«حلبچه در آئینه تاریخ »
«حلبچه در آئینه تاریخ »
«حلبچه» شهری زیبا و خوش آب و هوا، در ۷۵
کیلومتری شهر سلیمانیه قراردارد.
جمعیت این شهر ـ پیش از بمباران ـ به هفتاد هزار
نفر می رسید. درباره وجه تسمیه حلبچه، مردم عقاید گوناگونی دارند که در این جا به
این باورها اشاره می کنیم.
۱ـ برخی براین
باورند که حلبچه از واژه «هالوژه» به معنای «آلوچه» آمده است.
می گویند سال های پیش در این شهر، باغ آلو وجود
داشته که در کنار این، باغ، اولین خانه این شهر بنا و این اسم بر شهر نهاده شده
است.
لازم به یادآوری
است که هم اکنون در جنوب شهر حبلچه، مکانی وجود دارد به نام «هشت آلوچه».
۲ـ برخی دیگر براین
باورند که از «حلب» مشتق شده، با پسوند «چه»؛ همان گونه که به دریای کوچک «دریاچه»
گفته می شود، به این شهر کوچک هم که از شهر مشهور «حلب» سوریه کوچک تر بوده،
«حلبچه» گفته شده است.
برخی دیگر نیز
براین باورند که اصل نام حلبچه؛ حلب جا بوده است.
۳ـ عده ای معتقدند
از واژه «اَلبَجَه» آمده که نام مردی یهودی بوده و نخستین خانه را در این شهر بنا
کرده است. بایسته به یادآوری است که یهودیان زیادی در حلبچه زندگی می کرده اند و
کهن ترین محل شهر نیز منطقه یهودیان است.
در مجله «بانگ
کردستان» که در دوره ی نهضت ضد امپریالیستی زنده یاد «شیخ محمود حفیدی» چاپ و
منتشر می شده است، شاعر بلند آوازه کرد
«احمد مختار جاف» (که در آن هنگام، قائم مقام ـ استاندار ـ شهر بوده است)، شعری در
این مجله به چاپ رسانده که در پایان شعر، به اسم حلبچه اشاره کرده است:
«شهر حلبچه بنا به
توصیف شاعران، به راستی که شهری زیبا و پر خیر و برکت و عروش شهر زور بوده است. در
گذشته این شهر آب و هوای بسیار مناسبی داشته؛ به گونه ای که در زمستان و تابستان
مردم در آسایش بوده اند».
این شهر هر چند
قدمت دیرینه ای دارد اما تاریخ ساخت آن روشن نیست در سال ۱۹۶۷ زایش، آب چشمه کوله
بوز ـ که از شهر عبور می کرد ـ طغیان کرده و پس از آرام شدن، دیواری ضخیم از آهک
نمایان شد. هم چنین در محله شهیدان در یک متری زمین، بقایای گورستانی کشف شد که
هیچ کدام از ریش سفیدان حلبچه اطلاعی از آن گورستان نداشتند.
بنای حلبچه نوین به
صد و پنجاه سال پیش برمی گردد. آباد کننده حلبچه مردی به نام پیروت بود که با
فرزندانش و نوه های خود، سیزده خانوار بودند و لذا آنان به سیزده خانوار معروفند.
آنان از اشخاص برجسته قوم «پیروت» بودند. حاج فرج سلیمان مصطفی حاج محمد سلیمان،
کدخدا احمد و ملامصطفی از افراد نامی این
قوم بودند.
حلبچه در کهن، نام
هایی هم چون «هارهار» و «هلیشه» داشته است که کم کم به حلبچه تبدیل شده است. به
دلایل تاریخی، شهر زور (منطقه حلبچه و حومه) در زمان های گذشته منطقه ای مهم و
آباد و دارای تمدن و شهر نشینی بوده است.
تپه های «بکر آباد»
در پنج کیلومتری شمال غرب حلبچه، تپه «سایحه» در کناره چشمه «زلم»، تیه «یاسین» در
نزدیکی «عربط» ـ که هم اکنون آثار باستانی زیادی در این مناطق کشف شده ـ همراه با
ده ها تپه و کوه دیگر در سراسر منطقه، نمونه ی زنده و گویایی از قدمت حلبچه هستند.
شهر حلبچه در هفتاد
و شش کیلومتری جنوب شرقی سلیمانیه قرار دارد. مساحت این شهر ۱۵۲۳ کیلومتر مربع است
و جمعیت این شهر تا هنگام بمباران شیمیایی ۱۹۸۸، هفتاد و پنج هزار نفر بود.
حلبچه، یکی از
شهرهای مهم استان سلیمانیه است که نواحی «بیاره»، «سیروان»، «خرمال» و «شهر زور»
را در برمی گیرد. سلسله کوه های مرتفع «اورامانات» در شرق «شنروی» در شمال شرق و
«بالامبو» در جنوب شرقی آن قرار دارد. این کوه ها منظره ای دل انگیز به شهر بخشیده
اند، هم چون عروسی آریش شده که روی تختی زرین قرار گرفته باشد.
قدیمی ترین محله
حلبچه، محله «پاشا» است. این ثابت می کند که «عثمان پاشای جاف» با بنا شدن حلبچه،
در این شهر سکنی گزیده است.
پس از محله «پاشا»
محله «تکیه پیرمحمد» قدیمی تر است. با وسعت یافتن شهر چند محله دیگر نام گذاری
شدند. از جمله؛ «کانی عاشقان»، «کانی قلکه»، «سراب»، «یهودیان»، «موردانه»، «شیخ
اسماعیل» و «کشتارگاه».
حلبچه با وجود قدمت
بسیار کم، اشخاص نامی و شاعران بزرگی در این شهر پرورش یافته اند. نامدارانی چون
«نالی شهرزوری»، «مولوی کرد»، «محمود یارویسی»، «طاهر بگ جاف»، « احمد مختار»،
«عادله خانم»، «گوران (پدر شعر نو کردی)»و«حسن فهمی جاف».
اشخاص مذهبی و نامی
نیز در این شهر پرورش یافته اند کسانی چون «حضرت شیخ عثمان تویلی» که مرید وشاگرد
مولانا خالد، بنیانگذار طریقت نقشبندی در کردستان بوده است.
مساجد؛ که از زمان
های قدیم محل پرورش و تعلیم و تعلم اساتید و بزرگان و مفاخر جامعه بوده، همواره
مورد توجه مردم بوده است.
قدیمی ترین مسجد
شهر، خانگاه «عادله خانم» است و سپس مسجد پاشا و مسجد جامع شهر.
حلبچه دارای هفتاد
و دو مسجد است؛ به گونه ای که در جهان دومین مکان خداپرستی و توحید شمرده می شود.
به جز این مساجد، در گذشته یک عبادتگاه یهودی نیز در محله «یهودیان» وجود داشته
است که تا هنگام کوچ یهودیان به فلسطین، جمعیت آنان به سی خانوار می رسیده است.
جاده ی ارتباطی
حلبچه در ۱۹۳۰ م آسفالت شده و از آن پس محل داد و ستد اورامان گردید. در بازارهای
این شهر؛ گردو، بادام و مویز جمع آوری شده و به شهرهای مهم عراق فرستاده می شود.
سواد آموزی در آغاز
دهه چهل میلادی در حلبچه شکل گرفته است. تا سال ۱۹۴۷ ـ ۱۹۴۸م، نخستین مدرسه
راهنمایی تاسیس و پس از سال ۱۹۵۶م
دبیرستان و آمادگی نیز در این شهر بنا شد.
محلات حلبچه:
۱ـ کانی عاشقان
(چشمه عاشقان)
۲ـ شیخ سمایل (شیخ
اسماعیل)
۳ـ گولان (گلها)
۴ـ موردانه
(رویشگاه درخچه آس)
۵ـ سَرا
۶ـ پاشا
۷ـ قه ساابخانه
(قصابخانه ـ کشتارگاه)
۸ـ کانی قولکه
(چشمه چاله)
۹ـ پیر محمد
۱۰ـ شهیدان
۱۱ـ یهودیان
۱۲ـ تووه و شکه
(بذر خشک)
۱۳ـ ماموستایان
(معلمین ـ استادان)
۱۴ـ کانی شیخ (چشمه
شیخ)
سلسله کوه های حلبچه:
۱ـ اورامان
۲ـ شنروی
۳ـ بالانبو
۴ـ نور
۵ـ سورین
در دامان این سلسله
کوه ها، چندین ییلاق وجود دارد که در فصل بهار و تابستان مکان سیر و سیاحت مردم
است. ازجمله این ییلاق ها:
۱ـ آوسیر
۲ـ میشله
۳ـ سروزان
۴ـ سرکن
۵ـ احمد آباد
۶ـ وزگیل
۷ـ گلان
۸ـ سرچاوگ
۹ـ شقلاوه
چشمه های معروف
حلبچه:
۱ـ چشمه قیاغه
۲ـ کله بز
۳ـ چشمه عاشقان
۴ـ قلکه
۵ـ زارا
۶ـ شیخ باموک
۷ـ صوفی خضر
۸ـ نواله
۹ـ کور
۱۰ـ یهودیان
۱۱ـ شیخ
۱۲ـ توشک
۱۳ـ حموغان
۱۴ـ حاجی ناجی
ییلاق های «تویلی»،
«بیاره» و « احمد آباد» از مناظر دیدنی و زیبای حلبچه و هم چنین «باغ میر» و «باغ
محمود یاروسین» زیبایی خاصی به شهر بخشیده اند؛ به گونه ای که از دور، نظر هر تازه
واردی را به خود جلب می کند.
حلبچه به جز آخرین
بار که توسط رژیم بعث بمباران شد، در طی سال های ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۸، هشت بار مورد تهاجم
دشمنان مردمی قرارگرفته است. بار نخست قتل عام مردم حلبچه و دستگیری آنان و یک بار
نیز سوزاندن و ویران کردن مناطق حلبچه و در آخرین بار نیز دشمن پلید با جنگ
افزارهای شیمیایی، حادثه ای را آفرید که بزرگترین جنایت در نوع خود بود. جنایتی که
با شهادت ۸ تا ۰ هزار نفر به پایان رسید.
حلبچه در سال های
1970 تا ۱۹۷۴ چند استاد و ادیب نامی کُرد را در دامن خود پرورش داد. در این سال ها
دانشجویان و روشنفکران علیه حزب بعث شورش هایی انجام دادند.
حزب بعث نیز در ۲۶/۴/۱۹۷۴م، با بمباران شهر، صد
و پنجاه نفر از مردم بی گناه حلبچه را به خاک و خون کشید . بیش از صد خانه و مغازه
ویران شد و تعدادی نیز مجروح شدند. در سال ۱۹۸۷ نیز با راکت و بالگرد، نزدیک و سی
نفر از مردم شهر مجروح شدند و بیش از چهل نفر دیگر در زیر خروارها خاک مدفون
گشتند.
جنایات بعثی ها، از بمباران ۱۹۷۴م، تا زنده به
گور کردن و ویرانی منزل بر سرمردم با تی. ان. تی، و جنایتی که در حق فاطمه محمد
امین، در مارس ۱۹۸۷ انجام گرفت، ادامه یافت. تا این که آخرین جنایت حزب بعث در حق
مردم کُرد انجام گرفت.
بیست حمله هوایی و
صدها بمب شیمیایی و ناپالم، که بر سر مردم بی دفاع باریدن گرفت و باعث کشته و زخمی
شدن بیش از ۱۰ هزار نفر گردید.
تا پیش از بمباران
شیمیایی، بیست هزار خانوار در شهر حلبچه ساکن بودند و غیر از چند مدرسه ی ابتدایی،
راهنمایی و دبیرستان چندین دبیرستان صنعتی، کشاورزی و پیشه سازی (صنعت و فن) نیز
در آن تاسیس شده بود.
——————————————
منابع:
۱- زخمی در آینه،
فاروق صفی زاده، نشر صریر، تهران ۱۳۸۴
۲ـ کاروان و چاره
نووس/ بدر اسماعیل شیروکی / ۱۳۶۸ . (به زبان کردی)
۳- خزان حلبچه /
بهرام ولد بیگی / نشر شاهد / ۱۳۶۸. (به زبان کردی)
۴ـ ناله ی حلبچه /
جمال حبیب الله (بیدار) / انتشارات امام غزالی. (به زبان کردی)
۵ـ مجله حلبچه/
(العداد الخامس)/ السنه الثانیه / شوال ۱۴۱۰/ مایو ۱۹۹۰
۶ـ مجله روناهی /
سال دوم/ شماره ۷. (به زبان کردی)
۷ـ مجله کردی
«سروه». (شماره های گوناگون)
۸ـ مجله گردی
«ماموستای کورد». (شماره گوناگون)
منبع:پایگاه اطلاع
رسانی قربانیان شیمیایی