بایدها و نبایدهای بزرگداشت مراسم های نوروزی
بایدها و نبایدهای بزرگداشت مراسم های نوروزی
بجای مقدمه
استاد خواجه بشیر احمد انصاری می گوید : نوروز دشمنان گوناگونی دارد، گروهی درد دین دارند و هدفشان پاسداری از مرزهای اعتقاد در برابر یورش سنتهای آتشپرستانه است. دستهای با تمامی سنن فرهنگی این خطهی باستانی سر دشمنی داشته و به بهانه دین ، با نوروز مخالفت ورزیده و هر آنچه را که از آن بوی تمدن کهن این سرزمین به مشام آید میکوبند.
جمعی دیگر خصلت و سرشتشان زمستانی است و همین که عمامهای بر سر گذاشته، چشمان خویش را سرمه نموده و با جبینی تُرش و چهرهای گرفته بر صدر مجلسی تند نشستند، تصور مینمایند که گویا به خدا نزدیک شده و صلاحیت دارند تا هر امری را که دلشان خواست حرام و یا حلال اعلام نمایند!!!
اگر نوروز را از گذشتههای دور، روزِ اعتدالِ بهاری نامیدهاند، که در آن ، شب و روز برابر میشوند و هم هوا معتدل میگردد،طرفداران تجلیل از آن را میتوان رهروان خط اعتدال نامید، همانطوری که مخالفانش را میتوان در قطار افراطگرایان زمستان طینت ، قرار داد.
با مراجعه به منابع تاریخی برای ما سه نکته اساسی مشخص خواهد شد؛ نخست اینکه نوروز خیلی قبل از ظهور اسلام وجود داشته است.
دوم این که این مناسبت بیش از سایر ملت ها و ملیت ها به ملت کورد اختصاص داشته است و نکته سوم نیز این که مناسبت نوروز به هیچ عنوان یک مناسبت دینی و مذهبی نبوده و نیست و هیچ کدام از علما و فقها برای آن مراسم و مناسکی بسان یک عبادت و عید ! مقرر ننموده اند ؛ بلکه از گذشته های دور و تاکنون که عده ای آن را گرامی داشته و می دارند بیشتر با صبغه مناسبتی ملی و سیاسی و یا به دلیل همزمان بودن آن با نو شدن طبیعت بوده است نه چیز دیگر و بخشیدن رنگ و بوی مذهبی و دینی و عبادی به نوروز یکی از اشتباهاتی است که توسط عده ای – ناسیونالیست های مذهب زده – انجام می شود!
یکی از نگرانی ها پیرامون نوروز ، این مناسبت باستانی و ملی این است که گویا ریشه در آیین زردشتی دارد که در این باره قاطعانه می توان گفت :نوروز هیچ ارتباطی با آیین زردشت و آتش پرستی یا آیینی دیگر ندارد ؛ بلکه به احتمال قریب به یقین نوروز جشن آغاز بهار است و منشأ آن به تمدن های کشاورزی و گله داری باستان برمی گردد ؛ زمانی که انسان امکانات لازم برای ذخیره سوخت وغذای خود وحیواناتش را جهت مصرف زمستان نداشت و در واقع سرمای شدید و قطع راه های ارتباطی در زمستان مشکلات وفشار طاقت فرسایی بر آنان تحمیل می کرد آمدن بهار نویدبخش نجات ازمرگ و امید به زندگی بوده وآن را جشن گرفته اند.
دیگر مستمسک مخالفان بزرگداشت نوروز و سایر مناسبت های تابعه آن این است که چون این مناسبت متعلق به مشرکان و زردشتیان بوده پس کوچکترین تظاهر به بزرگداشت آن به معنای آن تشبه و تقلید ممنوعه ای است که در احادیث به شدت از آن نهی و منع شده است ؛البته در پاسخ این شبهه افکنان هم باید گفت : حدیث (من تشبه بقوم فهومنهم) را هرگز نمی توان برای تحریم بزرگداشت نوروز مورد استناد قرارداد ؛ چون همانندسازی زمانی مذموم است که تقلید از نمادها وعادت های مذهبی مشرکان و کفار! باشد ؛ اما پیروی از عاداتی که مرتبط باعقیده وآیین کفارنمی باشد مطلقاً نمی تواند مشمول این حدیث شود! چرا که پیامبراسلام بسیاری ازعادات اعراب که باعقیده و باورهای اسلامی منافات و اصطکاکی نداشت را تغییر نداد ؛ امروزه بسیاری از برنامه های علمی، ورزشی و اداری ما مسلمانان از جمله بروکراسی های اداری و تشکیلات دولتی و حتی لباس و کت وشلواری که در میان ما رواج پیداکرده از غیر مسلمانان اقتباس شده است!
تعمیم دادن این حدیث به تمام زوایای زندگی جفای بزرگی است در حق پیامبر وتعالیم انسان ساز اسلام و نیز ایجاد محدودیت بیهوده ای است برای جامعه اسلامی .
استاد عبدالرحمن صدیق شخصیت نامی کورد و یکی از کارشناسان ارشد تاریخ سیاسی و ملی کورد برای اثبات اینکه نوروز قبل از ظهور اسلام وجود داشته و بیشتر یک مناسبت کوردی است تا چیز دیگر می گوید :عید«نوروز» ۲۷۰۰سال قدمت دارد و به مناسبت تشکیل دولت ماد و در آغاز سال کوردی اعلام شده و بزرگ ترین جشن ملت کورد محسوب می شود.
نکته شبیه به لطیفه دیگر در این باب این است که در هیچ یک از منابع معتبر گزارش نشده که شخص پیامبر (ص) و یا اصحاب گرامی اش در زمان آن حضرت و یا تابعان فهیم و حکیمش در دوره های اموی و عباسی پدیده نوروز را منکری واجب التغییر دانسته باشند و یا آن را در لیست منکرات غلیظی قرار داده باشند! و قطعا سکوت شارع مقدس – خداوند و پیامبر- در مواردی از زندگی انسان ها معنا و پیام هایی در بر دارد که جا دارد مورد تامل و عبرت پیروان اسلام و قرآن قرار گیرد ؛ چرا که خداوند به صراحت از پیروانش خواسته از مواردی که توسط آن ذات متعال مسکوت مانده سوال نکنند (یا ایهاالذین آمنوا لا تسالوا عن اشیاء ان تبد لکم تسوکم) و پیامبر بزرگوار نیز صلی الله علیه وسلم می فرماید : دعونی ما ترکتکم إنما هلک من کان قبلکم بسؤالهم واختلافهم علی انبیائهم فاذا نهیتکم عن شیء فاجتنبوه واذا أمرتکم بأمر فأتوامنه مااستطعتم » (بخاری/۷۳۷۴) اگردر مورد حکم مسائلی سکوت اختیار کردم مرا بحال خود واگذارید و از آن سوال نکنید ؛ چرا که گذشتگان شما به خاطر دو چیز هلاک شدند: سؤالات زیاد و بی موردشان و اختلاف نظرشان درباره پیامبران ؛ پس هرگاه شما را آشکارا از چیزی منع نمودم از آن دوری کنید واگر به چیزی فرمانتان دادم تا جایی که می توانید به آن پایبند و ملتزم باشید.
تنها عکس العمل غیر مستقیمی که از پیامبر نسبت به این مناسبت – نوروز-مخابره شده عبارت است از آن روایت انس بن مالک که گویا زمانی که پیامبر از وجود چنین مناسبت – و عید- ی در میان مردمان معاصرش در مدینه اطلاع می یابد خطاب به برگزارکنندگان آن می فرماید :عیدهای شرعی ما مسلمانان ؛ قربان و رمضان از آن دو مناسبت که تاکنون بزرگ داشته اید بهترند! البته آن پیامبر همام و مهربان بدون اینکه به آن دو مناسبت مورد بزرگداشت مردمان آن سامان بتازد و یا به اصحاب جان برکفش که دائم امر به معروف و نهی از منکر می کردند دستور دهد که از برگزاری این دو مناسبت قبلی– که هیچ ارتباط و ضرری برای اسلام ندارند – ممانعت به عمل آورند تنها به تعریف عیدهای مومنان می پردازد !
مطمئنا اگر بزرگداشت نوروز و سایر مراسم های مربوط به آن خطری برای دین و باور و فرهنگ اسلامی و مسلمانان داشت در قرآن آیه ای در نکوهش آن نازل می شد و یا لااقل رسول خدا در حدیثی صریح و صحیح – نه آن حدیث مشهور ابن مالک که هزار و یک ایراد و اشکال به آن وارد شده است از جمله اینکه انس آن صحابی جلیل القدر راوی این حدیث به هنگام ورود پیامبر به مدینه بیش از ۱۰ ده سال سن نداشته است!– به تحریم بزرگداشت آن می پرداخت و برای همیشه به این مقوله که به شغل اصلی عده ای از زمستان اندیشگان مبدل شده ؛ کسانی که از فقه واقع و اولویات بویی نبرده اند!
نکته مهم در باره نوروز اینکه به اتفاق همه علما بویژه معاصر و میانه رو خارج شدن در روز سیزدهم فروردین زمانی مشکل شرعی دارد که خارج شوندگان معتقد به نحس بودن این روز باشند و در غیر این صورت و در شرایطی که مردم بیشتر به منظور تفریح از خانه هایشان خارج شوند- که به زعم اینجانب نود و نه در صد مردم ما اینگونه اند – فاقد هرگونه اشکال شرعی می باشد.
پیشینه نوروز
ابوریحان بیرونی در کتاب ((آثار باقیه)) به این مطلب اشاره می کند و می گوید: در دورهی امویان، نوروز به عنوان آغاز سال جدید معین گردید و باج و خراج در آغاز سال جمعآوری می شده است.
در دورهی پادشاهان عباسی نیز نوروز مهم ترین جشن رسمی بوده است. دکتر حسن ابراهیم در جلد دوم ((تاریخ الاسلام)) در بارهی نوروز می گوید: نوروز به یکی از مهم ترین و باشکوه ترین جشن های رسمی و ملی در دوره عباسی ها مبدل شده بود.
نوروز در دوران خلفای راشدین:
با پیروزی اسلام و از بین رفتن سیادت ساسانیان، عقاید و آداب قبلی به فراموشی سپرده شدند. حضرت عمر(رض) جشن نوروز و مهرگان را ممنوع کرد و علت آن این بود که مردم میبایست هدایای بسیار و باجهای طاقتفرسایی به پادشاهان و والیان میدادند که با روح اسلام همخوانی نداشت!
حضرت علی(رض) نیز همانند حضرت عمر بخشش هدایا را به این مناسبت ممنوع اعلام کرد ؛ ولی اجازه داد که به مناسبت نوروز، مردم در مسجد شیرینی پخش کنند!
نوروز در زمان امویان :
«معاویه» بعد از خلفای راشدین بهعنوان اولین خلیفهی اموی برای اولین بار این جشن را همانند دوران ساسانیان زنده کرد و چون گسترهی حکومت او محدود بود و از نظر مالی قدرت آنچنانی نداشت دوباره بخشش هدایای مردم به والیان و بخشش هدایای والیان به خلیفه را مقررکرد.
این آداب و رسوم همچنان ادامه داشت تا زمان «عمر بن عبدالعزیز» که او دوباره به تبعیت از خلفای راشده، برگزاری مراسم نوروز را به شیوهی معمول منع کرد ؛ چون او حکومت خود را ادامه حکومت خلفای راشده میدانست ؛ به همین دلیل است که او را خلیفهی پنجم مینامند.
«یزید بن عبدالملک» بعد از او دوباره آن را آزاد اعلام کرد و از مردم در نوروز باج میگرفت!
نوروز در زمان عباسیان:
در دوران عباسیان به جشن نوروز اهمیت بیشتری داده شد و شاعران و نویسندگان در وصف نوروز، مطالب زیادی نگاشتند و نوروز بهعنوان آغاز سال هجری شمسی اعلام شد و تقویم هجری شمسی جای تقویم هجری قمری را گرفت.
نوروز در زمان عثمانیان:
در زمان عثمانیان هم چون آن را از نظر مادی به سود خود میدانستند بدان اهمبت خاصی دادند .
نوروز در زمان کنونی ما :
نوروز در زمان معاصر ما هم دارای اهمیت ویژه ای است و ایرانیان اعم از کورد و فارس و آذری و … به جشن نوروز اهمیت فراوانی داده و می دهند.
حکم بزرگداشت مناسبت های نوروزی
برگزاری مراسم جشن نوروز به شیوهای صحیح که یادآور تأسیس حکومت پیشدادیان و به زمین نشستن کشتی نوح و یا فرود آمدن آدم به زمین و یا بتشکنی حضرت ابراهیم و نسوختن او در آتش نمرود و مبارزه فریدون و کاوه آهنگرعلیه ضحّاک ظالم و زنده شدن زمین باشد، نه اینکه نامشروع نیست بلکه امری است ستوده ؛ اما اگر بزرگداشت این مناسبت ها همراه باشد با انجام امور خلاف شرع و عرف و بیحجابی و رقص و پایکوبی مختلط زنان و مردان نامحرم و بیاحترامی به اماکن متبرکه و سوزاندن لاستیک و آلوده کردن هوای پاک بهاری و منفجر کردن ترقه و ناقصالعضو شدن انسانها و…باشد که در تضاد با عقل بشری هستند، قطعا مورد پسند و تایید شرع نبوده و جایز نیست.
نظر به اینکه مناسبت نوروز در تاریخ مردم ریشه دارد و به بخشی از زندگی هم میهنان ما مبدل شده و از آنجا که این جشن ملی و سیاسی در کنار اعیاد دینی و مذهبی قرار گرفته است؛ پس شایسته است به جای افراط و یا تفریط در مورد آن ، که برخی به کلی آن را حرام و برخی دیگر نیز بدون قید و شرط حکم جواز آن را صادر نموده اند ، بهتر است به اصلاح و همسان سازی آن با نصوص شریعت به عنوان یک عرف ملی بپردازیم و به عبارتی دیگر وقتی مقوله ی حذف نوروز جزو ناممکن هاست، پیشنهاد می شود به جای راه انداختن داد و بیداد بیهوده و متهم شدن دین و مسلمانان به بی حکمتی و تندروی، سعی کنیم پدران و مادران و برادران و خواهران و همسایگانمان را با فرهنگ دین و اخلاق آشنا نماییم ؛ برای مثال بر آن همه سرمایه های هنگفتی که بیهوده برای خریدن ترقه و…. هزینه می شود زوم کنیم و به آنان بقبولانیم که این سرمایه های کلان اگر صرف اقتصاد و پیشرفت کشورعزیزمان شود بهتر است از این اسراف و تبذیرهای دیوانه وار! و همچنین به آنان پیشنهاد کنیم که بخشی از هزینه های نوروزی را در اختیار ایتام و خانواده های بی سرپرست و… قرار دهیم!
و همچنین به جای محکومیت و حکم تحریم صادر نمودن که صد البته گوش شنوایی هم نخواهد یافت !
بهتر است به مردم عزیزمان بگوییم که چگونه در کنار طبیعت بیارامند و درس ها و پیام های معنوی و اخروی بهار را به آنان متذکر شده وبیاموزیم.
البته نباید فراموش کنیم که بیشتر آنچه امروزه مردم ما در روزهای نوروز و چهارشبه سوری و سیزده بدر انجام می دهند هرگز مورد تأیید دین پاک اسلام نیست ؛ پس بر متخصصان علوم دینی و دعوتگران دلسوز لازم است ابتدا دردها را شناسایی نموده و سپس به درمان به موقع آنها مبادرت بورزند.
حرام و ناروا شمردن مطلق بزرگداشت نوروز و بدون توجه به مواضع آرام و واکنش های منعطفانه علمای سابق و سلف و خلف، کاری است بسیار دشوار و به دور از قواعد فقهی و شرعی ؛ چرا که اگر نوروز از اعیاد حرام و ممنوعه می بود هرگز اثری از آن در میان مسلمانان باقی نمی ماند ؛ در حالی که شواهد متعدد تاریخی بیانگر رواج آن درمناطق مختلف جامعه اسلامی می باشد!
در کتاب تاریخ بغداد آمده است که نعمان بن مرزبان (جد امام ابوحنیفه) برای حضرت علی فالوده آورد آن حضرت پرسید این چیست؟ عرض کردند: هدیه نوروز است ! فرمود: هر روز را نوروز کنید! (تاریخ بغدادص: ۱۳)
امام ابن تیمیه نیز در کتاب اقتضاءالصراط المستقیم به این واقعه اشاره فرموده است.
جشن نوروز در زمان بنی امیه ، بنی عباس ، عثمانی ها ، غزنویان ،سامانیان و… رواج داشته وعلما مخالفت جدی با آن نداشته اند.
امام ابوحنیفه و شاگردانش : امام ابویوسف وامام محمد بن حسن شیبانی در اوایل دوره عباسی زیسته اند و فتوایی درمخالفت نوروز از آنان نقل نگردیده است.
ابوحفص صغیر یکی ازعلمای بزرگ خراسان از نزدیکان امیراسماعیل سامانی بوده اما با مراسم نوروز که برگزار می شد مخالفتی نداشته است.
بی گمان سکوت علما در این مناسبات از روی جهل ، ترس یا غفلت نبوده است ؛ بلکه به این علت بوده که آنان نوروز و مناسبات مشابه آن را از امور عرفی محسوب کرده اند که ربطی به دین و آیین خاصی ندارد ویکی از قواعد اصلی و ثابت درمیان علما این است که می فرماید:
درمسایل مربوط به عرف وعادات چیزی حرام نمی شود مگر آن که خداوند با صراحت آن را حرام فرموده باشد.
هرآنچه ازجمله معاملات باشد( ازعقائد وعبادات نباشد) مباح است مگر موردی که شرع اسلام رسما آن را تحریم کرده باشد.
البته سخنان فوق هرگز به این معنی نیست که با تمام آنچه در اثنای بزرگداشت نوروز از مردم سر زده و می زند موافق باشیم ؛چرا که شکی نیست درطول تاریخ مراسم ها وامور خرافی و باور های غلط متعددی مانند آنچه در باره چهارشنبه سوری و سیزده بدر مشهورو مشهوداست به مراسم نوروز اضافه گردیده که اگر با همان باورها ( ! )برگزار شود قطعا تناسبی با عقیده توحیدی اسلام ندارند! همچنین اعمال مخاطره آمیزی مانند ترقه بازی و آتش افروزی های بی رویه وخطرناک که لازم است مسلمانان ازآنها اجتناب نموده وبا آن مبارزه نمایند ؛ البته نوروز در کوردستان بویژه بخش های غیر ایرانی آن، سالم تر باقی مانده وحتی اثری از چهارشنبه سوری و سیزده بدر درآن دیده نمی شود.
نتیجه گیری:
بنا برآنچه گذشت نتیجه می گیریم نوروز در ذات خود مراسم آغاز بهار است و تضادی با تعالیم اسلام ندارد ؛ اما آداب وباورهای غلطی که در طول تاریخ و در میان ملت های مختلف با آن مخلوط گردیده باید از آن زدوده شود ؛ زیرا سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت ما درگرو پایبندی به تعالیم اسلام است و هر آنچه در مسیر زندگی با احکام قطعی و مسلمات دین تضاد داشته باشد باید با قاطعیت کنار نهاده شود ؛ البته لازم است روحانیون و فعالان مذهبی ما در نقل فتاوای علما که در ظروف زمانی ، مکانی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خاصی صادر گردیده احتیاط لازم را به عمل آورند و با تأمل ، دقت و با در نظر گرفتن تمام جوانب و مصالح به نشر و تبیین آن ها بپردازند.
والسلام
منبع : سوزی میحراب