كردستان

قبایل کُرد

قبایل کُرد

سرهنگ شیخ عبدالوحید/مترجم : مهندس صلاح الدین عباسی

نقشه ی قبیله ای اکراد مثل خود آنها پیچیده و مشکل است . ملت کرد علی رغم سابقه ی تاریخی و قدمتش ، تحت تأثیر طبیعت و توپوگرافی منطقه و عوامل دیگر هنوز در سطح گذار از مرحله ی خانوادگی به مرحله ی فبیله ای است . کردستان منطقه ای است پوشیده از کوه های سر به فلک کیده و دره های عمیق . این پستی و بلندی باعث به وجود آمدن روستاهای پراکنده و کم جمعیت شده که از اتصال و ارتباط بین قبایل مختلف می کاهد .

عامل دوم ، وضعیت شغلی آنهاست . دامداری و زراعت که پیشه ی اصلی اکراد است ، یا به مسافرت و کوچ مداوم نیاز دارد یا به زندگی گروهی و خانوادگی . در این میان صاحبان حرفه های متفاوت دنباله رو این دو شغل اساسی بوده اند . این خانواده ها ی بزرگ به عشایری که به سادگی منظم شده و رهبری واحدی را قبول کرده اند تبدیل شده اند و برای به دست آوردن مراتع جدید به آسانی دچار و باروبنه را به مناطق گوناگون کوچک می کنند . مسؤل خانواده همیشه مسن ترین فرد بوده که به وی آغا یا ( بگ ) می گویند . اسم قبیله یا عشیره به نام یکی از اجداد قدیمی صالح و متدین ، یا نام فرمانده ی جنگی شجاع ، یا یک رهبر توانا که قبیله را از هجوم دشمنان حفظ کرده بر می گردد . پس جای تعجبی ندارد که تعداد قبایل و شاخه های کردها به هزاران عدد برسد . هر چند همگی آنها به خود ، قبیله یا عشیره می گویند ولی در واقع بیشتر شان خانواده ی بزرگی بیش نیستند .

در اثنای سفرها و جستجوهایم در اراضی کردها با مشکل بزرگ تعدد قبایل مواجه شدم و امکان به دست آوردن اطلاعات کامل در مورد همگی آنها را نداشتم . لذا به عده ی کمی از قبایل عراق و ایران و سوریه و ترکیه اکتفا کردم . هدف من از این کتاب سخن گفتن از کردها و سرزمین شان بوده است ، اوضاع و احوال آنها را با این هدف بررسی کرده ام که کمکی به تحقق وحدت اسلامی نموده باشم ؛ نه اینکه تفرق و پراکندگی مسلمانان جهان را از آنچه هست بیشتر نمایم . از اینکه بعضی از قبایل را ذکر نکرده یا به آن اهمیت کافی نداده ام قصد خاصی نداشته ام و قبلاً از آنها پوزش می طلبم . برنامه ام به این ترتیب بوده که در هر منطقه یکی از قبایل معینی را انتخاب و آن را توصیف و تحلیل نموده ام .

در آخر این فصل کمی درباره ی یزیدی ها که در کوه های عراق و سوریه خصوصاً شهر سنجار ( شهر زیبای در دامنه ی کوه سنجار و غرب شهرستان موصل ) و حومه ی ن به سر می برند نوشته ام ، یزیدی ها در شجاعت و زیبایی ، نامور و زنان قد بلند شان از زیباترین زنان جهان هستند و از نظر نژاد و آداب و سنن از کردهای اصیل هستند .

در عراق یزیدیون از مقامات بالایی برخوردارند . بیشتر آنها در نیروی هوای سلطنتی خدمت می کنند و زیر نظر بریتانیاییها آموزش دیده اند . آنها تا مدتی پیش بسیار عقب افتاده بودند ولی به دلایل استفاه از رادیو و نشریات و اشتغال در امور دولتی و سیاست داهیانه ی عراق در حال حاضر ( ۱۹۵۳ م – ۱۳۳۲ ه ) به پیشرفت های قابل توجهی رسیده اند .

مهرانیون  ( میللیون )

میللیون بزرگترین و وسیعترین قبیله در میان کردها بوده که ریشه شان به قبیله ی قدیمی ( جیتو ) می رسد آنها مسلمان و سنی مذهب هستند ولی در میانشان افراد مسیحی و یزیدی نیز پیدا می شود . منطقه ی انها در شمال سوریه و گذرگاه فرات واقع شده که به انتهای خط آهن ترکبه در دیار بکر و در شرق به کناره های رودخانه دجله می رسد . این منطقه دشت وسیعی است که از درختان گوناگون و پراکنده و منطبق با خلق و خوی اکراد پوشیده شده و برای زندگی کوچ نشینی و زراعتی مناسب است . میللیون با لهجه کرمنجی صحبت می کنند که با لهجه ی موصل و کرکوک متفاوت است . چرا که به جای عربی ، لفات ترکی و فارسی در آن بیشتر یافت می شود . اختلاف آنها به اندازه ی اختلاف لهجه ی پشتو در قبیله یوسف زای قبایل افریدی با وزیری باتانی پاکستان است .

از نظر روش زندگی و وسایل آن به ترک ها نزدیکترند و از سایر قبایل پیشرفته تر و شکوفاترند . هر چند بیشتر میللیون کوچنده هستند ولی روستاهایی با خانه های گلی و کوچک ، شبیه به مناطق مرزی شمال غربی پاکستان یافت می شود .

میللیون ملت بزرگی هستند که رسوم گذشته ی خود را حفظ و هر سال فصل زمستان از کوه ها پایین آمده و مثل قبایل گیلزای مرز پاکستان و افغانستان به مناطق جنوبی کوچ می کنند . چادرهایشان از موی بز ساخته شده که آب و نور خورشید از آن نفوذ نمی کننند ، بر دو ستون چوبی قرار می گیرند و اطرافشان ستون های کوچک گذاشته می شود تا به راحتی بتوان زیر آنها ایستاد . داخل خیمه با سجاده های زیبای منگوله دار تزیین می شود .

اکراد میللی دارای زندگی قبیله ای بوده که به دوازده مجموعه ی اساسی و مجموعه به عشایر یا خانواده های بزرگ تقسیم می شود . رهبری عشیره جنبه ی وراثتی دارد . بزرگان خانواده مسن ترین فرد را به عنوان (( آغا )) که زعامت علیا را دارد انتخاب و برای حل منازعات ، مجلسی از رؤسا و پیران عشایر منعقد می شود .

میللیون ( مهرانیون ) هنوز هم از ابراهیم پاشا که در قرن گذشته وحدت قبیله ی تحت رهبری وی تحقق پیدا کرد .، به ویژگی یاد می کنند و اسطوره ای در باره اش ساخته اند که می گوید : ابراهیم پاشا برای آنها رفاه و آسایش و مجد و ابهت و عظمت آورد . خیمه ی او چهل ستون داشته و باقیمتی ترین اشیاء تزئین شده بود و صد و بیست  سوار از آن نگهبانی می کرده اند .

سلطان عبدالحمید رتبه ی ( پاشایی ) را به وی خلعت داده بود و او را بر مناطق میلی حاکم و با مالیات های خاص و اجازه ی تشکیل سپاه محلی و اداره ی محلی وی را مفتخر کرده بود .

میللیون در عهد سلطان عبدالحمید دارای خود مختاری کامل بوده و افرادشان در فوج حمیدی به عنوان نگهبان خاص سلطان خدمت می کردند . ابراهیم پاشا توانست به فرماندهی سپاهی منظم که بیشتر افراد آن از نزدیکانش بودند ، برسد و پایتخت خود را ویرن شهر که دارای سکنه ی ارمنی و عرب هم بود ، قرار داد  و یک کلیسای ارمنی در آنجا ساخت . ویرانشهر در زمان حاکمیت وی به پیشرفت های بسیاری که در تاریخ نمونه نداشته رسید .

بعد از ابراهیم پاشا هیچ کس لیاقت جانشینی وی را نداشت و میللیون رهبر بزرگی را از دست دادند . خصوصاً با ظهور حرکت (( جوانان ترک )) و عزل سلطان عبدالحمید به دست مصطفی کمال پاشا جدایی و تفرقه در میان آنها ایجاد شد .

به دنبال جنگ جهانی اول سرنوشت میللیون مشخص بود ولی بعد از تقسیمات استعماری ، آنها خود را تقسیم شده بین دو دولت سوریه و ترکیه دیدند و از آن زمان تا حالا از قوانین دولت های مرکزی اطاعت و هیچ گونه قیامی نداشته اند .

حالا به یک قبیله ی دیگر کرد که در منطقه ی دیگر کرد که در منطقه با اهمیت تر و وسیعتر از میللیون و در ایران به سر می برند اشاره می کنم .

اکراد گورانی   

این قبیله ی مشهور در دشت های غرب و جنوب غرب ایران ، اکثراً در اطراف کرمانشاه ( مهمترین شهر غرب ایران ) به سر می برند . گوران به زبان محلی یعنی کوه نشین و (( گور )) معنی کوه را می دهد . با استناد به کتاب شرف نامه ( که مهمترین کتاب در مورد قبایل کرده است ) ملک گودرز فرزند گیو مؤسس قبیله ی گوران است و گفته شده که بهمن شاه ایران ، رهام فرزند گودرزبن گیو را برای فتح اورشلیم روانه و یهودیان بسیاری را اسیر و به قتل رساند و در بعضی جاها رهام را همان بختالنصر گفته اند . همان کتاب می گوید : (( سرزمین های حومه ی قصر شیرین و کرمانشاه از زمان رهام به دست جانشینان گودرزبن گیو افتاده است )) حالا هم اهالی آنجا ها را گورانی ها تشکیل می دهند . اسم گودرزبن گیو و لقبش هنوز هم در کتیبه ی بیستون کرمانشاه محفوظ مانده است .

در کتاب (( مسالک الابصار )) که کتاب قدیمی دیگری است و دارای اهمیت تاریخی زیادی است ، ذکر شده که گورانی های در قرن ۱۴ بر کردستان جنوبی از همدن تا شهر زور تسلط داشته اند . به همین دلیل می توان با قاطعیت گفت که زمانی ، گورانی ها بخش بزرگی از جنوب غربی ایران را در اختیار داشتند و تا کنون هم اکثر سااکنین غربی ایران و اطراف خانقین را گورانی ها تشکیل می دهند .

گورانی ها ملتی فعال و با نشاط بوده و دارای قدی متوسط و پوستی قهوه ای رنگ و قوی البنیه و سالم هستند ، به کار زراعی و دامداری  مشغول اند و بهترین پشم را از گوسفندان شان تهیه می کنند . از کالاهایی که باعث سود بسیار برایشان می شود به سبب و انگور و لبنیات می توان اشاره کرد . گورانی ها به شجاعت و ذکاوت و اخلاص و خدمت گذاری دولت هایشان مشهورند . جمعیتشان بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر می باشد و منطقه ی مسکونی شان در ایران به دلیل داشتن حوزه های نفتی غنی ، بسیار پر اهمیت است .

اکراد جرجیرایا 

 ( این اسم به ترتیب فوق در کتاب ذکر شده ولی اینجانب با مراجعه به کتب فراوان قیبله ای با چنین عنوان را ندیدم به احتمال زیاد منظور نویسنده قبیله گورگیلیا می باشد )

این قبیله در مرز عراق و ترکیه زندگی بدی داشته و به زراعت مشغول و دام هایشان را برای چرا به مناطق مختلف می برند . موصل و نصیبین و جزیره ی ابن عمر از مراکز خرید و فروش محصولات زراعی و مایحتاج زندگی شان می بلشند . جمعیت این طیفه به ۱۰ الی ۱۲ هزار نفر بالغ می شود . مناطق مسکونی شان دارای آب فراوانی بوده و انواع گندم ، جو ، میوه و سبزی جات را از زمین هایشان به دست می آورند ، و پشم و فراورده های لبنی از محصولات دامی آنها می باشد . این طایفه نمونه ی مردانگی و مروت بوده ، قد بلند و زیبا رو هستند به آسانی عصبانی شده ولی بعد از فروکش کردن می توان به سادگی بر آنها دست یافت . نسبتشان به اعراب می رسد ولی آنها خود را کرد خالص می دانند . گفته می شود سلیمان آغاز ۱۵۰سال پیش ، آنها را از سلیمانیه به این مناطق نقل مکان داده است .

عشیره ی بتوان

قبیله ی بسیار کوچکی در شمال موصل و دامنه های شمال شرقی کوه جودی هستند که به زراعت و دامداری مشغولند .

قبیله ی حسینان

بر عکس جرجیان این قبیله دارای نژاد اصیل کردی بوده ولی در طول دویست سال گذشته همگی عرب شده اند . آنها در موصل به زراعت گندم و جو و ذرت مشغول و از چند هزار نفر بیشتر نیستند . آنها در واقع یکی از شاخه های دور یزیدی ها هستند .

از قبایل کوچک دیگر در موصل ، می توان به قبایل زیر اشاره کرد . قبایل (( گولی ، سندی ، حجام )) در زاخو و موزوری (( دوسکی و شواخان )) در دهوک مرز ترکیه و عراق ، قبایل (( سورتاش ، کزه ، زوکری ، هرکی )) در عقره قبایل (( نیرو ، اوریگه ، برواری )) ، (( بالا و سانیا )) در عمادیه که بیشتر آنها زندگی کوچ نشینی دارند ولی بعضی قبایل زاخو و دهوک به زراعت گندم و برنج و جو مشغول هستند .

قبایل جاف ایرانی

اکراد جاف در شرق و شمال مرز ایران و عراق به سر برده و کمتر تابع قانون هستند . به دامداری مشغول و حداقل ۶۰۰۰ نفر می باشند که در اطراف کفری چمچمال و حلبچه ی عراق به سر برده و منطقه ی سکونت آنها دهها مایل به داخل ایران هم کشیده شده است .

از قبایل کوچک دیگر این منطقه می توان قبایل طالبانی ، زنگنه ، شوان و قبیله ی مشهور بارزان را نام برد که در نزدیکی های کرکوک به سر می برند . بارزانی ها از زمان انقلاب ملا مصطفی بارزانی ( ۱۹۴۶ – ۴۷ م ) ( ۱۳۲۵ – ۱۳۲۶ ه . ش ) اهمیت زیادی پیدا کرده اند و اکراد بارزانی از نظر علم و فرهنگ یکی از پیشرفته ترین قبایل هستند .

کردهای کاکه ای

در نزدیکی های کرکوک و سلیمانیه زندگی کرده و از نظر نژادی به قزل باش ها نزدیکترند تا کردها . با قزل باش ها از طریق ازدواج ، بسیار اختلاط پیدا کرده اند . بعضی معتقدند که کاکه ای ها یکی از شاخه های قزل باش ها در کردستان هستند . به یکی از لهجه های کرمانجی صحبت می کنند و بین ۱۹ الی ۱۰ هزار نفر جمعیت دارند که زراعت ، پیشه ی اصلی آنهاست .

اکراد خوشناو

اکراد خوشناو در غرب اربیل و در منطقه ی با صفا و زیبای شقلاوه زندگی می کنند . طایفه ای زیبا و قوی البنیه و بافر است . عاشق نظامی گری هستند .

اکراد خوشناو نسبت به بیشتر قبایل دیگر پیشرفته تر و با فرهنگ تر بوده و از نظر علمی در سطح بالاتری قرار دارتد ، بیشترشان به زراعت مشغولند ولی در نیروهای نظامی و پلیسی و اداری عراق و ایران به مقام های بالایی رسیده اند . و جمعیت شان حدود سی هزار نفر می باشد

اکراد پشدر و هورامان

در استان سلیمانیه شمال عراق پشدری ها که یکی از بزرگترین عشایر هستند به سر می برند و در ایران با عشایر هموند و هورامانی اختلاط پیدا کرده اند . اغلب پشدری ها از سرزمین خود به دلیل خشکی کوچ کرده اند . در منطقه ی آنها بخش های کوچکی از دشت های سرسبز در اثر چشمه سارها و جویبارهای کوهستانی وجود دارد . در اطراف شهر مشهور رواندوز ، شمال عراق  ، قبایل زیباری و منگور زندگی می کنند . در نزدیک رواندوز ، شهر اربیل که مهد تمدن باستانی کردهاست واقع شده است . که قبایل زیر در اطراف آن زندگی می کنند . قبایل دیزین و شعبه هایش ماماسنی ، سیان ، آغا کاکی خان ، شیروانی و شاخه هایی از قیایل خوشناو ، گوری شیخان ، آکو ، شیلانا ، شالا بیگی ، نو دشت ، منگور ، بالک ، شورش ، زیباری ، کازوری و قبیله ی مشهور هرکی …

اکراد همه وند

در غرب ایران و مرز ایران و عراق زندگی می کنند و برای معاملات خود بیشتر به  بازارهای مهاباد و رضائیه مراجعه می کنند ، حدود ۱۵ هزار نفر می باشند .

جنوب غربی ایران

چنانچه قبلاً گفته شد گورانی ها قویترین قبیله ی کرد در جنوب غربی ایران هستند از قبایل دیگر در جنوب غربی ایران می توان به عشایر زیر اشاره کرد : خیلاتی – قدمیر – باگلا ، دالوند و طالبانی که در شهرهای خانقین ، قصر شیرین و اطرف کرمانشاه به سر می برند .

یزیدی ها

همچنانکه کردها به باتانی های شمال غربی پاکستان شبیهند ، یزیدی ها هم تا حدود زیادی به قبایل (( لال کفیر )) در دامنه کوه های هندوکش شمال شرقی پاکستان شباهت دارند . جمعیت آنها ۲۲۰۰۰ نفر می شود و به عبادت کنندگان شیطان مشهورند . گروه هایی از آنها در اطراف  آسیای میانه نیز به سر می برند ولی اکثریتشان در منطقه ی قوس مانند ۸۰ مایلی شمال و شمال غربی موصل زندگی می کنند . آنها خودشان را ( سازای ) می نامند.

نژاد

در مورد نژاد یزیدی ها نظریات مختلفی وجود دارد . بعضی معتقدند آنها یکی از قبایل بنی اسرائیل هستند . عده ای آنها ر از آشوری های قدیم قلمداد می کنند و برخی آنها را زردشتی های مهاجر می دانند که از زمان های بسیار قدیم به غرب دریاچه ی ارومیه کوچ کرده اند . کلمه ی یزیدی از (( یزدان )) که در زبان پهلوی به معنای خالق برتر است مشتق شده است . خدا در نظر آنها دارای مقامی بالا و بزرگ است اما به مخلوقی که ما آن را فرشته ی مغضوب می دانیم اعتقاد دارند و می گویند که سرور کاینات به او سلطه ی کامل بر زمین عطا کرده است . لذا شیطان در نظر آنها نیرویی است که باید به وی احترام گذاشت و او را از خود راضی کرد . آنها وقتی کلمه ی (( شیطان لعین )) را از زبان مسلمانی بشنوند و هراس و رعشه افتاده و در حالیکه مسلمین او را روح شر و خباثت و معارض با خدای تعالی می شناسند یزیدیون او را سروری صاحب قدرت می دانند

اما نظریه ی دیگری که بدون هیچگونه سند و مدرک تاریخی شایع شده است انتساب یزیدی ها به یزیدبن معاویه که امام حسین ( ع ) نوه ی پیامبر (ص) در زمان حاکمیت وی به شهادت رسید ، می باشد . یزیدی ها از نظر نژادی کاملاً کرد بوده و زبانشان به لهجه کرمانجی بسیار نزدیک است .

——————————————–

منبع : کردها و سرزمینشان

تألیف : سرهنگ شیخ عبدالوحید  با مقدمه ( ژنرال ایوب خان رئیس جمهور اسبق پاکستان)

مترجم : مهندس صلاح الدین عباسی

انتشارات : نشر احسان ۱۳۷۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا