ما و دموکراسی
ما و دموکراسی محمد صلاح الدین بهاءالدین
دموکراسی عبارت است از نظامی که به مردم حق انتخاب می دهد تاکسی را که می خواهند حاکم خود قرار دهند . واشخاص و نظامهایی بر اراده ملت چیره نشوند . دموکراسی این حق را به مردم می دهد تا حاکم خود را مورد بازخواست قرار دهند و یا اینکه هنگام انحراف از جاده صحیح او را عزل نمایند.
ابزار رسیدن به این اهدف که حاصل تلاش فشرده انسان و دست آوردهای تجربه های بشری است عبارت است از انتخابات و نظرسنجی عمومی و برتری یافتن رای اکثریت ،تعداد احزاب سیاسی و حفظ حقوق اقلیت در میدان مبارزه و آزادی مطبوعات ،استقلال قوه قضاییه و نوسانات در قدرت و …
درتعرف دیگری از دموکراسی می توان گفت عبارت است از سهیم کردن مردم در حکم دادن و مراقبت نمودن از صاحبان قدرت و مشارکت در نتیجه حکم… وقتی دموکراسی برای این اهداف و همراه با این مسائل باشد هیچگونه مغایرتی با برنامه اسلام ندارد . با کتاب و سنت نیز تضادی ندارد و حتی می توان گفت نزدیکترین روشی است که با روح شورا همگن است وبدون تردید می توان آن را به عنوان یک نظام و وسیله تنظیم قدرت و چگونگی رابطه قدرت با ملت بکار برد.
این نظام هیچ تضاد اساسی با نصوص ثابت در اسلام ندارد . بلکه با اجتهادات دانشمندان مشهور معاصری که در میدان متغیرات فعالیت و اجتهاد دارند موافقت می کند و چندین نص و سخن صریح از دستورات و توجیهاتی وجوددارند که خطوط گسترده را برای موضوع قدرت و چگونگی تنظیم رابطه بین آن (قدرت) و مردم ترسیم می کند . تاکید اسلام بر مبداء شورا در زندگی در زندگی اسلامی ، عدالت در حکومت داری ، آزادیهای عمومی و حقوق انسان و همچنین تاکید آن بر طرد ظلم و استبداد و غرور و ضایع کردن حقوق و تحقیر دیگران به همین معنی است .
فهم ما از دموکراسی این است که ابراز داشتیم و با این چنین فهمی آن را می پذیریم و مورد ارزیابی قرار می دهیم . اما اگر دموکراسی در غرب مفهوم دیگری داشته باشد یا دارای یک اساس فلسفی و ایدئولوژی خاصی باشد که عنصر وحی نزد آن ها وجود نداشته باشد آن چیز دیگری است و ما ملزم به این چنین فهم و درک فلسفی از دموکراسی نیستیم. زیرا غرب فهم و درک خود را برای هر چیزی فقط بر اساس خود بشری بنا می کند . کاملاً از وحی بریده و مکانیزم های جدید یگانه مرجع آنهاست . اما ما مسلمانان نیازی به این مرجع فلسفی و ایدئولوژی ربای مفهوم دموکراسی نداریم . بلکه ما به دموکراسی به عنوان یک نظام اجتماعی سیاسی و مکانیزم انتخاب قدرت و مراقبت مردمی و در نتیجه نوسانات قدرت و تنظیم رابطه بین قدرت و ملت نیازمندیم و در همه این زمینه ها جای بررسی و تحقیق به عنوان اجتهاد و ابزار رای و نظر و فهم انسان از وحی محفوظ است ، زیرا جز یک خطوط گسترده و قواعد عمومی هیچ نصوصی از وحی درباره این مسائل نیامده است .
پس منبع و مدار ما در زمینه امور ثابت همچون عقیده و عبادت و کلیات زندگی شرافتمندانه انسانی وحی است و در زمینه هایی که نص وجود ندارد برداشت دانشمندان متخصص و رای و اجتهاد کارساز است .
فهم ما از این مقوله که مردم منبع و مصدر سه قوه مجریه ، مقننه و قضاییه می باشند این است که حق تعیین اشخاص را از میان کسانی که مناسب ، امین ،دانشمند و شایسته برای آن منصب و مسئولیت ها هستند ، دارند و در این زمینه هیچ گونه تفویض الهی صورت نگرفته است و حق تعیین قوای سه گانه و تفویض آن ها به ملت بر می گردد.
اما راه و برنامه و مرجعیت فلسفی و ایدئولوژی ، در نظر ما به اسلام برمی گردد . برنامه ای که قانون آن را وضع کرده و ملت نیز به آن اقرار و اعتراف دارند و هیچ ایرادی در این مسئله در مملکت ما وجود ندارد زیرا اکثریت مردم مسلمان هستندو دین رسمی دولت نیز اسلام است .
پس هیچ لزومی ندارد که کشور ما از محاسن نظام دموکراسی تجربه شده به دلیل نکات منفی آن و آغاز شدنش از سوی دولت های غربی ، محروم بماند . زیرا دموکراسی کلی نیست که قابل تجربه نباشد.با این وصف تاکید می کنیم که دموکراسی به عنوان یک کار بشری و غیر معصوم باقی می ماند که قابلیت پذیرش یا رد آن نیز وجود دارد .