سقوط قندوز، عرض اندام طالبان
طالبان نمیخواهد از داعش عقب بماند
سقوط قندوز، عرض اندام طالبان
سید وحید ظهوری حسینی، رئیس موسسه الکوثر افغانستان
طی روزهای اخیر شاهد درگیری و رویارویی شدید میان طالبان و نیروهای دولت افغانستان در منطقه قندوز (کندوز) هستیم. این درگیری ها در نهایت به پیشروی نیروهای طالبان و سپس سقوط قندوز انجامید. از زمان سقوط طالبان، این گروه به صورت غیررسمی و غیرمستقیم، فعالیت کرده و فعالیت آنها در مسیرهای مختلفی دنبال می شود. از جمله اقدامات صورت گرفته توسط این گروه، تطمیع، ارتباط با مقامات دولتی، هماهنگی و همکاری با آنهاست که در برخی موارد، نیروهای دولتی شرایط و زمینه مساعد را برای عرض اندام طالبان فراهم کنند.
اقدامات داعش در مناطق شمالی افغانستان از جمله سربازگری و جذب نیرو که بی رحمی افراد ملاک جذب بوده و بر اساس آن محک زده می شود، موجب شده طالبان دو موضوع را دنبال کند:
طالبانی که علاقه مند به حرکت های داعش بوده سبعیت خود را بیشتر نشان می دهد تا رابطه اش را با داعش نزدیک تر کند.
طالبانی که مخالف داعش بوده و موقعیت خود را در خطر می بیند بر این عقیده است با حضور داعش، جایگاهی در افغانستان نداشته بنابراین سعی در تثبیت موقعیت خود دارد. از این رو همه فعالیت ها، کارها و برنامه های تدارک دیده را به کار می بندد. این را می توان در درگیری های قندوز مشاهده کرد.
هم داعش و هم طالبان به نحوی به دنبال تثبیت موقعیت خود در مناطق شمالی هستند. البته آبشخور این اتفاق ها، نیروهای خارجی و نیروهای نامرئی هستند که در درون افغانستان به صورت ستون پنجم فعالیت می کند. شرایط کنونی قندوز نشان از ضعف امنیتی دولت دارد. دولت افغانستان قادر به حفظ امنیت یک شهر نشده و سرانجام شاهد سقوط آن هستیم. طالبان نیز همانند سال ۲۰۰۰ دست به اقدامات خشونت آمیز خود زده و تمام زیرساخت و تاسیستات منطقه را نابود کرد. زمانی که نیروهای امنیتی و فرماندهان جهادی از چهار طرف وارد قندوز شدند، پس از آنکه در حال فرار یا عقبگرد بودند، نیروهای طالبان هر آنچه بر سر راه داشتند را در حد ممکن تخریب کردند. از این رو ضعف امنیتی و حضور ستون پنجم در دولت افغانستان، دگرگونی های کنونی را در شمال افغانستان به وجود آورده است. حتی اگر بار دیگر منطقه قندوز به تصرف نیروهای دولتی درآید، اما بسیاری از مردم کشته شده و اندک تاسیساتی که طی ۱۳ سال حضور نیروهای خارجی و کمک های جامعه جهانی تدارک دیده شده بود، از بین رفته است. این مساله وابستگی بیشتر افغانستان به نیروهای خارجی را بیشتر و شرایط را در شمال افغانستان به عنوان یک الگو برای حضور طالبان در منطقه بدتر می کند.
طالبان سیاسی، طالبان نظامی
پس از مرگ ملا عمر، شاخه هایی که تحت پوشش او به صورت هماهنگ عمل می کردند، آشکار شد. طالبان نشان داد که گرایش های مختلفی داشته که برخی مخالف صلح و مذاکره و برخی موافق صلح هستند. آنهایی که مخالف صلح بودند از طالبان جدا شده و رهبری جدید را نپذیرفتند. گرچه برخی از مقامات قدیمی با ملا اختر منصور بیعت کردند اما انگیزه و گرایش خاص را داشته و متاسفانه حضور داعش شرایط را بدتر کرد. این گروه از طالبان همچنان گرایش به جنگ و حاکمیت داشته و بر این عقیده است که باید در افغانستان حکومت بنا کنند و در این راستا نیز فعالیت های خود را دنبال می کند. در مقابل گروه دیگر طالبان با شرکت در قدرت و هماهنگی با کشورهایی مانند آمریکا و برقراری روابط دیپلماتیک سعی در نشان دادن چهره ای تکنوکرات و ملی گرا داشته تا با برقراری مفاهمه ای با دولت خود را در حکومت شریک کنند.
البته باید در نظر داشت که طالبان، سلفی ها و بسیاری از تروریست ها در سطح منطقه با هم در ارتباط هستند. طالبان نمی خواهد از دیگر گروه ها از جمله داعش عقب بماند. اگر هر گروهی از طلبان به قدرت برسد باز برای گروه دیگر طالبان جا باز خواهد کرد. برای نمونه می توان به حضور آقای محمد خان معاون اول رییس اجرایی دولت اشاره کرد که وابسته به حزب اسلامی است. گرچه اعلام کرده اند که از این حزب جدا شده اند اما مردم و دولت آنها را به نام حزب اسلامی که در دولت سهیم شده است، می شناسند. از این رو حضور او به منزله امتیاز دهی دولت به این افراد و گروه ها است. گروهی مانند حزب اسلامی نیز با طالبان رابطه نزدیک دارد.
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1952482