ویژگیهای شخصیتی فرد دعوتگر و مصلح
ویژگیهای شخصیتی فرد دعوتگر و مصلح
نویسنده : : دکتر علی محمد صلابی/ مترجم: سرگل عزیزی
الف- اخلاص
کسی که برای اصلاح و برقراری صلح تلاش میکند باید عملش خالصانه برای رضای خدا باشد و، اجر و پاداش آن را تنها از خدا بخواهد. خداوند سبحان میفرماید:
« وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا » (نساء/۱۱۴)
«هر کس عملی را برای رضایت خداوند انجام دهد به او پاداش عظیمی میدهیم.»
نباید برای عملش انتظار قدردانی را از کسی داشته یا در پی دستیابی به مقام و منصب باشد. اگر دو طرف درگیر احساس کنند که سعی و تلاش مصلح برای ایجاد صلح و آشتی و حل مسئله و پایان دادن به درگیری و رساندن آنان به راهحل مورد رضایت، خالصانه برای رضای خداست؛ در آن صورت کار وی بیشتر مورد قبول میافتد. رسول الله ص میفرماید: «إِنَّ اللهَ لاَ یَقْبَلُ مِنَ الْعَمَلِ إِلاَّ مَا کَانَ لَهُ خَالِصًا وَابْتُغِیَ بِهِ وَجْهُهُ » «خداوند فقط اعمالی را میپذیرد که خالص برای او و به خاطر او انجام گیرد.» [۱]
ب- صبر
خداوند متعال میفرماید:
« إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ »(زمر/۱۰)
«بیتردید شکیبایان پاداش خود را بیحساب و به تمامی دریافت خواهند کرد.»
خداوند متعال حب و دوستی خود را به نسبت شکیبایان این چنین اعلام میدارد و میفرماید:
« وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ »(آلعمران/۱۴۶)
«خداوند صابران را دوست دارد.»
بدین سان میبینیم که مکانت و منزلت صبر و شکیبایی بس عظیم است و، جز افراد با تقوا و صادق کسی بدان دست نمییابد؛ زیرا صبر نشانهای از نشانههای ایمان است و، یکی از صفات لازم برای مؤمنین.
ج- حکمت
حکمت، عبارت است از دستیابی به حق، با علم و عقل و به شخصی حکیم میگویند که علم و عمل را به همراه هم داشته باشد. همچنین گفته شده است که، حکمت، قرار دادن هر چیز در جای خودش است، و گفتهاند که حکمت، یعنی حاضر جوابی به همراه درستگویی و تشخیص صحیح.
پس، مصلح حکیم کسی است که به مسائل عرضه شده بر وی با بصیرت، دقت نظر و تیزبینی مینگرد و قادر است میان آرای مختلف توافق ایجاد کند، دیدگاههای مختلف را به هم نزدیک کرده، با آرامش و تأنّی به قضیهی مورد مناقشه بپردازد، و در صدور حکم که بر سه پایهی علم، حلم و متانت استوار است؛ عجله نکند، زیرا آفات و عوامل مخرب این کار، جهل، نادانی و عجله هستند.
انسان جاهل و نادان و عجول هیچ حکمتی ندارد. مصلح، باید دارای سعهی صدر باشد، بر همه جوانب قضیه احاطه و اشراف کامل داشته، شنوندهی خوبی بوده و توان آرام کردن طرفین را دارا باشد، و در نهایت بتواند آتش اختلاف را خاموش کرده، ریشهی خصومت و دشمنی را از بیخ برکنده و، صلح و صفا را جایگزین نماید. همچنین شایسته است که مصلح، فردی آگاه به مسائل دینی و فقهی بوده و قدرت تحلیل مسائل را داشته باشد.
د- صداقت
خداوند بلند مرتبه میفرماید:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ »(توبه/۱۱۹)
«ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.»
کسی که برای اقامهی صلح و اصلاح میان مردم برمیخیزد باید دارای این صفت باشد تا اینکه مردم سخن وی را بپذیرند، به وی اعتماد کنند و در نتیجه با کمک او صلح و آشتی برقرار شود. مصلحین باید بدانند که تنها زمانی اقدام آنان برای حل مسائل مردم پذیرفته و قلبها آمادگی قبول نظرات آنان را خواهد داشت که در نیت خویش خالص و صادق باشند و فقط رضایت خدا را در نظر بگیرند. خداوند، به خاطر صدق مصلح در اصلاح بین مردم؛ امر برقراری صلح و آشتی و دوستی میان مردم را میسر میسازد و چنانچه مصلح با صلحش رضایت خدا و دو طرف دعوا را جلب نماید؛ در آن صورت، صلح او بهترین و درستترین انواع صلح خواهد بود؛ زیرا صلح بر علم و عدالت تکیه میکند، از این رو بایسته است که مصلح، آگاه به حوادث و آشنا به تکالیف بوده و، صلح وی مبتنی بر عدالت باشد که در آن صورت، منزلت و جایگاه چنین شخصی نزد خداوند از درجهی روزهدار شبزندهدار بالاتر است.
ه- پیشگام بودن
افراد خیرخواه و مصلح باید برای پایان دادن به خصومت و درگیری میان افراد، پیشگام شوند تا افراد جامعه با هم متحد و منسجم، و از اختلاف و نزاع به دور باشند. خداوند سبحان میفرماید:
« وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ »(انفال/۴۶)
«با هم نزاع نکنید که سست شوید و مهابت شما از بین رود.»
رسول الله ص برای پایان دادن به دشمنی و درگیری میان یاران خویش همیشه پیشگام بود. ایشان به یاران خود چنین توصیه مینمود: « اذْهَبُوا بِنَا نُصْلِحُ بَیْنَهُمْ» «با ما بیایید تا بین مردم صلح و سازش برقرار کنیم.»
ابن قیم از عبدالله بن حبیب بن ابی ثابت چنین نقل میکند: من با محمد بن کعب القرظی نشسته بودم که مردی نزد او آمد. مردم به او گفتند: تو کجا بودی؟ آن مرد گفت: میان مردم صلح و سازش برقرار کردم. در این هنگام محمد بن کعب قرظی به او گفت: ثواب دو مجاهد در راه خدا را کسب کردهای، سپس این آیه را تلاوت کرد:
« لَا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ » (نساء/۱۱۴)
«در بسیاری از رازگوییهای آنها خیری نیست مگر اینکه در رازگویی خود به دادن صدقه یا انجام کارهای نیک یا اصلاح میان مردم دستور دهند.»
و- فروتنی و تواضع
کسی که به اصلاح میان مردم و برقراری صلح اقدام میکند باید فردی فروتن، متواضع، خوشمشرب و نرمخو باشد و، در برخورد با طرفین منازعه این صفات را به طور یکسان مراعات کند. همچنین باید فردی قوی باشد؛ ولی زورگو نباشد، فروتن باشد؛ ولی ضعیف نباشد، تا بتواند اطمینان مردم را جلب نماید و سخن و حکم وی را بپذیرند. خداوند بلندمرتبه میفرماید: « وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ » (حجر/۸۸) «با مؤمنین فروتن باش.» رسول گرامی اسلام ص میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ أَوْحَى إِلَیَّ أَنْ تَوَاضَعُوا حَتَّى لا یَبْغِیَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ ، وَلا یَفْخَرَ أَحَدٌ عَلَى أَحَدٍ» «خداوند به من وحی کرد که متواضع باشید تا کسی مغرور نشود و، کسی بر دیگری ستم نکند.» [۲]
رسول الله ص بهترین الگو برای تواضع، نرمخویی، خوشمشربی، گذشت و چشمپوشی بودند، به طوری که کنیزی میتوانست دست مبارک ایشان را گرفته و به هر جایی که میخواست ببرد. انس نقل میکند: کنیزی از کنیزان مدینه دست مبارک ایشان را گرفت و ایشان را بُرد. تواضع، در شخصیت پیامبر ص این چنین برجسته شده و نمود یافته بود. از این رو میبایست رهبران و مصلحین و بلکه همهی افراد جامعهی ما نیز اینگونه باشند.
ز- کَرَم و سخاوت
اعراب به بخشش داراییهای خود برای اصلاح میان مردم و برقراری صلح مشهور بودند. هرم بن سنان و حارث بن عوف از جمله کسانی بودند که با بخشش مال فراوان از ریختن خون و کشتار جلوگیری کردند. چنانچه مشهور است آن دو دیهی کشتگانی را متقبل شدند که به حدود ۳۰۰ هزار شتر میرسید. اسلام، این برنامهی انسان ساز، بر چنین صفات پسندیده و خصائص بخشنده و کریمانهای مهر تأیید زد و، شارع مقدس، قسمتی از زکات را برای جبران خسارتهای ناشی از درگیریها و خصومتها و جلوگیری از قتل و خونریزی معین کرده است.
—————————-
منبع: عدالت و آشتی ملی نیازی دینی و انسانی/ مؤلف: دکتر علی محمد صلابی/ مترجم: سرگل عزیزی
[۱]: سنن النسائی، شماره۱۰۳۱۴۰
[۲]: به روایت مسلم، ج۴، ص۲۱۹۹