عوامل موثر بر توانمندسازی زنان
عوامل موثر بر توانمندسازی زنان
مطالعات صاحبنظران اجتماعی نشان داده است که دستیابی به توسعه پایدار بدون مشارکت فعال زنان در تمامی عرصه ها اعم از خانوادگی ، اقتصادی و اجتماعی امکان پذیر نیست. در بسیاری از کشورهای جهان سوم ، راهبردهایی برای مشارکت عملی زنان در توسعه و بر طرف شدن موانع اتخاذ شد. یکی از این راهبردها توانمند سازی زنان با تاکید بر این نکته است که مشارکت زنان صرفا به مفهوم بهره مندی آنان از مزایا و نتایج برنامه های توسعه نیست بلکه آنان باید در اجرای برنامه ها و طرح های توسعه مشارکت فعالانه داشته باشند.
صاحبنظران تعاریف گوناگونی برای توانمند سازی زنان ارائه داده اند :
” توانمند سازی یعنی اینکه مردم باید به سطحی از توسعه فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب بر اساس خواست های خود بدهد” ( شادی طلب ، ۱۳۸۱:۵۴).
” توانمند سازی زنان به این معنی است که آنها بر شرم بی مورد خود فائق آیند ، کردار و گفتارشان حاکی از اعتماد به نفس و اطمینان خاطر باشد ، قادر به ارزیابی صحیح و شناخت واقعی خویشتن باشند ، به استعدادها و محدودیت های درونی خویش آگاه باشند ، قدرت رویارویی با دشواری ها را داشته باشند و در رفع آنها بکوشند ، از اهداف مورد نظر و توان عملی ساختن ان شناختی دقیق داشته باشند ، از توانایی و قابلیت نیل به هدف های خویش برخوردار باشند و بتوانند با افزایش توانمندی خویش به هدف های مورد نظر دستیابی حاصل کنند ” (فرخی ، ۱۳۷۶: ۷۶).
” توانمند سازی به تدارک و تسلط بیشتر بر منابع و کسب منافع برای زنان اطلاق می شود. توانمند سازی فرایندی است که طی ان افراد ، برای غلبه بر موانع پیشرفت ، فعالیتهایی انجام می دهند که باعث تسلط آنها در تعیین سرنوشت خود می شود. این واژه به مفهوم غلبه بر نابرابری های بنیانی است. توانمند سازی یک زن به این مفهوم است که او برای انجام برخی کارها توانایی جمعی پیدا می کند و این امر به رفع تبعیض میان زنان و مردان منجر می شود و یا در مقابله با تبعیض های جنسیتی در جامعه موثر واقع می گردد ” ( دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری و صندوق کودکان سازمان ملل متحد ، ۱۳۷۲ :۱۴).
سارا لانگه ، معتقد است که برای توانمند سازی زنان باید پنج مرحله را طی کرد که عبارتند از : رفاه ، دسترسی ، آگاهی ، مشارکت و کنترل.
در مرحله رفاه ، رفاه مادی زنان ( مانند تغذیه و درامد ) بررسی می شود. در مرحله دسترسی ، زنان باید به عوامل تولید ( مانند زمین ، کار ، سرمایه ) کارهای مولد درآمد ، خدمات و آموزش های مهارت زا دسترسی داشته باشند. در مرحله آگاهی ، زنان باید تشخیص دهند که مشکلات آنها ناشی از کمبودهای شخصی شان نیست بلکه نشئت گرفته از نقش های جنسیتی مربوط به فرهنگ است و به همین دلیل قابل تغییر است.آگاهی در این مفهوم به معنی باور داشتن برابری است . در مرحله مشارکت ، زنان در تمام برنامه های مربوط به خود شرکت می کنند.برابری در کنترل به معنی توازن قدرت بین زنان و مردان است (موزر ، ۱۳۷۲: ۱۰۳).
در تحقیقی که توسط محمود کتابی و همکاران (۱۳۸۲) بر روی عوامل موثر بر توانمندسازی زنان صورت گرفت ، نشان داده شد که افزایش سطح تحصیلات ، بهبود وضع سلامت ، برخورداری از حق مالکیت قانونی ، رفع تبعیض از بازار کار و حذف باورهای سنتی در افزایش توانمندی زنان نقش موثر دارد. از میان این متغیرها ، افزایش سطح تحصیلات بیشترین تاثیر مستقیم و سایر متغیرها تاثیر غیر مستقیم در توانمند سازی دارند. زنان دارای تحصیلات بالا از نظر بنیه مالی و حق مالکیت در سطح بالاتری قرار دارند. باورهای مربوط به نقش های جنسیتی که از زمان های دور در فرهنگ این مرز و بوم ریشه دوانده است یکی از اساسی ترین عواملی است که مانع حضور زنان در جامعه می شود. حذف کلیشه های جنسیتی از کتابهای درسی ، تغییر نگرش در برنامه های رسانه ها ، و توجه بیشتر به پژوهش در مورد مسائل و مشکلات زنان در حذف باورهای سنتی بسیار سودمند خواهد بود.
منابع :
-دفتر امور زنان نهاد ریاست جمهوری و صندوق کودکان سازمان ملل متحد (۱۳۷۲)، نقش زنان در توسعه ، تهران : روشنگران.
-شادی طلب ، ژاله (۱۳۸۱) ، توسعه و چالش های زنان ایران ، تهران : نشر قطره.
-فرخی ، طاهره (۱۳۷۶)، نقش زنان در توسعه پایدار ، تواناسازی زنان، ماهنامه تعاون ، دوره جدید ، ش ۷۴ ، ص ۷۶- ۷۹.
-لانگه ، سارا (۱۳۷۲) ، معیارهایی برای تواناسازی زنان ، نقش زنان در توسعه ، تهران : روشنگران ، ص ۱۸- ۳۲.
-موزر، کارولین (۱۳۷۲) ، برنامه ریزی برحسب جنسیت در جهان سوم، نقش زنان در توسعه ، تهران : روشنگران ، ۶۱-۱۲۳.
-کتابی ، محمود، و همکاران (۱۳۸۲)،توانمندسازی زنان برای مشارکت در توسعه ، پژوهش زنان،دوره ۱،شماره ۷،ص ۵-۳۰.