آشنایی با افکار، اهداف، برنانه ها و تشکیلات «إخوان المسلمین»
آشنایی با افکار، اهداف، برنانه ها و تشکیلات «إخوان المسلمین»
نویسنده: استاد مصطفی اربابی
در این ایام بیش از هر زمان دیگری نام جنبش اخوانالمسلمین بر سر زبانهاست. رسانههای خبری هر روز خبرهایی را درباره این جنبش پخش میکنند و تحلیلگران و ناظران سیاسی از زوایای مختلف درباره آن به تحلیل میپردازند. این به دلیل نقش و تأثیرگزاری این جنبش در تحوّلات اخیر دنیای اسلام و بهار عربی است. در تونس «حزب النهضه» به رهبری استاد راشد الغنوشی با عقبه فکری اخوانالمسلمین پیروز انتخاباتی شد که پس از پیروزی انقلاب آزادیخواهانه مردم و فرار دیکتاتور آن، زینالعابدینبنعلی، برگزار شد. در انقلابهای یمن و لیبی نیز جنبش اخوانالمسلمین نقش داشته است. ولی نقش بارزتر این جنبش را میتوان در انقلاب مردم مصر و براندازی نظام دیکتاتوری حسنی مبارک دید؛ زیرا مصر مهد و خاستگاه اخوانالمسلمین است و بیشترین وزن و تأثیر آن را در این کشور میتوان مشاهده کرد. در نخستین انتخابات پارلمانی پس از پیروزی انقلاب مردم و کنارهگیری حسنی مبارک، اخوانالمسلمین پیروزی چشمگیری کسب کرد؛ هر چند در آستانه دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، پارلمان منحل اعلام شد، ولی در ماهیت و نقش و پایگاه اخوان تغییر چندانی ایجاد نشد، بهویژه که دور دوم انتخابات ریاستجمهوری و رسیدن محمّد مُرسی ـ رئیس حزب آزادی و عدالت، شاخه سیاسی اخوانالمسلمین ـ به ریاستجمهوری، جایگاه و نقش این جنبش را در نظام سیاسی جدید مصر تثبیت کرد. اکنون جنبش اخوانالمسلمین از لحاظ تاریخی به جایگاه بس مهم و خطیری رسیده است. حضور در قدرت، نقشی متفاوت و جدای از فعّالیتهای تبلیغی و دینی و تشکیلاتی دربردارد. عموماً فعّالیتهای دینی مسئولیتی محدود در قبال مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امثال آن برای هر حزب، جماعت یا تشکل دارد؛ درحالیکه قرار گرفتن در دایره قدرت، مسئولیتها را بالا میبرد و ضریب خطاها را افزایش میدهد. امید میرود که این جماعت در نقش جدید خود با موفقیت عمل کند و نه تنها جایگاه خود را حفظ بلکه زمینه ارتقای آن را نیز فراهم کند.
زمینهها و علل پیدایش اخوانالمسلمین
در این نوشتار کوشش شده است به اختصار تاریخ این جنبش از پیدایش تا زمان حال، بررسی شود. نخست به زمینهها و علل پیدایش آن میپردازیم:
۱٫ سقوط نظام خلافت در سال ۱۹۲۴میلادی؛
نخستین عامل پیدایش و شکلگیری جنبش اخوانالمسلمین سقوط نظام سیاسی خلافت اسلامی و فروپاشی دولت عثمانی در جهان اسلام بود. این اتفاق زمانی رخ داد که آرزوها و آرمانهای والای امت اسلامی، با اقدامهای خیانتبار آتاتورک تصادم و برخورد کرد؛ آخرین خلیفه عثمانی از مرکز خلافت در استانبول تبعید شد و همه میراث معنوی و تاریخی نظام خلافت به تاراج رفت. اگرچه نسیم دعوتها و تلاشهای مخلصانه برای نجات نظام خلافت و خلیفه مسلمانان وزیدن آغاز کرد، اما راه بهجایی نبرد و نظام خلافت که پشتوانه سیاسی و نظامی مسلمانان بود از میان رفت و جهان اسلام دچار سرگردانی شد. سقوط نظام خلافت، همت امام حسنالبنّا را برانگیخت و او را به میدان مبارزه برای بیداری امت کشانید. همه آرزوی او این بود که مجد و عزت اسلام و مسلمانان تجدید شود؛ ازاینرو بازگشت به شیوه زمامداری «خلافت راشده» از اهداف بزرگ او بود. او خواستار برافراشتن پرچم دفاع از دین و کیان امت بود. یکی از مهمترین عوامل شکلگیری جنبش اخوانالمسلمین همین عامل بود.
۲٫ غوغای جریانات تبشیری؛
در مصر و سایر کشورهای جهان اسلام، بخشی از نقشه استعمار این بود که از طریق جریانات تبشیری مسیحی، عقاید اسلامی را نابود کنند؛ ازاینرو مبشران مسیحی گروه گروه راهی سرزمینهای اسلامی شدند. دولتمردان کشورهای اسلامی نیز نظارهگر این صحنه بودند و به حکم اربابان استعمارگر، راه را برای این مبشران هموار و زمینه ارتباطشان را با مردم فراهم میکردند. آنان نهادهایی را در کشورهای اسلامی تأسیس و هر چه میخواستند میکردند، حتی از ربودن اطفال و زنان خودداری نمیکردند. و هر کس متعرض آنان میشد، بهعنوان اقدام علیه حکومت و دولت، با او برخورد میشد.
۳٫ جهل مزمن و فساد گسترده؛
یکی از عوامل تأسیس و پیدایش اخوانالمسلمین، گسترش جهل و بیسوادی و فراگیر شدن فساد بود. فساد در همه چیز راه یافته بود. مصر و جهان اسلام نیازمند جنبشی بود که مسیر تاریخ را تغییر دهد. ازآنجاکه کشورهای اسلامی تحت اشغال استعمار بودند و استعمارگران منابع ملی را به یغما میبردند و فرزندان امت از حقوقشان محروم شده بودند، نه از فساد جلوگیری میشد و نه برنامهای برای از بین بردن جهل و بیسوادی وجود داشت. ازاینرو دنیای اسلام به طور عام و سرزمینهای عربی بهطور خاص نیازمند جریانی بودند که این بلای ویرانگر را از میان بردارد. این وضعیت اسفناک همواره ذهن و اندیشه امام حسنالبنّا و دیگر مصلحان و همفکرانشان را به خود مشغول کرده بود. زمانیکه جنبش اخوان تأسیس شد، یکی از اهداف آن از بین بردن این مشکلات بود.
۴٫ بیبندوباری و هرزهگرایی؛
استعمار به اسم آزادی اندیشه، به جنگ اندیشهها و افکار مسلمانان پرداخت. رفتارهای نیک و ارزشهای اخلاقی به اسم آزادی نابود میشدند و موج الحاد هم چون سیلی بنیانکن همه چیز را از پیش رو برمیداشت. آزادی زن برنامهای شده بود برای ترویج فحشا و بیبندوباری اخلاقی و رواج فساد. بسیاری از عادات و سنّتهای غربی که با آداب اجتماعی و دینی مسلمانان در تعارض بودند، در کشورهای اسلامی رواج مییافتند. کابارهها و میخانهها در کشورهای اسلامی تأسیس و موج فرومایگی و بداخلاقی به راه افتاده بود. یکی از شاهدان عینی گفته است: قاهره تبدیل به میخانه و کابارهای بزرگ شده بود که عیاشان از سراسر جهان به آن روی میآوردند و در آنجا با رفتارهای ناهنجار خود، مردم را دچار مصیبت کرده بودند، تا جاییکه صداهای بسیاری بلند شد که به رفتار توریستهای بیگانه معترض بودند. این حالت و شرایط اقتضا میکرد که جنبشی اسلامی وارد کار شود و در راستای تغییر این وضعیت فعّالیت کند و این امر از جمله عوامل ایجاد جماعت اخوانالمسلمین بود.۱
۵٫ بازگرداندن خودباوری و اعتمادبهنفس به مسلمانان؛
پس از فروپاشی خلافت عثمانی، مسلمانان در سراسر جهان بهشدت سرخورده و مأیوس شده بودند و خودباوری و اعتمادبهنفس خود را از دست داده بودند. وجود استعمار و تفوق سیاسی و فرهنگی آن مزید بر علّت شده بود. از چنین مردمی با چنین روحیاتی هیچ امیدی برای اقدام مثبت و تغییر اوضاع موجود نمیرفت. در این شرایط لازم بود تا اوضاع دگرگون شود و در مسلمانان روح خودباوری و اعتمادبهنفس دمیده شود. پیدایش جنبش اخوانالمسلمین این رسالت را به درستی انجام داد و در مسلمانان، بهویژه مردم مصر، روح تازهای دمید و امید و نشاط و خودباوری را در آنان دوچندان کرد؛ زیرا بسیاری از مسلمانان باور داشتند که پیام اخوانالمسلمین ندای عزت و سربلندی آنان است.
تأسیس جماعت اخوانالمسلمین
در ۲۳ مارس ۱۹۲۸م./ ۴ فروردین ۱۳۰۷ش. هفت نفر در شهر اسماعیلیه مصر گرد هم آمدند که عبارت بودند از: امام شهید حسنالبنّا، حافظ عبدالحمید، احمد الحصری، فؤاد ابراهیم، عبدالرحمن حسبالله، اسماعیل عزّ و زکی المغربی. شش شخصیت اخیر از کسانی بودند که از موعظهها و درسگفتارهای امام حسن البنّا متأثر شده بودند. آنان با صداهایی برخاسته از قوّت ایمان و عزم استوار، از امام حسن البنّا پرسیدند: راه عملی رسیدن به عزت مسلمانان و خیر آنان کدام است؟ سرمایههای ما که عبارت از خونهای گرم جاری در رگهایمان است و جانهایی که در پرتو ایمان و کرامت از آنها میتابد، و این مبالغ ناچیز پولی است که از قُوت فرزندانمان صرفهجویی شده است. آری، این سرمایهها را به شما تقدیم میداریم و آنچه میتوانیم بگوییم این است که ما توان خود را برای تجدید عزت اهل ایمان با شما در میان میگذاریم، تا در پیشگاه «الله» عذری داشته باشیم. شما همانگونهکه در برابر تکالیف و مسئولیتهای ما مسئوول هستید در پیشگاه «الله» نیز مسئول ما هستید. این سخنان مخلصانه، تأثیر بهسزایی بر امام حسنالبنّا گذاشت، بهطوریکه نتوانست از مسئولیت بر دوش گرفتن بار امانت شانه خالی کند؛ بنابراین با تأثر فراوان گفت: خدا به شما پاداش عنایت فرماید و بر این نیّت پاکتان برکت بگذارد. امیدوارم خداوند ما را بر انجام کاری شایسته که رضای او و نفع مسلمانان در آن است توفیق بخشد. وظیفه ما عمل است و خداوندست که توفیق میدهد. ما با هم بیعت میکنیم که سربازان اسلام باشیم و در پرتو اسلام، حیات و عزت وطن و امت را میجوییم. یکی از اعضا گفت: چه نامی را بر خود بگذاریم: جمعیت، انجمن، طریقه، اتحادیه، تا شکل رسمی به کار خود بدهیم؟ امام حسنالبنّا پاسخ داد: هیچکدام، ما این عناوین را کنار میگذاریم، اساس اندیشه ما فکر و معنویت و کار است، ما برادران یکدیگر در خدمت به اسلام و مسلمانان هستیم، پس ما «الاخوان المسلمون» هستیم.۲
مروری گذرا بر نخستین فعّالیتهای جماعت اخوانالمسلمین
اخوانالمسلمین بهعنوان جریانی دینی و اصلاحی از سال ۱۹۲۸م. در حوزههای دین، اجتماع و سیاست در مصر وارد فعّالیت شد. دیری نپایید که مرکز جماعت به قاهره انتقال یافت. در دهه ۳۰ قرن بیستم، اخوانالمسلمین بسیار فعّال بود. در سال ۱۹۴۲ در زمان جنگ جهانی دوم، به نشر افکار و اندیشههای خود پرداختند و از شرق اردن تا فلسطین آن را گسترش دادند و در سال ۱۹۴۴ شاخه اخوانالمسلمین در سوریه و شهر دمشق تأسیس شد. پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۸ اخوانالمسلمین با رژیم تازهتأسیس صهیونیستی، برای آزادی فلسطین وارد جنگ شد. گردانهای جهادی آن تحت فرماندهی قهرمان نامی «احمد عبدالعزیز» و افسر بلندپایه «محمود لبیب» و استاد «محمّد فرغلی» و «سعید رمضان» و از سوریه به فرماندهی «مصطفی السباعی» و از اردن به فرماندهی «عبداللطیف ابوقوره» و «کامل الشریف» و از عراق به فرماندهی «محمّد محمود صواف» وارد جنگ شدند و رشادتهایشان زبانزد خاص و عام شد. پس از قبول آتشبس توسط کشورهای عرب، مجاهدان اخوانالمسلمین از میدان جهاد فلسطین بازگشتند. در مصر محمود فهمی نقراشی، نخستوزیر وقت مصر، نهضت اخوانالمسلمین را منحل اعلام کرد و آنان را متهم به فعّالیتهای ضد امنیتی کرد. اما دیری نپایید که محمود فهمی نقراشی بهدست یکی از دانشجویان رشته دامپزشکی دانشگاه فؤاد اول در قاهره به نام عبدالمجید حسن ترور شد. اخوانالمسلمین ترور او را محکوم کردند و از آن تبری جستند و در آنجا بود که امام حسن البنّا سخن معروف خویش را چنین بر زبان آورد: «قاتل نخستوزیر نه اخوانی و نه مسلمان است.» قاتل، توسط یکی از دانشجویان اخوانالمسلمین دستگیر و تحویل زندان شد. اندکی پس از ترور نقراشی در شامگاه ۱۲ فوریه ۱۹۴۸م./ ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ش. بنیانگذار جماعت اخوانالمسلمین ترور شد و به کاروان شهیدان پیوست.۳ پس از شهادت امام بنّا استاد حسن الهضیبی بهعنوان «مرشد عام» انتخاب شد. نخستین مرحله محنت اعضای اخوانالمسلمین، پس از جنگ ۱۹۴۸ با رژیم صهیونیستی آغاز شد. آنان فوج فوج به زندانها برده شدند و زیر انواع شکنجهها قرار گرفتند و جماعتی از آنان به فیض شهادت نایل شدند. روزگار همچنان سپری میشد و حکومتها یکی پس از دیگری میآمدند، اما هر بار اخوانالمسلمین مورد آزار و اذیت و شکنجه قرار میگرفتند و رنجهای بسیاری را متحمل میشدند که شرح آن را باید در کتبی که موجود است جستجو کرد، از جمله: « کشتارگاههای اخوانالمسلمین در زندانهای ناصر» و… . دوران محنت بس طولانی بود از جمله محنت سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۶۵ و… که تا اواخر حکومت حسنی مبارک در مصر ادامه یافت. در این مدت اخوانالمسلمین در عراق و فلسطین و سوریه و دیگر کشورها رنجهای فراوانی را تحمل کردند. بهطوریکه در دوران محنت، بسیاری از داعیان اخوانالمسلمین راهی هجرت و دیار غربت شدند و در کشورها و قارههای مختلفی مانند آسیا، اروپا و آمریکا و سایر کشورها مسکن گزیدند. این هجرت و غربتنشینی نتایجی بس مبارک به بار آورد. این داعیان در هر جا منشأ خیر و نمود کامل بیداری اسلامی شدند و این خود موجب گسترش اندیشه اخوانالمسلمین و بهطور کلی اندیشه اسلامی در سراسر جهان شد.
اهداف جماعت اخوانالمسلمین
بر اساس آنچه در اساسنامه اخوانالمسلمین آمده: آنان جماعتی فراگیر و اسلامی هستند که در راستای برپایی دین خدا تلاش و فعّالیت میکنند و میکوشند تا اهدافی را که اسلام حنیف برای آنان آورده است تحقق بخشند. به عبارتی اهدافشان همان اهداف اسلام است که خلاصهای از آن بهشرح ذیل است:
• تبلیغ اسلام بین همه مردم، تشریح و توضیح اسلام و زدودن اباطیل و شبهات از چهره اسلام تا مردم به فهم دقیقی از اسلام دست یابند.
• کنار هم قراردادن جانها و مالها بر اساس مبانی اسلام و تجدید اثرات زیبای اسلام بر مردم، و نزدیکسازی دیدگاههای مذاهب اسلامی و به عبارتی تلاش برای وحدت امت اسلامی بهصورت عملی و صادقانه.
• تحقق عدالت اجتماعی و تأمین اجتماعی برای همگان، مبارزه با جهل، بیماری، فقر و بزهکاری و تشویق به انجام کارهای خیر.
• آزادی همه کشورهای اسلامی از چنگال هر قدرت نامشروع و کمک به اقلیتهای اسلامی و قومی در کشورهای مختلف و تلاش برای ایجاد امت واحد اسلامی.
• برپایی دولتی که در عمل، احکام و تعالیم اسلام را تحقق بخشد و در داخل از آن پاسداری کند و برای نشر آن در خارج تلاش کند.
• حمایت از همکاریهای جهانی برای رسیدن به آزادی و حفظ حقوق مردم و مشارکت در تأسیس تمدن اسلامی به شیوهای نو که در آن ایمان و مظاهر مادی هر دو نقش داشته باشند.
• تلاش برای تحقق اصول: فهم دقیق، ایمان عمیق و ارتباط وثیق.
وسایل تحقق اهداف جماعت اخوانالمسلمین
جماعت اخوانالمسلمین از همان آغاز برای دستیابی به اهداف خود، ابزارهایی را به کار بست که برخاسته از اصول و مبانی آن بوده است. این ابزارها و وسایل یا بخشی از آنها ممکن است برای تحقق اهداف هر گروه یا سازمانی، فارغ از رویکرد یا نگاه آن به مسائل، به کار بسته شوند و نتایج مورد نظر را به بار آورند. ابزارهای مورد نظر اخوان برای تحقق اهداف آن عبارتاند از موارد زیر:
• دعوت: این امر میباید با بهرهگیری از صنعت چاپ و نشر و رسانهها از جمله نشریات، روزنامهها، مجلات، کتاب، رادیو و تلویزیون، اعزام هیئتهایی برای انجام این مهم در داخل و خارج انجام شود.
• تربیت: در این راستا تلاش میکنند مفهوم تدین در گفتار و کردار مردم تبلور یابد و همه اعم از فرد، خانواده و جامعه با مبانی ارزشی اسلام تربیت شوند؛ عقیده آنان برگرفته از قرآن و سنّت صحیح باشد، عقل را با علم، جان را با عبادت، اخلاق را با فضیلت و جسم را با ورزش پرورش دهند و مفهوم اخوت صادقانه را در میان خود پایدار سازند و برای رسیدن به کمالات با هم همکاری کنند، تا نسلی آگاه و عامل به دین با رویکردی جهشی و روبهپیشرفت پدید آید.
• توجیه و ارشاد: این هدف با ایجاد روشهای درست در همه مسائل اجتماعی از جمله: تربیت، آموزش، قانون، قضاوت، مدیریت، روحیه ایثارگری، اقتصاد، بهداشت، حکومت و… برآورده میشود. در این راستا میباید هیئتهای سیاسی، قانونگذاری، اجرایی و بینالمللی تشکیل گردد. برای توجیه و ارشاد، ضرورت دارد کار رسانهها و شیوههای نادرست توجیهی گذشته اصلاح گردد.
• فعّالیت سازمانیافته: ایجاد نهادها و مؤسسات تربیتی، اجتماعی، اقتصادی، عملی، تأسیس مساجد، مدارس، درمانگاهها، بیمارستانها و نهادهای مدنی، تشکیل کمیتههای سازماندهی زکات و صدقات و کارهای خیری و اصلاح میان افراد و خانوادهها و مبارزه با آفات اجتماعی و عادات زیانبار و مواد مخدر و سکرآور و قمار و ارشاد جوانان به مقاومت و استقامت، و پرکردن اوقات فراغت آنان با برنامههای مفید و ثمربخش، این مهم را برآورده میسازد.
• آگاهی و آمادگی مردم: آگاهی و آمادگی مردم و حضورشان در میدان مبارزه با دشمنان خدا و مردم و رویارویی با دسیسههای چپاولگران بینالمللی از وسایل مهم تحقق اهداف است.۴
ویژگیهای جماعت اخوانالمسلمین
درک درست جماعت اخوانالمسلمین منوط به دریافت تفاوتهای آن با سایر گروهها، تشکلها، احزاب و جماعتهای اسلامی است. این تفاوتها در ویژگیهای بارز آن خود را نشان میدهد. روشن است که برخی از این ویژگیها از وجوه اشتراک جماعت با برخی دیگر از گروهها و جماعتهای اسلامی است، ولی کلیت آن بهصورت مجموع ویژگی اخوان را نشان میدهد. چنانکه در رساله «المؤتمر الخامس» آمده که امام حسنالبنّا ویژگیهای این جماعت را چنین توضیح داده است:
• اخوانالمسلمین دعوتی است «سلفی»: زیرا مردم را به بازگشت به اسلام و کتاب و سنّت و روش اسلاف و صالحان امت فرامیخواند؛ اما پیداست که در برخی برداشتهای خود با آنچه امروزه جریان سلفیه نامیده میشود، تفاوتهایی دارد که نباید مغفول بماند.
• اخوانالمسلمین دعوتی است «سنّی»: زیرا خود را ملزم به سنّت پیامبر، صلّیاللهعلیهوسلّم، در همه ابعاد به خصوص در عبادت و عقیده میداند.
• اخوانالمسلمین دعوتی است «صوفیانه»: زیرا اساس خوبیها را در وارستگی و طهارت نفس و پاکی دل و شرح صدر میداند و بر پایداری بر عمل تأکید دارد، و معتقد است نباید به خلق طمع داشت، بلکه باید همه چیز برای خدا باشد. ولی ناگفته پیداست و تاریخ هشتاد ساله اخوان نیز گواه بر این است که نگاه اخوان به «تصوف» با شیوه خانقاهی و سنّتی آن فرق دارد و آن بخش از تصوف را که با سنّت پیامبر، صلّیاللهعلیهوسلّم، تعارضی ندارد و پیراسته از بدعتهاست، میپذیرد و بهکارمیبندد که در قرآن و سنّت به تزکیه و احسان معروف است.
• اخوانالمسلمین جریانی است «سیاسی»: زیرا خواهان اصلاح حکومت و تعدیل نگرش نسبت به مسائل مربوط به امت و حفظ عزت و کرامت مردم و ارتباط بینالمللی است.
• اخوانالمسلمین جریانی است «ورزشی»: زیرا به سلامت عمومی توجه دارد و بر این باور است که «مؤمن قوی بهتر از مؤمن ضعیف است.» و خود را ملزم به فرموده پیامبر، صلّیاللهعلیهوسلّم، میداند: «جسم شما بر شما حقی دارد.» و میداند که مسئولیتها و تکالیف انجام نمیشود مگر با داشتن جسمی سالم و قوی و سرشار از ایمان و ذهنی روشن و فهمی صحیح.
• اخوانالمسلمین پیونددهنده علم و فرهنگ و روش فکری است: زیرا آموختن علم را فریضهای اسلامی میداند تا جاییکه «اگر علم در چین باشد باید در پی آن رفت.» و دولت اسلامی مؤظف به رشد ایمان و علم در جامعه است.
• اخوانالمسلمین شرکتی است «اقتصادی»: زیرا نظرشان این است که اسلام به مدیریت مال و کار و کسب عنایت خاصی دارد و پیامبر، صلّیاللهعلیهوسلّم، فرموده است: «چه نیک است مال پاک برای شخص پاک.» و هم فرموده است: «هر کس شب از دسترنج خود بهره گیرد گناهان او بخشیده است.»
• اخوانالمسلمین نهادی است «اجتماعی»: زیرا برای پیشگیری و درمان و علاج دردهای اجتماعی تلاش میکند و برنامه دارد.
• اخوانالمسلمین نهادی است «برنامهریز»: زیرا موارد ذیل را توصیه میکند:
۱٫ دوری از اختلاف و فتنهانگیزی؛
۲٫ پرهیز از هیمنه و تسلط اعیان و اشراف و سیاستمداران بر جماعت؛
۳٫ پرهیز از هیمنه و تسلط احزاب و گروههای سیاسی بر جماعت؛
۴٫ عنایت به سازندگی و تکوین شخصیتها و رعایت حرکت گامبهگام و تدریجی در برنامهها؛
۵٫ عملگرایی و دوری از تبلیغات شعارگونه؛
۶٫ توجه شدید به اقبال جوانان و عنایت خاص به آنان؛
۷٫ توجه به سرعت گسترش جماعت در روستاها و شهرها و داشتن برنامه
نگاه اخوانالمسلمین به زنان
از همان آغاز تأسیس جماعت، امام حسنالبنّا بخش «اخوات المسلمات/خواهران مسلمان» را نیز تأسیس کرد که نخستین مسئوول آن خانم لبیبه احمد بود. ایشان همچنین مرکز «أمّهاتالمؤمنین» را برای رشد و تعالی زنان در شهر «اسماعیلیه» تأسیس کرد. بسیاری از زنان در لیستهای انتخاباتی جماعت نیز قرار گرفتهاند.
ساختار تشکیلاتی جماعت
در اینجا لازم است برای آشنایی بیشتر با جماعت به اختصار نگاهی به ساختار تشکیلاتی آن بیندازیم. مرشد عام: طبق آییننامه داخلی اخوان که به سال ۱۹۴۸م. تعدیل شده است، مرشد عام بالاترین مقام را در جماعت تشکیل میدهد و در عین حال ریاست دو بخش مهم جماعت را برعهده دارد: ۱٫ مکتب ارشاد عام؛ ۲٫ مجلس شورای عام (هیأت تأسیسی یا کنگره). مرشد عام از طریق مجلس شورای عام (کنگره) انتخاب میشود و حداقل باید از این شرایط برخوردار باشد: ۱٫ حداقل پانزده سال قمری سابقه عضویت در جماعت؛ ۲٫ داشتن حداقل چهل سال قمری؛ ۳٫ نداشتن هیچگونه شغل اداری ـ دولتی یا آزاد و اختصاص وقت کامل خود به جماعت. فعّالیتهای علمی و پژوهشی از این شرط مستثنا است. پس از انتخاب، اعضای جماعت با او بیعت میکنند و مرشد عام میتواند یک یا چند معاون از اعضای مکتب ارشاد برای خود تعیین کند. در زمان حکومتهای سابق به علت محدودیتهای امنیتی، انتخاب مرشد عام به مکتب ارشاد محول شده بود. مدت زمان آن شش سال است و قابل تجدید از طریق انتخاب مجدد است. مکتب ارشاد: نام کامل آن مکتب ارشاد عام جهانی است. این مکتب رهبری اجرایی اعلای اخوان و ناظر روند دعوت و تعیینکننده سیاستها و مدیریت آن است. اعضای آن از طریق رأیگیری برای مدت چهار سال انتخاب میشوند. اعضای مکتب ارشاد ۱۳ نفر هستند. مجلس شورای عام هشت تن از این افراد را از میان اعضای خود از منطقهای که مرشد عام ساکن آن است انتخاب میکند. پنج تن دیگر اصولاً از مناطق و کشورهای دیگر از میان اعضای مجلس شورا انتخاب میشوند. مجلس شورا: نام کامل آن مجلس شورای عام جهانی است و هیأت تأسیسی (کنگره) نیز نامیده میشود. این مجلس قوه مقننه اخوان است و تصمیمات آن الزامآور است. مدت زمان آن چهار سال است و وظیفه نظارت کلی بر جماعت و انتخاب مرشد عام را برعهده دارد. اعضای آن سی نفر هستند که از کشورهای مختلف انتخاب میشوند. مراقبهای عام شاخههای اخوان در کشورهای دیگر میباید عضو مجلس شورا باشند. ازآنجاکه جماعت اخوانالمسلمین تشکیلاتی بینالمللی است، در کشورهای مختلف شاخه دارد که در ساختار آن لحاظ شده است. در برخی از کشورها مانند ایران، جریانهای همفکر با اخوان، صرفاً مراودههای فکری با رهبران اخوان دارند و هیچگونه ارتباط تشکیلاتی میان آنها و اخوان وجود ندارد و این جریانها بهصورت کاملاً مستقل اداره میشوند، ولی در بسیاری از کشورها اخوان شاخه تشکیلاتی دارد. مسئول تشکیلات اخوان در هر کشور مراقب عام نامیده میشود. شاخه اخوان در هر کشور به چند مکتب اداری (دفتر اداری) تقسیم میشود و هر استانی دارای یک دفتر اداری است. هر دفتر اداری به چند منطقه تقسیم میشود که از شعبههای واقع در محدوده مرکز یا بخش تشکیل شدهاند. هر منطقه نیز به چند شعبه تقسیم میشود که کوچکترین واحد اداری بهشمار میآیند. هر شعبه نیز چندین اُسره دارد که یک نقیب مسئولیت اداره آن را به عهده دارد و اغلب فعّالیتهای تربیتی اخوان در این اُسرهها صورت میپذیرد.۶
رهبران اخوانالمسلمین از آغاز تاکنون
۱٫ امام حسنالبنّا از سال ۱۹۲۹تا ۱۹۴۹م. ـ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۸هـ.ش.
۲٫ حسن الهضیبی از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۳م. ـ ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۲هـ.ش.
۳٫ عمر التلمسانی از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۶م. ـ ۱۳۵۲ تا ۱۳۶۵هـ.ش.
۴٫ محمّد حامد ابونصر از سال ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۶م. ـ ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵هـ.ش.
۵٫ مصطفی مشهور از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۲م. ـ ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱هـ.ش.
۶٫ مأمون الهضیبی از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴م. ـ ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۳هـ.ش.
۷٫ محمّد مهدی عاکف از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰م. ـ ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۹هـ.ش.
۸ . محمّد بدیع از سال ۲۰۱۰م. /۱۳۸۹هـ.ش. تا حال حاضر.
اسامی بعضی از اعضای شورای مرکزی اخوان عالمی
۱٫ محمّد بدیع: مرشد عام و عضو مکتب ارشاد اخوان عالمی، استاد رشته پاتولوژی دانشکده دامپزشکی دانشگاه بنیسویف و یکی از ۱۰۰ شخصیت بزرگ جهان عرب بر اساس فرهنگ علمی عرب.
۲٫ محمّد مهدی عاکف: مرشد عام سابق اخوانالمسلمین و عضو مکتب ارشاد اخوان عالمی.
۳٫ راشد الغنوشی: سیاستمدار و اندیشمند تونسی و رهبر حرکت النهضه و عضو مکتب ارشاد اخوان عالمی. ۴٫ ابراهیم منیر: مصری مقیم لندن و سخنگوی اخوانالمسلمین در اروپا و سرپرست سایت «رساله الاخوان».
۵٫ عبدالمجید ذنیبات: ناظر کل اخوانالمسلمین اردن و عضو مجلس اعیان این کشور.۷
اسامی برخی از رهبران اخوانالمسلمین در جهان
۱٫ مستشار و قاضی فیصل مولوی: دبیرکل سابق جماعت اسلامی لبنان و نایبرئیس مجلس افتا و پژوهش در اروپا.
۲٫ یوسف ندا: مصری مقیم ایتالیا، رابط بینالمللی سابق جماعت اخوانالمسلمین و رئیس بانک «التقوی» که در روابط جهانی جنبش نقش مهمی دارد.
۳٫ خالد مشعل: رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین حماس٫
۴٫ اسماعیل هنیه: نخستوزیر مردمی فلسطین و عضو مجلس قانونگذاری فلسطین و عضو شورای رهبری حماس٫
۵٫ محمد ولد الددو الشنقیطی: رهبر حزب تجمع وطنی اصلاح و توسعه موریتانی معروف به حزب تواصل.
۶٫ عبدالرحمن پیرانی: دبیرکل جماعت دعوت و اصلاح ایران و عضو شورای مرکزی اتحادیه جهانی علمای مسلمان.۸
بعضی از شخصیتهای تاریخی و علمی اخوانالمسلمین
یکی از سخنان معروف امام حسنالبنّا این است: «میخواهم رجال تألیف کنم نه کتاب.» جنبش اخوانالمسلمین صدها نویسنده، خطیب، متفکر و شخصیت جهانی به جامعه اسلامی تقدیم داشته که اسامی برخی از آنان در ذیل میآید:
۱٫ امام حسنالبنّا: بنیانگذار جماعت و مؤثرترین چهره معاصر در سازماندهی نیروهای اسلامی.
۲٫ عبدالقادر عوده: قاضی، فقیه و حقوقدان و استاد معروف دانشگاه که در روزگار جمال عبدالناصر به شهادت رسید.
۳٫ سیّد قطب: اندیشمند، نقاد و نویسنده بزرگ معاصر و صاحب تفسیر «فی ظلال القرآن» که در روزگار جمال عبدالناصر به شهادت رسید.
۴٫ مصطفی السباعی: بنیانگذار اخوانالمسلمین در سوریه و یکی از معروفترین متفکران اسلامی و صاحب کتاب «السنّه و مکانتها فی التشریع الاسلامی».
۵٫ محمّد محمود الصواف: بنیانگذار اخوانالمسلمین در عراق و عضو مؤسس «الرابطه العالم الاسلامی».
۶٫ سعید حوّی: مراقب عام اخوانالمسلمین در سوریه و یکی از نویسندگان بارز معاصر.
۷٫ زینب الغزالی: زن دعوتگر مصری که به مدت ۸ سال در زندان بود و محنتهای فراوانی را تحمل کرد که شمّهای از آن در کتاب «ایّام من حیاتی» آمده است. این کتاب به نام «روزهای زندگی من» یا «روزهای خاطره» ترجمه شده است.
۸ . استاد محمّد غزالی مصری: امام و داعی معاصر که در تحلیل قضایای اسلامی شیوهای منحصربهفرد دارد، او یکی از نامدارترین شخصیتهای علمی معاصر است، از جمله تألیفات اوست: «الاسلام فی مواجهه الاستبداد السیاسی» و «السنه النبویه بین اهل الفقه و اهل الحدیث». اغلب کتابهای مهم ایشان به زبان فارسی ترجمه شده است.
۹٫ استاد سیّد سابق: از علمای نامدار مصر و مؤلف کتاب «فقه السنّه».
۱۰٫ محمود نحناح: مؤسس حرکت «المجتمع السلم» معروف به «حمس» در الجزایر.
۱۱٫ استاد احمد یاسین: بنیانگذار جنبش مقاومت اسلامی حماس و شیخ انتفاضه و پدر روحی مجاهدان فلسطین که توسط صهیونیستها به شهادت رسید.
۱۲٫ استاد عبدالله عزام: امام مجاهدان عرب در افغانستان در زمان اشغال این کشور توسط شوروی سابق. ۱۳٫ علامه دکتر یوسف القرضاوی: یکی از بزرگترین علمای معاصر و رئیس اتحادیه جهانی علمای مسلمان و صاحب دهها کتاب ارزشمند در اندیشه و فقه اسلامی و… .
۱۴٫ دکتر زغلول النجار: شخصیتی که به وسیله او هزاران نفر مسلمان شدهاند. وی در موضوع اعجاز قرآن صاحب نظر است و با چندین مؤسسه علمی در جهان همکاری دارد.
۱۵٫ طارق السویدان: مؤسس شبکه تلویزیونی «الرساله» که در جهان عرب به «المجاهد الاعلامی» شهرت دارد.۹ و صدها شخصیت بزرگ جهانی که در این نوشتار نمیگنجد.
حوزه فعالیت اخوانالمسلمین
اخوانالمسلمین در سراسر جهان حضور فعّال دارد که به برخی از کشورها در ذیل اشاره میشود: مصر، لیبی، تونس، الجزایر، مغرب، اریتره، سودان، سومالی، اردن، فلسطین، سوریه، لبنان، عراق، کویت، بحرین، امارات، عربستان، یمن، ایران، تاجیکستان، مالزی، اندونزی، ایتالیا، فرانسه، انگلستان، سوئد، آلمان، آمریکا و…
۰ پینوشت: ۱٫ اخوان اونلاین، مقاله عامر شماخ. ۲٫ الموسوعه الحره، به اختصار. ۳٫ همان. ۴٫ همان. ۵٫ رساله الموتمر الخامس به قلم امام حسنالبنّا. ۶٫ الموسوعه الحره، به اختصار. ۷٫ همان. ۸٫ همان. ۹٫ همان. ۱۰٫ همان.
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده.به
کارتون ادامه بدین
دست خوشی تان لی ئه که م هاوری گیان