مسأله ی کُرد و مسئولیت مسلمانان
مسأله ی کُرد و مسئولیت مسلمانان
شورش حسن/کرکوک
مترجم : احمد عباسی
عده ای از روشن فکران وسیاست مداران معتقداند که بحث از قضیه ی کُرد در این شرایط، زائد و بی مورد است. چون این بحث از چهار چوب یک قضیه خارج ، وملت کرد به حقوق خویش دست یافته ودارای حکومت منطقه ای خود می با شد ، لذا ا نگیزه ای برای دامن زدن مجد د بدان و دیگران و به خصوص مسلمانان را در باره ی آن مورد خطا ب قرار دادن ، وجود ندارد . بویژه که کرد ها در اشغا ل عراق هم پیمان نیروهای آمریکا یی بود ند .
پس مطرح کردن این مسأله به عنوان یک مسأله ی اسلامی غیرمنطقی است و طرح آن درسایه ی آن همه کوشش های دیپلماسی که سیاست مداران کرد جنبه ی منفی آن راپی گرفته اند ، عقیم وبی نتیجه خواهدبود. البته این طرز تفکر گر چه صراحتاً از زبان آن عده از روشن فکران اسلامی شنیده نشده ، ولی بوی مشمئز کننده ی آن آشکارا به مشام روشن فکران کرد می رسد .
بنا براین باید در راستای زدودن این غموض و ابهام کوشید و کسانی که حا صل رسالت والای ا سلام هستند – که هدف از آن جز عادت انسان چیز دیگری نیست – مورد خطاب قرار داد تا در این باره آگاهی کامل یابند و معضل تاریخی برادران کرد خود رادر یابند که جهت ها و دست های ناپاک بسیاری می کوشند آن را از گستره ی اسلام و راه حل های اسلامی خارج نمایند.
حقیقتی که از دید بسیاری از جنبشهای اسلامی عربی و غیر عربی پنهان مانده ، این است که مسئله ی کرد را به عنوان بخشی از مشکلات ومعضلات جهان اسلام تلقی نکرده اند ، وبه تعبیری دیگر در به حساب آوردن آن همانند یک قضیه ی اسلامی اعتنایی نکرده اند تا درفکر چاره اندیشی وارائه راه حل های اسلامی برای آن باشند بلکه احیانا عکس آن را نیز شنیده ایم و برخی حرکات اسلامی حتی آماده نبوده اند معضلی به نام معضل کُرد پیش آنان مطرح گردد چه رسد به این که آن را بپذ یرند وبر اساس اصول ومبانی اسلام بدان بنگرند. وهمواره کوتاهی ، غفلت ویا بی اعتنایی قرین آن دسته از حرکات وشخصیات اسلامی بوده است.
این درحالی است که برخی احزاب سیاسی وچهره های بارز اسلامی مهمی به گونه ای از مسئله ی تاریخی کرد د فاع نموده اند ، وحتی احزابی هم چون حزب –اتحاد اسلامی کردستان-مسئله ی کرد را به پرو ژ ه ی اسلامی و انسا نی تبد یل کرده ا ست . آنچه ما همواره آن را ا نتظار داشته ایم اینکه جنبش ها و گروههای اسلامی د یگری نیز قضیه ی کرد را هم چون قضیه ای اسلامی بپذیرند وحساب سرزمینی ا سلامی و ملتی مسلمان را برای آن در نظر بگیرند ودر همان حال به عنوان یک مسئله ی انسانی نیز بدان بنگرند .
چون ستمی که علیه آن در آن دوران مرتکب گشت ولی به مشابه پشتوا نه وتکیه گا هی برای ملت کرد محسوب می گردید .
با وجود این متاسفانه از آن احزاب وجنبشهای دینی جز موضع گیری ضعیفی آمیخته با احتیاط و محا فظه کاری وترس بسیا ری از مقا صد این ملت که تنها در ا ندیشه ی دست یا فتن به موجود یت و هویت ضامن حقوقی می باشد ، چیز دیگری مشاهده نمی کنیم .
گو اینکه طرح مسئله ی مزبور یکپا رچگی امت اسلامی را به مخا طره می اندازد و یا اینکه بحث از تشکیل رژیم وهویتی خاص – به صورت دولت با شد یا هر گونه ی دیگر – ،با مبانی اسلام در تضاد می باشد . که حقیقتا این نوع نگرش از یک سو زیان رساندن به اسلام واز سوی دیگر ظلم کردن به پروژه ی اسلامی محسوب می گردد که منبع رحمت برای تمام انسا نها می با شد . مشکل پیچیده ی که بیشتر روشن فکران ما از آن رنج می برند ، قشر نگری و دوگا نگی و نا همگونی در تحلیل و موضع گیریها می باشد ، دلیل سطحی بودن شان این است که با دیدی مشکوک وآمیخته با تردید وهراس از وجود نقشه ی استعماری در پشت پرده ، به قضیه ی کرد می نگرند ، گو اینکه استعمار سیاستهای استعماریش را در این امر هزینه کرده که از مسئله ی کرد به عنوان سندی سیاسی و نقشه ای استراتژیک جهت اجرای برنامه هایش ، به نفع خود بهره برداری کند ، در حالی که عکس این دیدگاه صحیح می با شد چرا که هر گاه ابر قدرتها قضیه ی کردها را در دستور کا ر خویش قرار د هند به شکست و ناکا می در پروژه ها یشان منجر می شود ، علاوه بر این دوست و دشمن می داند که هیچ گاه به ذهن ا ستعمار خطور نکرده که به حل معضل ملتی مسلمان اهتمام ورزد ،به خصوص اگر در راستای منافع خویش نبوده باشد .و اما دوگانه بودن دیدگاههایشان در این است که در برابر دو مسئله کاملا همگون دو موضع گیری متفاوت دارند ،برای مثال به قضیه ی مسلمانان کشمیر بنگر ، مگر مسلمانان – علی رغم اختلاف دولتها و جهتهای فکری شان – به پشتیبا نی آن نمی پردازند و از طبیعی بودن حق ایشان در تشکیل دولتی که حافظ کرامت انسانی و دینشان باشد ، حمایت نمی کنند؟
به قضیه ی فلسطین بنگر آیا مگر مسلما نان از لحاظ مادی و معنوی در راس حا میان و مدافعان آن قرار ندارند؟ ، در حالی که – هما نگونه که دکتر یوسف قرضاوی گفت – مسئله ی فلسطین مسئله ی دین نیست بلکه مسئله ی سرزمینی اشغال شده وملتی محروم وستمدیده می باشد .
در مورد قضیه ی چچن نیز مگر تمام مسلما نان از دولت مستقل ایشان دفاع نکرد ند که حکومت روسیه تازیانه خشم خویش را بر سر آن فرود آورد وبدان پیان داد ، آیا مگر مسلمانان دفاع همه جانبه ی از مردم مسلمان چچن نمی کنند ؟
در حالی که تنها اختلاف چچن با روسیه جلوگیری روسیه از تا سیس یک دولت مستقل چچنی است .
مشکلات و بحرانهای مزبور که طرفداری از آنها را وظیفه ی اسلامی وانسانی خویش می دانیم ، با قضیه ی ملت مسلمان کرد کاملا همگون وهمانند می باشد ، وهرگز میان آنها تفاوتی وجود ندارد، جز در ماهیت ظالم و اشغال گر اینجا و آنجا . ستمگر آنان خواه روسی ، صربی ، هندی و یا اسرائیلی باشد ،مسلمان نیست ، ولی ستمگر یا ظا هرا مسلمان است ، در حالی که همه می دانند از نظر اسلام ا عتباری برای ما هیت ظا لم در نظر گرفته نشده ، چرا که ستم و حق کشی از طرف هر کس باشد مسلمان یا کافر وقطع النظر از هویت ستمدیده ظلم محسوب می گردد ،یعنی در اسلام تنها نوع وما هیت ظلم در نظر است نه هویت ظالم. البته این موضوع یکی از بدیهیات دین به حساب می آید که متا سفانه از ذهن بسیاری پنهان مانده است.
پس اگر ما منصفا نه و واقع گرایانه ودر سطح وظیفه اسلامی و انسا نی به قضاوت بنشینیم به این نتیجه می رسیم که تمام مشکلات بدون استثنا مشکلاتی اسلامی و انسا نی محسوب می گردد و هیچ گونه تفاوتی میان آنها وجود ندارد جز تفاوتی جزئی و آن اینکه ستم مسلمان بر مسلمان شدیدتر و غم انگیزتر از ستم غیر مسلمان بر مسلمان می با شد ، و ستم خویشاوندان درد ناک تر و برنده تر از تا ثیر شمشیر هندی است ،
پس چرا باید این همه دوگانگی و تناقض در موضع گیری ها وجود داشته باشد.
آیا به خا طر این است که به فرض تأسیس دولتی کُردی وحدت جهان و اسلام در معرض خطر واقع می گردد؟ !
گو اینکه وحدت جهان اسلام استوار و بی کم و کاست است و هیچ خطری جز احتمال تشکیل حکومتی کّردی او را تهدید نمی کند ، ولی اگر در همان حال طرح تشکیل دولتی فراگیر یا ایجاد اتحادیه ای همانند اتحادیه ی اروپا به ایشان پیشنهاد شود ، جواب منفی خواهد بود چون این گونه پیشنهادها استقلال و حاکمیت سیاسی آنان را تهدید می کند .
به ابتدای سخن برمی گردم و می گویم مساله ی ملت مظلوم کرد همچنان وضعیتی بحرانی دارد وتا اکنون از تنگنای موجود رهایی نیافته ، اگر در بخشی از کردستان بزرگ ( کردستان ملحق به عراق ) علایم و بارقه ـ های امیدی در راه است ولی در بقیه ی اجزاء کردستان همچنان در چها ر چوب یک بحران ملی باقی مانده و نیازمند انتخاب بهترین راه حل های پیشنهاد شده می باشد.بخصوص در بخش شمالی آن ( ملحق به دولت ترکیه ) که بیشتر از ۱۸ میلیون نفر جمعیت دارد و حتی از گزینش نا مهای کردی برای فرزندانشان محروم می باشند.
همه می دا نند در ترکیه « حزب عدالت و توسعه » که حزبی اسلامی است ، در رأس حکومت قرار دارد و اکثر کردهای آنجا به گمان اینکه ایشان مسأله ی کّرد را بیشتر و بهتر درک می کنند ، به حزب مزبور رأی دادند تا به اکثریت مطلق دست یابد و بر اریکه قد رت تکیه زند ، البته گامهای مثبتی را در این زمینه بردا شت هر چند به خاطر برآورده کردن خواست های اروپا بود نه به خاطر خواسته های ملت کّرد .
این در حالی است که نظم جها نی ، ابر قدرت های دنیا و بویژه کشورهای غربی نیز مانند برخی جریان ها و حکومت های اسلامی دچار همان دوگانگی و تناقض در موضع گیری ها گشته اند ، برای مثال جهت گیری بین المللی در برابر مسأله منطقه ی « دارفور » سودان و بخصوص ایتار آمریکا که پیش نویس قطع نامه ای را در این زمینه تهیه و شورای امنیت نیز بدان رأی داد ، بسیار تند و قاطعانه بود.
آمریکا سودان رابه پاک سازی نژادی در « دارفور » متهم می کند ولی علی رغم اینکه بیش ازیک سال است بعنوان نیرویی اشغال گر در عراق حضور دارد و رهبری نیروهای چند ملیتی را نیز به عهده دارد در مورد پاک سازی قومی در کرکوک می گوید این یک مسأله ی داخلی است و آمریکا هیچ گونه دخالتی در ان نمی ـ کند بلکه باید خود عراقی ها به حل آن بپردازند .
این تناقضی که هر دو گروه ( ابر قدرتها از یک سو و حرکتها و دولتهای اسلامی ازسوی دیگر) همواره دچار آن گشته اند مشکل بزرگ پیش روی قضیه ی ملت کّرد است و عامل اعتماد آنان به حمایت دیگران و در نهایت انگیزه برای تلاش و مبارزه ی ایشان در راه رسیدن به آرمانهای شرعی ( انسانی ، اسلامی ) و عادلانه ی خویش بوده است .
لذا مسئولیت مسلمانان در برابر مسأله ی ملت کّرد میان این همه سیاست های غلط و کوشش های مغرضانه ای که در حق ملت کّرد و پاک کردن صورت مسأ له ی آن تدارک دیده شده ، این است که در صف اول مدافعان و حامیان قضیه ی برادران دینی خود قرار گیرند ، به دلایلی که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
۱-
۱- بر چیدن ظلم تکلیفی اسلامی و انسانی است : همه می دانند همچنان که پیامبر بزرگوار (ص ) می فرمایند: ظلم با عث تاریکی و عذاب در روز قیامت خواهد شد ، وهمه می دانند که ملت کرد محروم و ستمدیده است و حتی در برخی حکومت های اشغا لگر سرزمینش نمی تواند به زبان مادری خویش که خدا برایش اراده کرده ، حرف بزند و حق شرکت در قدرت و اداره ی امور مملکت خود به او داده نشده و عدالتی که خداوند سبحان بدان امر نموده واجب است برای همه ی انسان ها یکسان اجرا شود براین اساس همان گونه که غیر کرد می ـ تواند دولت ، پرچم و سرزمین و زبان و فرهنگ و رسوم خویش داشته با شد ، لازم است حقوق مذکور را برای کرد ها نیز قائل شد.
۲-
دکتر الشفاوی می گوید : ما که خواهان استقلال سرزمین مصر ، ترکیه ، سوریه ، عراق و یا ایران هستیم لازم است این حق را برای کردها نیز جائز شماریم و ما که قوم گرایی را – خواه قوم گرایی عربی ، ترکی و یا غیر این ها با شد – جا ئز می دانیم ، پس با ید قوم گرایی کردی را هم جا ئز بدانیم ، امکان ندارد در صورت رعایت عدالت با کرد ها عوا قب زیا نباری به بار آید ولی در صورت رعا یت آن با غیرکرد ها نتا یج خوبی بد ست آید .
۳ –
۲- هرگاه وا جبی منوط به تحقق چیزی با شد ، خود آن چیز نیز واجب می گردد : ما که اعتراف به وجود ستم بر ملت کرد ولزوم بر چیدن آن می نماییم ، باید خوب بدا نیم که این مهم بدون برخورداری ملت کرد از دولت مستقل یا موجود یتی سیاسی به شکل حکومت فدرالی(۱) ، تحقق نمی یابد ، بنابراین تأ سیس این دولت جهت جلوگیری ورفع ظلم ، واجب و ضروری است ، برخی معتقد اند اگر حکومتی مبتنی بر اصول دمکراسی و قانون وجود داشته باشد ، بدون تأسیس چنین دولتی نیز می توان ستم واقع بر ملت کرد را ریشه کن نمود ولی در جواب آنان می گوییم : به فرض اینکه دولت های اشغا لگر کردستان دمکراتیک هم با شند ، ملت کرد ما نند هر ملت دیگری حق دارد حقوق خویش را مطا لبه کند که این در صورت چا ره ای جز برآورده کردن خواسته هایشان وجود ندارد .
۴-
این از یک طرف و از طرفی دیگر از جانب برخی مسلمانان واحزاب اسلامی دیدگاه دیگری شنیده می شود وآن اینکه : تاسیس دولتی کردی یا فدرالی ، یکپارچگی جهان اسلام را به مخاطره می اندازد ، ومضرات تجزیه و استقلال بیشتر از مضرات بقای ظلم در چهار چوب دولتی یکپارچه است برای رد این دیدگاه شبهات به نکات زیر اشاره می کنیم :
۵-
۱- مرزهای سیاسی جغرافیایی که آن دسته از روشن فکران و سیاست مداران بر حفظ آن تأکید می ورزند ، مرزهایی مقدس و تغیر ناپذیر نیستند وهیچ دلیلی شرعی بر وجود وحفظ آن وجود ندارد که نتوان در آنها تغییر وتحول ایجاد کرد ، بلکه دستاورد همان استعماری است که ایشان از آن ترس ودلهره دارند .
۶-به جای ارا ئه ی این گونه طرز تفکرهای سست وبی پایه ، بهتر آن بود د ست دردست هم نهند و به بی اثر کردن تمام سیا ست های استعماری اعمال شده علیه جهان اسلام ، بپردازند . در اینجا سوألی به ذ هن خطور می کند که : چرا این برادران به مبارزه با استعمار و نقشه ها و سیاست های کینه توزانه اش بر می خیزند و مردم را به اتحاد و پشت سر گذاشتن مرزهای استعماری فرا می خوانند ؟ ولی هر گاه برادران کرد زبانشان خوا ستار بر چیدن آن مر زها شوند ایشان بلافا صله به د فاع از آن بر می خیزند و تجاوز از آنها را جا ئز نمی شمارند.
۷-این نا همگونی مرگباری که این گروه از روشن فکران وسیاست مداران در آن فرو رفته اند ، سیا ست یک بام و دو هوا ست ، مرزهای موجود برای آن استعماری و ظالمانه ، ولی برای برادرا نشان مقدس وغیر قابل تغیر محسوب می شوند.
۸-۲- چرا باید تاسیس دولتی کردی – که درشرایط کنونی دورترین گزینه ها ست- منافع مسلمانان و منطقه را به مخاطره اندازد ؟ پانهادن حکومتی کردی یعنی بازپس گرفتن وآزادسازی سرزمینی اشغال شده و رفع ستم از ملتی مسلمان . البته علی رغم اینکه تلاش برای برخورداری از دولتی مستقل ، حق مشروع کردهاست ، ولی آنان تاکنون خواستار آن نشده اند وهمواره بر همزیستس داوطلبانه با برادرانشان پا فشاری نموده اند
۹-بدون راه حل منطقی ومورد رضایت ملت کرد ، منطقه ی خاورمیانه همیشه کانون اختلافاتی تند خواهد بود، وتاکنون نیز سرنوشت ۷۰میلیون انسان کرد نا معلوم است ، واین وضعیت به آتش زیرخاکستر می ما ند که هر لحظه احتمال شعله ور شدن آن وتغیر موازین ومعادله ها می رود ، درحالی که همه می دانیم : سرکوب ، حذف کردن وپاک سازی نژادی روشهای عملی وسودمند نیستند که در دراز مدت عواقب زیانباری هم به بار ـ خواهند آورد.
۱۰- به زعم آنان تاسیس حکومتی کردی وحتی موجودیتی کردی در این منطقه به کانونی برای صهیونیسم واستعمار غربی مبدل می شود ، متأ سفا نه این دیدگاه همراه با پخش گزارش هایی از حضور اسرائیل در کردستان عراق شدت بیشتری یافته است . اما علی رغم نفی این مسأله از سوی مسئولین کرد و ارائه ندادن دلایل کافی ازسوی آن دسته جهت اثبات وجود اسرائیل در کردستان ، درپاسخ به ایشان می گوییم :
۱۱-الف) ترس از تشکیل کانونی برای اسرائیل ازطریق کردستان عراق امروزی ودولت کردی آینده گمانی بی ـ اساس وعاری از صحت، وغیر معقول می باشد. بلکه ترسی مبتنی برعوام فریبی وگمراه کردن است ، که جنایح مخالف خواستهای عادلانه کرد آنرا از طریق گزارشها واخبار مطبوعاتی مبنی برحضور عوامل اسرائیل در کردستان وخرید اراضی آن ، سامان می دهد ، ولی اگر چنین روابطی صحت داشت ، رهبران سیاسی کرد همچنانکه صراحتاً از همپیمانی محکم خود بانیروهای آمریکایی خبر دارند ، بدون ترس وهراس این همپیمانی رانیز ابراز می داشتند.
۱۲-ب)اسرائیل روابط محکم وتنگاتنگی باترکیه ، اردن ودیگر حکومت ها دارد ، بلکه ترکیه بزرگترین همپیمان و شریک استراتژیک اسرائیل در منطقه به شمار می آید ، حال آنکه رهبران ترک با اتکا به سیاست یک بام ودو هوا از وجود احتمالی اسرائیل در عراق نگران هستند ، که متأسفانه برخی از روشن فکران هم پا به پای آنان حرکت می کنند.
۱۳- اسلامی بودن مسأله ی کرد :
۱۴-سبب دیگری که احساس مسئولیت مسلمانان را در برابر مساله ی کرد ایجاب می کند ، اینکه مادام این موضوع متعلق بر ملتی مسلمان ، سرزمینی اسلامی ورفع ستم از ستم دیده می باشد ، یک مسئله ی اسلامی و در ارتباط با جهان اسلام محسوب می گردد ، در اینجا بدون اشاره به نقطه نظرات دیگران ، به گزیده ای از نوشته ی آقای ابوبکر علی ( کاروانی ) در این زمینه ، اشاره می کنم :
۱۵- اصل جانشینی و جایگاه انسان در جهان هستی :
۱۶-خداوند می فرماید: ( وَ لقد کرمنا بَنی آدم )(۲) چکیده ی این دُکترین این است که انسان نزد خداوند ازمنزلت ویژه ای برخوردار است وحقوقش تضمین شده و مقدس می با شد ولذا تضییع شخصیت و پایما ل کردن حقوق او بعنوان گناهی بزرگ وظلمی نابخشود نی نزد خداوند به حساب می آید ، و اگر به وضع کنونی ملت کرد بنگریم به وضوح می بینیم که ملت کرد از این حقوق اساسی و بنیادین محروم می باشد ،چرا که حقوق آنان به خصوص حقوق سیاسی زیر پا گذاشته شده وشخصیت وکرامت ایشان دهها بار از طرف حکومتهای
۱۷-غاصب سرزمینش مورد اهانت قرارگرفته است.
۱۸-– وجود ملل و ا قوام گوناگون اثری از اراده ی خداوند است:
۱۹-خداوند می فرماید : (ومن آیاته خلق السموات والارض واختلاف السنتکم والوانکم )(۳
۲۰-پس کردن بودن وزبان ملت کرد اراده ی الهی است ، و هرگاه بدانها (ملیت وزبان ملت کرد) اعتراف ننماییم ویا آن رابه هردلیلی که باشد، مورد تا خت وتاز قرار دهیم، در صدد دشمنی ومردوددانستن اراده ی خداوند بر آمده ایم، خداوند می فرماید : ( یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکروانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعا رفوا ان
۲۱- اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله علیم خبیر )(۴
۲۲ – بر این اساس چند گا نگی ملل واقوام بازتاب اراده خداوند سبحان می باشد وامکان به ذوب کردن این اقوام وملل گوناگون در بوته ی یک قوم ، یک ملت ویک زبان ، اقدام نماییم ، بلکه لازم است همزیستی و معارفه ای که خداوند بدان امر کرده تحقق یابد وممکن نیست این معارفه به منصه ظهور برسد مگربر اساس اعترا ف به طرف مقابل ، او را مورد احترام قرار دادن ، پذیرش اختلاف با او و در نتیجه اهتمام ورزیدن به بر آورده کردن حقوق او.
۲۳ – مساوی بودن ملل وا قوام مختلف از نظر اسلام :
۲۴ –اسلام با نگرشی مساوی به تمام ملل مسلمان می نگرد ، وتسلط وچیرگی ملتی را بر دیگری نمی پذیرد
۲۵-و مصطلح ( ا قلیت های قومی ) هم چنان که در بینش سیا سی کنونی موجود می با شد در ادبیات اسلام
۲۶-جایگاهی ندارد ، پیامبر بزرگوار اسلام می فرماید : ( لا فضل لعربی علی عجمی الابا لتقوی )(۵
۲۷- موضع گیری شدید اسلام دربرابر اشغال گری وتجاوز :
۲۸-درمورد ظلم خداوند می فرماید : ( ثم قیل الذین ظلموا ذوقوا عذاب الخلو هل تجزون الا بما کنتم تکسبون)۶
۲۹-در باره ی تجاوز به دیگران می فرماید : ( ان الله لا یحب المعتدین )۷
۳۰-ودر مورد اشغال گری نیز پیامبر (ص) می فرماید : ( من ظلم فید شبر الارض طوقه من سبع ارضین )۸
۵- عادلانه بودن مسئله کرد :
مسئله ی ملت کرد هم در طبق موازین ا سلامی و هم بر حسب معا هده های بین المللی ، مسئله ای انسانی و عادلانه می باشد ،احقاق حق ، تحکیم عدالت و بر چیدن گونه های مختلف عدم مساوات وشرایطی که با روح و مبا نی عدالت منا فات دارد ، از پایه های هر بینشی و یا هرگونه پروژه ای اسلامی محکمی به شمار می آید خداوند می فرماید : ( یا ایها الذین امنوا کونو ا قوامین با لقسط شهدا لله ولو علی ا نفسکم اوا لوالدین والا قربین ان یکن غنیا او فقیرا فالله اولی بهما فلا تتبعوالهوی ان تعدلو اوان مکروا او تعرضوا فان الله کان بما تعلمون خبیرا )۹
در خاتمه پس از تمام بیانات گذشته ، آرزو داریم برادران اسلامی وعموم مسلمانان در پیشاپیش حامیان قضیه ی برادران دینی وهم میهن خود قرار گیرند ، البته جهت گیری های مثبت برخی احزاب و شخصیتهای اسلامی که در کنار برادران خویش قرار گرفتند وراه حلهای خوب ومناسبی نیز ارائه دارند ، انکار نمی کنیم تنها چیزی که با قی ما نده این که این جهت گیری ها ی لفظی، عملی وبه واقعیت تبدیل گردند ، و مسئولیت سنگین روشنگری هر دو جناح عربی واسلامی در مورد قضیه ی عادلانه کرد بر دوش آنان می افتد .
این مقاله را با سخنان یکی از روشن فکران بر جسته اسلامی ، جناب آقای دکتر الشناوی به پایان می بریم
که خطاب به مسلمانان چنین می گوید :
چگونه برای هر قومی قا ئل به میهن وسرزمین هستید ومیهن دوستی را خوب و بی عیب جلوه می د هید ،
ومی گویید : میهن دوستی نا شی از ایمان است ، حال آنکه وجود میهن وسرزمینی را برای آنان ( کردها )
جایز نمی شمارید ، یعنی نباید ایمان هم داشته باشند ؟
چرا سیاست یک بام ودو هوا را پیشه می کنید ، میهن را برای خود ارزشمند تلقی وآن را ستایش می کنید
برایش سرود و اشعار می سرایید و میراث و پیشینه ی تاریخی وفولکلور خاص خود را زنده نگه می دارید ، ولی به محض این که کردها بیایند وبه این چیزها امید ببند ند ، آن را خیانت وتوطئه می پندارید ؟
از چه وقتی کرد ها را استثمار و به بردگی کشانده اید در حا لیکه آزاد از مادرانشان زائیده شدند ؟ آیا زمانیکه ( صلاح الدین ایوبی ) پیروز میدان بود شما را به بردگی گرفت؟
چرا برای همزیستی با مسیحی های ساکن مصر که آینی خلاف آیین شما دارند ، این گفته عمربن الخطاب ـ رض ـ( از کی مردم را به بردگی گرفته اید …) به یاد می آورید وبدان استدلال می ورزید ، ولی زمانی که کردها که با شما هم آیین هستند آزادی را مطالبه کنند ، آنرا از یاد می برید وبعنوان اصل ومیزان وره گشای کارتان قرار نمی دهید؟
چگونه این دوگا نگی در رفتار میان جناح های یک امت ( امت اسلام ) و این سلب آزادی که اسلام جز برای جلوگیری از سلب آن نیامده ، اتفاق می افتد ؟ وقتی که خواهان استقلال سرزمین مصر ،ترکیه، سوریه ،عراق ویا ایران هستیم ،بایستی این خواسته را برای کرد ها نیز جایز شماریم . ومادام ملی گرایی عربی ،ترکی و یا غیر اینها را جایز می دانیم ، باید ملی گرایی کردی را نیز جایز بدانیم.
انسان از این امر به شگفت می ا فتد که میهن دوستی بازتاب ایمان می باشد ،و در تمام دنیا مردم سعی در رویانیدن آن در درون نوادگان خویش می دارند ، ولی تنها کودک کرد است که از این محبت بی نصیب مانده است . این هم از تیره روزی وبد شا نسی کردها به شمار می آید که برخی اعراب اسرائیل را به رسمیت می شنا سند ،وحتی گروهی دیگران را نیزوادار به اعتراف کردن به اسرائیل می کنند ،ولی هیچ کس سرزمین کردها ( کردستان ) را به رسمیت نمی شناسد.!!!
—————————————————————————
زیر نویس ها از مترجم
(۱) حکومت فدرالی یعنی اینکه : حکومت مرکزی به منظور کاستن تراکم کارها و فشار وسنگینی آنها بر دوش خود ، برخی امور اداره ی مملکت را به ساکنان منطقه ای ویا امور چند شهر را به ساکنان آنها می سپارد ، پس در این نوع حکومت ، سیطره ی حکومت مرکزی همچنان بر منطقه ی دارای حکومت فدرالی به رسمیت شنا خته می شود.
(۲ ) ما آدمیزادگان را گرامی داشته ایم . الاسراء /۷۰
(۳ ) و از زمره ی نشانه های ( دال بر قدرت و عظمت ) خدا آفرینش آسمانها و زمین و مختلف بودن زبان ها و رنگهای شما است . الروم /۲۲
(۴ ) ای مردمان ! ما شمارا از مردوزنی آفریدیم، وشما راتیره تیره وقبیله قبیله نموده ایم تا همدیگر را بشناسید بی گمان گرامی ترین شما در نزدخدا متقی ترین شما است . خداوند مسلما آگاه است . الحجرات / ۳ ۱
( ۵ ) اصل روایت که امام طبری آن را گزارش می کند این گونه است : پیامبر خدا (ص) درمنی در اواسط ایام التشریق که سوار برشتر می بود ،مردم را مورد خطاب قرار داد و گفت : ای مردم : آگاه باشید خدای شما یکی است و پدرتان نیز یکی است ،آگاه باشید که عرب بر غیر عرب ، غیر عرب بر عرب ، سیاه پوست بر سرخ پوست وسرخ پوست بر سیاه پوست هیچ امتیازی ندارد مگر بر اساس میزان تقوی و التزام به قانون خداوند . سپس رو به ایشان گفت : آیا وظیفه ام را ادا کردم ؟ مردم نیز در پاسخ ایشان گفتند : بله ، آنگاه فرمود : پس باید شما به نسل های بعدی خود ابلاغ کنید و آنان را نیز مطلع سازید.
(۶ ) سپس به ستمکاران می گویند عذاب جاوید و همیشگی را بچشید . آیا جز در برابر چیزهایی که کرده اید کیفر داده می شوید ؟ یونس / ۵۲
(۷) خداوند تجاوزکاران را دوست نمی دارد . بقره / ۱۹۰
(۸ ) هر کس یک وجب خاک را به ظلم تساحب کند خداوند در روز قیامت قطعه ای از هفت زمین را به گردن او می اندازد. بخاری و مسلم روایت کرده اند.
(۹ ) ای کسانی که ایمان آورده اید ، دادگری پیشه سازید و در اقامه ی عدل و داد بکوشید و به خاطر خدا شهادت دهید هر چند که شهاد تتان به زیان خودتان یا پدر ومادرتان یا خویشاوندان بوده باشد. اگر کسی که به زیان او شهادت داده می شود دارا یا نادار باشد ، ( رغبت به دارا ، یا شفقت به نادار ، شما را از ادای شهادت حق منصرف نکند ) چرا که ( رضای ) خداوند از ( زضای ) هر دوی آنان بهتر است پس از هوا و هوس پیروی نکنید که منحرف می گردید . و اگر زبان از ادای شهادت حق بپیچانید یا از آن روی بگردانید ، خداوند از آنچه می کنید آگاه است . النساء / ۱۳۵