سياسي اجتماعي

آب را گل کرده‌اند… از آن ماهی نگیریم!

که با نقل عبارات و جملاتی از آن ، حقیقت و هدف اصلی مقاله و نگارنده آن را برای خوانندگان روشن سازد و در این راه به کشف انگیزه نویسنده نیز نایل می‌آید. در عین حال می‌کوشد به مخاطب القا نماید که تناقض و ابهام در ساختار و هدف آن وجود دارد و او با پرده برداشتن از لایه‌های پنهانی به مدد خوانندگان در شناسایی انگیزه‌های نهان، آمده است. اما در این مسیر تکلیف خود را با زرقاوی، به عنوان مصداق افراط‌گرایی در یادداشت «له بیرهوه بؤ کردهوه» مشخص ننموده و با سکوت از کنار برخی ادعاهای مقاله مورد نقد خویش می‌گذرد. در ضمن در نقل‌قول‌هایی مرتکب اشتباه در ترجمه یا فهم مطلب می‌شود. مقاله در انتها مشتمل بر مواردی از موضع‌گیری میانه‌روانه است که برای اثبات وجود مرزبندی شفاف میان افراط گرایی و اعتدال ذکر شده‌اند.
در چند بند زیر توضیحاتی در خصوص مسائل فوق داده شده و در پایان مواردی که به نظر می‌رسد از «منابع اصیل این جریان» [میانه‌روی اسلامی] استخراج شده باشد؛ به عنوان نمونه ذکر می‌گردد.
۱ـ «له بیرهوه بؤ کردهوه» (از اندیشه تا کردار، از تئوری تا عمل) عنوانی است که به وضوح پیام مقاله را اعلام می‌کند. این یادداشت کوتاه در پی آن است که در موقعیت کشته شدن زرقاوی به بیان این موضوع بپردازد که یکی از عوامل ایجاد و گسترش افراط‌گرایی اسلامی؛ چارچوب‌های فکری، زمینه‌سازی‌های تئوریک و فتواهایی شرعی است که فرد مؤمن و معتقد و مخلص را به سوی خشونت و ترور سوق می‌دهد. و بر این باور است که شمار قابل توجهی از کسانی که امروزه به عنوان نظریه‌پردازان جریان اعتدال و میانه‌روی اسلامی شناخته می‌شوند؛ با نوشته‌ها، خطبه‌ها، بیانیه‌ها و فتاوای خود خوراک فکری افراط‌گرایی اسلامی را فراهم می سازند. در کنار این موضوع ، همچنین به ذکر دیگر عواملی که در بروز و تشدید افراط گرایی دخیل بوده‌اند؛ پرداخته است.
دیدگاه غالب در میان ما به دنبال آن است که برای ریشه‌یابی هر موضوعی به دنبال فقط یک پاسخ که معمولاً ساده‌ترین نیز هست؛ بگردد و ترجیح می‌دهد که این تنها پاسخِ جامع و مانع و شامل به نحوی از انحا به عوامل بیرونی ارتباط یابد و اتهامی متوجه حریم خودی نگردد.
آقای عثمان عباسی با آن که خود به نیکی واقفند که «خشونت در حوزه سیاست را نمی‌توان به عنوان پدیده اجتماعی به طور انتزاعی مورد بحث قرار داد، چرا که بعد زمانی، جغرافیایی و زمینه تاریخی از اهمیت فراوانی در تبیین این مقوله برخوردار است» (عثمان عباسی، عدم خشونت یعنی «نه» گفتن نه بی‌عملی، هفته‌نامه سیروان ـ شماره ۳۴۵، ۲۹ مرداد ۸۴) اما با این همه و در کمال شگفتی، «تحلیل چند عاملی پدیده‌های انسانی» را تناقض‌گویی خوانده و «ذکر علل و عوامل مختلف » را به ابهام در هدف مقاله تعبیر نموده‌اند.
به هر حال مقاله‌ای که با استناد به عنوان خود، در پی بحث در مورد زمینه‌های تئوریک ایجاد و بسط خشونت است؛ ملزم نیست که سایر عوامل دخیل در این امر را (صرف‌نظر از درجه‌بندی تأثیر آن) تشریح نماید، گرچه خلاصه وار بدان‌ها نیز اشاره شده است. اما اگر عنوان مقاله مورد بحث، «شناخت علل و عوامل ایجاد و گسترش خشونت اسلامی» بود؛ می‌توانستید انتظار داشته باشید که تمامی عوامل آن به ترتیب اهمیت و تأثیرگذاری ذکر گردند.
از سوی دیگر معمولاً در یادداشت‌های کوتاه سیاسی به ذکر منابع و مراجع مختلف (آن‌چنان که در مقالات علمی ، متداول و ضروری است) پرداخته نمی‌شود و نگاهی گذرا به مطبوعات مؤید این امر می‌باشد و از این جهت منابع و مراجع ذکر نشدند. اما اکنون که تردید‌هایی ایجاد شده است، در ادامه این مقاله به ذکر منبع و مرجع درخصوص آن موارد نیز خواهیم پرداخت.
۲ـ مخاطبان مطالب کردی و فارسی هم‌پوشانی کاملی با همدیگر ندارند. لذا بهتر است نقد هر مطلبی به زبان همان مطلب نوشته شود تا مخاطبان امکان داوری نهایی را داشته باشد. از دیگر سو نوشتن نقد به زبان مقاله مورد نقد؛ این ضریب اطمینان را بالاتر می‌برد که منتقد توانسته مفهوم مطلب نخستین را کامل درک نماید. «آب را گل نکنیم» در چند مورد از این مشکل رنج برده و (امیدوارم غیر عامدانه) به برداشت آزاد از مقاله مورد نقد خود پرداخته است.
الف: در حالی که از گروه زرقاوی و گروه‌های هم‌فکر(هاوبیر) سخن گفته شده است، اما در بخش مرور مطالب بند ۱ که به نظر می‌رسد باید به ذکر خلاصه آن بند بپردازد، نوشته شده است «جریانات هم‌سو یا غیرهم‌سو» که بر تلقی شخصی منتقد محترم دلالت دارد.
ب: در نوشته اینجانب درخصوص تأمین مالی و نظامی مجاهدین افغان به کمک‌های آمریکا اشاره شده و آمده است: «به دؤلاری… ئامریکایهوه ـ با (به وسیله) دلارهای… آمریکایی» اما در برابر ادعای ناگفته «برای کسب دلارهای… آمریکایی» مسئول دانسته شده‌ام.
ج: مقاله مورد نقد، فروپاشی خلافت عثمانی را زمان پیداش اسلام‌گرایی دانسته و شروع افراط‌گرایی اسلامی را منتج از فضای استبدادی، واکنش بلوک‌های شرق و غرب و خشونت‌های دهه‌های ۵۰ و ۶۰ قرن گذشته عنوان نموده است. اما در نقد منتشره در دو محل متفاوت از قول نگارنده از فروپاشی خلافت عثمانی به عنوان زمان پیدایش و یک فاکتور بسیار مهم در شروع افراط‌گرایی یاد شده است!
د: در بند سوم از یادداشت نگارنده به تعلیق و ابهام در فتاوای علمای مسلمان در خصوص جهاد مسلحانه بدون مشخص‌ نمودن مصادیق آن اشاره گشته و عنوان شده است که جوان مسلمانی که فتوای وجوب جهاد را گرفته و به رفتن به عراق تشویق می‌شود، چون مصادیق عینی مجاهدان برای وی مشخص نشده است، خود ناچار است جبهه جهاد را بیابد و به گروه‌های مسلح مخالفی بپیوندد که در دو گروه بازماندگان بعث و افراطیونی از قبیل زرقاوی خلاصه می‌شوند.
منتقد محترم به جای بحث در خصوص مصادیق مقاومت اسلامی عراق به چنین ترجمه و برداشت آزادی پرداخته و آن را در مرور بند ۴! بدین نحو نقل کرده است «… خود به خود[!] سنگر جهاد را می‌یابند.»
۳-« آب را گل نکنیم»، در قسمت‌های مختلفی به انگیزه‌یابی نویسنده پرداخته است و آن را تداوم جریان خاص رسانه‌ای و هم‌نوا و هم‌گام با موجی می‌داند که با ترفند تفکیک‌ نکردن قرائت‌های اسلامی در پی به انزوا کشیدن گروه‌های اسلامی و کم‌رنگ نشان دادن نفوذ و گسترش دین در جامعه و منحصر نمودن وظایف مسلمانان به یک‌سری شعایر عبادی صرف است. و در بندی دیگر، همانند دیگر احکام خود، با استناد به هیچ‌جای مقاله نگارنده حکم داده‌اند که به جز اسلام سنتی و اسلام سکولار هر حرکت اسلام‌گرایانه‌ای را تندرو و افراطی می‌داند.
به نظر می‌رسد که برداشت ‌های فوق از متن مقاله منتشر شده در پیام کردستان، فقط از یک اندیشه دشمن‌محور و توطئه‌یاب یا متصل به عالم غیب و مطلع از آن سوی کلمات ، برآید. وگرنه بدون تلاش برای کشف بندهای نامرئی ارتباط نگارنده و موج و گروه و کانال‌های ماهواره‌ای و… نیز می‌توانستند با استدلال‌ها، ذکر مصادیق و تأیید یا تکذیب ادعاهای مطرح شده در آن، و بدون تشویش ذهن مخاطب و ایجاد پیش‌زمینه در وی، شرایط و جو مناسبی برای قضاوت خواننده در خصوص هر دو مقاله ایجاد نمایند.
۴ـ «آب را گل نکنیم»، با سکوت از کنار موارد مطرح ‌شده در یادداشت نگارنده گذشته‌ و تکلیف خود را در خصوص صحت و سقم آن‌ها مشخص ننموده‌است. مواردی از قبیل: تأویل و توجیه نیت انجام‌دهند‌گان حملات تروریستی، گروه‌های افراطی را دست‌پرورده آمریکا و غرب قلمداد نمودن، انکار وجود جنگ داخلی در بین مجاهدین افغان در ابتدای بروز و آن را تبلیغات رسانه‌های غربی خواندن، فتوای مقاومت مسلحانه در عراق، ابراز هم‌دلی و هم‌دردی با افراطیون، برخورداری مجاهدین افغان از کمک‌های آمریکا و…
از دیگر سو مواردی را برای اثبات وجود مرزبندی شفاف میان میانه‌رو‌ها و افراطیون عنوان نمموده‌اند که همه آن‌ها ،به جز مورد حزب رفاه، به نحوی پیروان فکری جماعت اخوان‌المسلمین هستند، (حسن‌الهضیبی، یوسف قرضاوی، محفوظ نحناح، دکتر علی قره‌داغی، یه‌کگرتوو (اتحاد اسلامی کردستان)، حزب اسلامی عراق، حماس)
لذا اینجانب در پاسخ شبهه عدم استناد به منابع اصیل و دست‌ اول جریان میانه‌رو، مثال‌های زیر را که به نحوی با همان منابع ارتباط می‌یابند نقل می‌نمایم که برخی از آن‌ها فتوا و نقل قول و برخی دیگر موضع‌گیری و عملکرد را در برمی‌گیرد. 
یادآوری این نکته ضروری است که در توجیه برخی موضع‌گیری‌ها، آن موارد خطبه‌های تلویزیونی و اظهارنظر شخصی نامیده شده‌اند، البته مشخص ننموده‌اند که سخنان فردی چون شیخ یوسف قرضاوی در کدام تریبون اظهارنظر شخصی و در کدام یک اظهارنظر غیرشخصی است به علاوه خود برای اثبات وجود مرزبندی به مواردی اشاره نموده‌اند که می‌توان آن را در تعریف همان اظهارنظر شخصی قرار داد. لذا امیدوارم موارد ذیل نیز اظهارنظر شخصی نام نگیرند.
الف : محمد مهدی عاکف مرشد عام اخوان‌المسلمین مصر در گفتگو با برنامه الشریعه و الحیاه شبکه الجزیره: مقاومت در برابر صلیبی‌ها و صهیونیست‌های اشغالگر در عراق، دفاع از شرف و کرامت امت اسلامی است. (
www.salahadin.net)
ب: یوسف قرضاوی: قتال بر علیه نیروهای اشغالگر در عراق یک واجب دینی است (
www.qaradawi.net، فتاوی و احکام ،احداث معاصره)
ج: یوسف قرضاوی: عملیات استشهادی سلاحی است ویژه که خدواند تعالی آن را فقط در اختیار اهل ایمان قرار داده است :فهو سلاح متفرد ملکه ‌الله تعالی لاهل الایمان وحدهم.(
www.qaradawi.net ،الاسلام و العنف)
د: مقاومت مسلحانه در عراق از منظر اخوان‌المسلمین اردن: اخوان‌المسلمین اردن در بیانیه‌ای که پس از حمله آمریکا در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، مقاومت مسلحانه در عراق را واجب شرعی خواند. (آرشیو
www.islamonline.net)
ه: بیانیه مطبوعاتی اخوان‌المسلمین اردن در خصوص استرداد دختر صدام به حکومت عراق:
در این بیانیه که در مورخه ۳/۷/۲۰۰۶ منتشر شده و متن آن بر روی سایت اینترنتی اخوان‌المسلمین اردن موجود است، آمده است:
تصمیم حکومت اردن درخصوص رد درخواست حکومت عراق مبنی بر بازگرداندن دخت رئیس‌جمهور سابق عراق (کریمه الرئیس العراقی السابق) رغد صدام حسین را که مهمان رسمی اردن می‌باشد، ارج می‌نهیم، ما در عین حال که این موضع‌گیری میهنی را در شرایطی که ارزش‌ها به هم ریخته‌اند، ارج می‌نهیم، آرزومندیم که ملت عراق از رنج و محنت و اشغال رهایی یابد.
والله اکبر و لله الحمد
سالم الفلاحات / مراقب عام جماعت اخوان‌المسلمین ـ اردن.
و: حماس و زرقاوی:
پس از کشته‌ شدن زرقاوی، خبرگزاری‌های جهان بیانیه‌ای از حماس دریافت نمودند که در آن وی را «شهید امت» نامیده بود. اما سامی ابوزهری سخنگوی رسمی حماس در عین حال که صدور بیانیه‌ را تکذیب نمود، اما زرقاوی را به خاطر آن چه «مقاومت در برابر اشغالگران» خواند، ستود.( سایت BBC )
ز: اخوان‌المسلمین اردن و زرقاوی:
پنج تن از نمایندگان پارلمان اردن از جماعت اخوان‌المسلمین، پس از کشته شدن زرقاوی در مراسم ترحیم وی در مجلس پدریش شرکت کردند که در حال حاضر محاکمه این افراد در جریان است. (روزنامه شرق)
ح: بیانیه اتحاد جهانی علمای مسلمان که دکتر یوسف قرضاوی ریاست آن را بر عهده دارد:
 مقاومت ملت مجاهد عراق در برابر نظامیان اشغالگر در جهت آزادسازی سرزمین خود و بازگرداندن حاکمیت ملی بر تمامی کسانی استطاعت آن را دارند چه در داخل عراق و چه در خارج آن ـ مادامی که به امت اسلامی وابستگی دارند ـ واجبی شرعی به شمار می‌آید. این جنگ از نوع جهاد دفاعی است که به وجود رهبریتی عمومی (حکومت اسلامی و خلیفه مسلمین) نیاز ندارد و در حد توان به آن اقدام می‌شود (متن کامل بر روی 
www.qaradawi.netو ترجمه فارسی بر روی www.salahadin.net موجود است).
ط: یوسف قرضاویدر خصوص اسامه بن لادن و گروه وی می گوید:   عیب در ضمیر و قلب آن ها نیست؛ آنان انسان‌های مخلصی هستند. از مخلص‌ترین انسان‌ها برای خدا و از پاک‌ترین انسان‌ها از نظر روح و قلب.  آفت آن‌ها در سر آنهاست. اشکال در ضمیر و قلب آن‌ها نیست؛ آنها خیانتکار نیستند. (
www.qmadawi.net ، برامج و لقائات، تبعات الحادی عشر من سبتمبر علی‌الامه الاسلامیه و نیز www.aljazeera.net برنامه الشریعه و الحیاه).
ی: یوسف قرضاوی در خصوص افراطیونی که در کشورهای اسلامی به خشونت می‌پردازند معتقذ است : این زیان‌ها [اخراج از کار و دانشگاه، زندان و شکنجه و… که این جوانان با آن روبرو می‌شوند] بزرگ و حقیقی هستند و آن‌ها را مشاهده و لمس کرده‌ایم. این موارد انشاءالله در ترازوی اعمالشان بر اساس نیاتشان محاسبه می‌شوند؛ اگر در نیتشان مخلص بوده باشند و این امر بر اساس اجتهاد صورت گرفته باشد. (
www.qaradawi.net  ،الاسلام والعنف).
ک: اخراج دکتر حاجم ‌الحسنی از حزب اسلامی عراق:
در شرایطی که وضعیت بحرانی فلوجه پیش آمد، مجلس حکم هیأتی را به ریاست حاجم الحسنی (رئیس پیشین پارلمان عراق) به فلوجه اعزام نمود. در گزارشی که تحت‌نظر حاجم الحسنی تهیه شد ؛ تأکید شده بود که وضعیت فلوجه مقاومت نبوده و فلوجه به مأمن تروریست‌ها تبدیل شده است، حزب اسلامی با این توجیه که انتشار چنین گزارشی وجهه اهل سنت عراق را مخدوش می‌نماید، خواستار تغییر متن گزارش شد. و الحسنی به خاطر پافشاری بر صداقت از حزب اسلامی عراق اخراج گردید. (به نقل از اعضای برجسته یه‌کگرتوو).
نیز پس از کشته شدن زرقاوی، طارق الهاشمی دبیرکل حزب اسلامی و معاون رئیس‌جمهور عراق، اقدامات وی را مقاومت نامید که بعداً توسط حزب متبوعش تحت عنوان «لغزش زبانی» اصلاح گردید.
ل: یوسف قرضاوی پیامی ضبط‌شده برای زندانیان عراقی(افراد مقاومت) فرستاد و آن‌ها را به استقامت و امیدواری دعوت نمود. (
www.qaradawi.net ).
م: یوسف قرضاوی: مقاومت در عراق جهاد دفاعی است، و زن به اجازه همسر، فرزند به اجازه پدر و خدمتکار به اجازه ارباب، نیازی ندارد. (
www.qaradawi.net ، خطبه جمعه الحرب علی‌العراق).
ن: اتحاد جهانی علمای مسلمان:
هیچ مسلمانی شرعاً حق و اجازه ندارد در مقابل مردم و مقاومت محترم عراق بایستد. (
www.salahadin.net).
آنچه در بندهای فوق آمده و به نظر می‌رسد تردیدی در انتساب آن‌ها به شخصیت‌ها و گروه‌های برجسته طیف میانه‌روی اسلامی وجود نداشته باشد، مؤید این نظر است که ابهام و تعلیق فراوانی در احکام و فتاوا و موضع‌گیری‌های آن‌ها وجود دارد.
با استناد به موارد فوق حق خواهیم داشت که مدعی شویم وقتی بزرگان اعتدال در فتاوای خود، جهاد مسلحانه در عراق را فرض عین می‌دانند بدون آنکه مشخص نمایند این جهادی که بعضاً توصیه می‌شود در آن مراقب حفظ جان غیرنظامیان و بی‌گناهان باشند؛ در کجاو با کدام گروه صورت گیرد، جوانان مخلص را (آنچنان که بر اخلاص آنها نیز شهادت داده شده) به عراق گسیل داشته و در گروه‌های افراطی پیرو القاعده وارد می‌نماید.
از دیگر سو وقتی که به صورت مطلق و انحصاری، عملیات استشهادی مختص اهل ایمان قلمداد می‌شود، در واقع مهر تأییدی بر ایمان تمامی عاملان عملیات‌های انتحاری (۱۱ سپتامبر، قطارهای مادرید، متروی لندن، عملیات‌های روزانه بازارها و مساجد عراق و دهها نمونه دیگر) زده شده است و به انحای مختلف به آنان وعده داده شده که علی‌رغم نتایج وحشتناک اعمالشان، خداوند بر اساس نیت و اجتهادشان با آنان برخورد خواهد نمود.( فراموش نکنیم که اولین عملیات‌های انتحاری قرن گذشته توسط گروه‌های مارکسیست، انجام گرفت !)
 در مراحل پیشرفته‌تر حتی حمایت از سمبل‌های ترور و خشونت از سوی برخی از مدعیان میانه‌روی صورت گرفته است.
۵- آنچه راکه در نقد آقای عباسی سوءبرداشت از کتاب معالم فی الطریق سید قطب خوانده شده است، برخی دیگر برداشت صحیح و واقعی از آن می‌دانند.
به یاد بیاوریم که بسیاری از افراد برجسته افراط‌گرایی اسلامی از مکتب معالم فی الطریق آغاز نموده و از مدرسه افغان فارغ‌التحصیل شده‌اند (بیوگرافی‌ها را بخوانیم). حتی یوسف قرضاوی در خاطرات خود (که بر روی سایت islamonline موجود است)، به خاطر آن‌چه در معالم فی‌ الطریق آمده، از سید قطب انتقاد می‌کند و البته در عین حال آن را ناشی از شرایط دشوار زندان می‌داند.
صلاح‌الدین محمد بهاءالدین دبیر کل اتحاد اسلامی کردستان(یه‌کگرتوو)، در گفتگو با «ههریم» در پاسخ سؤالی در خصوص گرایش به استفاده از کتاب‌های سید قطب ،آن را مربوط به سال‌های دهه ۸۰ می‌داندو می‌افزاید در حال حاضر کتاب‌های سید قطب را در کتاب‌خانه‌هایمان داریم اما آن‌ها را مطالعه نمی‌کنیم!
۶ـ دعوت‌گران قاضی:
به کتاب مشهور مرحوم حسن‌الهضیبی اشاره شده که عنوان آن «ما دعوتگریم نه قاضی»، می‌باشد. اما بعضاً عملکرد برخی گروه‌های میانه‌رو نشان می‌دهد که بر اساس شرایط، هر دو نقش را ایفا می‌نمایند. به عنوان مثال دکتر یوسف قرضاوی در خصوص همکاری دولت‌ها با اشغالگران عراق چنین نظری دارد:
«هیچ مسلمانی و هیچ دولت مسلمانی مجاز نیست که در حمله به عراق و دشمنی با ملت و میهن و ارتش !عراق مهاجمان را یاری رساند. این امر بر مسلمانان حرام است.» . (
www.qaradawi.net خطبه جمعه).
«بر مسلمانان واجب است که تسهیلاتی از قبیل بنادر، فرودگاه‌ها و پایگاه‌های نظامی برای حمله به برادران مسلمان در اختیار دشمنان قرار ندهند و چنین مسأله‌ای در هیچ حالی جائز نیست و از گناهان کبیره است و می‌تواند از نشانه‌های کفر باشد.» (
www.qaradawi.net ،فتاوی و احکام، العلم و الدعوه و الجهاد)
«هر قرارداد نظامی که می‌تواند مقدمه حمله به عراق باشد، خیانت به خدا و پیامبر او و مسلمانان است.» (
www.qaradawi.net فتاوی و احکام).
همچنین دکتر قرضاوی در مصاحبه با رادیو بی.‌بی.‌سی که متن آن بر روی وب‌سایت شخصی او موجود است چنین می‌گوید: «حکمای امت می‌گویند هر کس ظالمی را تقویت کند، بند اسلام را از گردن خود باز کرده است، و برخی از حکمای امت می‌‌گویند که هر کس دعای طول عمر ظالمی را بنماید، چنان است که دوست داشته باشد او نافرمانی خدا را در زمین ادامه دهد، یعنی اگر دعا کند عمرت دراز باد، چنان است که بگوید، عمر فساد و ظلم دراز باد.»
اما با وجودی که خود وی در قطر ساکن است و قطر روابط دیپلماتیک با اسرائیل در حد سفیر دارد و نیز مرکز اصلی فرماندهی حمله به عراق در پایگاه آمریکا در قطر واقع بود، اما این موارد را که به نظر خود ایشان از نشانه‌های کفر است نادیده گرفته و هیچ‌گاه صراحتاً درخصوص امیر قطر اظهارنظری ننموده است. بلکه حتی در خطبه جمعه‌ «آمریکا تعالج الارهاب بأرهاب مثله»، برای امیر قطر دعای طول عمر می‌نماید (حفظه الله) (متن خطبه بر روی وب‌سایت قرضاوی موجود است).
در موردی دیگر، قرضاوی و بسیاری دیگر از علما قتال در عراق و فلسطین را فرض عین می‌دانند که اگر توسط اهالی آن کشورها به نتیجه نرسد (کما اینکه در قریب ۶۰ سال گذشته در فلسطین به نتیجه نرسیده است)، قتال بر همسایگان آن‌ها واجب می‌گردد و حتی تمامی مسلمانان را شامل می‌شود.
سؤال اینجاست که چرا مسلمانان عضو احزاب میانه‌رو اسلامی کشورهای مصر، اردن، سوریه و لبنان به مانند ابتدای تشکیل اسرائیل، به جهاد نمی‌روند؟ آیا این موارد موید دعوتگر بودن برای داخل مرزها و قاضی بودن در خصوص خارج مرز نیست ؟
با توجه به اشاره نویسنده محترم مقاله «آب را گل نکنیم»به احزاب اسلام‌گرای ترکیه (که البته صراحتاً خود را مسلمانان سکولار می‌خوانند و با اسرائیل و فلسطینیان، هر دو، رابطه دارند) بحث دعوت و قضاوت را با عبارتی از محمد احمد راشد به پایان می‌برم:
«متأسفانه دولت اسلام‌گرای ترکیه… زمینه را برای حضور نیروهای… آمریکایی در شمال عراق فراهم کرد تا سرزمین اسلامی مورد تجاوز بی‌رحمانه قرار گیرد. کاش به این ارزانی و سادگی خود را نمی‌فروختند.» (ندای اسلام و نیز
www.salahadin.net).
۷ـ در خصوص قضیه فلسطین فقط به دو نکته بسنده می‌نمایم، نخست آن‌که عملیات‌های حماس و جهاد اسلامی و …،در شهرهایی به غیر از شهرک‌های صهیونیست‌نشین و در میان غیرنظامیان نیز صورت گرفته است و دوم آن‌که دولت قانونی حماس که البته هنوز قرارداد اسلو را که منبع مشروعیت بین‌المللی دولت اوست قبول ندارد؛ در مقابل کدام منافع کسب شده از اسارت یک سرباز اسرائیلی، منابع ملی و زیرساخت‌های اندک وضعیف نوار غزه را به همراه جان هزاران شهروند فلسطینی در معرض تهاجم اسرائیل قرار داده است؟
۸ـ در آخرین پاراگراف نقد آقای عباسی، آرزویی عنوان شده است که امیدوارم با نقل‌قول‌های زیر برآورده گردد:
الف: محمد احمد راشد در بیانیه مشهور خود که قبل از حمله آمریکا به عراق انتشار یافت، در خصوص اهداف تهاجم آمریکا به عراق چنین می‌گوید:
«… در صورت گردن نهادن عراق[به استراتژی آمریکا]، همان نتایجی مدنظر آمریکا بود که در صورت یک جنگ پیروزمندانه می‌شد به آن رسید، از جمله قبول سلطه سیاسی آمریکا بر عراق، وداع مردم این کشور با استقلال سیاسی و ارضی و نابودی تمام سلاح‌های موردنظر آمریکا و تسلط آزادانه بر منابع نفتی…

اهداف آمریکا پس از اشغال عراق:

۲ـ درهم شکستن انسجام و قدرت دفاعی و نظامی ارتش عراق و از میان برداشتن کارشناسان و فرماندهان جنگی و نظامی و خلع سلاح کامل ارتش… » (منتشر شده در ندای اسلام و نیز
www.salahadin.net)
ب: یوسف قرضاوی: «آمریکا می‌خواهد تمامی امکانات نظامی، مادی و انسانی عراق را نابود کند. عراق قویترین نیروی نظامی در منطقه عربی را دارا بود… سلاح‌های عراق را نابود کردند و نابود می‌کنند، حتی سلاح‌هایی را که کشتارجمعی نیز نیستند نابود می‌کنند… موشک صمود ۲ سلاح کشتارجمعی نیست ولی آن را نابود و تخریب می‌کنند. به ولله به شما می‌گویم هرگاه موشکی از این موشک‌ها را از بین می‌برند احساس می کنم که دنده‌ای از دنده‌های مرا می‌شکنند. این موشک‌ها با اندیشه فرزندان این امت و با سرمایه فرزندان این امت ساخته شده‌اند…» (سایت قرضاوی ـ خطبه جمعه ـ الحرب علی العراق…(
obeidrahmani@yahoo.com

—————————

منبع : سایت روانگه

نمایش بیشتر

مطالب مرتبط

‫۳ دیدگاه ها

  1. راست میگه همین چند روز پیش رهبر اخوان مسلمانان جهان را به کمک به لبنان فرا خواند . در سایت های خبری ایران پیامش هست .

  2. دوست عزیز در مقابل فتاوای اخوان المسلمین و موضع‌گیری‌های او را به عنوان نماینده‌ی اسلام میانه‌رو که خوشبختانه اکثر قریب به اتفاق مسلمانان اهل فکر را شامل می‌شود در سایت‌ها و کانال‌های ماهواره‌ای پیگیری کن و بعد آن را به حساب کل اهل سنت قلمداد کن.
    دکتر قرضاوی کمک به حزب‌الله را واجب می‌داند.
    اخوان مطرح کردن بحث شیعه بودن حزب‌الله را به نوعی جبران ضعف دول عربی از طرف آن‌ها می‌داند.
    و …

  3. سلام برادر
    امروز در حالیکه در لبنان شیعیان بدست اسرائیلی ها قتل عام می گردد و زیر آوار ها مدفون می گردد و حزب الله علیه اسرائیل جنگیده واز شرف اسلامی دفاع می کند ، عده ای از علمای اهل سنت مانند عبدالله بن جبرین و سیدطنطاوی حزب الله را محکوم می کنند
    اما در عراق وقتی وهابیان شیعیان را در مساجد و کوچه و بازار چه زن چه کودک و چه پیر یا جوان و …. ترور کرده و با بمب قطعه قطعه می سازد هیچکدام محکوم نمی کنند
    راستی کشتن انسان های بی گناه و محکوم کردن مظلومان و مجاهدان راه اسلام از سنت کیست ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا