تربیت کامل کودک
تربیت کامل کودک
تربیت کامل کودک چیست ؟
تربیت کامل یعنی تربیت با برنامه . انجام این کار بر : کنش نه واکنش ، دانش نه شانس ، فکر کردن نه عصبانیت ، عقل سلیم نه بی منطقی ، استوار است . درست همانطور که ‹‹ ازدواج کامل ›› به این معنا نیست که همسران انسان هایی کامل هستند ، منظور از تربیت کامل نیز این نیست که پدر یا مادر می توانند حتی با تلاش زیاد ، کامل باشند . تربیت کامل روندی است که طی ان والدین با تمام نقاط قوت و ضعف خود به عنوان یک انسان ، نهایت تلاش خود را در تربیت فرزندانی توانا ، مسئول و شاد به کار می گیرند .
پرورش فرزند کار پیچیده ای است که ما باید در این امر همواره از ایده های جدید بهره بگیریم . ما سعی می کنیم در این بخش راه حل هائی کاربردی و منطقی و ساده به شما ارائه بدهیم که برخورد شما با کودکتان را راحت تر بکند . در مورد هر مشکل یا مسئله ای که در زندگی جاری خود با آن روبرو می شوید ، می توانید نظراتی را در آن پیدا کنید . کودکان ، متفاوتند و والدین نیز با یکدیگر فرق دارند و به همین دلیل ، هیچ راه حلی و-ومد ندارد که برای همه به طور یکسان مفید باشد . شما می توانید راه حل ها را به گونه ای تغییر بدهید که بهترین تناسب را با شرایط و وضعیت خانواده ی شما داشته باشد . از امتحان کردن بیش از یک راه حل نترسید و تا انجا پیش بروید که بهترین پاسخ را برای پرسش خود بیابید .
راهنمای کامل تربیت کودک
۱- مراقب باشید
اگر فرزندتان دقیقا متوجه نمی شود که که شما رئیس هستید ، حتی کوچکترین مسائل نیز میتواند
سردردهایی مزمن برای شما ایجاد کند .اولین پاسخ شما به این حالت شاید این باشد که 🙁 اما فرزندان من میدانند چه کسی در خانه ما رئیس است ) شما شاید اینطور فکر کنید ، ولی اکثر والدین
به طرق مختلفی پیامهای جداگانه و گیج کننده به فرزندانشان می دهند که شما میتوانید تغیراتی
در آن ایجاد کنید .
اولین گام برای مسئول بودن این است که به خودتان اجازه بدهید مراقب باشید و کم کم از فرزندانتان
انتظار داشته باشید تا از شما اطاعت کنند .
با این اساس محکم ، ارتباطی توام با عشق و اعتماد با بچه هایتان برقرار می کنید و حتی مهمتر از این ، می توانید فرزاندتان در آینده به بزرگسالانی دارای ازرزرشها ، درایت و مهارتهای زندگی تبدیل کنید. تنها پدر یا مادر یا والدینی قوی و حامی میتوانند این کار را انجام بدهند .
۲- بگویید ، نپرسید
یکی از اشتباهات رایج والدین این است که به جای گفتن، می پرسند روش بیان کلمات شما ، به
فرزندانتان می فهماند که درخواست شما انتخابی است یا اجباری . پس ، از هم اکنون تمامی عبارات
و جملات سست و بی اراده از حرفهایتان حذف کنید .و
وقتی از فرزندتان میخواهید کاری را انجام دهد (یا ندهد ) از جمله ای واضح و مشخص کنید که جای هیچگونه ابهامی را برای وی باقی نگذارد .
به اختلاف این دو نوع در خواست نگاهی بیندازید :
انتخابی اخباری
بچه ها فکر نمی کنید وقت ساعت هشت است . وقت خاموش کردن تلویزیون
آماده شدن برای خواب است ؟ و پوشیدن لباس خواب است .
۲- وقتی چیزی می گویید ، منظورتان فقط همان با شد نه چیز دیگری
بعضی والدین عادت دارندکه درخواستی را بارها و بارها تکرار کنند ، آن هم قبل از اینکه که ببینند کودک مطابق درخواتشان عمل میکند یا خیر . آیا چنین کسانی را می شناسید ؟
بچه ها راداری دارند که که به آنها می گوید درخواست والدین در چه موقی برای والدین واقا مهم است ودر چه موقی این طور نیست .برخی والدین ، تنها پس از اینکه به در خواست شان بارها بی توجهی میشود ع واقا پیگیر بر آورده شدن خواسته خود می شوند . آنها معمولا با صورتی
برافروخته ، بدنی منقبض ، تاکید بر اسم کودک از لای دندانهای به هم قفل شده و کو بیدن مشتی
محکم بر روی زمین ، می گویند( این مسئله برای من مهم است مرد کوچک )
به خودتان قول بدهید آنچه را می گویید همان بار اول برایتان مهم باشد . به بیان دیگر ، پس از اینکه آشکارا و روشن چیزی را از فرزندتان خواستید ، عمل کنید مثلا وقتی از فرزندتان را که در حیاط منزل است صدا کردید و او فورا جواب نداد به حیاط بروید ، دستش را بگیرید و بگویید : وقتی صدایت می زنم
توقع دارم فورا بیایی .
زیبایی این روش آن است که شما مجبور می شوید یکی _ دو بار خودتان را برای فرزندتان "ثابت کنید"
تا آنرا درک کند . برای والدینی که فرزندان بزرگتری دارند که یاد گرفته اند متوانند چند بار بدون پاسخ
دادن به خواست والدین خود بی توجهی کنند ، فرایند " ثابت کردن " واینکه بفهمند والدینشان واقعا
تغییر کرده اند به زمان طولانی تر نیاز دارد .در کار خود ثابت قدم باشید زیرا واقا ارزش آن را دارد .
۴- مختصر و مفید بگویید
بین اکثر والدین نوعی بیماری رایج است که به آن ور وره سخنرانی میگویند. بارزترین نشانه این
بیماری ، جملاتی است که مداوم به صورت تک گویی وتکرار گفته می شود . مثلا شما با درخواستی مؤدبانه فرزندانتان را به اتاقی می فرستید تا بخوابند . نیم ساعت بعد ، متوجه میشوید که آنها جنگ بالش راه انداخته اند . در چنین شرایطی ، پدر یا مادر مبتلا مرض
ور وره سخنرانی میگویند ( من سی دقیقه پیش شما را به اتاقتون فرستادم تا بخوابین ،
اما حتی برای خواب هم اماده نشده اید . الان ساعت از هشت گذشته و فردا به مدرسه برویید
چرا باید هر شب چنین برنامه ای داشته باشید ؟ نمی توانید یک بار بدون اینکه مرا عصبانی کنید
به رختخواب برو ید ؟ چرا این اتاق دوباره به هم ریخته است ؟ چرا هیچ وقت نمی توانید……..؟)
برای این بیماری ، درمانی وجود دارد . سعی کنید کمتر حرف بزنید ، اما بیشتر بگویید به بیانی
دیگر ، در صحبتهایتان دقیقا به اصل مسئله اشاره کنید و تا حد امکان کلمات کمتری به کار ببرید
حتی هنگامی که بچه ها به اولین درخواست مؤدبانه شما بی توجهی کردند ، می توانید سخنرانی وحشتناک خود را به به چنین چیزی تبدیل کنید ( بچه ها ، ساعت هشت ونیم است .لباس خواب همین حالا ) این جمله واضح و کوتاه است و به راحتی درک میشود . این تکنیک از دو جهت سودمند است : ۱- بچه هایتان با شنیدن جمله های کوتاه و مفید بیشتر از زمانی که مجبور به تحمل سخنرانی هستند ، همکاری می کنند . ۲- برای شما جزاب تر و راحت تر است که این گونه عمل کنید .
۵-در برابر نق زدن ، ناله کردن و سرسختی تسلیم نشوید
بسیاری از والدین ، در برخوردهای خود روش مناسبی در پش میگیرند ، اما توسط فرزندکاملا مقاوم خود ، از میر خارج میشود . به نظر میرسد وقتی بچه ها انرژی کودکی را با توانایی خارق العادهای ترکیب میکنند تا به نقطه ضعف والدین خود ضربه بزنند، نتیجه فاجعه آمیز می شود .
اوقات زیادی فرا میرسد که تصمیمات شما مورد علاقه فرزندانتان نیست . وقتی او نق میزند ، ناله می کند و یا در برابر شما دست به مقاومت می زند یقین کنید که تصمیم درستی گرفته اید . در این وضعیت ، باید از فرزندتان دور شوید و به او یاد بدهید که با مقاومت او ، عقب شینی نخواهید کرد .
هدف اصلی شما به عنوان پدر و مادر این نیست به فرزندتان شادی کوتاه مدتی ببخشید ، بلکه باید انسانهایی توانا و مسئول پرورش بدهید . هنگامی که فرزندانتان از تصمیمات شما ناراحت مشوند
، معمولا تصمیم درستی گرفته اید . ما انسانها دانش واطلاعات زیادی داریم که بیش از هر نسل دیگری در تاریخ است . از این دانش و اطلاعات بهره بگیرید ، بخوانید ، فکر کنید وبا اعتماد به نفس عمل کنید .
۶-امکان انتخاب بدهید و سوال بپرسید
یکی از اهداف اصلی تمام فرندان این است که مستقل شوند . پدر یا مادر عاقل بجای جنگیدن با این نمیاز و روند طبیعی ، از آن به نفع خود استفاده می کنند .
بیایید به رایج ترین مشکل خانواده ها ، یعنی اتاق به هم ریخته بچه ها ، نگاهی بیندازیم .والدین
توقع بی جایی دارند که اتاق کودکشان مرتب و تمیز باشد ، اما این اشتباه است که از کودک بخواهند اتاقش را مطابق برنامه زمانی والدین و دقیقا آن طور که آنها می خواهند ، تمیز کند .
کودک در پاسخ به چنین در خواستی ، با عصبانیت جواب می دهد و این خود جرقه ای برای بالا گرفتن شعله خشم بزرگسالانه والدین است . به این ترتیب ، خشم و عصبانیت زیادی به وجود
می آید ، اما اتاق نامرتب باقی می ماند .
راه بهتر این است که از مهارتهای تصمیم گیری فرزندمان و علائق او به بهترین نحو بهره بگیریم تا
در خدمت نظم اتاق خودش و زندگی خودش باشد پدر یا مادر می تواند چندین انتخاب درست را به
فرزند پیشنهاد دهد ، مثلا : (…. دوست داری اتاقت را امروز بعد از مدرسه تمیز کنی یا فردا بعد از فوتبال ؟ ) ،انتخاب دوم میتواند این باشد:(اول دوست داری چه کاری بکنی ؟ لباس خوابت را عوض کنی یا اتاقت را جارو برقی بکشی ؟)
راه دیگر حل این مشکل پرسیدن سوالاتی مفید و هدایت او به گونه ای است که خودش راه حل های مناسب را پیدا کند .مثلا ، میتوانید بپرسید : ( میبینیم که تکالیف مدرسه ات در اتاق پخش شده . فکر میکنی اگر " محل تکالیف " درست کنی ، کارهایت بهتر پیش میروند ؟ من میتوانم برای
حل این مشکل به تو کمک کنم ؟)
مثال دیگر این است که با حوصل با فرزندتان در مورد مسئله موجود صحبت کرده و نظر او را بپریسید
( می دانم که اتاق به هم ریخته ، تو را ناراحت نمی کند اما برایم سخت است که ملافه هایت را
یا لباسهایت ر ا مرتب کنم . میتوانی کمک کنی چند تا راه حل برای این مسئله پیدا کنیم ؟)
همه این تکنیکها ، راههایی گوناگون پیش پای والدین میگذارد تا فرزندشان را تشویق به دخالت در
حل مشکل کنند .
۷-از قوانین و برنامه های منظم استفاده کنید
کارهای خانه ، تکالیف ، ساعت خواب، بیرون رفتن از خانه هنگام صبح ، همه اینها زندگی را تشکیل میدهد . اگر قوانین و برنامه کاملا مشخص و منظمی داشته باشید ، این کارها جریان منظم خود را پیدا میکنند در غیر این صورت هرج و مرج به وجود می آید تعیین صبورانه قوانیین و برنامه های لازم برای مسائل مهم خانواده ، کاری ارزشمند است .
اولین قسمت این راه حل ، به چیزی بیش از دو _ سه دقیقه فکر کردن نیاز دارد . باید بنشینید و با حوصله تمام فعایتهای روزانه خود را برسی کنید . لازم است در مورد آنچه که در خانواده تان ارجحیت دارد و جزء مهمترین مسائل تلقی می شود ، تصمیماتی بگیرید . پس از انجام این کار جدولی تهیه نمایید که تمام مراحل هر وظیفه مهم ، مانند برنامه های صبح ، برنامه های منظم پس از مدرسه
ویا برنامه های هنگام خواب را مشخص کند .تقویمی زرگ برای خانواده بخرید و آن را در جای مناسب بچسپانید تا همه فعالیتها و تعهدات خانواده را نشان دهد ( این کار به بزرگتر ها نیز به اندازه
کودکان کمک میکند تا برنامه ریزی داشته باشند )
در دومین قسمت از این راه حل ، توقعات خود را از کودکتان ارزیابی کنید . فهرستی از قوانین تهیه کنید این قوانین ،باید شامل رفتارهایی قابل قبول باشند و دو نکته باید کاملا در آن مشخص شده باشد : چه چیزی مجاز نیست و رفتار مورد نظر شما چیست . به بیان دیگر نوشتن (دعوا نکنید )
به عنوان قانونی خانوادگی ، تنها قسمت اول برنامه است . عبارت اول ( باهم مهربان باشید و با احترام برخورد کنید ) مفهوم مهمی را مشخص می کند .
وقتی همه میدانند که چه توقعی از آنها دارید ، هم خودتان بسیار از گذشته غر می زنید وهم بچه ها بسیار بیشتر از قبل با شما همکاری می کنند .
۸- پایه های عشق ، اعتماد و احترام را استوار کنید .
تصور کندی برای صرف شام به خانه دوستی دعوت شده اید . دوستتان به استقبال شما آمده و خوشامد می گوید . شما وارد خانه او میشوید ، اما ناگهان میزبان فریاد میزند ( تو چرا این طور هستی ؟ کفشهایت کاملا گلی هستند . فرشهایم را کثیف کردی ) شما بی گمان خجالت می کشید و مگویید (متاسفم)و فورا کفشهایتان را در می آورید ، اما متوجه سوراخی در جورابتان می شوید دوستتان هم آن را می بیند و با صدای بلند میگوید (فکر نمی کنی باید با لباس مناسب تری می آمدی ؟ تو درست مثل شلخته ها هستی ) پشت میز شام که می نشیند ، میزبان آرنج شما را از روی میز کنار میکشد وزیر لب زمزمه ای میکند.صحبتهای سر میز شام، بیشتر درباره مهمانی است که شب قبل به خانه دوست شما آمده بود.او رفتارهای (دوست داتشتنی) داشت وجورابهایش سوراخ نبود. این داستان ادامه پیدا می کند و گاهگاهی نیز دوستان در موردآداب غذا خوردن ، تذرکاتی به شمامی دهد . وقتی شام تمام می شود، شما در حال بلند شدن می شنوید که دوستتان میگوید: (خیلی خوب می شد اگرکسی به من کمک می کردتامیز را تمیز کنم.)
مطمئم منظور مرا فهمیده اید.بله،بسیاری از والدین به گونه ای با فرزنداشان برخورد میکنند که هرگز با دوستانشان چنین برخوردی را ندارند.والدین، در تلاش برای پرورشفرزندانی محترم،آن قدر بر هدف نهاییخود متمرکز می شوند که از یاد می برندپیامی که به فرزندان خود می دهندع پیامی رضایت بخش نیست.
نگاهی دقیق به برخوردهای متقابل خودبا فرزندانتان بیاندازید. اطمینان حاصل کنید که پیام اصلی شما به آنها این است:( من دوستت دارم، به تو اعتماد دارم وبه تو احترام می گذارم ). بچه هایی که باور دارند بزرگ ترهای اصلی شان آنهارادوست دارند،به آنهااعتماد دارند،واحترام می گذارند،بامسایل زندگیشان به روشهای بسیارمناسب تری برخورد می کنند.
شما این پیام را از چه طریقی به فرزندانتان میدهید؟ نخست،آنچه راکه آنها بیش از همه از شما می خواهند ، به آنها بدهید،وقتتان را.اینکه هرروز کمنی از وقت خودرابه آنها اختصصاص دهید،بسیار تـأثیر گذار تر از آن است که ماهی یک بارتجربه « کیفی » باآنهاداشته باشید.دوم گوش خودرا به آنها بسپارید.نصیحت وحل کردن مشکلات به اندازه گوش کردن ساده به حرفهایش اهمیت ندارد.سوم،هرروز فرزندان خودراتحسین وتشویق کنید.به دنبال یافتن دلایلی باشید ( بزرگ یا کوچک)
تا به فرزندانتان پاسخ و واکنش مثبت نشان دهید . چهارم ، به آنها بگویید که دوستشان دارید .با استفاده از کلمات و رفتارتان مهمترین پیام را بدهید :(دوستت دارم ، به تو اعتماد دارم وبه تو احترام می گذارم )
۹- اول اندیشه ، سپس عمل .
زمانی که ابتدا کاری را انجام داده و بعد در باره اش فکر میکنید ، بد ترین لحظات تربیتی را ایجاد کرده اید . این اوقات هنگامی است که آرامش خود را از دست میدهید ، همان لحظاتی وحشتناکی که فریاد می زنید و تهدید می کنید و یا می زنید .این لحظات برای والدینی که از آمادگی لازم برای
شغل تربیت برخوردار نیستند بارها و بارها اتفاق می افتد .
هیچ یک از ما بطور مادر زادی نمی دانیم چگونه می توانیم پدر یا مادر باشیم . ما می توانیم کودکانمان را با تمام دل و جانمان دوست داشته باشیم . اما هیچ یک با ژنی که دانش فطری برخورد مناسب با فرزندی که رفتار بدی کرده است را به ما بدهد ، به دنیا نیامده ایم . حتی به طور نا خود آگاه نمیدانیم چگونه مشکلات روز مره فرزندانمان را حل کنیم .
ما روند تربیت کامل را به طور اتفاقی یاد نمی گیریم . این کار مستلزم تحقیق ، تفکر و برنامه ریزی برای تصمیم گیری در مورد بهترین راه حل هر مشکلی است .
فکر نمی کنم هیچ آشپزی _ هر قدر که مهارت داشته باشد _ بتواند وارد آشپزخانه من شود و بدون راهنمایی ، دستور پخت ویا در اختیار داشتن وسایل لازم ، غذاهایی متنوع و درسری عالی تهیه کند .اگر به او کتاب آشپزی مرا بدهند و مسیر خوار و بار فروشی محل را نیز نشان بدهند ،
امکان بیشتری وجود دارد که غذایی خوشمزه تهیه کند .شما نیز گاه که به مشکل تربیتی بر می خورید ، اگر به ایده ها و راه حلهای مختلف دسترسی داشته باشید ، پدر یا مادری موفق تر خواهید بود .
—————————————
مشکلات خود را از طریق بخش انتقاد و پیشنهاد سایت برای ما ارسال کنید تا ما در بارهی آن برای شما مطلب بنویسیم .
———————————–
منبع : راهنمای کامل تربیت کودک
مؤلف : الیزابت پنتلی
مترجم : اکرم قیطاسی
انتشارات : صابرین
————————————