سياسي اجتماعي

پایه ها و اصول سیستم سیاسی اسلاlم

پایه
ها و اصول سیستم سیاسی اسلام

 یکی از واقعیات بدیهی که نزد همگان آشکار می
باشد این است که اسلام برنامه ی گسترده و عمومی زندگی است. کسی که آشنایی با اسلام
داشته باشد و با دیدی منصفانه به آن بنگرد ، این واقعیت را می پذیرد که اسلامعقیده
و زندگی ، دنیا و قیامت ، روح و جسم ، آیین و حکومت و همچنین زمینه های اقتصادی ،
روشنفکری ،اخلاق و قانون و به عبارتی دیگر تمام جوانب زندگی انسانها را در بر می
گیرد.

 

اسلام
در زمینه هایی که ثابتند واز تغییرات زمان و مکان متاثر نمی شوند چون عقاید ،
عبادات و اخلاق به صورت گسترده ای سخن گفته و تمام ریزه کاریهای آن را روشن کرده
است. ولی در زمینه هایی که متغییرند و از تغییرات زمان ومکان تاثیر می پذیرند مثل
سیستم سیاسی ، تنها پایه ها ،اصول و اهداف عمومی را معین کرده و کیفیت تحقق آن
اصول و یافتن راهکارهای مناسب آن را به خود انسان واگذار کرده است. اگر اندیشه ی
محوری در تمدن غربی و حکومتهای آن ، انسان بریده از خدا یا متمرد بر خداوند است
واین اندیشه جایگزین اندیشه ی محوری تمدن سده های میانه اروپا وتمدنهای شرق دور
یعنی انسان فانی در خدا از رهگذر بندگی کنیه و رجال دین و رویگردانی از نبرد و تلاش
شده ، اما در تمدن اسلامی و از آن جمله در حکومت اسلامی که ابزاری بنیادین از
ابزارهای این تمدن است. اندیشه ی محوری، انسانی است که جانشین خداوند است ، موجودی
که به عقل ، اراده ، آزادی  و مسئولیت
گرامی داشته شده و پروردگارش این ماموریت را بدو سپرده که زمین را آباد و نیروهای
نهفته ی آن را کشف کند و بر پایه ی ظوابط ، برنامه ها ، ارزشها و عقاید و باورهایی
که پیامبران به یاری خداوند و رحمت او بر این آفریده آورده اند ، همه ی این نیروها
را برای تحقق بخشیدن به خیر وسعادت ، حق ، برابری ،عدالت ، آزادی ، شناخت و برخورداری
همگان از ثروتها به خدمت گیردش  باری ،
نظریه استخلاف و جانشینی انسان برای خداوند رکن بنیادین فلسفه ی سیاسی اسلام است و
خود جنبه های زیر را در بر دارد :

 

الف)
اعتراف به یگانگی و این حقیقت که او – که منزه و پیراسته است –پروردگار و مالک هر
چیز و حاکمی است که بازخواست نشود و قانون او نیز فراتر و برتر از هر قانون است.

 

ب)
این که انسان موجودی است که به عقل ، آزادی ، مسئولیت و رسالت الهی گرامی داشته
شده و به اقتضای این گرامیداشت هم حقوقی را به دست آورده استکه کسی بر آنها تسلطی
ندارد و هم تکالیفی بر عهدهی او قرار گرفته که به هیچ وجه از آنها جدایی ندارد.

 

اینها
همه در کلیت خود یک عهد یا عقد را تشکیل می دهد :

این
که مطابق آیین الهی خداوند را بپرستد و هیچ چیز را شریک او قرار ندهد و اگر چنین
کند از سوی پروردگارش شایسته ی خشنودی و رستگاری دنیا و آخرت شود.

سیستم
سیاسی اسلام از این منظر عمیق و گسترده نشات گرفته و بر پایه ی این اصول عمومی و
همگانی پی ریزی شده است که عبارتند از :

 

۱)
حاکمیت قانون :
قانون و
شریعت ، مافوق دستورات حکومتی و دولتمردان می باشد.آیات و احادیثی چند مویداین
نکته هستند . برای نمونه سوره نسا آیه ۶۵ (( اما ، نه ! … به پروردگارت سوگند که
آنان مومن به شمار نمی آیند تا تو را در اختلافات و در گیریهای خود به داوری
نطلبند و سپس ملالی در دل خود از داوری تو نداشته و کاملا تسلیم «  قضاوت تو » باشند )). همچنین در این باره
پیامبر (ص) می فرماید : (( در میان شما دو چیز را بر جای گذاشتم که اگربه آنها
تمسک کنید ،  اصلا گمراه نمی شوید ، کتاب
خدا و سنتم )). در حقیقت حکومتی که پیامبر اسلام 
(ص)  با مرکزیت مدینه تشکیل داد
اولین دولت قانونی در تاریخ بشر بود که مبدا قضاوت را حاکمیت قانون دانسته است ،
یعنی میئولیت و پاسخگویی دولتمردان در مقابل قانون.

 

۲)
شورا  و مشورت :
برنامه هایی که برای پیشبرد امور عمومی در دولت
اسلامی اجرا می شود از طریق شورا به انجام می رسند که خداوند متعال در سوره  نسا آیه ۵۹ مومنان را مکلف نموده است که بعد از
اطاعت خدا و رسول از اولوالامر پیروی و اطاعت کنند که اولوالامر همان اهل شورا یا
اهل حل و عقد هستند که متشکل از علما و اندیشمندان فکری ، سیاسی و اجتماعی می
باشند.

 

شوری  ویژگی عمومی واساسی جامعه ی اسلامی و دولت
اسلامی است که در همه ی زمینه های زندگی بایستی مد نظر باشد. قرآن هم صراحتا آن را
تایید می کند تا جایی که یکی از سوره های قرآن ( الشوری ) نامیده شده است و آیه ۳۸
این سوره جامعه ی اسلامی را توصیف می کند که این آیه به خاطر اهمیت شوری و مشورت
آن را در میان دو ویژگی اساسی جامعه ی اسلامی یعنی نماز خواندن و انفاق کردن ذکر
کرده است.

 

۳)
حاکمیت ملت ( حق تعیین سرنوشت ) :
قدرت سیاسی در دولت اسلامی از آن ملت است، آن هم در سه میدان اساسی یعنی
عزل و نصب دولتمردان و نظارت بر کار حکومت به عهده ی جامعه ی اسلامی است. این اصل
محکم در سیستم سیاسی دولت اسلامی است که خلفای راشدین به آن عمل کرده اند و به دلیل
پذیرش این اصل مهم پیامبر بعد از خود کسی را به عنوان حاکم سیاسی تعیین نفرمودند

 

۴)
استقلال قوه ی قضاییه :
قوه
ی قضاییه در سیستم سیاسی اسلامی دارای احترام و از استقلال کاملی برخوردار است. جز
شریعت و قانون الهی هیچ قدرت دیگری مافوق آن نیست. تمام شهروندان جامعه ی اسلامی
در پیشگاه قضا ( نسبت به آنچه انجام می دهند ) مسئول و پاسخگو هستند. هیچ کس در هر
مقامی که باشد در پیشگاه قضا مصونیتی ندارد حتی رئیس حکومت و خلیفه ی مسلمانان هم
در بسیاری موارد چون فرد معمولی دیگری در صحن دادگاه حاضر شده اند.

 

۵)
الحسبه :
دستگاه نظارتی
عمومی است که حکومت اسلامی بایستس آن را تشکیل دهد جهت امر به معروف زمانی که عملی
نمی شود و نهی از منکر زمانی که آشکارا روی می دهد به یمن وجود چنین دستگاهی عمومی
، جامعه ی اسلامی و حکومتش از انحراف مصون می ماند. الحسبه بدین معنی اگرچه یکی از
وظایف حکومت اسلامی است در همان حال وظیفه ای است بر دوش تک تک افراد جامعه ی
اسلامی که می توانند بر حکومت و مردم نظارت کنند.

 

۶)
پاسداری از حقوق و آزادیهای عمومی :
بر حکومت اسلامی واجب و ضروری اشت که حقوق تک تک افراد ملت را محترم
بشمارد و آنها را از هر گونه زیر پا گذاردن و تحریمی حفظ کند چرا که رسالت اسلام
این است که در زمینه ی ضروریات اهداف پنجگانه ی زندگی را برآورده کند که عبارتند
از : حفظ دین ، جان ، عقل ، مال ، ناموس و شخصیت . بر همین اساس پیامبر می فرمابد
: (( همه چیز مسلمان بر مسلمان دیگری حرام است خونش ، مالش ، حیثیت و شخصیتش )) .
درباره ی حقوق غیر مسلمین که در حمایت حکومت اسلامی زندگی می کنند می فرماید : ((
هر کس که شهروندی غیر مسلمان را بیازارد مانند این است که مرا آزار داده باشد )).

 

۷)
عدالت و دادپروری :
بدیهی
است که عدالت و دادپروری پایه ی محکم دولت است. در اسلام به صورتی گسترده در تمام
عرصه ها آن را در نظر داشته است . آیه های ۹۰سوره نحلو ۵۸ نسا و بخشی از آیه ۸
سوره مائده موید این مطلب استکه ترجمه ی آنها به ترتیب بدین شرح است (( خداوند به
دادگری و نیکوکاری دستور می دهد )) ، (( هنگنمی که در میان مردم به داوری نشستید
،دادگرانه داور ی کنید ))، (( و دشمنانگی قوی شما را بر آن ندارد که (با ایشان )
دادگری نکنید ، دادگری کنید که دادگری (به ویژه با دشمنان) به پرهیزگاری نزدیکتر
(و کوتاهترین راه به تقوا و بهترین وسیله برای دوری از خشم خدا ) است )).

منبع
: روچنه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا