارف روز تبحر و اشراف بسیار داشت ، به همین خاطر مسیر مدرسه اصلاح و نوگرایی بیش از پیش قانون مند شد و سرو سامان یافت ، به گونه ای در آمد که در همه امور به دلایل شرعی مراجعه می نمود و بدون کم ترین تعصب و جمود مسائل را با میزان شریعت می سنجید ودر نهایت به دیدگاه و رای خاصی می رسید که میان سنت گرایی و تجدد صحیح ، هماهنگی لازم را ایجاد می نمود .
امام حسن البناء روش علامه رشید رضا را برگزید و در راه او قدم برداشت ، هر چند گاهی ایشان در مسائلی مانند زنان و شورا و تعدد احزاب به جانب تشدد متمایل بود ، اما نباید فراموش کنیم که مدرسه خردگرایی که مظهر آن سید جمال الدین و استاد محمد عبده هستند از منظر بسیاری از علمای مسلمانان متهمند که تا حدود زیادی در تاویل نصوص قطعی ، شیفته تمدن غربی بوده و با اندیشه و نگرش آنان به مسیر نگاه می کرده اند .
در واقع انسان منصف این موضوع را در اظهار نظر استاد محمد عبده در مورد ماجرای حضرت آدم و ملائک در سوره بقره و پرنده ابابیل در سوره فیل به روشنی ملاحظه می نماید که تاویلی نادرست به حساب می آیند حتی دکتر طه حسین ( علی رغم گرایش شدید ش به تفکر غربی ) این رای استاد محمد عبده را که پرنده ابابیل میکروب بیماری آبله و غیره بودند ، به خاط بیگانگی آن با ساختار قرآن و اسلوب زبان عربی نمی پذیرد ؛ اما عدالت ایجاب می نماید : علامه رشید رضا- هر چند این رای استاد خود را نقل می نماید – اما به هیچ وجه آن را نپذیرفته و تائید نکرده و از آن دفاع ننموده است .
ممکن است برخی از اهل خرد بر این باور باشند که استاد جمال الدین از شیخ محمد عبده و شیخ محمد عبده از رشید رضا و علامه رشید رضا از امام حسن البنا ء آزاد اندیش تر بوده اند ! شاید این موضوع تا حدودی صحت داشته باشد اما می توان به گونه ای دیگر از آن تعبیر کرد که استاد محمد عبده بیش از استادخود ، سید جمال الدین به قانون مندی و مراعات موازین شرعی نزدیکتر بوده . علامه رشید رضا نیز بیش از استاد خود و امام حسن البناء نیز بیش از رشید رضا به مراعات موازین شرعی اهمین می داده اند .
از طرف دیگر این امور نسبی هستند ، از شخصیتی و استادی در مقایسه با دیگر ی و در محیطی به نسبت محیطی دیگر و در عصر و زمانی در مقایسه با زمانی دیگر ممکن است با ید یکدیگر متفاوت باشند. اما آنچه که اهمیت دارد ، این است روح وماهیت آن مدرسه اصلاحی که عبارت است از ایجاد توازن میان ثوابت شرعی و تحولات زمان و ما بین (( نقل صحیح و عقل صریح )) و میان ((نص فرعی و مقاصد کلی )) شریعت و الهام از گذشته و سازگاری با حال و برنامه ریزی برای آینده ، همچنان مصوون و پایدار است.
همچنین یادآوری این موضوع نیز لازم است دعوت امام حسن البناء به افراد برجسته و نخبه محدود نشده است ، بکه یکی از ویژگی ها و مزایای آن مخاطب قرار دادن عامه مردم و خواص و نخبگان و مردم عادی است . همچنان که دکتر اسحاق الحسینی ضمن تحقیقاتی در مورد اخوان می گوید : ویژگی مردمی و عمومی اخوان از دیگر ویژگی ها ی آن واضح تر است .
این مطلب را نباید فراموش کنیم که امام حسن البناء در عمر چهل و سه سالگی به شهادت رسیدند و در واقع از خرد ورزی و آزاد منشی بسیاری برخوردار بود و ذهن وعقل او برای هرگونه تجدد و تحول باز بود . همچنان که از میراث فکری او پیداست به هیچ وجه انسانی متحجر و دگم اندیش نبوده است . او در آغاز صوفی بودو سرانجام به سلف گری نزدیک شد و در نهایت به (( صوفی سلفی )) متحول گردید .
ایشان در آغاز کار خود را از مسائل کلی و عمومی آغاز کردند و در اواخر زندگی خویش در پاره ای از موارد وارد جزئیات نیز گردیدند . این را در لابلای کتاب (( مشکلاتنا فی ضوء النظام السلامی )) که نظام سیاسی ، حکومتی ، حکومتی ، اقتصادی و. .. را به تفصیل مورد بحث قرار داده است ، مشاهده می نماییم .
می توان گفت که روح مدرسه و منهج حسن البناء همان اعتدال و میانه روی مبتنی بر تکامل و توازن و پرهیز از افراط و تفریط و تندروی و بی تحرکی است . چنان که خداوند متعال می فرماید : الرحمن
(( هدف آن است که شما هم از ضوابط و موازین تجاوز ننمایید و در سنجش و داوری و وزن نمودن ، دادگرانه رفتار کنید و از ترازو نکاهید ( وکم فروشی نکنید ).))
امام حسن البناء این مدرسه و برنامه فکری و حرکی ودعوی را بنیان نهاد اما به هیچ وجه آن را در تنگنا ی جمود و ایستایی محبوس ننمود و در حصاری آهنین قرار نداد . هیچ کدام از پیروان خود را مکلف ننمود که از اجتهاد وابداع خودداری ورزند . هر چند اجتهادشان با رای و اجتهاد وی ناسازگار باشد . او به هیچ وجه با نظرات و مواضع خود با چشم تقدس و عصمت نگاه نمی کرد ، حتی در اصل ششم اصول عشرین که آن را اساس وحدت معرفت در میان خدمت گزاران به اسلام قرار داده می فرماید: (( غیر از پیامبر (ص) رای و سخن هر کسی را می توان پذیرفت یا رد نمود . همه ی آنچه که از گذشتگان صالح و پرهیزگار در اختیارمان قرار گرفته و یا با کتاب خداوند و سنت پیامبر او ناساگار ند ، می پذیریم . در غیر این صورت کتاب خداوند و سنت رسول خدا برای تبعیت در اولویت قرار دارند اما به هیچ وجه اشخاص را در مسائل مورد اختلاف مورد طعن و ملامت قرار نمی دهیم و آنان را به نیات و مقصدشان می سپاریم و به راستی در گرو آنچه که انجام داده اند قرا دارند .))
وقتی ما از این حق برخوردایم که با بزرگان گذشته ی خوش علی رغم فضل و منزلتشان مخالفت نماییم ، آسان تر و به طریق اولی می توانیم با دیدگاه عالمان معاصر مخافت کنیم .
نهضت و مدرسه حسن البناء- رحمه الله – وسعت همه ی دیدگاه های فکری مختلف را دارد ، هر چند دیدگاه برخی از آنها با خط فکری اصیل حرکت نزدیک تر و افکار دیگر با آن فاصله ی بیش تری داشته باشد .
به هیمن سبب هیچ جای شگفتی نیست که در مصر و دیگر ممالک عربی و اسلامی اندیشمندان ودانشمندانی بوده اند که در زمینه تسامح و تشدد روش ، مشربشان باهم متفاوت بوده است ؛ مانند استاد محمد غزالی و سید قطب در مصر و مصطفی سباعی و سعید حوی در سوریه ، حسن ترابی و مخالفان او در سودان ، راشد غنوشی و مخالفان او در تونس و … و اما همه با اخوان ارتباط فکری و عملی داشته اند .
من شخصاً در ارتباط با مسائلی اظهار نظری نموده ام که با تمام معنی با رای امام حسن البناء سازگار نیست . من می دانم که ایشان از چنین روشی شادمان می شوند ؛ زیرا او هر گاه می دید که پیروان او آزادانه می اندیشند و اظهار نظر می نمایند و همچون اسیر وبرده تقلید نمی کنند ، بسیار خوشحال و مسرور می گردید .
براین اساس در مورد مسائلی مانند دمکراسی ، تعدد احزاب و تکثرگرایی و نامزد شدن زنان برای پارلمان و همکاری با غیر مسلمانان و… اجتهاد و اظهار نظرهایی نموده ام که در مواردی با اجتهاد امام شهید حسن البناء مخالفت دارد . خداوند علیم وخبیر است ، اما من فکر می کنم چنانچه عمرشان طولانی تر میشد و در شرایطی که ما هستیم قرار می گرفت ، نظر خود را در مورد بسیاری مسائل تغییر می داد .همچنان که برخی از شاگردان امام ابوحنیفه راجع به برخی از اجتهاداتشان که با اجتهاد استاد خود مخالفت داشت ، می گفتند:اگر امام اکنون در قید حیات بود آنچه را که ما می بینیم و می شنویم می دید و می شنید ، همین چیزی را که ما گفته ایم ، می گفت .
من خداوند متعال را سپاسگذارم که نهضت اخوان المسلمین در سال های اخیر بسیاری از دیدگاه های اجتهادی من را در دستور کا ر خویش قرار داده است که می توانم به مسائلی مانند تعدد و تکثرگرایی ، نامزد شدن زنان که ((مکتب ارشاد اخوان المسلمین )) دو بیانیه و دستور العمل روشن را در مورد آنها صادر نمود که می توانید در بخش پایانی این کتاب ملاحظه کنید .
امام حسن البناء در اصل پنجم از اصول عشرین خود راجع به رای امام (( ولی امر )) و زمینه ها و شرایط آن ، به این موضوع اشاره نمود ه و این مساله را مورد تاکید قرار داده است که آن رای گاهی ممکن است با توجه به تغییر شرایط و اوضاع – مانند همه انواع آراء و دیدگاه های بشری – تحت تاثیر زمان و مکان و مسائل انسانی دچار دگرگونی و تحول بشود .در یکی از مواد مجله (( الاحکام العدلیه )) آمده است که (( هیچ کس تغییر احکام را به سبب تغییر زمان نمی تواند انکار کند .))
امام حسن البناء در برخی از رسائل خویش راجع به فراخی و گستردگی قانونگذاری در اسلام اشاره می نماید که اسلام قواعد کلی را وضع نموده باب را برای انسان مسلمان در مورد بهره گیری از همه قوانین مفید و لازم که با اصول و اهداف اسلام مخالفتی ندارد ، باز نگاه داشته است و تلاش اجتهادی را به شرط مراعات شروط آن موجب اجر و پاداش برشمرده است . همچنین قاعده (( مصالح مرسله )) را موردتاکید قرار داده و ((عرف)) را معتبر شمرده و احترام را به رای امام را لازم دانسته است این عبارت دل انگیز و بدیع را که بیانگر معرفت عمیق ایشان از رسالت اسلام است از رسائل امام البناء می خوانیم که شریعت اسلامی از تاثیرات زمانی و مکانی فراتر می رود و اسلام بر فهم و معرفت معینی در عصر و زمان ومکانی محدود نمی شود . ما از این حق برخوردار نیستیم که تسامح و گشایش و آسان گیری اسلام را به میل خود به تشدد و تحجر و سخت گیری تبدیل کنیم .
ایشان در رساله مشهور ( الموتمر الخامس )) می فرماید : (( اخوان المسلمین اعتقاداتشان بر این است که قرآن وسنت رسول خدا (ص) اساس و سرچشمه ی تعالیم اسلام می باشد ، چنانچه امت اسلامی به آنها تمسک جویند هیچ گاه دچار گمراهی نخواهند شد . بسیاری از آراء و نظریه ها و معرفت هایی که به اسلام نسبت داده شده و رنگ و روی اسلامی پیدا کرده اند ، در واقع مظهر عصر و زمانی هستند که در آن پدید آمده اند . به همین خاطر لازم است که نظامها و تعالیم و اصولی که پایه حیات امت اسلامی هستند از آن دو سرچشمه پاک و زلال برگرفته شوند . سرچشمه هایی با همان ویژگی تسامح و آسان گیری که در آغاز ظهور آن وجود داشت و اسلام را به همان صورت که اصحاب و تابعین و سلف صالح –رض- می فهمیدند بفهمیم . به این حدود الهی پایبند باشیم تا این که خود را به چیزی مقید نکنیم که خداوند ما را به آن مقید نکرده است . حال و هوای زمانی را به زمان دیگر که با آن سازگاری ندارد تحمیل نکنیم . بدانیم که اسلام آفتابی است که برهمه جهان می تابد و باران رحمتی است که بر همه سرزمینها می بارد .))
این فراز از سخنان امام حسن البناء با رساترین و صادقانه ترین روش از دیدگاه و رویکرد و گسترش نگرش و عمق معرفت دینی ایشان حکایت می نماید ؛ زیرا ایشان براین باور بودند نظامی که مبنای وجود امت اسلامی در عصر حاظر شود ، نباید آن را از فقه و معرفت مربوط به عصر ، سرزمین ، مذهب ، کتاب ، مسلک و روشی از روش های فقهی و فکری خاصی برگرفت . بلکه باید آنها را از سرچشمه ی زلال و گوارای اولیه آن و به تعبیر خود ایشان از نصوص قرآن وسنت – همان گونه که اصحاب و تابعین آن را می فهمیدند – گرفت . زیرا ایشان در مقایسه با دیگر عالمان در دیگر دوران بیشتر با روح اسلام و مقاصد شریعت آشنایی داشته اند و بیش از همه راه تسامح و گذشت را در پیش گرفته و از تشدد و خشونت پرهیز می کرده اند . در کنار آ ن باید از معرفت هایی که از دین در همه دوران ممالک ، مذاهب و مدارس فکری و اصلاحی صورت گرفته بدون تعصب استفاده بشود و جز همان هایی که خداوند ما را ملزم به مراعاتشان نموده خود را به امور دیگری ملزم نشماریم .
——————————————–
منابع :۱ – اخوان المسلمین ۷۰سال دعوت ، تربیت و جهاد / مؤلف : دکتر یوسف قرضاوی /مترجم : عبدالعزیز سلیمی /انتشارات : نشر احسان