جوانان بایدها ونبایدها
جوانان بایدها ونبایدها
گفته مى شود جوانان قلب تپنده یک مملکت اند . آیا این مقوله ادعاى تحقیقى است یا شعار تهییجى ویاهردو؟ تجربه ثابت نموده که هرسه مورد در جوامع متعدد، مى تواند مصداق داشته باشد. جوامع که وضیعت انسان شأن از رشد وشکوفائى فرهنگى، توسعه سیاسى ورفاه اجتماعى حکایت دارد به تحقیق نقش جوانا درآن به مثابه قلب تپنده اى است که نیرو بخش ومحرک همه ارکان حیاتى آن مى تواند باشید.
از ابراز صنعتى وسایل زراعتى ومالدارى گرفته تاسلاح دفاع وتامین امنیت همه وهمه آشناى دستان نیرومند جوانان اند که باصرف انرژى جسمى ولحظه هاى پر طروات بهار زندگى خویش گردونه حیات ملت هارا به پیش مى رانند، البته این تکلف همه جانبه قشر پرانرژىدر میدان عمل به وسیله شگردهاى سیاسى ومجرب ومؤثر وکا برد به موقع ومناسب آن از جانب دولتمردان امکان پذیر مى گردد. در برخى کشورهاى رو بتوسعه که هنوز دوران گذار به سوى مدنیت معاصر را طى نکرده وجامع شان بلوغ مفکوره لازم نیافته اند، محافل تفاهم هنوز هم به منظور استفاده از تواناى هاى جامعه جوان شان خود را از شعارهاى مهیج بى نیاز نمى دانند هرچند حضور معقول وروز افزون جوانان وبهره گیرى عادلانه از دسترنج شان در عرصه تولید ضرورت به شعارهاى تحریک آمیز را منتفى کرده است اما در سایر میادین منجمله صحنه هاى نظامى واجتماعى بدیلى براى چنین شعارها تاکنون مشاهده نشده است. جوانان کشورهاى مسلمانان مى توانند براى آیند خود عناصر مفید باشند باید به موارد ذیل توجه داشته باشند:
۱ـ علوم شخصیت:
اصولاً مجموع خواص برجسته روحى واخلاقى انسان، بناى شخصیت آن را تشکیل مى دهد گاه این برجستگى ها حالتى معکوس ومعصیت بار داشته وضعف شخصیت انسانى را سبب مى شود .در کشورهاى اسلامى معیارها بناى شخصیتى انسان نسبت به جوامع غیر اسلامى تفاوت هاى اساسى دارد مثلاً وقتى گفته مى شود ربانیت وخداگرایى پاک وبى غل وغش است که شالوده اساسى ونخستین معیار علو شخصیت انسان مسلمان محسوب مى شود، پاسخ بسا سئالات در این باب داده مى شود، هرچند صداقت امانمت دارى، گذشت، مردانگى، شجاعت، بخشندگى، احترام به حقوق دیگران و… که جزء تأکیدات دین ما مسلمانان است در هر جامعه ودر وجود هر انسانى اعتلاى شخصیت آن را موجب مى گردد اما این خصال پسندیده درکنار ربانیت وخداگرایى انسان مسلمان، نورى است علىنور که جوان مسلمان باید به آن توجه جدى وکافى داشته باشد.
مولفه هاى بنیادى ونردبان تعالى شخصیت انسان عناصر تعریف شده وثابتى هستند که سلیقه هاى زورمندان ، تمایلات ثروتمندان ویا برخى ناهنجارى هاى اجتماعى بر خلاف رسم معمول امروزى نمى توانند بر آن حدود و ثغورى تعیین نمایند یا به عبارتى شخصیت یک صفت ذاتى اصالت وتعالى معنوى واخلاقى در شخص است نه یک نوهم وتصور در نگاه دیگران.
متأسفانه در ترازوى نامیزان زمانه آنچه که کفهء شخصیت انسان را سنگین مى کند ارزش هاى کاذبى هستند که هیچ گاه عناصر حقیقى علو شخصیت نمى توانند باشند از آن جمله سرمایه وامکانات مادى است با این تفاوت که در گذشته متمولین جواد وبخشنده از علوم شخصیت بر خوردار بودند وزراندوزان بخیل وممسک همواره مورد نکوهش، اما امروز پول وسرمایه ذاتا صاحبش را شخصیت مى بخشد در حالى که این امر تحریف شخصیت حقیقى بشمار مى رود. وبازبان بازى، ریا، تملق، نوعیت لباس وغیره تعیین کننده میزان شخصیت وسبب بالا نشینى واحترام است ولوکه جاهل وهوا پرست ورندى باشد در عباى تفضل.حضرت سعدى رحمت الله علیه چه خوش گفته است :
اى درونت برهنه از تقوى کز برون جامعه ریا دارى
پرده هفت رنگ در مگذار تو که در خانه بوریا دارى
پس این جوان مسلمان باید معیارى حقیقى شخصیت والاى انسانى را بشناسد واین گوهر اساسى را باخرمهره هاى جواهر نماى باب روز اشتباه نگیرد.
۲ـ عفت وپاک دامنى :
این سیره پیامبرى به خودى خود چند صفت برجسته اى که بایسته و شایسته جوان مسلمان است مانند تعادل عقل واحساس، پایدارى، اعتماد به نفس وحرمت نهادن به حقوق دیگران را نیز تفسیر مى کند وبرعکس جوان شهوى وهوسباز، اسیرى است در دست نفس لوامه که بندى اى این بند را نه آزادى ایست ونه اراده اى . عفت وپاک دامنى، همین مقوله اى امروز بر عناصر نا آگاه ودلباخته وانگارى غرب مایه دلتنگىاست وگریز از این بوستان پر طروات به سمت پلیدى ها وآلایش هاى جنسى را بالا رفتن به پلکان تمدن مى پندراند، جامعه شناسان ومتولیان امور اجتماعى جوامع غرب همان جوامعى که سالهاست بى بندو بارى اخلاقى را در سایه لیبرالیسم تجربه کرده اند، امروز محتاج آنند، هر چند غرق شهوات اند اما آن را تکریم مى کنند وبر آن به عنوان یک ارزش ثابت اجتماعى ارج مى نهند، گذشته از امراز لا علاج محصول بحران هاى ضد اخلاقى ، نا پایدارى هاى روحى ورفتارى، گستن پیوندهاى خانوادگى وغیره نیز از تبعات زشت مفاسد اخلاقى است که ارتکاب آن موقعیت معنوى و اجتماعى انسان را به شدت زیر سؤال قرار مى دهد
۳ـ آزادگى وخود اتکایى :
ستم وبیداد گرى ریشه هاى تاریخى واشکال گوناگونى دارد، هر گاه پدیده زشت ستم پذیرى ومظلومیت در هر جامعه بوجود آید کسانى پیدا مى شودکه به جان این جنگل خشکیده با تبرهاى بران بشتابند وآتش ظلم را مشتعل نمایند. همچنان گفتند " دشوار است که ملل یا افراد از مشاهده بدبختى هاى همسایگان خود به فکر سود جویى نیفتند" شاید بارها مشاهده شده باشد که گدى قوى تر میدان گدایى را بر گداى ضعیف تر تنگ کرده وبه کرات آن را محل استثمار قرار داده باشد، پس غریزه استثمار گرى وبهره کشى در وجود هر فردى قسما وجود دارد وگهگاه .بانه مد کشچ وفرصت تبارز پیدا مى کند. ( لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم ) "خدواند بانگ برداشتن به بد زبانى را دوست ندارد مگر از کسى که بر او ستم رفته باشد " آیه مبارکه تصریح نموده است که حتى اگر به غوغا وداد وفریاد هم مى شود به مقابل ظالم ایستادگى نمائید .وآن حضرت صلى الله علیه وسلم فرموده اند: " لاضرر ولا ضرار فی الاسلام ـ یعنى تحمیل وتحمل ضرر در اسلام نیست" از همین جاست که آزادگى وتسلیم ناپذیرى در برابر پدیده هاى طاغوتى از خصایص برجسته وارزشمندى معرفى مى شون که باید جوانان مسلمان از ىن برخوردار باشند حکما گفته اند تحمل بیدادگرى در سرشت آزادگان نیست زیرا تجارب تاریخى ثابت مى کند که مردان قهرمان هر گز در برابر پدیده هاى ستم شعار وزور گو سر خم نکرده است وسر نوشت خود وحتى جامعه را باخود اتکاى کامل، از دستبرد زور مندان حفظ کرده اند وبه این باور رسیده اند که زور مداران و زرگرایان، انسان پویا تلاشگر، مبتکر وعزت مند را به مسلخ حقارت مى کشانند تا از ان کالبدى تهى وفاقد ارزش هاى معنوى و انسان بسازند . پس جوان مسلمان است تا عزت ازادگى را به هیچ قیمتى نفروشد وجیب شخصیت خویش را از این در گرانمایه تهى نسازد وباید بداند که جامعه زبون در پنجه ارباب زور زورمثل مرده هاى بى اختیار اند در دست مرده شوى ها . هنگامى که اگزیستانسیالیزم به توصیف شخص زبونى مى پردازد مى گوید که این شخص بدین سبب زبون نشده که وضع روحى خاصى دارد بلکه زبون است زیرا باعمال خود، خود خویشتن را زبون ساخته است هیچ کس فطرتاً زبون ساخته نشده است .
۴ـ اعتماد به نفس:
هر جامعه نیاز دارد تا از وجود جوانان خویش در همه عرصه هاى تولیدى، دفاعى، علمى، فرهنگى وغیره به نیکوترین وجهى استفاده نماید اما این ضرورت عام را چه جواناى مى توانند برآورده سازند؟ مسلماً آنهایى که بخواهند افتخار خدمت گذارى واصلاح جامعه را به عهده بگیرند باید از اعتماد به نفس بالاى برخوردار باشند جوانان مسلمان کشورهاى اسلامى هر چند از برخى گذرگاه هاى تاریخى خطرناک پیروز مندانه عبور کرده اند لیکن در برخى عرصه ها به دلیل ضعف هاى عدید ناشى از ناهنجارى هاى اجتماعى، واقتصادىو…… به گونه تأسف بارى به میل به غربى ها نمودند . بناءً نیاز به بیدارى وآگاهى عام بیش از هر وقت دیگرى متصور است تا به کمک این آگاهد« مرمچ مسلمان بخصوص جونان مسلمان ا. اعتماچ بنفس بیشترد برخورچار گردند وروحیه بالندگى وعدم قناعت به وضعیت فلاکت بار موجود در ایشان تقویت گردد ، باشد که براین سؤلات ذهن سوزء که استیلاى اجانب تابکى بر ما مسلماناندوام خواهد داشت؟ آیا ما هنوز ملتى به معنى واقعى نشدهایم وهمچنان در منجلاب نفس گیر عصبیت هاى قومى دست وپا خواهیم زد؟ وده ها آیاى دیگر پاسخ هاى دلنواز پیدا نمایند.
۵ـ پایدارى هدفمندانه:
نمى توان منکر أی واقعیت شد که ما در مصاف با دشمنان مختلف وعرصهاى گوناگون شکست هاى فاحشى را قهرا تحمل کرده ایم وهمین اکنون هم در حالت شکست بسر مى بریم؛ برخى شاید احساس کنند وبگویند که زبان نگهدار! حالا چه جاى این بحث هاست ؛ آخر روحیه ها تضعیف مى شود و… اما باید گفت که مسلمانها باید دیگر کارد به استخوان رسیده وباید نقطه هاى قوت را تقویت وبر نقطه ضعف هاى موجود دلیرانه انگشت انتقاد گذاشت وباچشم نقد وتحقیق به قضایا نگاه کرد ؛ ولیکن در وسطیت وعادلانه باید عمل شود ، نه درعنف و هرچه طوى.
جواهر لعل نهرو در یکى از سخنرانى هایش پس از استقلال هند مى گوید: این مبارزه بر ضد هیچ کشورى نیست، این پیکار بر ضد ضعف خودمان است این ناتوانى خودمان وبر ضد عقب ماندگى خودمان است این جهاد به مراتب از پیکار استقلال طلبانه ما دشوارتر، بزرگ تر ودامنه دار تراست . نکته قابل تأمل همین کوتاهى ما در مبدرت به اصلاح فکرى است که شکست ما پیامد تلخ آن بود شکستى که ضعف روز افزون ما را موجب گردید وتا هنوز هم در سراشیبى آن سریعاًدر حرکتیم. پایدارى از خصوصیات بارز یک جوان مسلمان است اما أنگاه که هدفمندانه نباشد چه بسا که به لجاجت بدل شود وخود مایه درد سر قرار گیرد. درهم ریختگى هاى موجود را نمى توان در انتقال از این وآن ویا مداخلات خارجی ها در امورى کشورهاى اسلامى از طریق نظامى ویا فرهنگى وسایر بهانه هاى مدارانه بهم آورد بلکه باید استقامت وپایمردى کامل به ترک مشکلات بینى رفت وباهدف اعمار بناهاى ویران شده دینى ودنوى جامعه مسلمان قدم در یک راه حقیقى ونتیجه بخش نهاد. هرگاه جوانان مسلمان با نیتى خالص، آگاهى کامل، نگاهى گسترده به واقعیت هاى عصر وروحیه ایثار و فداکارى وارد عمل شوند بدیهى است که پیام آور غناى فکرى ومعنوى آرامش سیاسى و آسایش اجتماعى در کشورها خواهند بود.
منبع : سایت اعجاز علمی قرآن و حدیث