جستاری تحلیلی پیرامون واقعیت اسلام و تروریس
جستاری تحلیلی پیرامون واقعیت اسلام و تروریسم دینی
خودگرایی ( نوع ستیزی ) یا دگرگرایی ( نوع دوستی ) در اسلام :
نویسنده : پرفسور دکتر علی قرداغی
ترجمه از عربی : علی عزیزی
إرهاب در لغت به معنای تهدید و هراسانگیزی میباشد . از مادهی رهبه ، رهباً و رهبه و رهباً ، یعنی در او ترس و هراسی ایجاد کرد . ( و ترهب الراهب ) یعنی خود را وقف عبادت در دیدش کرد ، و (استرهبه ) : یعنی او را هراسانید ؛ و ( الراهب ) به معنای مسیحیای است که در دیدش مشغول عبادت و از دنیا کناره گرفته باشد . و جمع آن ( الراهبان ، الرهبانیه ، الرهبنه و الراهبون ) است که به معنای دوریگزینی از دنیا و لذایذ آن و گوشهگیری و انزوا از جامعه میباشد .
و ارهابی واژهای جدید است که در فرهنگ لغت بکار نرفته ، اما مصداق آن کسانی واقع شده که ترور و خشونت را علیه شهروندان بیگناه به راه میاندازد ، و فرهنگسرای واژهی عربی نیز آنرا تأیید و تصویب کرده است .
واژهی ارهابی در قرآن کریم بکار نرفته اما مادهی آن دوازده بار در قرآن تکرار شده که چهار بار آن راجع به ترس و پروا از خداوند است :
۱ . و فی نسختها هدی و رحمه للذین هم لربهم یرهبون . ( سوره اعراف آیه ۱۵۴ )
الواحی که در نوشتههای آن سراسر هدایت و رحمت برای کسانی بود که از پروردگار خود میترسیدند .
۲ . انما هو اله واحد فایای فارهبون . ( سوره نحل آیه ۵۱ )
… بلکه خدا معبود یگانهای است و تنها و تنها از من بترسید و بس .
۳ . وایای فارهبون . ( سوره بقره آیه ۴۰ )
تنها از من بترسید .
۴ . و بدعوتنا رغباً و رهباً ( سوره ابناء آیه ۹۰ )
در حالی که چیزی میخواستند یا از چیزی میترسیدند ما را به فریاد میخواندند ، و همواره خاشع و خاضع ما میبودند .
و یک بار هم به معنای ترس از انسان آمده ، آنجا که خداوند میفرماید :
لأنتم اشد رهبه فی صدورهم من الله ( سوره حشر آیه ۱۳ )
هراس شما در سینههای ایشان ، بیش از هراس آنان از خداست .
و خداوند میفرماید : ترهبون به عدو الله و عدوکم . ( سوره انفال آیه ۶۰ )
تاب دان ( آمادگی و ساز و برگ جنگی ) دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید .
یعنی با طرحریزی و آمادهسازی نیرو و توان خود ، زمینه را برای هراسانیدن دشمنان خویش فراهم کنید .
و همچنین به معنای بند آوردن و بستن هم آمده آنجا که خداوند میفرماید :
و اضمم جناحک من الرهب . ( سوره قصص آیه ۳۲ )
… و دستهایت را برای زدودن خوف و هراس به سوی خود ( بیار و آنها را ) جمع کن .
و همچنین چهار بار به معنای انزوا و کناره گرفتن از زندگی و لذایذ آن در آئین مسیحیت آنهم در آیات ۴۳ توبه ، ۸۲ مائده ، ۳۱ توبه ، ۲۷ حدید آمده است .
و کاربرد مادهای ارهاب در احادیث پیامبر اسلام نیز به گونهی مذکور است . و ما در اینجا آیهی کریمای را که از هراسانیدن دشمنان سخن راند بیشتر مورد کنکاش قرار خواهیم داد .
و اعدو لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم و آخرین من دونهم لاتعلمونهم الله یعلمهم . ( سوره انفال آیه ۶۰ )
برای ( مبارزه با ) آنان تا آنجا که میتوانید نیروی ( مادی و معنوی ) و اسبهای ورزیده آماده سازید ، تا بدان دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید ،و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آنان را میشناسد .
این آیه در اثنای سخنانی نازل شد که راجع به جنگهای صورت گرفته میان رسول خدا و کسانی که جنگ بدر و … را علیه پیامبر به راه انداختند و در راه نابودی پیامش تلاش و کوشش کردند ، بحث میکردند .
نظر به اینکه آیههای ( ۵۶ و بعد آن ) از ، مشرکانی که پیمان خویش را زیر پا نهادند ، و از دلواپسیهای رسول خدا راجع به خیانت و مبارزه آنها با خدا ، سخن میراند . و خداوند بعد از این ماجراها بود که به مسلمانان دستور داد با فعالیتها و استراتژیهای گوناگون ، توانمندیهای نظامی خود را برای هراسانیدن دشمنان و پشتیبانانشان ، ارتقا دهند ، تا مبادا ضعف مسلمانان راه استمثارگری دشمنان و جنگ و کشتار آنها را علیه باز کند .
مفهوم این آیهی شریفه آنست که اسلام جنگ را ذاتاً نمیپذیرد و جایی را برای آن در دعوت و حرکت خویش قرار نداده ، بلکه آنرا ( صرفاً ) برای حفاظت و حمایت از دعوت دینی ( آنهم در موارد عارضی ) بر خواهد گزید .
و همچنین مفهومی که از این آیه استنباط میشود ، آنست که هدف از ارتقای توانمندی نظامی ، ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان و نتیجتاً جلوگیری از وقوع جنگ است ، و تا اینکه دشمنان را از راهاندازی جنگ علیه مسلمانان ، باز دارد . و به همین خاطر است که آیات سگانهی بعدی مستقیماً از صلح و آشتی بحث خواهند کرد.
و ان جنحوا للسلم فاجنع لها و توکل علی الله انه هوالسمیع العلیم ، و إن یریدوا أن یخدعونک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین و ألف بین قلوبهم جمیعاً لو أنفقت ما فی الارض جمیعاً نا الفت بین قلوبهم و لکن الله ألف بینهم انه عزیز حکیم . ( سوره انفال آیات ۶۱ و ۶۲ و ۶۳ )
اگر آنان به صلح گرایش نشان دادند ،تو نیز بدان بگرای و بر خدا توکل نمای که او شنوای ( گفتار و ) آگاه ( از رفتار همگان ) است .
و اگر بخواهند تو را فریب دهند ، خدا برای تو کافی است . او همان کسی است که تو را با یاری خود و توسط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد .
و ( خدا ) در میان آنان ( عربها ) الفت ایجاد نمود اگر همه آنچه در زمین است صرف میکردی نمیتوانستی میان دلهایشان انس و الفت برقرار سازی ، ولی خداوند میانشان انس و الفت انداخت چرا که او عزیز و حکیم است .
خداوند در آیهی فوق نفرموده : و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه لقتل العدو مطلقاً .
تمام توان و نیروی خود را برای کشتن دشمنانشان آماده گردانید .
بلکه هدف از آنرا ایجاد هراس در دل دشمنان ، بیان داشته .
این آیه ، بعدی از استراتژی را به تصویر میکشد ، که امروز ابرقدرتها پی به آن برده ، آنهم سلاح هستهای است که در طول نیمهی دوم قرن بیستم مانع بروز جنگ ما بین دو ابرقدرت همانا آمریکا و شوروی شد .
این در حالی است که نیمهی اول قرن بیستم شاهد دو جنگ جهانی بود همانگونه که معلوم همگان میباشد ، هزینههای کلان جانی – کشته شدن دهها میلیون نفر – و مالی – صرف هزارها میلیارد دلار – را در بر داشت .
این آیات سهگانه استراتژی اسلام – که مبتنی بر مبانی ذیل است – را در جنگ بیان خواهند کرد .
۱ . طرحریزی نمونه ، جهت تقویت نیروی روحی ، معنوی ، علمی ، مادی ، انسانی ، اقتصادی ، نظامی ، تکنیکی … و این طرحریزی باید بنا بر بیشترین توان ملی – چه به صورت فردی ، گروهی و حکومتی – صورت گیرد .
۲ . این طرحریزی – که به تقویت توانمندی نظامی میانجامد – هرگز برای تعدی و تجاوز و یا جنگ و خونریزی نیست . بلکه برای ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان خدا و ملت میباشد که در کمین مسلمانان نشسته و برای آنها نقشههای شوم را میکشند . و همچنین برای حفاظت و حمایت از جامعهی اسلامی و آزاد کردن همه انسانها در تمام نقاط جهان است .
۳ . این طرحریزی برای آنست که مسلمانان بتوانند عقبگردی استراتژی به جنگ و تجاوزگریهای کسانی که وسوسه سؤاستفاده از ضعف دیگران را در سر میپرورانند ، بدهند .
حمایت از جامعهی اسلامی تنها با نیرویی بازدارنده میتواند مثمرثمر واقع شود . در غیر اینصورت تداعی علیها الامم کماتداعی علی قصعیها
۴ . در اسلام صلح و آشتی همیشه باز است .
و إن جنحوا للسلم فاجنح لها . ( اگر آنان به صلح و آشتی گرایش نشان دادند ، تو نیز بدان بگرای … )
چون خداوند دستور داده که با تمام مقتضایان و داوطلبان آن – با اینکه از آن نیتی سوء اراده کنند – پیمان صلح و آشتی ببندیم .
و إن یریدوا أن یخدعونک فان حسبک الله … ( اگر بخواهند تو را فریب دهند ، خداوند برای تو کافی است)
۵ . این آیات بر این امر دلالت میکنند که اصل در اسلام در روابط ملی و بینالمللی ، صلح و آشتی است .
خداوند دستور به صلح عادل داده حتی در صورتی که طرف مقابل هدفی نیرنگآمیز از آن دنبال کند . اگر صلح و آشتی یکی از مبانی اصلی و بزرگ در اسلام محسوب نمیباشد ، چگونه خداوند این همه توجه را بدان میکرد ؟ و چطور ممکن بود ، دستور به بستر سازی برای ایجاد آن ، حتی در صورتی که طرف مقابل از آن نیتی سؤ اراده کند ، میداد ؟
اما صلحی که در آن به اسلام و مسلمانان و حقوق آنها اهانت شود ، مسلمانان نباید به مواد آن پایبند باشند . و لا تهتوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون إن کنتم مؤمنین . ( سوره آل عمران آیه ۱۳۹ )
و سست و زبون نشوید و غمگین و افسرده نگردید و شما برتر هستید اگر که براستی مؤمن باشید .
۶ . تقویت جبههی داخلی و ترکیب و بنیان نهادن آن بر باورهای دینی و برادری دینی و همچنین هماهنگی و تلاش برای برطرف کردن هر گونه رنگ و بوی جنگ و جدال میان یکدیگر و یا خود و قدرتمندان .
۷ . پایبندی به پیمانهای منعقد ، میان خود و دیگران ، مادام که آنها بدان پایبند باشند .
۸ . اعتماد و توکل همیشگی بر خدا و حرکت بنا بر هدایت او و همچنین بر راه مستقیم ایشان ، ( در حقیقت ) آنگاه هست که همراه با قدرت و توان ملی ، قدرت و توان خدا نیز خواهد آمد . و این توکل باعث حمایت الهی از امت اسلامی و استحکام آن خواهد بود و این خود برای امت اسلامی مایهی تحقق عناصر قوت و قدرت مادی و معنوی میباشد .
۹ . اسلام ، دین واقعی زندگی است و با منهج و برنامههای دیگر زندگی رویارویی خواهد کرد ، و همچنین اسلام بر قدرت و توان ( معنوی ) استواری میباشد ، و ( علاوه بر آن ) قدرت مادی نیز پشت آن قرار گرفته که هیچ راه گریزی را برای اسلام در برابر حمایت از منهج ربانیاش و همچنین اذعان به قوت و توان مهمی که بدان بتواند خود و هوادارانش را مورد حمایت قرار دهد ، باقی نگذاشته است ؛ توانی که باعث ایجاد بستری برای آزادی دیگران و نابودی ستمگرانی که در برابر تحقق آزادی قد علم کردهاند ، شده است .
۱۰ . ربط دادن فرموده خداوند و إن جنحوا للسلم فاجنح لها . با واو عاطفه به آیهی قبلی و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه .. دال بر آنست که ارتقاء توانمندی نظامی تا چنان سطحی ، دشمنان اسلام را به پذیرش صلح و آشتی – حتی اگر به صورت ظاهری هم باشد – وا میدارد . و آنگاهست که جنگ و خونریزی و هجومی علیه مسلمانان صورت نمیگیرد .
و امام رازی راجع به این ارتباط اشاره کرده و میگوید : آنگاه که ابراز هراس دشمنان از جمله ارتقاء توانمندی نظامی و نمایش آن ، بیان کرد ، و بعداً بیان میدارد که هر گاه خشونت و تروری در جامعه بروز کرد و عاملان آن خواستار صلح و آشتی شدند ، مسلمانان باید صلح را بپذیرند .
این آیات ، هرگز با آیاتی که دستور به جنگ و کشتار میدهند مورد تعارض و تناقض قرار نمیگیرند . چون آیات اخیر خاص آن دسته از تجاوزگران و ناقضاتی است که پیمانها را زیر پا میگذارند و در کمین مسلمانان نشستهاند ، ( در این صورت ) تنها جنگ است که میتواند در مورد آنها گزینهای کارآمد باشد . در فی ضلال القرآن آمده : ( در این آیات یکی از قواعد و اصول روابط خارجی میان نیروی نظامی مسلمانان و دیگر نیروهای نظامی است … و به صورت یکی از قواعد اساسی در رفتار بینالمللی اسلامی در آمده ، این آیات امکان ایجاد انعقاد پیمان همزیستی میان اردوگاههای مختلف نظامی فراهم میکند ، تا جای که این میثاقها و پیمانها از نقض و پایمالی به دور باشند ، آنهم در صورتی که هر دو طرف نسبت به این میثاقها احترام کامل و جدی حقیقی ، قایل باشند … )
امام رازی میگوید : هر گاه کفار پی به ارتقاء ابزار جنگی مسلمانان برند ، نسبت به آنها دچار شک و هراس خواهند شد ؛ و آثار فراوان و مفیدی بر این گونه هراسها مترتب خواهد شد :
۱ . آنها خیال ورود به جامعه اسلامی را برای جنگ افروزی در سر نخواهند پروراند .
۲ . هر گاه ترس و هراس آنها شدت وحدت پیدا کند ،چه بسا خود را ملتزم به پرداخت جزیه کنند (دادن جزیه یعنی اذعان به دولت اسلامی و شرک در دفاع از آن به پرداخت مالیات ، همانند حقوق شهروندی )
۳ . چه بسا انگیزش برای ایمان آوردن آنها باشد .
۴ . و این خود باعث عدم همکاری آنها با دشمنان جامعهای اسلامی خواهد شد .
بعد از این خداوند میفرمایند : و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم . ( سوره انفال آیه ۶۰ )
و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمیشناسید و خدا آن را میشناسد .
هدف از آن افزونسازی و سایل جنگی است ، وسایلی که سبب ایجاد هراس در دل دشمنانی که پی به وجود آنها بردهایم و آنهایی که حالا برای ما وجود خارجی ندارند – همانند منافقین – گردد .
اگر گفته شود : منافقین که کشته نمیشوند و جان آنها در امان است پس چطور ترس و هراسی که ذکر کردید آنها را نیز فرا میگیرد ؟ می گوییم ترس و هراس آنها از دو جهت است :
۱ . آنها هر گاه پی به توان مسلمانان و فزونی ابزار جنگیاشان برند ، پافشاری و طبعورزیاشان جهت شکست مسلمانان با ناکامی و نا امیدی روبهرو میشود ؛ و این ، آنها را به ترک و طرد کفر در نهانشان وادار خواهد کرد و باعث بازگشت کلی به صف مسلمانان مخلص خواهد شد .
۲ . عادت منافقین آنست که همیشه چشم انتظار بروز مشکلاتاند و برای ابقای فساد و تفرقه میان مسلمانان میکوشند ، هر گاه مسلمانان را در اوج قدرت مشاهده کردند از آنها میترسند و دست از آن کردههای ناشایست بر میدارند .
موضعگیری اسلام در برابر ترور و خشونت :
حکم راندن بر چیزی ، قبل از تصور و معنای مورد نظر آن جایز نیست .
به همین خاطر نمیتوانیم موضعگیری اسلام را در قبال ترور و خشونت بیان داریم مگر اینکه مفهوم و هدف از آن روشن گردد .
لذا میگوییم : اگر هدف از ترور و خشونت ، ایجاد هراس در دل دشمنان از طریق ارتقاء توانمندی نظامی برای رویارویی با آنها و بازپسگیری حقوق حقهی خود و دفاع از حق و آزادی باشد ، این خود در تمام ادیان و قوانین بینالمللی تلاش مشروع قلمداد شده و داخل حوزه جهاد اسلامی است که تا به قیامت باقی خواهد ماند . و از جملهی تلاشهای مشروعی است که برای بازپسگیری حقوق پایمال شده صورت میگیرد .
اما اگر هدف از آن ترور و خشونت علیه شهروندان بیگناه باشد ؛ قطعاً بنا به دلایل ذیل غیرمشروع و ناپسند است .
۱ . اسلام دین دگرگرایی و نوعدوستی و دین رحمت برای تمام انسانها و بلکه بای تمام موجودات است .
اگر واژهی ارهاب – به معنای ایجاد ترس و هراس در دل دیگران – یک بار در قرآن آمده واژهی رحمت و مشتقات آن صدها بار در آن تکرار شده است .
اسلام ، جدا از نظام و ادیان دیگر ، توجه ویژهای به مهرورزی ، عدالتگستری و معانی انسانیت کرده ، و کافی است نگاهی به قرآن کنیم که واژه رحمت و مشتقات آن بیش از ۲۴۰ بار در آن تکرار شده ، آنهم علاوه بر تکرار ( الرحمن الرحیم )هایی که ۱۱۳ بار در اوایل سورههای قرآن آمده ، که در آن سخن از جایگاه والای مهرورزی میراند و یا اینکه ( واژه رحمت ) یکی از صفات خدا میباشد و تنها واژهای است که از آن دو صفت ( الرحمن الرحیم ) برای خدا ساخته شده است و مسلمانان آنها را بر زبان خویش جاری میکنند .
و هر گاه مسلمانی شروع به کار میکند و آنرا با گفتن ( بسم الله الرحمن الرحیم ) آغاز میکند . ( اسلام تا بدان جا بر این امر مهم تأکید میکند که ) هدف از ارسال پیامبر اسلام را مهرگستری و مهروزی نسبت به تمام موجودات – اعم از مسلمان و غیر مسلمان ، حیوانات – اعلام داشته ، خداوند میفرماید : و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین . ( سورهی انبیاء آیه ۱۰۷ )
( ای پیغمبر ) ما تو را جز به عنوان رحمت جهانیان نفرستادهایم .
و خداوند ، ( رئوف و رحیم / مهرورزی ، بخشایندگی ) را یکی از نامهای پیامبر قرار داده و میفرماید : بالمؤمنین رئوف رحیم ( سوره توبه آیه ۱۲۷ )
( محمد ) نسبت به مؤمنان دارای محبت و لطف فراوان و بسیار مهربان است .
و همچنین میفرماید : و رحمتی وسعت کل شئ . ( سوره اعراف آیه ۱۵۶ )
و رحمت من همه چیز را در بر گرفته .
سنت پیامبر – یعنی قولی ، عملی و تقریری آن – برای توضیح و تبیین این معانی والا آمده ، رسول خدا خود را نبی رحمت توصیف نمود .
ایشان مهمترین قاعده را در این رابطه وضع نمودند : من لا یرحم لا یرحم . یعنی اینکه خداوند نسبت به کسانی که نسبت به موجودات نامهربانند ، مهربان نیست و آنها را مورد رحمت خویش قرار نخواهد داد و …
علاوه بر آن ، سیره مبارک آن راد مرد ، نمونهای عملی از مهربانی و مهرگستری ایشان است .
او هنگامی که از جانب قومش با انواع شکنجه ، اذیت و آزار و تحقیر رو به رو شد ، هرگز از آنها دعای شر ننمود و علیه آنها لب به سخن نراند ، بلکه همیشه برای آنها دعای خیر مینمود و آرزو میکرد نوادگان آنها از زمره مؤمنان باشند . او هنگامیکه موفق به فتح مکه شد ، تمام دشمنانی که او را شکنجه و اذیت و آزار میدادند ، آزاد و به آنها فرمود : إذ هبوا فأنتم طلقاء . بروید شما از زمرهی آزاد شدگان هستید .
اما ( باز هم ) اسلام همراه با تمامی اینها ، از هجوم دشمنانش در امان نبوده و او را در وضع قوانینش – بویژه قوانین جزایی – متهم به سختگیری کرده و همچنین او را در به کارگیری توانش متهم به تندروی و تندجویی میکنند . ویا اینکه خواهند گفت دین اسلام با زور شمشیر گسترش پیدا کرده و … ولی دینی که جایگاه مهرورزی و مهرگستری را آنچنان بزرگ قرار داده باشد ، هرگز جایی برای متهم کردن پیروانش به تروریسم وجود ندارد و ممکن نیست چنان برچسبی را به آنها زد .
۲ . اسلام مایهی امنیت و آرامش برای تمام انسانها و بلکه برای کل هستی است . و یکی از صفات خداوند همانا ( سلام / یعنی آرامش و اهمیت دادن به کل هستی و ما فیها ) است و شبی که قرآن در آن نازل شد ، بنا بر نور قرآن ، شبی آرام و امن بود : سلام هی حتی مطلع الفجر . ( سوره در آیه ۵ )
آن شب ، شب سلامت و رحمت است تا طلوع صبح .
و همچنین واژه اسلام از ماده سلم ( = امن و آرامش بخشیدن )
درست شده ؛ و یا کلماتی که مسلمانان در دنیا با آن ، احوالپرسی میکنند :
اسلام علیکم و رحمه الله و برکاته :
( درورد و رحمت و برکت خدا بر تو ( طرف مقابل ) باد .
و در بهشت نیز با همان کلمات از یکدیگر سلام و احوالپرسی میکنند :
و تحیتهم یوم یلقونه سلام . ( سوره احزاب آیه ۴۴ )
درودشان ( از جانب خدا ) در روزی که او را ملاقات و دیدار میکنند امن و امانتان باد است .
و اکیداً اسلام به مسلمانان دستور داده که صلح و آشتی را حتی با دشمنان محارب نیز ، گزینش کنند مادامیکه آنها خود خواهان آن باشند ، با اینکه هدفی سوء را از آن دنبال کنند – همانگونه که قبلاً بدان اشاره کردیم – احادیث فراوانی وجود دارند که بر حرمت و ممنوعیت ایجاد اغتشاش و ناامنی و یا هراسانگیزی – حتی اگر به صورت شوخی هم باشد – برای مسلمانان و تمامی کسانی که در جامعه اسلامی پناهنده شده و در آن میزیند ، میکنند .
شیخ منذری در کتاب خود ( الترغیب و الترهیب ) بابی جداگانه را به همین موضوع اختصاص داده و درباره افرادی که به صورت مزاح و شوخی و یا به جدی سلاح خود را رو به دیگران میکنند ، احادیث فراوانی را ذکر کرده است .
از جمله آنها حدیث امام مسلم است که در صحبتش آنرا از ابی هریرد و آنهم از رسول خدا نقل کرده که پیامبر فرمود : « هر که سلاح خویش را رو به بردارش – حتی اگر برادر پدری و مادری او هم باشد – کند ملائکه او را تا آنوقت که دست از آن بردارد مورد لعنت قرار میدهند . »
و همچنین حدیثی که امام احمد وترمذی و ابواداود آنرا از عبدالرحمان بن ابی لیلی روایت کردهاند ایشان میگوید :
یاران پیامبر برای ما نقل میکردند که آنها ( روزی ) با پیامبر راه میرفتند یکی از آنها برخاست و عدهای دیگر شتابان رفتند و ریسمانی که بدو بود از ایشان گرفتند و او را ترساندند ، پیامبر فرمود : « جایز نیست که مسلمانی ، مسلمانی دیگر را بهراساند . »
طبرانی حدیثی دیگر – که راویان آن مورد شقهاند – را از نعمان بن بشیر روایت کرده که رسول خدا فرمود : « برای هیچ کس جایز نیست که مسلمانی را بهراساند . »
در حدیثی که بزاز و طبرانی آنرا از عامبر بن ربیعه روایت کردهاند ، آمده که فردی به صورت مزاح و شوخی کفش فردی دیگر را در جایی پنهان کرد ، این ماجرا را خدمت پیامبر عرض کردهاند ، ایشان فرمودند : « از هراسانیدن مسلمان خودداری کنید ، زیرا هراسانیدن مسلمان ظلمی بس سترگ است . »
پیامبر هیچ میدانی را برای هراسانیدن دیگران وا نگذاشته ، حتماً اگر ( این عمل ) به صورت نگاهی هراسآمیز هم صورت گیرد . طبرانی از عبدالله بن عمر روایت کرده که پیامبر فرمود : « هر که به ناحق ، نگاهی هراسآمیز به مسلمانی کند ، خداوند او را در روز قیامت میهراساند . »
این رهنمودهای زیبا عیناً در دوران خلفای راشدین به مرحلهی اجرا در آمدند . خلیفه مسلمانان ، حضرت عمر ، فرد یا چند فردی را پیش زنی که از شوهرش جدا شده بود فرستاد تا آنرا پیش او آورند ، اما آن زن در وهلهی نخست با چنان درخواستی موافقت نکرد ، به وی گفتند : عمر تو را خواسته ! ، گفت وای بر عمر ، باید چه چیزی میان من و او روی داده باشد ؟ ! … آنگاه که راه میرفت ، ( ناگهان ) حالت زایمانی را به خود گرفت و وارد خانهای شد و وضع حمل کرد ، ولی کودکش دو بار فریاد برآورد و جان سپرد ، حضرت عمر ( رض ) راجع به این موضوع با بعضی از یارانش مشورت کرد – بعضیها میگویند عبدالرحمان بن عوف بوده – عرض کردند اصلاً این موضوع ربطی به شما ندارد تو خلیفه مسلمانان هستید … ، حضرت عمر فرمود ای علی نظر شما در اینباره چیست ؟ ایشان گفتند : به نظر من باید تو دیهی آن کودک را پرداخت کنید ، چون تو او را خواستهاید و باعث وضع حمل آن زن شدهاید ، ایشان به حضرت علی دستور داد که با عقل خویش امور قریش را زیر نظر قرار دهد . ( کنایه از فطانت او میباشد ) . این اثری عملی است که صراحتاً بر حرمت هراسانگیزی ، حتی اگر به طور غیر مستقیم هم صورت گیرد ، دلالت میکند .
پیامبر گرامی شدیداً بر حفظ جمال و زیبایی انسان و بر عدم معیوب کردن سر و صورت آن حتی در جنگ نیز تأکید میکند ، چون خداوند آنرا بنا بر سیما و نمایی خاص آفریده و انسان را مورد احترام و اکرام قرار داده و به بهترین وز یباترین شیوه او را خلق کرده است . امام مسلم در صحیح خودیابی به ممنوعیت زدن و معیوب کردن صورت و سیما اختصاص داده ، و از ابی هریره ورایت کرد که پیامبر فرمود : « هر گاه یکی از شما با برادرش جنگید از زدن صورتش پرهیز کند . »
در روایتی دیگر با لفظی دیگر آمده که « هر گاه یکی از شما با برادرش جنگید از زدن سر و صورت آن خودداری کند ، زیرا خداوند او را بر سیما و نمای خاص خویش آفریده » .
همه نخبگان و فرهیختگان میدانند که این احکام شامل هر شهروند بی گناه که با اسلام و مسلمانان سر ستیز ندارد ، خواهد شد .
آیات و احادیث فراوانی وجود دارند که بر حرمت و ممنوعیت تجاوز به هر موجودی – اعم از نباتات و حیوانات و … – دلالت میکنند . و باید مسلمان در حق خود و دیگران نیک رفتار باشند و همچنین در راستای تحقق منافع خود و دیگران گام بردارند و نباید مایهی فساد و بداخلاقی برای جامعه باشند .
و همچنین اسلام ، ایجاد ترس و هراس برای حیوانات و اذیت و آزار آنها را حرام دانسته است . امام بخاری و مسلم از ابن عمر روایت کردهاند که رسول خدا فرمود : « زنی به خاطر حبس نمودن گربهای – که بر اثر آن مرد – وارد جهنم شد ، چون وقتی که آنرا حبس کرده بود نه به آن آب و غذا میداد و نه آنرا آزد میکرد