«عمران»؛ نمادی از رنج سوریه در روزنامههای جهان
«عمران»؛ نمادی از رنج سوریه در روزنامههای جهان
واقعیت است که خبرها با همان سرعت آمدن و برانگیختن واکنشها، میروند و کمرنگ و گاه، فراموش میشوند. یازده ماه پیش، در سپتامبر ۲۰۱۵ بود که تصویر تن بیجانِ پسربچهای سوری در ساحل ترکیه، جهان را متأثر کرد اما پس از آن روز، صدها تصویرِ دیگر، جای آن عکس را در صفحه یکِ روزنامهها و پروفایل شبکههای اجتماعی گرفت. حالا، با گذر این ماهها و بیآنکه نشستهای چندجانبه سیاستمداران کشورهای غربی و کشورهای قدرتمند منطقه، بده بستانهای سیاسی و تحلیلها و گزارشهای خبری از فاجعه سوریه، تغییری در وضعیت ساکنان آن کشور ایجاد کنند، بار دیگر تصویر پسربچهای ۵ ساله که از بمباران جان به در برده، به صفحه یکِ روزنامهها و رسانهها آمد. این بمباران، در نزدیکی حلب اتفاق افتاد و جالب آن که در مواجهه با چنین عکسی هم، رسانهها در تحلیلهایشان بر اساس منافع و سیاستهای کلان کشور خود به دنبال مقصر گشتند نه با رویکردی فراملی و انسانی. اگرچه در اغلب آنها عمران نمادی از رنج مردم سوریه است؛ اما مقصر به وجود آمدن این رنجها به شکلهای متفاوتی مطرح شد.
ایندیپندنت، عکس تمامصفحهای از «عمران» را کار کرد و با توجه به انتشار گسترده این عکس و اطلاعات مربوط به آن، تصمیم درستی گرفت و به جای آن که خبرهایی را درباره آن به مخاطب بدهد، فقط تیتر یک گزارش تحلیلی را زیرِ عکس کار کرد: «رنج آلِپو». آلپو، نام شهری در نزدیکی حلب است که حالا به دلیل اینکه محل زندگی عمران است و محل بمباران، بیشتر شناخته شده است.
نیویورک تایمز هم همان عکس را انتخاب کرد، با توضیحی مختصر و خنثی در زیرِ عکس، و تیتری که سمبل جدیدی را برای بحران سوریه پیدا کرده است. رویکردی که با روزنامه گاردین مشترک بود. پیشتر، جسد کودکِ بیپناه در ساحل ترکیه نماد سوریه بود و حالا این کودک آسیبدیده و مبهوت. نگاه روزنامه، بیش از آنکه تحلیلگر و منتقد باشد، روایتگر است و در تیتر، ساده و کوتاه نوشته است: «کودک آسیبدیده، نماد درد و رنج سوریه». گاردین هم تیتر را در توصیف مجددی بر عکسِ کودک نوشت. اینکه کودک، خون را روی صورتش حس کرد و نمیدانست چه بر سرش آمده است.
روزنامه ایتالیاییِ ریپابلیکا عکس دردناکتری از عمران را منتشر کرد که در آن، سر خود را که در حمله هوایی و بمباران آسیبدیده، با دست گرفته و بیآنکه گریه کند، شاهد اتفاقات است. اگر این عکس همراه با واکنش هیجانی کودک مانند گریه یا فریاد بود، تا این حد متفاوت نمیشد. ناتوانی کودک، نمادی از بیدفاع بودن ساکنان سوریه در برابر این نوع خشونت است و همین هم، این تصویر را تا این حد اثرگذار کرده است. تیتر روزنامه، تقریبا خبری است؛ عمران، کودکی از حلب معرفی شد که جهان را متاثر کرده است.
روزنامه فرانسوی لوموند، به سیاق یک روال حرفهای در روزنامهنگاری که با عکسها بازی میکنند یا طرح را به جای عکس مینشانند یا به انتشار یک عکس بسنده نمیکنند، سه فریم از کودک را انتخاب کرد؛ سه عکس از سه لحظه و سه حالت مختلف کودک، که تداعیکننده تصاویر متحرک و اشکال ابتداییِ فیلم هستند. ترکیب این عکسها، بهویژه آن که کودک را درحالِ نگاه کردن به دستانش نشان میدهد، از این جهت که کمتر دیده شدهاند و مخاطب را با لحظههای آن کودک شریک کرده، بسیار اثرگذار هستند. تیتر اما تاکید را بر پسربچه نگذاشت و وضعیت شهر حلب را به عنوان یکی از مهمترین و زیباترین شهرهای سوریه که حالا نابود شده، مهمتر دید و از جنگ و وحشت و فاجعۀ هرروزه در آن نوشت.
ال پاییس، روزنامه اسپانیایی هم تیتری را انتخاب کرد که تنها کمی از خشم عمومی را بازگو کرد و آن تصویر را «بیرحمانهترین عکس» از یک پسربچه در سوریه نامید.
منبع: شفقنا