مکتب قرآن ، چگونگی تأسیس ، اهداف و برنامه های آن و شرح حال کاک احمد مفتی زاده
مکتب قرآن ، چگونگی تأسیس ، اهداف و برنامه های آن و شرح حال کاک احمد مفتی زاده
مقدمه:
پس از طلوع نور ایمان در وادی گرم و سوزا ن حجاز و نزول آیات جان بخش قرآن بر رحمه للعالمین ، محمد مصطفی (هزاران سلام بر او باد) و تربیت بزرگ مردانی بر اساس برنامه هدایت خداوندکه هر کدام چون ستاره ای تابناک بر وادی غرق در ظلمت روزگار خود تابیدند و با هجرت سبزشان به مدینه ی نور و رحمت ، زمینه ی پرتو افشانی نور هدایت را به جهان ظلمت زده ی آن روزگار فراهم نمودند نسیم رحمت و هدایت الهی آرام آرام وزیدن گرفت و ظلمت و سیاهی را از سیمای خسته و غبار آلود زمین زدود و نقاط مختلف جهان را در نوردید .
کردستان نیز از این نور و رحمت و نسیم هدایت بی نصیب نماند و جابان کردی اولین کسی بود از این دیار که در حیات مبارک پیامبر رحمت (ص) ندای توحیدی اسلام را لبیک گفت و به افتخار صحابی بودن پیامبر نائل گشت. در سال ۱۸ هجری کردستان سر فراز آغوش گرمش را عاشقانه به روی اسلام گشود و پرچم توحید و یکتا پرستی را بر بلندای قندیل و زاگرس بر افراشت از آن زمان تاکنون که بیش از ۱۴ سده می گذرد کرد ها نیز ، همچون اقوام دیگر همواره پیرو قرآن و سنت پیامبر بوده اند . از همین روست که برهر نقطه ای از این دیار که بگذری آثار همیشه ماندگار دین رحمت و هدایت خداوند را بر سر و سیمای آن نظاره می کنی . در هر نقطه ای از کردستان که چشمه ای جوشیده ، سنگی رو به قبله نهاده شده و در هر نقطه ای از این سر زمین _ و لو دورترین و محروم ترین منطقه که سکونت گاه مردمان باشد _ مسجدی بنا شده است تا عاشقان و رهروان راه عبودیّت ، سر تعظیم بر آستان پاک حضرت الوهیّت فرو آورند و پیمان بندگی خود را که دیر زمانی است با او بسته اند تجدید نمایند .
در حقیقت در طول تاریخ اسلامی بزرگ مردان و شیر زنان بی شماری از سلاله ی جابان و صلاح الدین ، دینوری ها ، آمدی ها ، ابن تیمیه ،شیخ محمد عبده پا به عرصه ی وجود نهاده اند ، که در علوم رایج زمان خود سر آمد روزگار بوده اند و در بنای امت بزرگ اسلامی نقش به سزائی داشته اند .
اما افسوس به علت کم بودن تعداد افراد با سواد ، و ارج ننهادن گذشتگانمان به علم و فرهنگ و همچنین تهاجم ناجوانمردانه ی بیگانگان به سر زمین مان که سبب از بین رفتن و تاراج بسیاری از کتاب های تاریخی این ملّت شده است ، سر گذشت بسیاری از زنان و مردان بزرگ ما نیز ، با مرگ آنها ار میان رفته است ، خسارت بزرگی که هیچ گاه قابل جبران نخواهد بود . امروزه بر همگان واجب است که با تلاش خستگی نا پذیر و دلسوزانه ی خود در راه حفظ و نگهداری میراث فرهنگی و تاریخی شان بکوشند و همه ی ما اعم از ادیبان و نویسندگان ، محققان ، دانشجویان و …در این راه صادقانه تلاش نماییم تا مدیون آیندگانمان نباشیم.
یکی از مجاهدان بزرگ راه حق که در این چند سال اخیر خداوند بزرگ وی را به این سر زمین هدیه نمود کاک احمد مفتی زاده بود . نا گفته پیداست که شناساندن شخصیت دینی ،سیاسی و اجتماعی کاک احمد کاری دشوار است و نیاز به تحقیق کارشناسان و پیروان راه ایشان دارد تا شخصیت وی را از جنبه های مختلف مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند .
هدف از این نوشتار بررسی جوانب شخصیت کاک احمد نیست ، بلکه نگاهی است گذرا به این حرکت اسلامی( مکتب قرآن ) در چند دهه ی اخیر ؛ امّا چون بنیانگذار این حرکت کاک احمد مفتی زاده بو ده ، ضرورت ایجاب می کند که به زندگی ایشان نظری بیاندازیم و در خلال آن با مکتب قرآن ، اهداف و چگونگی به وجود آمدن آن نیز آشنا شویم .
در حقیقت می توان گفت که کاک احمد یکی از مجددین بزرگ دنیای اسلام در قرن اخیر و پیشگام بیداری اسلامی معاصر در کردستان می باشد که در بنا نهادن ساختمان عظیم بیداری اسلامی نقش بسزایی ایفا کرده است ، ساختمانی که به دست پر توان و مجاهدت بی امان بزرگ مردانی چون ، جمال الدین افغانی ، محمد عبده ، رشید رضا ، حسن البنّا ، امام مودودی ، سعید نورسی ، سید قطب و بزرگانی دیگر بنا شده است .
از خداوند می خواهیم که درجات این مجاهد بزرگ و خستگی ناپذیر راه حق و عدالت را پیوسته عالی و عالی تر نماید و وی را در زمره ی صدیقین و شهداء و صالحین قرار دهد .
شرح حال:
استاد احمد مفتی زاده در بهمن ماه سال ۱۳۱۱ ه . ش د رخانواده ای اهل علم و فرهنگ مشهور به خانواده ی مفتی در سنندج چشم به جهان گشود . وی فرزند محمود مفتی و ایشان نیز فرزند علامه عبد الله دشه ای می باشندکه وی نیز اهل روستای دشه از توابع شهرستان پاوه بوده که بعدها در سنندج اقامت گزیده است .
علامه دشه ای دوران طلبگی را در مناطق مختلف کردستان ایران و عراق به تحصیل علوم دینی سپری کرده و بعدها یکی از عالمان مشهور زمان خود می گردد که به علت شایستگی علمی و دینی اش به عنوان مدرس دار الاحسان و مفتی کردستان برگزیده می شود .
ملا عبدالکریم مدرس در کتاب « علماءنا فی خدمت علم و الدین » از وی به عنوان عالمی بزرگ یاد می کند .
علامه عبدالله دشه ای شش فرزند پسر داشته که همه ی آن ها سرآمد روزگار خود بوده اند :
۱ – ماموستا ملا محمّد رشید عالمی بزرگ که در بیروت وفات یافته است . ۱
۲- ماموستا ملا خالد مفتی ، مفتی و حاکم شرع رسمی کردستان که تا هنگام وفاتش ( ۱۳۵۵ ه . ش ) این مسئولیت را داشته است ۲
۳ – ماموستا ملا محمّد مهری ملقب به برهان الاسلام که استاد حقوق و ادبیات عرب دانشگاه استانبول بوده است۳.
۴- دکتر محمّد صدیق مفتی زاده ، دکترای الهیات و استاد زبان کردی دانشگاه تهران که مدتی نیز مدرس زبان کردی رادیو تهران بو۴د .
۵- دکتر عبدالرحمن مفتی زاده
۶- ماموستا محمود مفتی ( پدر کاک احمد ) فرزند ارشد خانواده بود ، که در همه ی علوم دینی مخصوصاً فقه ،
اصول و فلسفه تسلط کافی داشت و در زمان حیات پدرش به عنوان مفتی و حاکم شرع کردستان برگزیده شد و یکی از استادان برجسته ی فقه شافعی دانشگاه تهران به شمار می آمد۱.
کاک احمد دارای دو برادر و یک خواهر بوده است . برادرانش هر چند فعالیت دینی نداشته اند امّا انسان هایی فهیم ، رشید و اهل عقیده بوده اند . برادر بزرگش عبدالله و برادر کوچکش هادی نام داشت ، که هر دو در زمان حیات کاک احمد وفات نموده اند .
خواهر ایشان مرحومه سفیره خانم ، همسر مرحوم بابا مردوخ روحانی ، زنی محترم ، شایسته و دیندار بود که به شعر وادب علاقه ای بسیار داشت، تا جائی که بسیاری از اشعار کردی ، فارسی و عربی را از حفظ بوده اند .کاک احمد در مدارس سنتی آن دوره در کردستان ایران و عراق از جمله در شهر های سنندج ، مریوان ، بیاره ، سلیمانیه و … تحصیل نموده اند . ایشان در همان دوران نوجوانی دارای استعداد بسیار بالایی بوده تا جایی حتی کتابهایی که به صورت درس آنها را نخوانده بود ، فقط با یکبار مطالعه آن را در حد عالی تدریس می نمود .
ایشان از همان عنفوان جوانی دارای روحیه ای آزادی خواهانه بوده اند . در آن موقع حزب دموکرات ایران ، تنها حزب فعال و تأثیر گذار در منطقه بود که اکثر علماء و بزرگان دین در آن فعالیّت داشتند ، و مبانی فکری خود را از اسلام می گرفتند ۱ .کاک احمد نیز همچون دیگر آزادی خواهان در این حزب فعالیّت داشتند تا اینکه در سال ۱۳۴۱ ه.ش ایشان را به اتهام وابستگی به حزب دموکرات روانه ی زندان کردند .اتهامات وی در این دو مورد خلاصه می شد:
۱- مسؤلیّت حزب دموکرات در شاخه ی مرکز (تهران)
۲- رابط حزب دموکرات ایران و ترکیه
کاک احمد در زندان خواب هایی می بیند که منشأ تغییرات اساسی فکری در وی می گردد.۲
وی در زندان به این نتیجه می رسد ، که ایمان تنها راه نجات انسان و عامل رستگاری اوست و بزرگترین درد بشریّت به طور عموم دور شدن آنها از قرآن و سنت است .پس از مدتّی کاک احمد از زندان آزاد می شود و فعالیّت دینی خود ار از سال ۱۳۴۲ ه. ش در مسجد سید مصطفی سنندج آغاز می کند .خود ایشان در این باره می گویند :
“پس از سالها شرایطی فراهم آورد که به بی محتوایی و سطحی بودن اقدامات گذشته ام پی بردم و از سال ۱۳۴۲ تصمیم گرفتم همان خط سبز اصلی انقلاب اسلامی را که پیامبر بزرگ حضرت محمد (ص) ترسیم فرموده بود پیش گیرم .”
ازدواج و فرزندان :
کاک احمد دو همسر اختیار نموده ، یکی از آنها دختر خاله اش بود که به واسطه ی مادرش این وصلت صورت گرفت اما بعد ها مشخص شد که تناسب چندانی با یکدیگر ندارند .کاک احمد در آن زمان در عراق مشغول تحصیل بوده و بسیار صادقانه همسر را متوجه می سازد که با توجه به شرایط زندگیش نخواهد توانست او را خوشبخت نماید ، لذا به صورت توافقی از همدیگر جدا می شوند .همسر دوم ایشان که بعد از او هیچ گاه همسری اختیار نکردند مرحومه خدیجه خانم مهتدی فرزند مرحوم حاج رحمان آغای مهتدی بوکان بود .
در آن زمان ، حاج رحمان آغای مهتدی و مرحوم ملا محمود مفتی ( پدر کاک احمد ) هر دو از علمای بر جسته منطقه و از استادان کرسی فقه شافعی در دانشگاه تهران بودند .کاک احمد بعضی وقت ها به جای پدرش مسؤلیّت تدریس در دانشگاه را به عهده می گرفت .۱ و این سبب آشنایی کاک احمد با حاج رحمان می گردد ، و به واسطه ی استعداد بسیار و شجاعت بی نظیرش خیلی زود مورد توجه دانشجویان و اساتید ، از جمله حاج رحمان قرار می گیرد و همین آشنایی زمینه ی ازدواج کاک احمد با دختر حاج رحمان را فراهم می آورد .
کاک احمد وی را خیلی دوست داشت و بسیار به نیکویی از ایشان یاد می کرد زیرا همسرش علیرغم رفاه خانواده ی پدرش ، در اوج فقر با کاک احمد زندگی می کرد.کاک احمد خود در این باره می گوید:” زمانی به خاطر مبارزه با رژیم شاه همه چیز را از دست داده بود شغل و موقعیّتش را از او گرفتند و در نهایت فقر زندگی می کرد . تا جایی که تنها فرزندش ۲ چندین روز بهانه ی سیب می گیرد اما به خاطر فقر و نداری قادر به خرید حتی یک سیب هم نبوده است همسر کاک احمد نه تنها به خاطر فقر مالی او اعتراض نمی نماید ، بلکه در مقابل اعتراض بقیه ی اعضای خانواده از جمله مادر کاک احمد که می خواهد از طریق ایشان (همسر دوم کاک احمد) کاک احمد را وادار نماید تا به خاطر رفاه خود و خانواده اش از مبارزات سیاسی اش دست بکشد ،قاطعانه ایستادگی می کند و ضمن حمایت از همسرش در جواب مادر شوهرش می گوید: مادر جان، می دانم که احمد بهتر از ما خوب وبد را تشخیص می دهد و از این گذشته ،چنان نیست که ما را در فشار قرار دهد و خودش خوش بگذراند ، پس وقتی خودش سختی و رنج را تحمل می نماید حتماًصلاح و غیر را در آن می بیند ، لذا ما هم سختی راه او را تحمل می کنیم.”
بدین گونه نه تنها به کاک احمد اعتراض نمی نماید، بلکه در برابر اعتراض خانواده ی وی نیز از او حمایت نموده و در اوج فقر ونداری حاضر نبوده مشکلات و سختی های زندگیشان را نزد خانواده ی خود ابراز نماید .
سرانجام خدیجه خانم ، این زن بزرگ والگوی زنان مسلمان در سال ۱۳۵۰ ه . ش با عزت و سربلندی دار فانی را وداع گفت و کاک احمد را با محمّد ژیان تنها گذاشت ، کاک احمد پس از فوت خدیجه خانم هیچگاه همسر دیگری اختیار ننمود و تمام وقت خود را وقف راه خدا و مبارزه با ظلم و استبداد نمود .
وضعیت شغلی :
کاک احمدمدتی به عنوان مدرس دارالاحسان در سنندج به امر تدریس میپردازد ، پس از آن مدتی در دفتر اسناد و مدارک تهران مشغول به کار می شود ، سپس به عنوان استاد دانشگاه تهران مدتی به تدریس در دانشگاه می پردازد ، مدتی نیز در رادیو تهران و رادیو کردستان فعّالیّت مینماید. از سال ۱۳۴۲ ه.ش به بعد که راه دین را برای خدمت به مردم بر میگزیند ، وضعیت زندگیاش هم به تبع افکارش تغییر میکند و زندگی سادهای همچون زندگی مردم فقیر و تهیدست را انتخاب می کند.
کاک احمد هیچ گاه به هیچ نهاد و ارگانی وابسته نبوده است آنچنان که خود می گوید ، ابتدا به کار کشاورزی می پردازد و در روستاهای ‹‹زاغه›› و ‹‹بهردهرهش›› از توابع شهرستان دیواندره زمین کشاورزی داشته است و بعد از آن با چند نفر از دوستانش ، در سنندج در شرکتی تأسیساتی و ساختمانی به نام ‹‹امانیه›› به کارگری می پردازد.
کاک احمد و حاکم شرعی کردستان :
حاکم شرعی عنوانی بود ویژهی بعضی از علمای برجستهی این مناطق که به مسائل فقهی و احوال شخصیه مانند : نکاح، طلاق، ارشاد و نیز حل اختلافات گوناگون بین مردم میپرداخت و این ها مسائلی بودندکه دادگستری در آنها دخالت نمی کرد ، حاکم شرع مقامی رسمی بود که از طرف دادگستری و به پیشنهاد عده ای از قضات به این سمت منصوب می شد ، در سال۱۳۵۵ه.ش پس از استعفای ماموستا خالد مفتی ، عموی کاک احمد از حاکم شرعی، عدّه ای از قضات دادگستری با توجه به شناختی که از آراء و نظریات روشنفکرانهی کاک احمد، مخصوصاً در مسائل سیاسی، اجتماعی و خانوادگی داشتند این مسؤلیت را به ایشان پیشنهاد می کنند که کاک احمد ابتدا به دلائلی حاضر به پذیرش آن نمیشود امّا در نهایت عواملی سبب میشودکه کاک احمد این مسؤلیت را بپذیرد از جمله این که به ایشان گفته بودند که اگر شما این مسؤلیت را نپذیریدبه افراد دیگری واگذار میشودکه چندین مشکل را بوجود میآورند؛ یکی اینکه بدون توقع و دستمزد برای مردم کار نمی کنند بلکه در مقابل هر جوابی که به مسائل شرعی بدهند پولی از مردم می گیرند واین چیزی است که از دیدگاه شما حرام است، دوم اینکه نظرات چنین افرادی اغلب سطحی است و فتوا و احکامی که صادر می کنند حلال مشکلات امروز مردم نمی شود.
در سال ۱۳۵۶ ه . ش حکومت شاه متوجه شد که اشتباه بزرگی را مرتکب شدهاست چون کاک احمد از دیرباز با رژیم سابقه مبارزاتی داشت و آنروزها فعالیت سیاسی و مبارزاتی خود را علیه رژیم شدت بخشیده بود و چون بخاطر حاکم شرع بودن، مصونیت سیاسی داشت نمیتوانستند او را دستگیر و زندانی نمایند و این معضلی شد برای رژیم،لذا متوسل به توطئه شدند اما این با ر کاک احمدنه به خاطر موقعیت شخصی ، بلکه به خاطر مبارزه با رژیم و خنثی کردن توطئه ی آنان، حاضر به پذیرفتن استعفا نشد و به مقابله با رژیم پرداخت ، به این ترتیب تا پایان عمر شاهنشاهی و اوایل انقلاب نیز این مسؤلیت بر عهدهی ایشان بود که پس از آن به علت مشغلههای کاری زیاد از این سمت استعفا داد .
فعالیت دینی و تأسیس مکتب قرآن :
همانگونه که پیشتر اشاره شد، کاک احمد فعالیت دینی خود را از سال ۱۳۴۲ ه.ش آغاز نمود، از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۵۰ ه . ش ،به عنوان شخصیتی دینی اما منفرد و تنها مشغول به فعالیت بود از سال ۵۲ برنامه ها و فعالیتهای کاک احمد از محدودهی مساجد خارج و به میان مردم کشیده شد. ایشان در سال۵۶ ابتدا در مریوان و سپس در سنندج « مدرسهقرآن » را تأسیس نمودند که مورد استقبال مردم این مناطق قرار گرفت.
سال ۱۳۵۶ همزمان با راهپیمایی و تظاهرات مردم ایران علیه رژیم شاهنشاهی ، کاک احمد بنا به وظیفهی دینی و ملّی که داشت جهت تنویر افکار عمومی در مسجد امین سنندج جلساتی هفتگی تشکیل داد ، که به گرمی از آن استقبال می شد .
سال ۱۳۵۷ انقلاب ایران وارد مرحلهی جدیدی شد ، کاک احمد نیز ناچاراً برنامههای مدرسهی قرآن را موقتاً تعطیل نمود و تمامی تلاش خود را درخنثی نمودن توطئه ها و دسیسههای شاهنشاهی در کردستان و همگام نمودن مردم و پیروانش با انقلاب معطوف نمود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر نظام شاهنشاهی و تشکیل شورای انقلاب و دولت موقت ، کاک احمد طرح های زیادی در مورد نیازهای اساسی مملکت و تأمین خواسته های بحق مردم از جمله طرح رفع ستمهای ملی مذهبی و طبقاتی برایشان فرستاد و ضمن چندین مسافرت به تهران و قم از نزدیک ، مسائل را با مسؤلین در میان گذاشت که متأسفانه آنطور که میبایست بدان توجه نشد. پس از تلاشهای مستمر در طول ماه های اول انقلاب و مخصوصاً هنگام تدوین قانون اساسی که متاسفانه ثمربخش نیفتاد ، قانونی را نوشتند که در مورد رفع این ستم ها هیچ اصول قاطع ، صریح و عملی در آن به چشم نمی خورد ، کاک احمد ناچار شد گوشه ای از مسائل را با مردم در میان بگذارد.
او از همان اوایل ، عدم کارایی و نداشتن فکر دینی و روحیه ی اسلامی برخی از مسؤلین را درک کرده بود لذا با فرستادن اخطارهایی مکرر به دولتمردان هشدار می دادکه: ‹‹ شما با این کارهای غیر اسلامی و غیر انقلابیتان ، مسیر انقلاب را عوض می کنید و ……››. پس از آنکه کاک احمد متوجه شد که انقلاب از مسیر صحیح خود منحرف شده است وارد عرصهی اصلاح شد و سعی نمود که مسیر انقلاب را اصلاح نماید در کنفرانسی که در سنندج تحت عنوان ‹‹ خودمختاری›› برگزار شد و در آن نماینده هایی از تمام احزاب فعال در کردستان حضور داشتند ، کاک احمد بحث مفصلی را تحت عنوان «حکومتهای ایالتی و ولایتی» که در آن زمان موضوع تازهای بود ، مطرح و درآنجا اعلام نمود که خودمختاری حق مسلم کردهاست ، متاسفانه انقلاب از مسیر اسلامی خود منحرف شده است و گرنه آزادیی که اسلام برای انسان به ارمغان میآورد بسی بزرگتر از خودمختاری است . پس از آنکه کاک احمد از اصلاح مسیر انقلاب ناامید شد و تلاشهای شبانهروزیاش برای اصلاح قانون اساسی و رفع ستم های ملی مذهبی و طبقاتی مثمر ثمر واقع نشد در آبان ماه سال ۱۳۵۸ ، به دلائلی که آنرا مفصلاً در کتاب ‹‹ در بارهی کردستان ›› بیان نموده است ، تکلیف دینی خود را کنارهگیری از سیاست و قطع رابطه با حکومت دانست .
لذا به همراه عدهای از مسلمانان متعهد کردستان به کرمانشاه مهاجرت مینماید و به دور از مسائل سیاسی ، کارهای اساسی خود را که با پیشآمدن انقلاب تعطیل شده بود ، از سر می گیرد .
از آن پس تلاش های زیادی شد که با وعدههای تکراری ، بار دیگر کاک احمد را وادار به دخالت در فعالیت سیاسی نمایند امّا ایشان با شناخت کامل از کل جریانات سیاسی ، حاضر به پذیرفتن چنین درخواست هایی نشد .
در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ ه . ش موجباتی پیش آمد که کاک احمد بار دیگر آخرین نظرات خود را در بارهی انقلاب و سرنوشت آن به مسؤلین و ملت اعلام کرد. بنابراین نظرات خود را با دو عنوان ‹‹ تحلیل کلی مسائل کردستان ›› و ‹‹ طرح اصلاحی قانون اساسی›› بیان نمود و یک نامه پیوست آن برای رئیس جمهوری وقت (بنی صدر) فرستاد تا بار دیگر وظیفهی دینی خود را در برابر ملت مسلمان ایران انجام داده و اتمام حجت کرده باشد امّا متأسفانه تحرکی از مسئولین در این زمینه دیده نشد .
در سال ۱۳۵۹ ه . ش ، پس از دو روز بازنگری در کار مدرسه ی قرآن طی جلسات متعدد و پیوستن گروه «ئه ستیره»۱ به آن ، مدرسه ی قرآن به « مکتب قرآن » تغییر نام داد.
کاک احمد همیشه ندای وحدت سر می داد و برای اصلاح قانون اساسی و رفع نواقص آن بسیار می کوشید ، بویژه به نسبت اصل مستبدانه و تنگ نظرانه ی دوازدهم قانون اساسی مبنی بر اینکه ، شیعه ی اثنا عشری ، مذهب رسمی کشور می باشد ، به مقابله برخاست و خواهان تشکیل « شورای اهل حل و عقد » در تمام مناطق ایران به منظور فراهم نمودن زمینه ی حکومت شورایی گردید . ایشان معتقد بود که مذهب خاصی نمی تواند بر ایران که از مذاهب و فرق مختلفی تشکیل شده است حکومت کند و همه را زیر یک پرچم جمع نماید . کاک احمد نقطه نظرات خود را به کرات با مسئولین جمهوری اسلامی همچون طالقانی ، منتظری ، بازرگان و … در میان گذاشت که متأسفانه هیچ حاصلی در بر نداشت .
تأسیس شمس :
شورای مرکزی اهل سنت (شمس) در سال ۱۳۶۰ه . ش با هدف دفاع از اهل سنت ایران در تهران تأسیس گردید . شورای مذکور اولین کنگره ی خود رادر تاریخ دوازده و سیزدهم فروردین ماه سال۱۳۶۰ ه . ش تشکیل داد ، که عالمان و فرهیختگانی چون استاد شهید ناصر سبحانی ، مولوی عبدالعزیز ملا زاده مدرس حوزه ی علمیه زاهدان ، ملا عبدالله محمدی امام جمعه ی سقز و … به شورای مرکزی راه یا فتند.
شمس فقط به مکتب اختصاص نداشت بلکه تمامی مناطق اهل سنّت را پوشش می داد و اعضای شورای مرکزی آن نیز از عالمان اهل سنّت ایران (اعم از مکتبی و غیر مکتبی) تشکیل شده بود ، نام شمس به سرعت در کردستان و کرمانشاه گسترش پیدا کرد.
شمس در نظر داشت دومین کنگره ی خود را در دوازده و سیزدهم فر وردین ۱۳۶۱ه . ش بر گزار نماید که جو سیاسی آن زمان اجازه ی این کار را به آنها نداد ، سر انجام دومین کنگره ی شمس در چهاردهم و پانزدهم مراد ماه سال ۱۳۶۱ه . ش در منزل کاک احمد در کرمانشاه بر گزار شد . در روز جمعه پانزدهم مرداد همان سال در مسجد جامع امام شافعی دو نفر از اعضای مکتب دستگیر شدند و در نوزدهم مرداد همان سال ، جمعی دیگر از مکتبیان در کامیاران به اسارت در آمدند. این دستگیری همچنان ادامه یافت تا اینکه در بیست و ششم مرداد مجموعه ای از اعضای رده بالای مکتب همچون کاک حسن امینی ، کاک عزیز امینی ، کاک فاروق فرساد و … دستگیر شدند .
سر انجام در هشتم شهریور همان سال کاک احمد نیز دستگیر و روانه ی زندان شد که این بار به مدت ده سال به طول انجامید. کاک احمد تا سال ۱۳۶۸ ممنوع الملاقات بود و حتی نزدیکان او نیز نمی توانستند با او ملاقات نمایند از سال ۱۳۶۸به بعد ملاقات کاک احمد برای همه ی بستگانش و بعضی اوقات اعضای شورای وقت مکتب فراهم گردید و از این طریق کاک احمد از جریان کار و فعالیت کلی مکتب آگاهی داشت .
کاک احمد در مدت ده سال زندانی ، شدید ترین و وحشیانه ترین شکنجه ها را تحمل کرد ، شکنجه هایی که زبان از توصیف آن ناتوان و شرمسار است .
چه بلاهایی که بر سر این مرد مجاهد نیاوردند و چه صخره های سختی را که با ناخن انگشتانش نتراشیدند و چه دام هایی که بر راهش نگسترانیدند ، تا ذرّه ای از مواضع درستش عقب نشینی کند ، اما این رادمرد، آن همه شکنجه ها را که خدا می داند و پیکر خسته ، و در عین حال استوار بعد از زندانش گواه ، تحمل نمود وحاضر نشد برای لحظه ای از آرمان بحقش دست بکشد و باطلی را امضاء و تأیید نماید.
وضعیت مکتب بعد از وفات کاک احمد :
وفات کاک احمد نه تنها برای مکتب قرآن ، بلکه برای عموم مردم کردستان خسارت بزرگی در بر داشت . بخصوص پس از شهادت کاک فاروق فرساد در سال ۱۳۷۴ بر پیکره ی مکتب ، آسیبی جدی وارد آمد و به تدریج ، در برداشت از فکر کاک احمد میان افراد ، اختلاف به وجود آمد این اختلاف در بر داشت روز به روز گسترده تر می شد تا سر انجام در سال ۱۳۷۵ عده ی از افراد مکتب از اکثریت خارج شدند و مکتب قرآن عملاً به دو جناح تبدیل گردید .
تلاش های زیادی از جانب اطرافیان دلسوز هر دو جناح ، نزدیکان و سایر مسلمانان برای حل اختلافات میان دو جناح صورت گرفت که متأسفانه نتیجه ای در بر نداشت .
وضعیت کنونی مکتب قرآن :
گروه اکثریت که به« شورای مدیریت مکتب قرآن» مشهور هستند خود را از دخالت در مسائل سیاسی برحذر می دارند و معتقدندکه کاک احمد آنان را به این امر مکلّف تموده است .
این جماعت ، آراء و نظرات کاک احمد را در همه ی زمینه ها برای خود حجّت می دانند و بر داشتهای ایشان از قرآن و سنت را بر برداشت سایر مجتهدین اسلامی ترجیح می دهند .
فعالیت این جماعت ، در بعد تربیتی ، بیشتر معطوف به استفاده از آثار به جا مانده از کاک احمد به خصوص اشعار ایشان و حفظ و تفسیر آنها می باشد و در بعد اجتماعی فعالیت آنها معطوف به دید و باز دید ها و سفر های تفریحی خانوادگی و … می باشد.
در بعد اقتصادی نیز در زمینه ی راه اندازی شرکتهای گوناگون تولیدی و مصرفی با همدیگر مشارکت می کنند .
گروه دیگر در همه ی ابعاد فعالیت می کنند . آنها در عین حال که به نقد حاکمیت می پردازند ، با نوشتن مقالات و بیانیه ها در برابر رخدادها و جریانات روز جامعه ی خود نیز موضعگیری می کنند.
این جماعت ، بعد از کتاب و سنّت و اجماع اولوالأمر ، از آراء و نظریات کاک احمد به عنوان مرجعی موثق و مبیّن کتاب و سنت استفاده می کنند و از اجتهادات و برداشتهای دیگر مجتهدین عالم اسلامی نیز استفاده می نمایند .
از افراد برجسته ی این گروه می توان «کاک حسن امینی » را نام برد که جزء اولین شاگردان کاک احمد بود ایشان در حال حاضر در سنندج زندگی می کنند و به فعالیت های اجتماعی و دینی مشغول هستند از جمله ؛ تشکیل جلسات هفتگی بحث و سخنرانی در مسجد سید مصطفی ( شرکت برای عموم مردم در آن آزاد می باشد) .
در ماه مبارک رمضان نیز ، برنامه های متنوعی دارند که از جمله ی آنها بر گزاری نماز تراویح با جماعت ، وعظ و سخنرانی بعد از نماز تراویح و قیام اللیل۱ در دهه ی آخر رمضان می باشد .
( این تحقیق حدود سال ۸۴ نوشته شده است و برخی اطلاعات اخیر آن ممکن است در حال حاضر تغییر کرده باشد .)
منابع :
۱-تاریخچه ی تأسیس جماعت اخوان در ایران و همکاری با مکتب…………………. «نوار»
۲-مصاحبه با کاک حسن امینی ……………………….. «نوار»
۳-زندگینامه ی کاک فاروق فرساد …………………. «سی دی»
۴- نشریه ی داخلی مکتب قرآن « راه ماه» منتسب به جماعت کاک حسن امینی شماره ی ۱-۲
۵- بابا مردوخ روحانی. تاریخ مشاهیر کرد. جلد دوم چاپ دوم :تهران ، نشر سروش۱۳۸۲
۶- احمد مفتی زاده . در باره ی کردستان . انتشارات نور ۱۳۵۹
ضمن تشکر بابت تولید این محتوا لازم به ذکر است: در نظام فکری و پارادایم مکتب قرآن ارائه شده توسط کاکه احمد مفتی زاده، شورا هسته سخت است. بنابراین با شناخت شاکله این نظام فکری می توان قضاوت بهتری نسبت به وضعیت کنونی مکتب قرآن داشت.
سلام علیکم ، از تمام کسانی که به راستی حق طلب هستند و یافتن و پیروی از حقیقت و صراط مستقیم را همان گونه که خداوند یکتا در قرآن توصیه فرموده ( فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه ) تنها راه خوشبختی خود در دنیا و آخرت می دانند ، خواهش می کنم به آثار کاکه احمد مفتی زاده مراجعه کنند و در صورت داشتن سؤال یا ابهام ، به شورای مدیریت مکتب قرآن ( منزل کاکه احمد مفتی زاده ) مراجعه کنند .