ترکیه و تهدید حمله نظامی به کردستان عراق
ترکیه
و تهدید حمله نظامی به کردستان عراق
استاد
عبدالعزیز مولودی
آیا
ترکیه برای سرکوب گریلاهای پ.کا.کا به کردستان عراق حمله میکند؟ این سؤالی است که
طی چند روز گذشته مدام مطرح شده و دولت ترکیه نیزبه صورت رسانهای آنرا امری
اجتنابناپذیر مینمایاند. با این وصف باید دید که احتمال حمله ترکیه به کردستان
عراق تا چه اندازه جدی است یا به عبارت دیگر آیا ترکیه میتواند چنین حملهای را
تدارک ببیند و اجرایی کند؟
به
اعتقاد من مسئله کردها در ترکیه و بطور کلی در منطقه، مسئلهای است که بیش از آنچه
از سوی کردها تهدیدی برای دولتهای موجود در منطقه محسوب شود، بیشتر مورد سوء
استفاده دولتها قرار گرفته است.در واقع کارت کردها در بازی قدرتهای منطقهای و
جهانی؛ کارت شانس عمومی برای آنها تلقی میشود در حالیکه به نظر میرسد استفادهای برای خود آنها در بر
نداشته است. در بحران اخیر که به بهانه حمله نیروهای حزب کارگران کردستان (پ.کا.کا)
از مناطق مرزی کردستان عراق به نیروهای ترکیه در خاک کردستان این کشور آغاز شد و
امر جدیدی به نسبت گذشته محسوب نمیشد، به نوعی هم ترکیه ،عراق ,دولت منطقهای اقلیم
کردستان،سایر دولتهای منطقه و بالاخره آمریکا از مسئله کردها به نفع خود استفاده
کردند. در این بین آنکه به اعتقاد من بیشتر به بازی گرفته میشوند بدون اینکه به
عنوان یک طرف بازی در نظر گرفته شوند کردها ی ترکیهاند. حتی خود حزب کارگران
کردستان نیز به نظر میرسد استراتژی جدی برای اینکه طرفی در این قضیه به شمار آید،ندارد.
شاید بیشتر ترجیح میدهد که مورد استفاده قرار گیرد.
دولت
ترکیه نه تنها از سوی پ.کا.کا مورد تهدید جدی نیست، بلکه با اتخاذ سیاستهای ضد و
نقیض این حزب توانسته است در اذهان عمومی مردم خود برای ادامه سرکوب آنها ،رضایت
مردم را جلب نماید. از سوی دیگر شناسایی پ.کا.کا از سوی آمریکا به عنوان گروهی
تروریستی که باید سرکوب شود؛ خود به خود دست ترکیه را در حمله و سرکوب آنها باز
گذاشته است. ضمن اینکه آمریکا با سؤال ضمنی تجهیز نیروهای پ.کا.کا نیز روبروست. اما
محدودیت ترکیه در حمله نظامی به خاک کردستان عراق (علیرغم اینکه همواره برخی نیروهای
این کشور به مناطق مرزی مشترک حمله کردهاند و گاها مورد حمایت نیروهای کردستان
عراق هم قرار گرفتهاند)در حال حاضر و با باز بودن پرونده این کشور برای عضویت
اتحادیه اروپا، به نظر میرسد که جدی تر از آن است که این کشور دست به حمله گسترده
به خاک کردستان عراق بزند. در داخل، ترکیه در حال تجربه نوعی دمکراسی نسبتاً موفق
و مستقر در این کشور است. به قاعده این امر مسلم است که رضایت مردم از دولت عامل
مؤثر در رفتار انتخاباتی مردم بوده و در هر دور از انتخابات مردم این کشور به گروهی
رای میدهند که موجب رضایت عمومی را فراهم نماید.حال با توجه به اینکه مقابله مستقیم
و در عین حال پیروزمندانه با نیروهای نامنظم پارتیزان توسط ارتش کلاسیک و منظم
توام با ریسک بالا است و معمولا همیشه ضربه کاری تر را پارتیزانها میزنند و ناپدید
میشوند، به نظر نمیرسد که دولت ترکیه یا حتی نظامیان این کشور که میانه خوبی هم
با دولت فعلی ندارند، ریسک چنین بالایی را انجام دهند.
آمریکا
نیز از کارت کردها در این بازی استفاده کرد. همراهی وزیر خارجه آمریکا در تایید
روش سرکوبگرانه ترکیه نسبت به چریکهای کرد، از یک سو و فشار بر ترکیه برای تایید و
پذیرش مسئله کشتار جمعی ارامنه این کشور و نیز ارائه طرحی برای اختیارات بیشتر
دولت اقلیم کردستان و دیگر مناطق عراق فدرال ؛نشاندهنده استراتژی و سیاست چند
جانبه آمریکا در منطقه است.
حمایت
رسمی دولت ایران و سوریه از حق دولت ترکیه برای مقابله و سرکوب “پ.کا.کا”
بخش دیگری از تلاشهای منطقهای برای جلوگیری از روندی است که به نظر میرسد در
ورای خواست کشورهای منطقه به صورت طبیعی در حال شکل گیری است؛ روندی که کشورهای
منطقه خود در ایجاد احساس ضرورت به آن نقش مؤثری داشتهاند.
دولت
عراق از یک سو با ادعای تحویل دادن نیروهای پ.کا.کا به ترکیه در صورت مشاهده و
دستگیری آنها درصدد کسب وجهه در منطقه برآمد تا نشان دهد که در مسائل داخلی با
مشکل مواجه نیست در حالی که نخست وزیر نوری المالکی این تعهد بغداد را تعلیق به
محال نموده است. نیروهای چریکی را نمیتوان مانند نیروی نظامی کلاسیک مشاهده نمود
چه برسد به اینکه آنها را در جایی دستگیر کرد که خارج از دسترس نیروهای عراقی است.
دولت اقلیم (ههرێم) کردستان نیز در این رابطه اعلام داشت که به هیچ وجه حاضر به
تحویل نیروهای پ.کا.کا به دولت ترکیه نیست و اجازه دخالت نظامی به ترکیه را نیز نمیدهد؛
در همان حال از ادامه فعالیتهای شاخه پ.کا.کا در کردستان عراق جلوگیری کردند. حتی
هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق از نیروهای پ.کا.کا درخواست نمود که از خاک
کردستان عراق برای حمله به نیروهای ترک استفاده نکنند. بنابراین میتوان گفت که یکی
از دغدغههای منطقه “ههرێم” یعنی حضور حزب (پ.چ.د.کا)وابسته به پ.کا.کا
رفع شد یا چنین تصور کردهاند.
برگزاری
کنفرانس استانبول در هفته جاری منظور اصلی کشورهای منطقه را در قبال مسئله کردها و
نه “پ.کا.کا” نمایان ساخت. آنها همچنانکه در ابتدا مطرح کردم از تشکیل
احتمالی دولت مستقل کردی، که ظاهراً در کنگره آمریکا هم مطرح شده است نگرانند و این
نگرانی را نیز به شکل تهدید نظامی و محاصره اقتصادی بروز دادهاند تا به این ترتیب
بتوانند در مجموع با وجود چنین تصوری در منطقه مقابله نمایند.
از
این جهت است که معتقدم پ.کا.کا دارای آنچنان قدرتی نیست که بتواند تهدیدی جدی برای
دولت ترکیه یا دیگران باشد. در واقع باید یادآور شد که پ.کا.کا در سطح استراتژی
ناتوان از هدف اعلام شدهاش است.
هدف
تشکیل یک دولت فراگیر کردی مرکب از مناطق چهارگانه کردستان، بسیار بزرگتر از آن
است که این حزب بتواند آنرا به انجام برساند. اعتقاد این حزب مبنی بر تأسیس
کردستان بزرگ فقط به دست پ.کا.کا و بدون درنظر گرفتن حضور و نقش احزاب و نیروهای سیاسی
دیگر آنقدر کودکانه است که به اعتقاد من سر از دیکتاتوری حزب واحد درمیآورد. آنها
با دست یازیدن به دو روش نامناسب با شرایط جهانی، یعنی مبارزه مسلحانه از یک سو و
استراتژی حزب واحد از نوع استالینی علاوه بر آنکه نقش مثبتی در جنبش اجتماعی کردها
بازی نمیکنند، بلکه به صورت غیر مستقیم آنرا با بحران نیز مواجه میکنند. این
تصور ممکن است که قدری قابل تحمل نباشد ولی
واقعیتی است که وجود دارد. برای متفکران منتقد کرد از یک سو تحلیل و نقد شرایط
موجود ضروری است و برای دولتهای منطقه هم بجای مقابله و دخالتهای نسنجیده و بدون
نتیجه در مسئله کردهای دیگر کشورها و استفاده ابزاری از آن، لازم است که در سیاستهای
منطقهای و داخلی تبعیضآمیز خود نسبت به کردها تجدید نظر نمایند.
منبع
: کیله شین