بیداری اسلامیجهان اسلامحركات و احزابمطالب جدید

عوامل اساسی ظهور بیداری اسلامی درجهان (مطالعه موردی افغانستان)

عوامل اساسی ظهور بیداری اسلامی درجهان (مطالعه موردی افغانستان)

پوهنمل شریف الله غفوری، عضو کادر علمی دانشکده زبان وادبیات، پوهنتون تخار

چکیده

بیداری اسلامی یک جریان تاریخی ومتأثر از عوامل درونی، بیرونی ومنظومه‎های فکری است که در جهت بیدار سازی وهوشیار سازی امت اسلامی تلاش نموده وبرای برپایی نظام اسلامی، اعاده شأن، شوکت، عزت، شرف واحیای گذشته امت اسلامی مبارزه داشته و تلاش می ورزند تا برای رها سازی مسلمانان از اسارت فکری، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی راه نجاتِ را ارایه دهند. حرکت بیداری اسلامی به معنای احیای ارزش های از دست رفته‎ی امت اسلامی است که هدفش ساختن انسان وجامعۀ متمدن اسلامی در جهان بر مبنای قرآن وسنت است تا در آن دانش با ارزش، علم باعمل، معنویت با عقلانیت وقدرت با اخلاق جمع شود. درین مقاله سعی شده عوامل اساسی بیداری اسلامی در جهان که عبارت از اسلام، انسان آگاه ومسؤول وزمان است، با توجه به روش تحقیق تحلیلی- توصیفی وبا استناد به منابع معتبر مطالب مؤثق ومهم گردآورده شود. نتایج تحقیق بیانگر آنست که این جریان متأثر از عواملی بوده که در مسیر دستیابی به اهداف خود با چالش ها وموانعی متعددی روبرو شده است. برخی ازین موانع ناشی از غفلت، ضعف‎های ماهیتی وساختاری بیداری اسلامی وبرخی هم متأثر از عوامل خارجی است.

واژگان کلیدی: بیداری اسلامی، عوامل، طلوع، اسلام، انسان، زمان وتکنالوژی.

مقدمه

جماعت اسلامی نیروی بشری است که از توانایی ها واستعداد های خویش به طور کامل در جهت جبران مافات وفرصت های از دست رفته ورسیدن ودست یافتن به پیشرفتهای عصر مروزی، استفاده نمی‎کنند. واین همان عملی است که کوشش وتلاش دوچندان را می طلبد. و کار کردن در دین اسلام عبادت وجهاد است چه در مسائیل دنیایی باشد یا مسائیل دینی به شرط اینکه نیت پاک وخالص انجام شود وحدود خداوند در آن رعایت گردد. اما امت اسلامی عصر کنونی متأسفانه از لحاظ فعالیت در پایین ترین سطح ممکن نسبت به امتهای دیگر قرار دارد وبیشترین نیرو وتوانایی واستعداد هایش را صرف کلام وجدل می‎کند، تا برای اقناع مخاطب وجلوه شخصیت خویش بکار برده ومخاطب را  به جمعی خویش بیفزاید. در میان مخلوقات شناخته شدۀ طبیعت، شاید هیچ مخلوقی نباشد که افراد آن همانند انسان ها، علی الرغم تشابه جسمی وفیزیکی با یکدیگر، اینقدر اختلاف در روش وطرز زندگی داشته باشند. وجود صدها شیوۀ زندگی در میان جوامع انسانی، بیانگر اختلاف فکر واندیشه در انتخاب وادارۀ زندگی آنهاست. آدمی تا وارد صحنۀ حیات اجتماعی می‎شود، خود را در برابر ده ها سازمان وجمعیت، مکتب واندیشه می بیند که هر کدام به نحوی او را به سوی خود فرا می‎خواند ومهمترین قسمت زندگی که نقش کلیدی را در حیات انسان بازی می‎کند با وجود میل فطری، همین انتخاب است. گزینش دین واقعی با پیوند حقیقی آسمانی، نهضت فکری سالم، ایماندار، اندیشمند ومصلح وبدور از خواهیشات انسانی.

دین یکی از عمومی ترین فعالیت‎های است که بشر می شناسد وعملاً در همۀ فرهنگها واز دیرینه ترین روزگار تا کنون به آن عمل کرده اند. هر چند نویسندگان مختلف کوشش کرده اند تعریفی وسیع وکلی از دین ارایه دهند، اما هیچ کدام از این تعریفها از جانب همه پذیرفته نه شده است. ظاهراً سرچشمۀ دین اشتیاق آدمی در یافتن معنا وهدفی نهایی زندگی است، واین معنا وهدف معمولاً پیرامون اعتقاد به وجود (یا موجوداتی) فرا طبیعی است.(آذرنگ، ۱۳۸۳هـ: ۱/۱۵).

یکی از ادیان اندیشه‎ساز وبرحق جهان، دین اسلام است که دو تکیه‎گاه عمدۀ مبانی فکری واخلاقی آن وحی ونصوص دین است. اسلام در مقایسه با ادیان دیگر هم از نگاه کمّی و کیفی از تمامیت وکمال لازم برخوردار است ومهر کاملیت وتمامیت را به همراه دارد.(سوره مائده:۳).

اسلام به عنوان راه کلّی زندگی، دینی است که رسالت دارد همۀ افراد بشر را تحت لوای دار الاسلام قرار دهد، این رسالت بر هر فرد اجازه می‎دهد تا دیگران را به کار نیک وپسندیده فرا بخواند واز کار زشت وپلید باز دارد. وبر پیروان ادیان دیگر که در بسیاری از کشور های اسلامی گروه های اقلیت تحت حمایت هستند، ارزش خاصی قایل باشد. (آذرنگ، ۱۳۸۳هـ: ۱/۱۷).

گزینش ما از آغاز زندگی اسلام بود وهست امّا در چهار چوب اسلام چندین مذهب وصدها سازمان، جمعیت ونهاد فکری فعالیت دارد که هر کدام به نحوی ما را به سوی خود فرا می خواند و در برخی موارد برای انسان مجال انتخاب واندیشیدن میّسر نمی‎شود وبا اعتماد به ظاهر اشخاص ودستور سازمان، به آن پیوسته وبا در گرو وفا به مبانی آن محصور گردیده وهمانند پرندۀ در قفس برای آزادی پروبال می زند.

اینکه این سازمان‎های اسلامی و با ارایۀ گلچینی از مصالح فکری وسیاسی خویش وترکِ آنچه مخالف مبانی ومواجهات فکریشان است؛ را بنام اسلام ناب ارایه می‎دهند آیا نمایندگی از اساسات کلی اسلام خواهد کرد والگوی عملی و واقعی ازاسلام راستین را ارایه می دهد؛ نیاز به تحقیق زمانبر است. شایدبتواند گوشۀ از معارف اسلام را منعکس نمایند، اما به تمام  محتوا نمی توانند تمثیل اسلام کامل را نمایند، وما به حد اقلی دین وبرتری برخی بر دیگران اکتفا نخوهیم کرد. چون نقاب پوشان مسلمان هستندکه برای دشمنان دین وآئین جاده صافی می‎کنند، وجهت کسب اعتماد مردم با رویکرد و شعارهای اسلامی وارد جوامع اسلامی می شوند. امّا در آزمایشگاه زمان اصلیت خویش را پنهان کرده نمی توانند. برای شناسایی آن مطالعه دقیق ومستمر لازم می باشد.

واز طرفی جهان امروزین زمان درازی را در انتظار استقبال از اسلام وتوسعه وگسترش دعوت اسلامی بسر برده وبرای در آغوش کشیدن احیا گران دین وباز گشت به اسلام راستین، در سایۀ قرآن وسنت لحظه شماری می کند،  جنبشی که با هدف پالایش اسلام تاریخی وزدودن بدعت ها وخرافات وارداتی که در طول قرون گذشته بر بدنه اسلام چسپیده است، می باشد. (مبارک، ۱۳۸۱هـ: ۶۳).

جهت شناخت دقیق سازمانهای راستین بر جوانان مسلمان لازم است تا حیثیت زرگر ماهر وحاذق را برای شناسایی چنین الیاج فلزی بنام اسلام، اختیار کنند وجهت شناسایی چنین سازمانها جهد وتلاش لازم را بخرچ دهند. چون آنان  برای منظومه فکری گروهی از وفاداران خویش از بحر اسلام جُویچه کشیدند که با سبک وسلیقه های خویش در راستای هدایت آن استفاده می‎کنند که قطعاً حاوی نظریات وافکار آنان بوده وبا پسوند اسلامی، اسلامی نخواهد شد. این بینش برای افراد گرویده به سازمان چه سود وزیانی خواهد داشت؟ وبرای کسانی که در گِرو این سازمانها نیستند وزندگی آزادی را در سایه اسلام سپری می کنند، چه نقصانی دارد؟ وایشان با گذشت زمان چه چیز را از دست می دهند وچه چیز را بدست می آورند پیرامون موضون در لابلای مقاله بحث خواهیم کرد.

جای تردیدی نیست که آغاز قرن ۱۵ خورشیدی، امید واری هایی را از نگاه بیداری اسلامی در جهان بوجود آورده است واین وضعیت با حالت خاصی از خود آگاهی، خود باوری وبازگشت به خویشتن خویش، در میان جوامع مسلمان، چه در پوهنتون ها، دانشسراها ومؤسسات علمی، ومکاتب ومدارس دینی که در مجموع از آن به نهضت اسلامی ودر مراحل پیشرفته تر وانسجام یافته تر آن به بیداری اسلامی تعبیر می شود. به طور کلی، این حالت بیداری روبه گسترش بوده ودر سالهای اخیر قرن گذشته، کمتر کشور ویا سرزمین مسلمان نشینی را داشتیم که آثاری از این بیداری در آن هویدا نه بوده باشد. در برخی موارد این بیداری پیشرفت نموده، ارتقاء یافته، عمق بیشتری کسب نموده، فراگیر شده وبه توسعه وگسترش امت اسلامی کمک نموده است ودر موارد دیگر به شکل سازمان فکری وفرهنگی، اجتماعی، مسیر روبه کمال خویش را می پیماید که اگر درست هدایت، تغذیه، وتقویت شود منجر به دگرگونی های مثبتِ در جهان اسلام خواهد شد. ارزیابی عوامل این نهضت بیداری هم در جهت تحلیل وریشه یابی آن وهم در جهت تعمیق وتقویت بیداری مفید خواهد بود وما را جهت شناسایی هرچه بیشتر آن کمک خواهد کرد.

طلوع بیداری اسلامی

بیداری اسلامی خود آگاهی گسترده وعمیقی است که می کوشد ملت های مسلمان را از اسارت فکری، سیاسی، اقتصادی وفرهنگی کشورهای استعمارگر رها ساخته وعزت، شرف وهمگرایی را در بین آحاد امت اسلامی محقق سازد، درواقع بیداری اسلامی دارای ابعاد گوناگونی است که شامل خودآگاهی، بازگشت به دین، حضور مردمی وبرنامه ریزی برای نظام سازی است. (غفوری، ۱۳۹۷هـ:۶۵).

تجلی این حرکت وپیدایش بیداری اسلامی در پرتو اعتقادات وباورهای عمیق به مبانی اسلامی، وایستادگی در برابر نفوذ استکبار وتداوم مبارزه با سیکولاریسم جهانی درین اواخر سراسر جهان را فرا گرفته است. کشتار هدفمند علماء ودانشمندان، استادان پوهنتون ها در افغانستان، توزیع ناعادلانه کالا، استخدام نا عادلانه اشخاص در فرصت های دولتی، قتل وکشتار روز افزون مردم بیگناه، فقر وتنگدستی عامه مردم، ظلم واستبداد افراد وابسته به نظام را میتوان از عوامل برپایی این جریان در افغانستان عنوان نمود. بیداری اسلامی هر چند با تکتیک‎های متفاوت در قالب نهضت‎های فکری گوناگون اجتماعی وراهبردی نوین در شیوۀ استقرار جنبش های اسلامی تنظیم شده است. اما با در نظر داشت اینکه این جنبش ها متأثر از نهضت های فکری جهان اسلام، توانسته اثرات چشمگیری را در داخل وخارج کشور ودر عرصه پیکار ومبارزه در جهان اسلام ومحیط بین الملل بر جای گذارد؛ امید وار کننده است.

بیداری اسلامی با ایجاد اعتماد به نفس در بین جوانان، روحیه تقویت استکبار ستیزی، فراهم سازی زمینه های وحدت اسلامی، حمایت همه جانبه از نهضت های اسلامی جهان توانسته در ظهور این جریان نقش ایفا کند وآن را هدفمند وپر قدرت هدایت نموده وبرای هدف نهایی که همانا تعالی مادی ومعنوی مسلمانان است؛ به پیش برود. (غفوری، ۱۳۹۷هـ: ۶۶).

بیداری اسلامی با وجود تنوع گرایش ها  وقرائت ها وزیر مجموعه های متفاوت، پیام واحدی را به تاریخ مخابره می کند که مضمون آن برگشت دوباره دین در عرصه زندگی فردی وبیشتر اجتماعی انسانها می باشد. دشمنان اسلام که با این بیداری، منافع خود را در خطر می بینند تلاش دارند تا به هر شکل ممکن مانع گسترش این جریان شوند. آنان برای مقابله با این جریان از انواع حیله ها وعوامل مادی ومعنوی خود استفاده می‎کنند تا بتوانند این حرکت را دچار چالش ونا بسامانی سازند ویا دست کم از اثرات آن بکاهند. (مرادخانی، ب.ت: ۴۲).

حرکت ها وخیزش های اخیر در جهان بخصوص در افغانستان به ظهور بیداری اسلامی کمک شایانی کرده است، امیدهای زیادی را دربین مسلمانان برای ادامه زندگی عزتمندانه وآزادانه بوجود آورده است که در سایه این بیداری وهوشیاری اسلامی به خود باوری برسند وبه دین، کرامت واستقلال سیاسی، اقتصادی وفرهنگی خود مباهات کرده ودر راستای ایفای نقش طبیعی واسلامی خود به عنوان بهترین امت برای جهان اسلام تلاش وافتخار کنند.

بازیافت هویت اسلامی وبازگشت به اصل خویش که برخاسته از آیین وارزش های اِلاهی واسلامی، احساس امید نسبت به آینده، دفع شرّ عوامل وابسته به نظام قُلدر وبیگانه از جمله ثمره های بیداری اسلامی است که مردم مسلمان این سرزمین را در استمرار تداوم حرکت ها وجنبش ها همواره در صحنه بیداری سرحال وشاداب نگاه خواهد داشت.(مرادخانی، ب.ت: ۵۶). در عین حال تجربه نشان داده است که بسیاری از شکست ها وناکامی ها در نهضت های اسلامی برخاسته از غفلت آنان از آفت ها وچالش های پیشرو از عوامل درونی وبیرونی است که اغلب با برنامه ریزی حساب شده از سوی استکبار جهانی دنبال می شود. عوامل متعددی برای ظهور بیداری اسلامی مؤثر بوده که مهمترین آن ها را می توان در سه نکته: اسلام، انسان وزمان خلاصه کرد که به طور مختصر پیرامون هر کدام معلومات ارایه خواهد شد.

  • اسلام
    • ماهیت اسلام

اسلام در ذات خود جوهر حرکت، پیشرفت، تحول وتکامل را دارد. مهمترین عامل بیداری مسلمان ها، خود اسلام است. اسلام فریادی است بیدارکننده وزندگی ساز وجهان گستر. اینست که تاریخ حوادث وزیر بنای اخلاقی وحساسیت های جامعه را در نظر گرفته وبرنامه های خویش را با مقتضای آن عیار نموده وباید دانست که تنها اسلام است که زمینۀ نجات بشریت را فراهم کرده واز غرق شدن انسان در گرداب جهل وضلالت جلوگیری نموده است. (غفوری، ۱۳۹۴هـ: ۱۰).

ماهیت اسلام ترکیبی است معتدل، موزون از پنج بخش: حیات بخشی، تعالی بخشی، کرامت بخشی، عزت بخشی ونجات بخشی که پیروان ویاران خود را از این پنج هدیۀ اِلاهی بهره مند می سازد. خود وعدۀ حیات می دهد وحیات بخشی را رسالت اصلی اش می داند: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ﴾ (سوره انفال: ۲۴). «ای مؤمنان! دعوت خدا ورسولش را اجابت کنید تا زنده شوید» منظور از این زندگی، زندگی حقیقی وانسانی است. زندگی مغز، فکر، دماغ، زندگی دل، قلب وروان که حیات هر یک غذای مخصوص ودستورات وبرنامه های مختص خود را می طلبد.

به طور کلی ارتباط روح وباطنِ انسان با روح هستی، کسب فیض از خورشید واقعی جهان زندگی، شادابی ونشاط، تحرک معنوی وحقیقی برای آدمی زاد ایجاد می کند وتغذیه از رزق طیب خداوندی که همان دستورات هدایتی ومعنوی پروردگار است، زمینۀ رشد وکمال باطنی را فراهم می سازد. پیام اصلی اسلام پیام زندگی است.

دومین بُعد زیبای اسلام، تعالی بخشی است. پیروان خود را به تعالی، علو، بالارفتن وارتقاء دعوت می کند. ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ ﴾  (سوره انعام: ۱۵۱) «بالاتر بیایید تا آیات اِلاهی را بر شما تلاوت کنم». شما در صورت مؤمن بودن بالاترینید. این تعالی بخشی اسلام با تعالی فکر واندیشه در ارتباط است. اندیشۀ توحیدی اندیشۀ متعالی است وحکمت متعالی به عنوان ثمرۀ این اندیشه، جلوۀ خاصی دارد. از آنجا که اسلام مغزها را با بالاترین درجه ومرتبۀ وجود پیوند می دهد، نتیجۀ این ارتباط تعالی انسان هاست.

فکر توحیدی با پستی وذلت نمی سازد. این تعالی نه تنها در مغز که در قلب نیز کارساز است. صفای باطن وطهارت روح وپاکی دل از مظاهر این تعالی محسوب می شود. این تعالی بخشی اسلام ادامه می یابد ودر واقع انسان مسلمان در تمام مدت عمر وزندگی اش به سوی تعالی بیشتر ومدارج بالاتر، سیر صعودی اش را می پیماید.

کرامت بخشی اسلام با عطای جایزۀ ﴿وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا﴾ (سورۀ اسراء: ۷۰). به آدمی زاد او را در همیشۀ زندگی اش مفتخر به کرامت وبزرگواری می سازد. معنای دقیق کرامت هرچه باشد، ویژگی آن ضد دنائت وپستی است. کرامت عطای خداوندی است. کرامتی که در میان موجودات زمینی، فقط به انسان عنایت شده است وگویا دلیل رام بودن زمین وآنچه در آنست از دریاها وحیوانات وفضا وهوا و….همین کرامت و ویژگی خاص انسان هاست. البته در نظام اسلامی، هم خداوند کریم است وهم رسولش با کرامت. هم قرآن کرامت دارد وهم ملائکه کریم اند ودر این میان دعوت شده به این نظام، یعنی انسان هم از عطای کرامت برخوردار می شود.

ماهیت اصلی اسلام عزت بخشی است. به صراحت انسان مسلمان را بر سر دسترخوان عزت دعوت می کند واو را در ردیف عزیزان هستی قرار می دهد. عزیز اول خداوند است ورسول گرامی اش از خدا عزت می گیرد ومؤمن در این ردیف بر سر دسترخوان عزت وبزرگواری می نشیند. ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ﴾ (سوره منافقون: ۸) « بدرستی که عزت از آن خدا وپیامبرش ومؤمنان است». عزت نقطۀ مقابل ذلت وپستی است. انسان به عزت رسیده، از ذلت وپستی رهایی یافته است. گرایش یافتگان به اسلام عزیز، در تمام ابعاد زندگی عزیز خواهند بود وعزیزان همواره در مراتب بالا قرار دارند؛ چون ذلت ناپذیرند.

ماهیت اساسی اسلام نجات بخشی است. نجات از ذلت وسقوط وپستی در دنیا ونجات از عذاب، آتش، بدبختی، هلاکت وشرمندگی در آخرت. اسلام تجارتی را عرضه می دارد که سود آن نجات از عذاب دردناک آخرت است. ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى تِجَارَهٍ تُنْجِیکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ﴾ (سوره صافات: ۱۰) «ای کسانی که ایمان آورده اید، یا شما را به تجارتی رهنمایی نه کنم که آن تجارت شما را از عذاب دردناک نجات می دهد». ای مؤمنان شما را راهنمای می کنم به تجارت که نجات بخش است وشما را از عذاب درناک جهنم رهایی می بخشد. انسان ها در طول تاریخ طالب نجات بوده وهستند وخواستار بیمه وتضمین در برابر حوادث وآفات احتمالی شده اند، واین تضمین نجات بخش آن هم در برابر شدیدترین عذاب ودردناک ترین آلام، به صراحت توسط رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وسلم، اعلام شده ودر قرآن کریم در موارد متعدد از آن یاد شده است. ویژگی نخست اسلام در ماهیت آن بود که در پنج نکته آنرا خلاصه نمودیم.

۲-۱ اصالت اسلام

اسلام آیینی است اصیل وریشه دارکه از آغاز پیدایش با سُرشت انسان عجین شده است. زمانی سراغ نمی شودکه بشریت بدون گرویدن به دینی زیسته باشد. تاثیر پذیری فکری وفرهنگی از جوامع معاصر ودر نتیجه اصالت بخشی به اندیشه ها ورسوم رایج وتلاش برای تأویل نصوص دینی به منظور ساز گار کردن آنها با قرآن وسنت جزء اصالت نیست بلکه پیشبرد امور زندگی تمام انسانها طبق فرموده اِلاهی عین اصالت است. (مبارک، ۱۳۸۱هـ: ۶۷).

اسلام پیوند عمیق وریشه داری با گذشتۀ انسان ها وادیان اِلاهی دارد. وشخصیت های معروف تاریخ بشری در طول تاریخ، پیامبران ویاران آنها بوده اند. ازین جهت دین اسلام، ایمان به پیامبران گذشته را همچون ایمان به رسول الله صلی الله علیه وسلم لازمی وادیان را در همان مقطع تاریخی خویش تائید می کند. این پیشینه در دل تاریخ بر عظمت واستواری آن می افزاید واین ریشه دار بودن است که این آیین را در برابر تلاطم دریای افکار واندیشه های بشری ودر برابر تُندباد حوادث فکری جامعه، ثابت واستوار نگهداشته است. ما تولد ومرگ مارکسیسم را شاهدیم ومکاتب تازه به دنیا آمدۀ چون لبرالیسم وغیره که عمر چندانی ندارند، هنوز از بوتۀ آزمایش تاریخ بیرون نیامده اند واحتمال زیاد اینست که عمر چندانی نداشته باشند. چون هم اکنون آثار بیزاری ونفرت از این مکاتب هویداست ومحصول مکاتبی چون لیبرالیسم وسکولاریسم، انسان های رها شده از هر قید وبند وفقط در محدودۀ شهوات وهوا وهوس بسر می برند.

به هر حال اصالت وریشه دار بودن اسلام وعبور سالم از مسیرهای پر خطر تاریخ برای این آئین امتیاز بسیار خوبی است. به خصوص حجم کلان تبلیغاتی که از جانب ادیان دیگر به ویژه نصرانیت ویهودیت، لائیک ها وسکولاریسم وسردمداران قدرتمندی که اسلام را مانع راه خود می بینند؛ به عمل آمده است.

۳-۱ حقانیت اسلام

اسلام هم اصیل است وهم متن اصلی آن که قرآن نام دارد، دست نخورده وسالم می باشد. این امتیاز منحصر به فردی است که قرآن با همین الفاظ، کلمات وعبارات بر پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم، نازل وسپس به مردم تعلیم وتبلیغ شده است، در مقابل کتابهای انجیل وتورات چنین نیستند. و انجیل فعلی نوشتۀ کسانی است که ده ها ویا حتی صدها سال با حضرت عیسی علیه السلام فاصله داشتند واطمینان به این کتاب ها از نگاه علمی وتحقیقی، کار مشکلی است.

در حال حاضر ارتباط با وحی اِلاهی فقط از طریق همین کتاب میّسر است واین افتخار مسلمانان است که با وحی مسلّم وقطعی سروکار دارند. حقانیت اسلام از متن آن هویداست براهینی که در قرآن کریم آمده است، بیّناتی توسط الله متعال ارایه شده واصلًا روش ومنش پیامبر صلی الله علیه وسلم، همه وهمه دال بر حقانیت آنست.

۴-۱ جامعیت اسلام

چراغ پر فروغ اسلام، چنان نورانی ودرخشنده است که همۀ جوانب زندگی را به طور شفاف نمایان ساخته است. اگر از نور این مصباح منیر استفاده شود، هیچ گوشه‎یی از زندگی، جهان وتاریخ تاریک وتیره نمی ماند. اسلام هم در ساحۀ عقاید واندیشه نور افشانی دارد؛ هم در ساحۀ اخلاق، عمل وخصلت های آدمی به صراحت سخن می گوید؛ هم در ساحۀ حقوق و وظایف اجتماعی اشراف دارد؛ وهم راجع به آغاز آفرینش ورستاخیز انسان وجهان وتوجیه هستی وفلسفۀ تاریخ، گفتنی های منحصر به فردی را دارد.

اسلام با داشتن دیدگاه همه جانبه وفراگیر ونیز با بر خورداری از انسجام وهماهنگی میان اجزای خود در کنار صحت، اصول، سلامت اهدافش، ازین لحاظ اساساً مکتب ممتاز است. (مبارک، ۱۳۸۱هـ: ۶۷)

مهمتر از همه اسلام نظام اجتماعی، سیاسی، حقوقی، اخلاقی، اقتصادی و…. دارد. مخصوصًا راجع به رهبری وهدایت جامعه ومشخصات اداره وسیستم رهبری، مطالب فراوانی را ارایه داده است. بیشتر از شش هزار آیه در قرآن وچیزی در حدود صد هزار حدیث ونصوص براین مسائیل پاسخ گفته اند، واز همه جالب‎تر ترسیم عملی اسلام به شکل روش و منهج اصحاب راشده ودر حدود چهارده صد سال، چنان مجموعۀ غنی وپر بار از این آئین به نمایش گذاشته که هیچ مکتب وآئینی را تاب رقابت با آن نیست؛ نه در کمیت ونه در کیفیت.

اسلام آدمی را حتی برای چند لحظه در زندگی فراموش نه کرده است. قبل از تولد با آدم بوده، سفارش غذای حلال ودستور ازدواج مناسب، کفو وشایسته، آرامش خاطر زمان بارداری ونام گذاری مناسب برای نوزاد وبعداً سفارش اکید در مورد تربیت وآموزش کودک تا جوانی ومیانسالی وتبیین راه وروش زندگی وسازندگی وآبادانی جامعه ومحیط وحتی آموزش خوب از دنیا رفتن، مورد احترام وتشییع جنازه وتکفین بعد از مرگ، سفارش به خیر رسانی به مرده توسط بازماندگان وسفارش همیشگی ودائمی برای مردگان همۀ مسلمانان ومؤمنان و… دلایلی اند بر جامعیت دین اسلام.

از نظر کیفی دقت در سلامت مغز ودل انسان، برنامه ریزی جهت تزکیه وتصفیه باطن واخلاق، قوانین خانوادگی وحقوقی، در نظر گرفتن موارد کوچک اجتماعی، سیاسی، نظامی، مالی و… چیزهای است که این آئین را منحصر به فرد ساخته است.

مسلمانان می بینند که هر آنچه غربیان با آب وتاب تبلیغ می کنند، نسخۀ اصلی وکاملتر وبهتر آن در کتاب اسلام موجود است. جامعیت اسلام ودر نظر گرفتن تمام جوانب زندگی در آن، چنان امتیاز و ویژگی به آن بخشیده که در آسمان اندیشه ها ومکاتب از درخشندگی منحصر به فرد برخوردار شده است.

  • انسان آگاه ومسؤول

دومین عامل بیداری اسلامی مسلمانان انسان آگاه ومسؤول است. با پیشرفت زمان ظرفیت فهم انسانها توسعه یافته است. امروزه انسانها از فهم دقیق‎تر وهوش بیشتر وتیزبینی عمیق تر برخوردارند.

اهمیت وارزش انسان به عنوان عامل دوم بیداری اسلامی زمانی جلوه گر شد که وی خویشتن حقیقی وهویت اصلی خویش را دریافت وشناخت، وجایگاه خود را در هستی به صفت انسان آگاه تثبیت نمود. (مبارک، ۱۳۸۱هـ: ۵۸). شاید دلیل عمدۀ آن، تجارب فراوان واندوخته های بیشماری باشد که از گذشته ها به ارث رسیده است. علاوه بر آنچه خود تولید کرده است، تأثرات فرهنگی، علمی گذشتگان ارثیه ی است که بازماندگان ایشان، بیشتر بهرۀ آنرا می برند ودر نتیجه مردم این زمان، تیزبین تر وبا اندوخته های علمی بیشتری به مسایل می نگرند. تجربۀ هزاران ساله به ما می رساند که بزرگترین نیرو برای انسان سازی وبیدار سازی، تزریق یقین وباور به انسانهاست. امروز بزرگترین بدبختی دنیا اینست که سازمانها واحزاب وگروه ها ومؤسسات وجود دارند؛ اما افراد آگاه، صالح ونیکو کار نایاب اند. ودر بازار دنیا متاعی که به سختی می توان سراغ آن را یافت وجود اینگونه افراد است، وخطر ناکتر اینکه برای ساختن چنین افراد، فکر نمی شود، واگر هم برخی برای این منظور تلاش نمایند متأسفانه راه را اشتباه می روند. برای دست یافتن به این مقصود، یک راه بیشتر نیست وآن اینکه، این یقین دوباره در انسانها زنده گردد، بدون تحقق این امر، دست یابی به این مرام هر گز میّسر شدنی نیست. (ندوی، ۱۳۹۰هـ:۱۲۲).

بنابرین به دلیل توسعۀ ذهن وعمق فهم مطالب که از مشخصۀ مردم این روزگار محسوب می شود، مردم بیشتر به ظرافت های ادبی، عمق معانی، ترکیب کلمات وتألیف جملات، جامعیت، واقع نگری، استدلال های متین وبراهین قاطع وداستان های آموزنده وحکمت های موجود در اوامر ونواهی قرآن وبالآخره صلابت واستحکام مفاهیم آن کتاب آسمانی پی می برند واین درک وفهم ها نوعی بیداری، حرکت ونشاط را همراه دارد.

تجاربی که انسان امروزی در نتیجۀ مقایسه‎ی مکاتب ومذاهب گوناگون وعملکرد آنان کسب کرده است، در جهت تقویت این نهضت سهم خوبی داشته است. انسان ها به تجربه دریافتند که:

  • به همان نسبتی که از اسلام فاصله گرفتند، به همان درجه از فرهنگ، اخلاق، پیشرفت های اجتماعی، تمدن به معنای واقعی کلمه ورُشد اجتماعی دور شدند. آمار تخلفات ما از مبانی اسلامی، از تقوای اِلاهی واوامر ودستورهای خداوند با آمار جریمه ها وتاوان های که به شکل عقب گرایی، هم از توسعه مادی وهم عدالت اجتماعی نمودار شده، هم خوانی ومطابقت دارد.
  • انسان های امروزی دریافتند که غیر مسلمانان با فاصله گرفتن از نصرانیت ویهودیت و… به پیشرفت های مادی رسیده اند وما برخلاف آنان با فاصله گرفتن از دیانت عقبگرد نمودیم. پس این تجربه به دست می آید که ماهیت اسلام با ماهیت نصرانیت ویهودیت وادیان دیگر تفاوت زیادی دارد.

چون در زمانی که ما به اسلام نزدیکتر بودیم تمدن وپیشرفت خوبی داشتیم که مردم غرب واروپا ریزه خواران دسترخوان علم وفرهنگ مسلمانان بودند. آنچه از دست دادیم، دقیقًا همزمان است با فاصله ای که از اصول اسلامی دوری اختیار کردیم. (ندوی، ۱۳۹۰هـ: ۱۵۰).

انسان امروز به این نتیجه رسیده است که هیچ آئینی به جامعیت اسلام محتوا ندارد. نه انجیل که فقط پاره ی از دستورات اخلاقی را دارد. ونه تورات که معلوم نیست چند در صد آن را حضرت موسی بیان کرده است. اسلامی که با استدلالیان از سرِ دلیل ومنطق وبرهان پیش می آید وبا ستیزه گران وستمگران راه مقاومت را در پیش می گیرد. انسان امروز به این نتیجه رسیده که حکومت های غیر اسلامی چه نوع مذهبی مثل قرون وسطی وحکومت پاپ وچه نوع لائیک آن مثل دولت های امروزی در جهان بر مبنای لیبرالیسم وسکولاریسم، هیچ یک نتوانستند زمینۀ رشد انسانی انسان ها را، زمینۀ تربیت آدمی را، عدالت اجتماعی را وزمینۀ رشد اخلاق ومعنویت بنی آدم را فراهم کنند. نه حکومت پاپ وکلیسا که آنچه تحویل جامعه داد نا بخردی، علم سوزی واستبداد بود ونه حکومت های سکولار امروزی که آدمی را آنقدر کوچک ساختند که در بُعد مادی محصورش کردند. سکولارها علی رغم تبلیغات فراوانی‎که انجام دادند ومی‎دهند، نتیجۀ عملی ودستاورد کار ایشان مثلثی است که آدمی باید در محدودۀ آن زندگی کند واز آن خارج نشود. این مثلث سه رأس دارد که از پیوستن آنها به هم شکل می گیرد. یک رأس آن قدرت وقدرت خواهی است که امروزه بسیاری از مردم دنبال آن هستند. این قدرت طلبی گاهی به شکل تمرکز قدرت، گاهی به شکل قوم گرایی وتفرقه اقوام دیگر، وگاهی به شکل تسلط بر منابع مادی ومنابع اقتصادی وائتلاف سرمایه ملت جلوه می کند. قدرت برتر از عدالت وجود دارد وزور ترازو را جهت می دهد. رأس دوم مثلث، لذت طلبی است، لذت طلبی در خوراک، لباس، خواب ودرهمه چیز. لذت طلبی افراطی که برای رسیدن به آن روی همه چیز  پای می گذارد؛ روی مبانی اخلاقی، اصول ارزشی وانسانی برای رسیدن به زندگی خوش ولذیذ. رأس سوم مثلث ثروت خواهی وزراندوزی است که برای زر بیشتر، زور بیشتر لازم است وهردو با لذت طلبی در ارتباط اند. مثلث زندگی تکمیل می شود وزندگی بر اساس این نقشۀ هندسی شکل می گیرد. انسان امروزی می بیند وعمیقاً درک می کند که حکومت های سکولار، پاسخگوی نیازهای درونی اش، جوابگوی تمایلات عرفانی اش وزمینه ساز رشد معنویش نیست. وگمشده اش را در وادی مارتریالیسم، سکولاریسم، همانیسم وپلورالیسم پیدا نمی کند.

انسان امروز در اثر تجربه دریافته است که آنچه مدعیان اسلام شعار می دادند، در عمل اشتباه ثابت شد وماهیت گفتار وکردار ایشان را آشکار ساخت وخلای درونی مکتب ماتریالیسم وگروه های انشعابی آن (سکولاریسم – لبرالیسم) عمیقاً احساس شد که چون اتوم که درونش خالی است واکثریت فضای داخل آن را خلاء تشکیل می دهد، این مکاتب مدعی نجات بشر، درون خالی، کم محتوا وغیر مفیدند ودلیل آن دستاوردهای این مکاتب است که از انسان موجودی مادی وماده طلب واز نظام اجتماعی، نظام دیکتاتور وسیطره خواه واستعمارگر واز هوش وذهن وفکر انسان، موجود ابزار ساز، ساخته که در ساخت وسایل زندگی کار کند، نه در جهت شیرازۀ زندگی، محتوای زندگی وراز ورمز زندگی بشریت.

  • عامل زمان

سومین عامل بیداری اسلامی مسلمانان زمان است. زمان امروز، زمان خاصی است وخواسته های ویژه ی دارد که به طور خلاصه در چند نکته یاد آور می شویم.

  • غنای تجربی

انسان امروزی وارث تجارب بیشماری است که از گذشتگان خویش به ارث برده است. این تجارب در برگیرندۀ علوم ودانش، فلسفه وحکمت، طرز وروش های حکومت های مختلف، جنگ ها، عوامل ونتایج آن، تجارب پیامبران ومصلحان، تجارب پادشاهان ورهبران، تجارب تمدن ها، زمینه های بروز وعوامل سقوط آن و… که مجموعه ای پربار وثمر بخشی را بوجود آورده است. بنابرین ما با انسان ها وجوامع با تجربه ونسبتاً  پخته تری مواجهیم که خیلی چیزها را یا خود آزموده یا در گذشته ها آزموده شده ونتیجۀ این تجربه ها در اختیار انسان های امروزی قرار گرفته است واین تجارب تاریخی است که بر حال وآینده انسانها اشراف داشته واداره عملکر فردای انسان را تنظیم می کند. از قدیم گفته اند ملتی که تاریخ گذشتگان خویش را نخواند واز آن عبرت نگیرد حوادث تاریخ بالای ایشان تکرار خواهد شد.

  • پیشرفت تکنالوژی

با پیشرفت تکنالوژی ومسلط شدن انسان بر جهان، ابزاری در اختیار آدمی قرار گرفته وبر توانایی های آن افزوده وانسان را قدرتمند ساخته است. انسان که دیروز در برابر کمترین مشکل شکست می خورد، امروزه در دل دریا برای مدت های طولانی سفر می کند ودر اوج فضا پرواز می نماید؛ دل ذَره را شکافته، در درون کوه ها راه یافته وثروت فراوانی کسب نموده است. انسان امروز فهم بیشتری نسبت به کهکشان ها، ستارگان، سیاره ها، منظومه های آسمانی پیدا نموده، با سال نوری آشنا شده، ویروس وجراثیم ومیکروب های زیادی را شناخته، وبرنحوۀ مهارکردن ویروس کرونا کار می کند، حتی به مهندسی ژنیتیک دست یافته، انرژی اتومی را در اختیار دارد وبسی موارد دیگر که به کلی طرز زندگی را دگرگون ساخته است.

  • نزدیکی ملتها به یکدیگر

از مشخصات زمان ما یکی نزدیکی جوامع انسانی است که در اثر سهولت های سفر ورفت وآمد از طریق هوا وکشتی، معاملات اقتصادی وتجارتی بی شماری در بین شهروندان جهان، تبادلات علمی وتجربی وتجمع نمایندگان حکومت ها در کنگرۀ سازمان ملل وسازمانه های مشابه وآشنایی انسان ها از اوضاع همنوعان توسط رسانه ها وشنیدن ودیدن حوادث، گزارش های جهانی، مشکلات وطرز زندگی دیگران، همه وهمه دست به دست هم داده واز جهان امروز یعنی شهرها وکشورها وآبادی ها وروستاها و…. در مجموع دهکده ی ساخته که به دهکدۀ جهانی معروف شده است.

درین دهکده ساکنانی با هم بسر می برند که دردهایشان مشابه، مشکلاتشان یکسان وخواسته هایشان همانند است. مدیریتی را می طلبد که به نحو احسن دهکده را اداره کند. طبیبی را می خواهد که این دردهای مشترک ومشابه را بشناسد؛ کالبد شکافی کند وراه علاج را نشاندهی نماید. به طور کلی زمان امروزی ودورۀ معاصر خواسته‎های دارد که پاسخ منطقی به این خواسته ها از هر مذهب ومسلکی ساخته نیست. خوشبختانه اسلام به خواسته‎های زمان امروز پاسخ قناعت بخش می دهد وگویا مکتبی است که پاسخ جامع وهمه جانبه ارایه می کند. اگر جامعۀ امروزی بشری علم دوست، علم گرا وعلم پرور است، اسلام هم علم دوست وعلم گرا وعلم پرور است. مطالعه در کاینات را تائید، ترغیب وتشویق می کند. خداوند متعال بهترین بندگان خود را «أولوا الالباب» یعنی «صاحبان عقل» لقب می دهد.

علم سوزی، عالم سوزی، کتاب سوزی در تاریخ اسلام وجود ندارد. اگر هم بوده توسط عوامل ستمگر انجام شده، نه توسط متصدیان واقعی امور دینی. بر عکس مسیحیت  این بدنامی بزرگ را همیشه در خود دارد. در قرآن کریم نعمت علم بالاتر از نعمت وجود وخلقت یاد شده است. ﴿وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾ (سوره علق:۴). اینکه به خاطر سهولت زمین وآسمان برای انسان ها رام شده ست ودر اختیار آن قرار گرفته، بیشتر از بیست مورد در قرآن کریم کلمۀ تسخیر یعنی زمین، دریا وهوا در دست شما چون موم قرار دارد وشما بر آن مسلط هستید. معجرۀ رسول الله صلی الله علیه وسلم، معجزۀ علمی، کتابی وادبی بوده که قرآن نام دارد. بنابرین جهان علمی امروز را آئین علمی پاسخگو است که این دین فقط وفقط اسلام است. پس اسلام با پیشرفت های علمی پیش می رود وبه طور مرتب علم وعالم را تائید می‎کند ودر این زمینه مرز معینی را نمی‎شناسد؛ علم هرچه بیشتر، بهتر باشد؛ البته در میان علوم رتبه ودرجه ی را قایل می شودوبرخی علوم مورد تأکید بیشتر قرار می گیرد.

از مشخصات زمان امروزی وجامعه ی معاصر، توانمند شدن وقدرتمند شدن است که این قدرتمندی در اثر تسلط بر جهان طبیعت ودستیابی به رمز وراز های که در گذشته مقدور نه بوده؛ فراهم شده است. این توانمندی در عین حالی که امتیاز محسوب می شود، خطر هم به حساب می آید.

انسان قدرتمند معمولاً سرکش ومغرور است. کمتر به عدالت تن می دهد وکمتر در برابر دیگران تواضع وفروتنی می کند. این انسان قدرتمند، نیاز به کنترول وبُریک دارد. در غیر آن، چون موتور قوی وبا سرعت زیاد، ممکن است باعث ایجاد فاجعه شود. بریک ودستگاه کنترول کنندۀ هر پدیده ی باید به تناسب با توانمندی وقدرت همان چیز قوی باشد وحتی قوی تر. برای کنترول یک موتر سایکل، بُریک متناسب به آن وبرای کنترول موتر بُریک قوی تر وبرای کنترول قطار وهواپیما بریک بسیار قوی لازم است.

انسان امروزی قوی ترین انسان نسبت به گذشتگان خویش است. چون امکانات  و وسایل فراوان در اختیار دارد. بنابرین دستگاه کنترول کنندۀ قوی ضرورت دارد واسلام، این دستگاه کنترول کننده واین بُریک قوی را داراست. اسلام با طرح محاسبۀ اعمال انسان حتی در حد یک ذره ﴿ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ، وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ ﴾ (سوره زلزله: ۸).  با طرح مسئله نظارت دقیق خداوند بر اعمال ﴿ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصَادِ﴾ (سوره فجر:۱۴). وباطرح مسئله مرگ وتوجه دائمی به این مسئله وبا طرح جهنم سوزان وبرزخ درد آور برای مجرمان، دقیقاً دستگاه کنترول را فعال می کند. واین انسان به ظاهر قدرتمند را به تواضع وتسلیم در برابر قانون واصول وا می دارد واو را دقیقاً کنترول وتعدیل می نماید. پس انسان امروز، درمان غرور وقانون شکنی وستمگرایی ناشی از قدرتمند شدن را در اسلام می یابد، وخوب هم دریافت می کند.

  • احساس جهانی انسان

یکی از مشخصات عمدۀ بیداری اسلامی سهولت ابزار زمان معاصر، ونزدیک شدن جوامع بشری به هم است که این امر در اثر گسترش وسایل مسافرتی وارتباط جمعی تحقق یافته است. دردهای مشترک ومشکلات یکسان احساس جهانی انسان را بر انگیخته وآنرا به زندگی مشترک وا داشته است.

بنابرین امروزه، بشریت به آئین، قانون وسیستمی نیاز دارد که جامعه بشری را تحت پوشش قرار داده وبه مقتضیات زمان ومکان ایشان پاسخ علمی فراهم کند نه برای یک نژاد وقوم خاص.

دقیقاً رفع این نیاز وخواسته های امروزی واجابت خواسته های بشر امروز را فقط در آئین اسلام می توان سراغ کرد.

متن دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم، خطاب به همۀ مردم جهان است. قرآن کریم کتاب هدایت تمام مردم است ﴿هدی للناس﴾ (سوره بقره: ۱۸۵). گاهی در یک سوره که شش آیه دارد، در پنج آیۀ آن کلمۀ مردم وناس آمده ﴿قل أعوذ برب الناس﴾ (سوره ناس:۱). وآیه دیگر به صورت ﴿یا أیها الناس﴾. در صدر برخی آیه های قرآن کریم قرار گرفته وآخرین کلمه  واژه ولفظی که قرآن به آن ختم می شود، کلمه «الناس» مردم است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم ﴿رحمه للعالمین﴾ (سورۀ انبیاء: ۱۰۷). بشیر ونذیر همۀ مردم است. در آن مدت کوتاهی که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مدینه منوره حکومت می کرد، دقیقاً توانست افراد قومیت ها، نژادهای گوناگون را زیر یک سقف ودر یک فضای عادلانه وانسانی جمع کند واداره نماید. مساوات اقوام ونژادهای گوناگون به طور صریح وشفاف قرآن وروش رسول الله صلی الله علیه وسلم مشهود است.

اسلام دین جهانی، جاودانی، مردمی وتاریخی است وامروزه هم برای ادارۀ کل جامعۀ بشری از توانمندی کافی وکامل برخوردار است. بنابرین اسلام دین کل مردم جهان است. کتابش کتاب هدایت تمام مردم جهان، هدف ورسالت پیامبران (به خصوص پیامبر آخر الزمان) قیام همۀ مردم برای عدالت است. ﴿لیقوم الناس بالقسط﴾ (سوره حدید:۲۵). نه قیام جماعت خاص وتیره ای بخصوص. اگر مسلمانان همت کنند وبرنامه های آموزنده، عزت بخش وکرامت بخش اسلامی را تبلیغ وتبیین وتفهیم نمایند. امکان این که بشریت، گمشدۀ همیشگی خود را پیدا کند وبرای همیشه از پریشانی وفساد اخلاقی وسقوط معنوی نجات یابد موجود است.

نتیجه گیری

امت اسلامی امروز شاهد بیداری اسلامی مبارکِ در تمام جوانب زندگی اش می باشد که نسل جوان پیش‎گامان این بیداری اند. هر شخصی که با ژرف اندیشی به وضعیت این بیداری بنگرد، در خواهد یافت که بیداری اسلامی با مشکلات زیادی مواجه است واین امریست که برخی از دانشمندان، دعوتگران ودانشجویان را واداشته تا قوانین وضوابطی وضع نمایند که جوانان این بیداری مبارک طبق آن قواعد حرکت کنند.

بر حرکتهای اسلامی است که در راه هدایت وتحکیم بیداری اسلامی تلاش بورزند، نه در راه سیطره بردیگران، چراکه خیر حرکت بیداری وامت اسلامی در اینست که این بیداری همچنان آزاد وخود جوش وغیر منسوب به گروه وسازمان خاص باشد، واین خود جوشی وخود محوری فواید بسیاری در امتداد افقی در تمام بخش‎های جامعه را در قبال دارد، بدون موانع درونی، اجتماعی و سیاسی، همان موانعی که سدّ راه انتشار دعوت‎های که دارای اسم معین وچهارچوب خاص وتاریخ مشهوری هستند. ونیز این آزادی سبب بقاء ومحفوظ ماندن آن از ترور قدرتهای استبدادی می شود که از محاصره وشکست آن عاجزند. (قرضاوی، ۱۳۸۳هـ: ۸۶).

شکی نیست که دشمنان این بیداری از قبیل یهود ونصاری ودیگران قبل از همه در مقابل آن بر خاسته اند، چون از نتایج این بیداری در هراس اند ومی دانند که اگر بیداری اسلامی قدرت بگیرد وماموریت خویش را تکمیل نماید وتخت وتاج آنان را در هم خواهد شکست.

پس وفاداران این بیداری برای موفقیت آمیز بودن وتداوم کارشان چکار باید کنند؟ جوانان این بیداری باید قبل از همه چیز به کتاب خدا وسنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، پایبند باشند وروش صحیح ودرستی را که آنها بر آن حرکت خواهند کرد از این منابع اساسی اخذ نمایند.

جوانان بیداری اسلامی چه دانشجویان وچه طلاب مدارس دینی، اگر روش آنها بر پایه کتاب خدا وسنت پیامبرش صلی الله علیه وسلم نباشد، بیداری  وحرکت اسلامی آنها حرکت شتابزده است که مسیر موفقیت آن نا تضمین می‎باشد. جوانان این بیداری باید به روش درستی که قبل از آنها سرور انسانیت صلی الله علیه وسلم حرکت کرده وپس از  او اصحاب ویاران گرامی اش بر همان مسیر گام نهادند وهمچنین تابعین وتبع تابعین وبزرگان دین  وهمچنین جوانان بیداری باید با وحدت کلمه وحس خوشبینی ومثبت نگری به آینده بیداری اسلامی، دست بکار شوند زیرا حس بد بینی نسبت به مسلمانان نتیجه ی خوبی در قبال نخواهد داشت ودشمنان خدا را در شرق وغرب خوشحال خواهد کرد.

فهرست منابع:

  • آذرنگ وشیرانی، عبد الحسین وشعید ارباب. (۱۳۸۳هـ). دائره المعارف دانش بشر ج۱، تهران: فرهنگ نشر نو، چاپ رنگی گنج نور.
  • العلوانی، دکتور طه جابر. (۱۳۹۲هـ). اصلاح اندیشه اسلامی، ترجمه: شریف الله غفوری، کابل: انتشارات رسالت.
  • غفوری، شریف الله. (۱۳۹۴هـ). نقش روشهای دعوت در صدر اسلام، کابل: انتشارات قرطبه.
  • غفوری، شریف الله. (۱۳۹۷هـ). مقاله «محمد قطب پرچمدار بیداری اسلامی» مجله علمی، تربیتی “قافله” شماره ۴ سلسه سیزدهم نشراتی، ص ۶۳-۷۴٫
  • قرضاوی، دکتور یوسف. (۱۳۸۳هـ). امت اسلامی چالشها وامیدها، ترجمه: جهانگیر ولدبیگی، تهران: نشر احسان، چاپ اول.
  • مبارک، محمد. (۱۳۸۱هـ). منظومه فکری اسلام در عصر جدید، ترجمه: جلیل بهرامی نیا، تهران: نشر احسان.
  • مرادخانی، سیدعلی. (۱۳۹۵هـ). مقاله «چالش های پیشروی بیداری اسلامی» فصلنامه حبل المتین، ص۴۱- ۵۷٫
  • ندوی، ابو الحسن. (۱۳۹۰هـ). باز سازی شخصیت انسان، ترجمه: رضا قادری، تهران: نشر احسان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا