حکومت ترکیه باید با چه کسی مذاکره کند؟
حکومت ترکیه باید با چه کسی مذاکره کند؟
آیا پروسۀ آشتی یا پروسۀ صلح مرد و به سر آمد؟ آیا ترکیه به روز های بد گذشته باز گشته است، به سال های دهۀ ۹۰ که شبه نظامیان کرد ترکیه در مناطق شرق و جنوب شرقی غارت می کردند و ویرانی به بار می آوردند و حکومت نیز از سر در ماندگی واکنش نشان می داد.
نخست باید به پرسش دوم پاسخ دهیم، اینکه ترکیه دوباره در ورطه ای که در سال های دهۀ ۹۰ تجربه کرد، سقوط نکرده است. آنهایی که وقایع آن سال ها را دیده اند به خوبی می دانند که آنچه تجربه کردیم متأسفانه منجلابی بود که سیاست مداران مدنی ترکیه ایجاد کردند. آنها نپذیرفتند که بار مسئولیت حل مسألۀ کردها را به دوش بکشند و به تروریسم PKK پایان دهند، در مقابل راه آسان تری را دنبال کردند؛ از ارتش خواستن پا به میدان بگذارد و تلاش کند این مسأله را حل کند.
اما در اویل سال های دهۀ ۹۰، ارتش با زیر پا گذاشتن اصول حقوق بشر، به آتش کشیدن روستا ها و مجبور کردن مردم به مهاجرت به شهر های بزرگ که در آنها گتو های کردی [محلات اقلیت نشین] تشکیل داده بودند، رسوایی هایی به بار آورد. علاوه بر این ارتش از مشت آهنین خود برای رام کردن فعالان کرد استفاده کرد، که نتیجۀ عکس به بار آورد. ارتش از هم پیمانانش در پارلمان استفاده کرد تا بتواند مصونیت قضایی نمایندگان طرفدار کرد ها را لغو کرده و آنها را از پارلمان اخراج و بعضاً روانۀ زندان کند و برخی را نیز مجبور به جلای وطن و زندگی در اروپا کند. فعالان کرد با کمک سیاست مداران سوسیال دموکرات اروپایی توانستند پارلمان های کردی موقت در تبعید را در جا های مختلفی در سراسر اروپا ایجاد کنند و از آن طریق باعث بروز اصطکاک میان این کشور ها و ترکیه شوند. در مقابل ارتش بیشتر مشتاق بود سالانه ۸ میلیون دلار برای مبارزه با PKK دریافت کند، نه اینکه عملاً با PKK بجنگد. بنا بر این جنگ و نبردی واقعی در کار نبود و ریختن خون چهل هزار تن تنها نتیجۀ آن بود.
«پروندۀ کرد ها» تا سال ۲۰۰۷ در دست ارتش ترکیه باقی ماند، تا زمانی که حزب عدالت و توسعه (AKP) قدرت را به دست گرفت. با تلاش ناکامی که برای کودتا علیه AKP صورت گرفت و این واقعیت که این حزب حدود ۵۰ درصد آرا را در انتخابات پارلمانی به دست آورد، نقش سری ارتش در ترکیه به پایان رسید و سر انجام AKP رسیدگی به «پروندۀ کرد ها» را به عهده گرفت و از آن زمان تا کنون در تلاش بوده است راهی برای حل مسألۀ کرد ها پیدا کند.
کرد های ترکیه بسیار مدیون AKP هستند اما در سال های اخیر به این مسأله توجه کافی نمی شود. این نخست وزیر رجب طیب اردوغان [رئیس جمهور فعلی] بود که پروسه ای برای آشتی و صلح با کرد ها آغاز کرد. در پشت صحنه نیز کار های زیادی برای کرد ها انجام شده است، از جمله قانونی شدن خواندن و نوشتن به زبان مادری، درس های اختیاری به زبان کردی، شبکه های تلویزیونی کردی و بسیاری چیزهای دیگر.
علی رغم همۀ اینها رئیس جمهور اردوغان احساس می کند شبه نظامیان کرد و سیاست مداران کرد وی را دست تنها رها کرده اند. حق با او است، شبه نظامیان وعده دادند اسلحه هایشان را زمین بگذارند و نیرو هایشان را از ترکیه خارج کنند، اما این اتفاق روی نداد. سیاست مداران کرد نیز وانمود کردند که با AKP همکاری می کنند اما به مجرد اینکه فرصت فراهم شد با احزاب اپوزیسیون دست به یکی کردند و به تضعیف AKP کمک کرده و مانع کسب اکثریت کرسی های پارلمان توسط این حزب شدند.
بدون شک پروسۀ آشتی علی رغم هجمۀ فعلی حملات تروریستی علیه سربازان و نیرو های پلیس، ادامه خواهد یافت. PKK دریافته است که دیگر سال های دهۀ ۱۹۹۰ به پایان رسیده و آنها که اکنون کمر به مبارزه با PKK بسته اند در کار خود به غایت جدی هستند. PKK طرف مقابل هر پروسه ای باقی خواهد ماند اما نمی تواند طرف مذاکرۀ مستقیم و بلا واسطه باشد. این کار باید با وساطت سیاست مداران کرد انجام شود. عبدالله اوجالان رهبر PKK نیز باید یکی از طرف های گفتگو باشد، به ویژه اکنون که دوستان خود را شناخته و می داند چه کسانی می توانند از پشت به وی خنجر بزنند. اگر چه PKK و اوجالان در میان مردم جنوب شرقی ترکیه طرف داران زیادی دارند، اما کسانی نیز هستند که از PKK بیزارند، و همچنین کرد هایی که دارای حساسیت اسلامی هستند. این گروه ها نیز باید به نحوی از انحاء بخشی از این پروسه باشند.
ایلنور چویک / دیلی صباح
ترجمه: خبرگزاری کردپرس