تاریخكردستانمطالب جدید

کوردها و اسلام، حقایقی در مورد چگونگی مسلمان شدن کوردها

کوردها و اسلام، حقایقی در مورد چگونگی مسلمان شدن کوردها

نویسنده: سید احمد عبدالوهاب ،دانا عثمان حسن/ ترجمه: محمود محمودی

 

کوردها و اسلام ، حقایقی در مورد چگونگی مسلمان شدن کوردها که در ادامه خواهد آمد. پژوهش درباره‌ی تاریخ و دین کورد و جغرافیای کردستان، بسیار دشوار و دیریاب است و یافتن حقایق، خسته‌کننده خواهد بود. چون تقدم تاریخ کورد بر دین اسلام و کینه‌توزی مخالفان اسلام، موجب گردیده است تاریخ و آیین این قوم مظلوم، مشوّه و وارونه جاوه داده شود. در بسیاری از تاریخ‌های تحریف شده چنین وانمود کرده‌اند که کوردها با زور شمشیر مسلمان شده‌اند و در اثر فشار عرب‌ها، ثروت و فرهنگ و باورداشت‌های مردم به یغما رفته است و کوردها در بعد از اسلام همیشه در سایه‌ی تیر و شمشیر به سر برده‌اند!

این نوع اتهامات، بی‌پایه و اساس و ساخته‌ی دشمنان قسم‌خورده‌ی اسلام هستند و هیچ سند و مدرک معتبر تاریخی ندارند و ما به یاری خدای متعال در این باره، روشنگری لازم را خواهیم داد.

تاریخ کورد بسیار عمیق‌تر و قدیمی‌تر از آن چیزی است که اغلب ما شنیده‌ایم. کردستان گهواره‌ی دوم بشریت است. آنگاه که آدم و حوا از بهشت رانده شدند و به زمین فرستاده شدند ـ بنا بر گفته‌ی مورخان ـ شامگاه یک روز جمعه بود و بر روی کوهی در هندوستان به نام «راهون» فرود آمدند. البته «ابن عباس» گفته است که آنها روی کوه «بوذ» در هندوستان پیاده شدند.

هم اکنون در روی زمین ده گور منسوب به «آدم» وجود دارند که طول برخی از آنها به ده متر می‌رسد! و مردم آن مناطق اصرار دارند آدم را به کشور خودشان نسبت دهند! و به هر حال ما تردید نداریم که هندوستان گهواهر‌ی نخست بشریت نیست و مس‌دانیم که بعد از آدم، «شیث» به پیامبری رسید و پس از او نیز نوح (ع) پیامبر شد و از آدم تا نوح یک فاصله‌ی زمانی ۲۲۵۶ ساله وجود دارد.

نوح (ع) ششصد سال از دعوت پیامبری خود را در هندوستان سپری کرد و دعوت شبانه‌روز و سری و علنی او توفیقی در پی نداشت و مردم آن‌جا دعوت او را نپذیرفتند و اکثر مردم آن جا کافر ماندند و سرانجام نوح (ع) به بن بست رسید و از خدای متعال خواست آنان را به عذاب خود گرفتار سازد. خدای متعال ابتدا از نوح (ع) خواست یک کشتی بزرگ بسازد و در پایان، اهل ایمان و از هر جاندار یک زوج نر و ماده را سوار بر کشتی کند تا از عذاب طوفان و غرق شدن رهایی یابند. چون اراده‌ی خدا بر این بود که آب همه جا را دربرگیرد.

فرمان خدا تحقق یافت و کافران همگی غرق شدند و نوح (ع) در داخل کشتی از پروردگارش خواست، کشتی حامل اهل ایمان در یک مکان مبارک لنگر بیندازد و خدای متعال دعایش را اجابت کرد و کشتی او بر روی کوه «جودی» توقف کرد:

«‏ وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِی مُنزَلاً مُّبَارَکاً وَأَنتَ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ ‏» مؤمنون/۲۹

 «و بگو پروردگارا! مرا در یک مکان پربرکت فرود آور چون تو بهترین فرودآورندگانی.»

«‏ وَقِیلَ یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءکِ وَیَا سَمَاء أَقْلِعِی وَغِیضَ الْمَاء وَقُضِیَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِیِّ وَقِیلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ» هود/۴۴

«و گفته شد: ای زمین! آبت را فرو ببر و ای آسمان! از برایدن بایست؛ و آب فروکش کرد و فرمان به اجرا درآمد و کار به انجام رسید و کشتی بر جودی پهلو گرفت و گفته شد: نابود باد قوم ستمگر»

«عبدالوهای نجار» (۱۹۴۱-۱۸۶۲م) می‌گوید: «جودی در منطقه‌ی دیار بکر که یک منطقه‌ی کوهستانی پیرامون ارومیه می‌باشد، واقع است.»

«فیروزآبادی» (۸۱۷-۷۲۹ه) در «القاموس المحیط» می‌گوید:

 «کوه جودی در جزیره قرار دارد و در تورات از آن با نام آرارات یاد شده است» به هرحال تمام محققان بر این باورند که لنگر انداختن کشتی نوح (ع) در کردستان بوده است و لذا کردستان گهواره‌ی دوم تمدن بشری است و تمام انسان‌ها با هر زبان و رنگ و اختلاف دیگری در واقع از نژاد کرد هستند و منشأ اصلی و مبدأ مهاجرت آنها به سایر نقاط زمین، کردستان بوده است.

کورد و کردستان قبل از آمدن اسلام

قبل از آن که توضیح دهیم کوردها داوطلبانه، اسلام را پذیرفته‌اند و یا با زور تیر و شمشیر و به اجبار مسلمان شده‌اند، لازم است ابتدا حال و روز کردها را در آستانه‌ی ظهور اسلام بدانیم. بدیهی است که دو امپراتوری ایران و روم بر دنیای آن روز حکومت می‌کردند و اغلب ممالک و ملت‌های آن روز تحت سلطه‌ی نیروی سیاسی و نظامی آن دو ابرقدرت بودند. کردها قبلاً یک تمدن نیرومند و دولت مستقل به نام «دولت ماد» داشته‌اند اما دولت ماد به دست هخامنشیان نابود می‌شود. این رویداد ۵۵۰ سال پیش از میلاد مسیح بود.

قبلا در این مورد نوشته ای دیگر منتشر کردیم که بهتر است خوانده شود اسلام و کورد ، اسلام و ملیت ، کورد نه ته وه ئیسلام

بعدها رومیان نیز آثار فرهنگی و تمدنی کردها را از بین بردند و رومی‌های مقدونی ۳۵۶ سال قبل از میلاد مسیح، آثار فرهنگی کردها را آتش زدند و حکومت و فرهنگ و تمدن کرد از میان رفت. از آن تاریخ به بعد کردها همیشه دل به مژده‌ی اوستا خوش داشته‌اند که نوید مبعوث شدن پیامبر خاتم و گسترش صلح و عدالت و ریشهکنی ظلم داده بود. کردها چشم به راه آن فریادرس بودند تا آنان را از آن زندگی مشقت‌بار نجات دهد و آنان را از بت‌پرستی و آتش‌پرستی و یوغ بردگی برهاند.

امپراتوری روم که مرکز آن شهر «رم» بود، بر تمام اورپا و بخشی از آسیا و شمال آفریقا حکومت می‌کرد. امپراتوری ساسانی در ایران نیز مردم احت سلطه‌ی خود را استثمار می‌کردند و آنان را از تعلیم و تعلم محروم می‌ساختند و کمرشان در زیر بار مالیات و باجگیری‌های دولت شکسته بود. این در حالی بود که کاخ زمامداران با خون جگر خوردن برده‌های بدبخت، رونق می‌یافت.

بردگانی که خون‌بها نداشتند و در جنگ با بابل و ارمنی‌ها و رومی‌ها به عنوان سپر انسانی در جلو لشکر قرار می‌گرفتند و مشاغل پست نگهبانی و خدمتگزاری و نظافت بت‌خانه‌ها و روشن کردن آتشکده‌ها را به آنها سپرده بودند. و چنان که فردوسی در شاهنامه‌ی خود می‌گوید: چاکران و آشپزهای ضحاک همگی کرد بوده‌اند.

اسلام و موضع‌گیری کردها

بعد از مبعوث شدن حضرت محمد (ص) به پیامبری، به تدریج اخبار دین او به خارج از مکه رسید و ملت‌های غیرعرب نیز از بعثت پیامبر جدید و دیم اسلام مطلع شدند.

مردم کرد نیز که سالهای متمادی چشم به راه یک منجی بود تا آنان را از چنگال ظلم ایران برهاند، آوازه‌ی دین جدید اسلام را شنید.

 

می‌دانیم که در آستانه‌ی ظهور اسلام، دو امپراتوری روم و ایران در حال نبرد بودند و به درازا کشیدن نبرد آنها، هر دو امپراتوری را با خستگی و انواع ضعف‌های درونی روبه‌رو ساخته بود و همانند یک طفیلی وبار تحمیل شده بر شانه‌های مردم سنگینی می‌کردند! در این موقعیت پیامبر اسلام (ص) توانست در پرتو رهنمودهای قرآن، یک جامعه‌ی نمونه و الگو بسازد که ظرفیت آزاد ساختن ملت‌های دربند را داشته باشند.

پیامبر (ص) آن گاه که نسل بی‌نظیر صحابه را وارد صحنه کرد، تعهد نمود تسلام به تمام نقاط دنیا برسد و تمام ملت‌های دنیا از نعمت اسلام بهره‌مند شوند. اما قدرت‌های حاکم مادی، ایجاد مانع می‌کردند. برای پانزده پادشاه آن روز نامه فرستاد و پنجاه نماینده و سفیر به جانب رؤسای قبایل و زمامداران جزیرهالعرب روانه کرد. او آرزو داشت تمام ملت‌ها بدون جنگ و خونریزی و در کمال صلح و صفا به اسلام روی آورند.

کتاب کتاب: مقدمه ای بر تاریخ اسلامی کورد را بخوانید

کوردها و اسلام ، ملت کرد بعد از شنیدن خبر ظهور دین اسلام، یک هیأت شش نفره را به ریاست «کابان» یا «گاوان» (گابان=گاوبان) به نزد پیامبر جدید در مدینه فرستاد و آنها مسلمان شدند و دعوت اسلام را به مناطق کردنشین تحت سلطه‌ی ایران به ارمغان بردند. استاد «حسن محمود حمه کریم» جزئیات بیش‌تری در مورد هیأت کرد مطرح می‌کند و می‌گوید: «کردها چشم به راه منجی بودند و آن‌گاه که دعوت پیامبر (ص) از مرحله‌ی سری خارج شد، از سه منطقه‌ی کردستان سه هیأت جداگانه به سوی مدینه حرکت کردند و اخبار کردهای مظلوم را به پیامبر (ص) می‌رسانند و کردها هنگامی نزد پیامبر (ص) هیأت می‌فرستند که دعوت او فقط در چند محله‌ی شهر پیچیده بود و هنوز بخشی از مردم مکه از دین جدید مطلع نبودند!»… به هر حال آن چه مسلم است مردم کرد با عقیده‌ی راسخ و سینه‌ی گشاده و خیلی زود اسلام را پذیرفتند و به واسطه‌ی هیأت‌های خود، دریافته بودند که اسلام آنان را نجات می‌دهد.

اسلام آوردن کوردها به روایت مورخان

در مورد جنگ کوردها و اسلام، هیچ یک از تاریخ‌نویسان، جنگ میان کرد و سپاه اسلام را گزارش نکرده‌اند بلکه از معاهده‌ی صلح در بین آنها سخن گفته‌اند و حتی نوشته‌اند: کردها سپاه اسلام را یاری داده‌اند و دشمنانشان را درهم شکسته‌اند.

«روژبیانی» می‌گوید: «هیچ گاه سپاه ساسانی نتوانسته است بدون کمک کردها بجنگد و هرگاه کردها با نیروهای اسلام صلح می‌کردند، ساسانی‌ها پا به فرار می‌گذاشتند.»

«سر مارک سایکس» می‌گوید: «هیچ مردمی مثل کردها اسلام را به سهولت نپذیرفتند و به اسلام ملتزم نشدند».

«محمد مردوخ» (۱۹۷۵-۱۸۸۰م) می‌گوید: «کردها داوطلبانه اسلام را پذیرفتند و مسلمان شدند».

«محمد امین زکی» (۱۹۴۸-۱۸۸۰م) می‌گوید: «کردها مشاهده کردند و دریافتند که این دین جدید با سرشت و روحیه‌ی آنها سازگار است و لذا به سهولت و تدریجاً آن را پذیرفتند.»

دکتر «حسین خلیقی» می‌گوید: «بارها کردهای مسلمان توانسته‌اند لشکرهای انبوه فراهم آورند و ایرانی‌ها و رومی‌ها و عرب‌های مرتد را تنبیه کنند. آنان چندین دولت و امارت مستقل تشکیل داده‌اند و شریعت الهی را اقامه کرده‌اند و تابع خلافت اسلامی بوده‌اند.»

«صالح قفتان» که یک ناسیونالیست دو آتشه و دارای دیدگاه خاص است می‌گوید: «نسل اندر نسل این سخن را نقل کرده‌اند که کردها با زور شمشیر مسلمان شده‌اند و مسلمانان هر کس را که حاضر به قبول اسلام نشده است، از دَمِ شمشیر گذرانده‌اند و اسلام را بر کردها و سایر اقوام تحمیل کرده‌اند. اگر این سخن درست باشد، باید عرب‌ها در آن روزگار هیچ غیرمسلمانی را زنده نمی‌گذاشتند. اما چرا یهودیان و مسیحیان هم چنان بر دین خود پابرجا مانده‌اند؟!»

این نوشته را هم بخوانید شمشیر و اجبار یا آزادی و اختیار، گسترش اسلام در کوردستان

 

«جواهر لعل نهرو» (۱۹۶۴- ۱۸۸۹م) به بیان واقعیت می‌پردازد و می‌گوید: «عرب‌ها تمام ممالک را یکی پس از دیگری فتح می‌کردند و در اغلب موارد بدون جنگ به پیروزی می‌رسیدند. عرب‌ها بعد از وفات پیامبر (ص) و در خلال بیست و پنج سال توانستند تمام ممالک ایران و سوریه و ارمنستان و بخشی از شرق آسیا و مصر و بخشی از آفریقا را به آسانی تصرف نمایند! چون ملت‌های آنها ظلم‌های فراوانی از دو امپراتوری ایران و روم و نزاع‌های گروهی متحمل شده بودند.»

دکتر «خلیقی» از اندیشمندان چپ‌گرا در این باره می‌گوید: « در خاورمیانه با ظهور اسلام، رژیم‌های برده‌دار از هم فرو پاشیدند و روابط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی تغییر یافت و یک رویکرد و نظم جدید بر اساس اسلام در زندگ و ارزش‌های انسانی پدیدار شد و لذا اسلام در پیشرفت اجتماع بشری، یک نقش بنیادین و فعال داشته است».

آری، آمدن اسلام به کردستان یک ضرورت تاریخی بود و اسلام توانست کردها را از شر بت‌پرستی و نزاع‌های داخلی نجات دهد. کردها توفیق یافتند روزگارانی را آسوده از ظلم سپری نمایند و به خود بیایند و خودشان را بشناسند. کردها تحت حمایت خلافت اسلامی توانسته‌اند حدود هفتاد امیرنشین کرد تشکیل دهند که هرگز در دوران حکومت امپراتوری‌های ایران و روم  به آنان چنین اجازه نداده بودند و به این ترتیب کردها از حضیض ذلت به اوج قدرت رسیدند و از بت‌پرستی به خداپرستی روی آوردند و از تنگنای دنیا به فراخنای دنیا قدم گذاشتند.

فتح مسالمت‌آمیز و بدون جنگ شهرهای کردنشین

چنان که گفتیم کردها و شهرهای کردستان تحت سلطه‌ی دو امپراتوری ایران و روم به سر می‌بردند. در تاریخ خلفای راشدین سه جنگ بزرگ رخ داد که بزرگ‌ترین جنگ‌های تاریخ اسلام محسوب می‌شوند. یکی از آن جنگ‌ها در سرزمین عرب‌ها و دو جنگ دیگر در خطه‌ی کردستان رخ داده‌اند.

جنگ «قادسیه» در جنوب «کوفه» روی داد . به شکست سهمگین ایران انجامید و در آن «رستم» وزیر دفاع و سپهسالار ایران ساسانی کشته شد. در این جنگ سنگین و خونین بیش از یکصد هزار سرباز ایرانی به قتل رسیدند و جنگ دوم در «جلولاء» رخ داد که جزء کردستان بود. اما کردها در ایجاد آن نقش نداشتند. «یزدگرد» پادشاه ایران اعلام بسیج عمومی کرد و بیش از یکصد هزار نیرو از مناطق مختلف ایران گرد هم آورد. یک خندق بسیار بزرگ را به عنوان خط دفاعی حفر نمود و تمام سپاهیان خود را به فرماندهی پسرش «مهران» در آن خندق مستقر ساخت. در این نبرد نیز ده‌ها فمرانده و هزاران سرابز کشته شدند و «شهربانو» دختر «یزدگرد» خواهر مهران به اسارت گرفته شد. میدان جنگ را به خاطر لاشه‌های کشتگان، «جلولاء» نام نهادند.

جنگ سوم، جنگ «نهاوند» بود. یزدگرد اعلام بسیج عمومی کرد و باقی‌مانده‌ی نیروهای مناطق مختلف ایران را در دشت نهاوند تحت فرماندهی «فیروزان» گردهم آورد و ده‌ها وزیر و فرمانده و بیش از یکصد و پنجاه هزار سرباز را تحت امر او قرار داد و یزدگرد در اصفهان، جریان جنگ را دنبال می‌کرد. در خلال یک هفته از جنگ، وزرا و فرماندهان و بیش از یکصد هزار سرباز ایرانی به قتل رسیدند و نظر به اهمیت پیروزی در این جنگ، مسلمانان آن را «فتح الفتوح» نام نهادند.

نتایج این جنگ، ابهت و شکوه امپراتوری ایران را در هم شکست. گرچه دو جنگ اخیر (جلولاء و نهاوند» در سرزمین کردها رخ دادند، اما کردها در آن هیچ نقشی نداشتند و یزدگرد خواسته بود که جنگ را به این مناطق بکشاند.

 

مورخان در این باره شهادت داده‌اند و برای مثال:

«ابن اعثم» (متوفای ۳۱۴ هجری) می‌گوید: «تمام شهرهای مابین جلولاء و نهاوند، بدون جنگ فتح شدند و مسلمانان بدون جنگ و خونریزی و به فرماندهی «نعمان بن مقرن» وارد «قرمیسین» (کرماشان) شدند». او هم چنین می‌گوید: «همان روز مسلمانان بدون جنگ وارد خانقین و قصرشیرین شدند… و سپاه اسلام بدون جنگ، شهر حلوان را تصرف کرد.»

«روژبیانی» هم می‌گوید: «کردها که از ستم حکومت ساسانی به تنگ آمده بودند، راهنما و طلایه‌دار سپاه اسلام شدند و به نفع پادشاهی ایران نجنگیدند و تمام شهرهای کردنشین بدون جنگ و به صورت مسالمت‌آمیز تسلیم سپاه اسلام شدند.»

«خطاب» و «ابن اثیر» (۶۳۰-۵۵ ه) و «واقدی» (۲۰۷-۱۳۰ ه) گفته‌اند: «آن گاه سپاه اسلام به سوی «آمد» – که در آن زمان زنی به نام «ماریم» حاکم آن بود ـ حرکت کرد. ماریم همراه افراد خانواده‌اش اسلام را پذیرفتند و شهر به آسانی فتح شد.»

«بلاذری» (متوفای ۲۷۹ هجری) و «ابن عبد ربه» (۹۴۰ – ۸۶۰ م) می‌گویند: «در عصر خلافت «عمر» سرتاسر جزیره فتح شد و یک وجب از آن باقی نماند.»

باری تمام شهرهای کردنشین به طور مسالمت‌آمیز آزاد شدند و شهرها بعد از آزاد شدن، به مردم شهر تحویل می‌گردید.

 

سرلشکر «شاکر» هم می‌گوید: «هر کشور یا شهری را که مسلمانان آزاد می‌کردند، اداره‌اش را به اهل همان کشور یا شهر می‌سپردند مگر آن که اهالی آن جا درخواست می‌کردند نیروهای مسلمان برای پاسداری از محل باقی بمانند در غیر این صورت کاملاً آزاد بودند. کردها با ملاحظه‌ی این رفتار مسلمانان بود که اسلام را پذیرفتند و وارد جنگ با سپاه اسلام نمی‌شدند. کردها جانب بی‌طرفی را اختیار می‌کردند و منتظر می‌ماندند که جنگ خاتمه یابد و به خیر و خوشی منتهی گردد و بی‌گمان دوست داشتند سپاه اسلام پیروز شود.»

آری وقتی سپاه اسلام به کردستان رسید، کردها دست روی دست نگذاشتند و از اسلام استقبال نمودند و با جسم و جان به اسلام پیوستند. زندگی دوزخی آنها تبدیل به زندگی بهشتی شد و از بندگی انسان‌ها به بندگی خدای بزرگ نائل آمدند و دین‌های متعدد: زرتشتی و مانوی و مزدکی و مسیحی و یهودی را با دین ناب و یکتای اسلام جایگزین کردند و کردها به وحدت صف و همدلی رسیدند و از تفرق رهایی یافتند و همان گونه که خدای متعال می‌فرماید، با تقوای الهی به کرامت و فضیلت رسیدند: «‏ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ» حجرات/۱۳

جمع‌بندی

۱ـ همه‌ی تاریخ نویسان متفق القولند که کردها با سپاه اسلام نجنگیده‌اند و خون هیچ کردی در میدانهای جنگ ریخته نشده است بلکه کردها نقش راهنمای سپاه اسلام را داشته‌اند.

۲ـ ادعای به زور مسلمان کردن کوردها در صورتی قابل قبول است که:

الفـ کردها در آن زمان مستقل و خودمختار بوده باشند.

ب ـ سرزمین کردستان تحت سلطه‌ی هیچ قدرت بزرگی نبوده و از حکومت و دولت خاص خود برخوردار بوده باشد. این در حالی است که اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهند که کردها از هر جهت وابسته و تحت سلطه بوده‌اند.

ج ـ تأکید آیات قرآنی بر آزادی دین و عقیده دلیل بر نادرستی ادعای کسانی است که میگویند سپاهیان مسلمان، ملل دیگر را مجبور به قبول اسلام کرده‌اند. خدای متعال فرموده‌اند:

«‏ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ : اجباری در پذیرش دین نیست چون مسیر رشد و گمراهی روشن شده‌اند.»

«‏ وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ : و حق را از جانب پروردگارتان بیان کنید آن وقت هر کس خواست، ایمان می‌آورد و هر کس خواست کافر می‌شود.»

«‏ إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً : ما راه را به او نشان داده‌ایم حال یا شکرگزار می‌شود و یا کافر.»

زندگی و سیره‌ی پیامبر خدا (ص) نیز نشان می‌دهد که اجبار در قبول عقیده وجود نداشته است.

د ـ این ادعا که گفته‌اند تمام دشت‌ها و قله‌های کردستان مملو از قبر اصحاب کشته شدهی پیامبر (ص) در جنگ با کردها است، گزافه‌ای بیش نیست! و ما قبر هیچ صحابه‌ای در سرزمین کردستان نداریم و صحابه‌ای که ادعا می‌شود قبرشان در کردستان است، اصلاً گذارشان به کردستان نیفتاده است و در موطن خودشان مرده‌اند!

هـ ـ کرد به عنوان یک قوم اصیل و دارای تاریخ ژرف در دو مرحله‌ی حساس زمانی، گرفتار دشمنان اشغالگر شده و آثار فرهنگی‌اش را به یغما برده‌اند. لذا نتیجه می‌گیریم که فرهنگ و سرزمین و تاریخ و تمام دستاوردهای قوم کرد تنها در سایه‌ی حکومت اسلامی محفوظ مانده است. کردها در دوره‌ی ساسانیان، تحت سلطه و محروم از حقوق خود بودند اما اسلام به آنها آزادی و استقلال بخشید و توانستند قریب به هفتاد دولت کوچک و امارت تشکیل دهند و این در حالی است که قبل و بعد از اسلام هرگز چنین امکانی را به کردها نداده‌اند. با فروپاشی خلافت عثمانی، کردها نیز از هم گسیختند و میراث آنها در میان کشورها تقسیم گردید! کردها و اسلام، شریک و همراه بودند و با هم از صحنه خارج شدند!

قضاوت را به شکا می‌سپاریم؛ آیا در دوره‌ی امپراتوری اسلامی بود که کردها تحت سلطه‌ی دیگران قرار گرفتند و از صنه خارج شدند و سرزمینشان تقسیم گردید یا در عصر ابرقدرت‌های مدعی دمکراسی و حقوق بشر!

و ـ کردها چنان در اسلام ذوب شده بودند که دلیلی نداشت به نژادپرستی و تعصبات قومی اهتمام بدهند. در واقع اسلام و کرد همانند آرد و آب با هم در آمیخته بودند و تفکیک اسلام از کرد و کرد از اسلام ناممکن بود. به همین جهت است که برجسته‌ترین شخصیت‌های قوم کرد نیز در دوره‌ی اقتدار اسلام، برخاسته‌اند و به بار نشسته‌اند. «صلاح الدین ایوبی» در زمینه‌ی نظامی و «ابن صلاح شهرزوری» در علم حدیث دو نمونه از نمونه‌های متعدد هستند. تمام قیام‌های مردم کرد علیه حکومت‌های ظالم نیز به رهبری شخصیت‌های دینی کرد شکل گرفته‌اند. «شیخ محمود حفید» و «قاضی محمد» و «شیخ سعید پیران» و ده‌ها نمونه‌ی دیگر همگی اهل دین و فارغ‌التحصیل حجره‌های مساجد کردستان بوده‌اند.

در عرصه‌ی فرهنگی و ادبی نیز کردهای متدین همانند «پیره‌میرد»، «سالم»، «نالی»، «محوی»، «ملا عبدالکریم مدرس»، «شیخ محمد خال»، «ملا عثمان عبدالعزیز» و … خوش درخشیده‌اند و نقش ارزنده‌ای در تنویر فکری مردم کرد داشته‌اند. «محمد مردوخ» در تاریخ خود از عالمان بعد از سده‌ی سوم هجری سخن می‌گوید و خلاصه‌ای از شزح حال یکصد عالم و ملا و ادیب و شخصیت فرهنگی کرد ارائه می‌دهد که در آن عصر زیسته‌اند و نقش بارزی در پیشرفت علمی و فکری منطقه ایفا کرده‌اند.

ز ـ پیام قرآن اصولاً خاص قوم عرب نبوده است بلکه یک پیام جهانی است و باید در تمام جهان منتشر گردد و به تمام ملت‌ها و اقوام برسد و بدیهی است که مردم کرد نیز مثل سایر ملت‌ها، مخاطب پیام قرآن هستند و باید پیام اسلام به آنها رسانده می‌شد. لذا ورود اسلام به درون قوم کرد هرگز به معنای امحای فرهنگ و زبان و تاریخ کرد و ذوب شدن آن در فرهنگ عرب نبوده است و کردها در عین مسلمان بودن، همیشه فرهنگ و آداب و رسوم و زبان و لباس خود را حفظ کرده‌اند.

کلام آخر

خدای بزرگ را سپاسگزاریم که این فرصت را در اختیار ما گذاشت که بتوانیم شمه‌ای از حقایق را منعکس نماییم و بسیاری از شبهات مربوط به قضایای قومی کرد را از دیدگاه اسلام، بررسی کنیم. تعصب ورزیدن و ارتباط دادن آن با ملی‌گرایی یکی از پدیده‌های شاخص دو قرن اخیر بوده است و ما بر خود واجب دانستیم به تبیین این قضیه بپردازیم تا مردم و به ویژه اسلام‌گرایان دریابند که این دو واژه (تعصب و ملی‌گرایی) هیچ تلازمی با هم ندارند و دمیدن در آتش تعصبات قومی همیشه از دهان شوم دشمنان دین و انسانیت، صورت گرفته است.

از خدای متعال خواستاریم این نوشتار را به عنوان ذخیره‌ای در حساب اخروی ما بپذیرد و از خطاهایمان درگذرد و از شما خوانندگان ارجمند نیز درخواست می‌کنیم لغزش‌های احتمالی ما را ببخشید.

اللهم اجعل عملنا کله صالحاً و اجعله کله خالصا

—————————–

منبع: میهن دوستی یا میهن پرستی؟/ مؤلف: سید احمد عبدالوهاب – دانا عثمان حسن/ ترجمه: محمود محمودی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا