الله - خداوندمطالب جدید

اسماءالله،درس پنجم، حمد و حمید

اسماءالله ،درس پنجم، حمد و حمید

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (۱:۲)، حمد مختص خداست، چون ربّ عالمیانه، مدیر زمین و آسمونهاست. در این عالمی که به گفتۀ دانشمندا حداکثر ۵ درصدش قابل مشاهدست. یعنی با چشم و تلسکوپ، ۹۵ درصد عالم از دید بشر غائبه، فقط الله اعلم که اونجاها چیه. همین ۵ درصدی هم که قابل مشاهدست، قابل فهم و در دسترس نیست!

توی آسمون ۲ تریلیارد کهکشان داریم، که توی هر کدومش میانگین ۱۰۰ میلیون ستاره و ۱۰۰ میلیارد سیاره هست. یکی از این ۲ تریلیارد کهکشان، راه شیری ماست، که یکی از این ۱۰۰ میلیارد سیّارش، سیارۀ زمینه. زمین تا الان میزبان ۸۰ میلیارد آدم بوده، که در حال حاضر ۱۰ درصدشون، یعنی ۸ میلیارد نفر زنده هستن، که یکیش ما هستیم. هر کدوم از ما، جدای از جنسیت و ملیت و دینمون، ملیونها خاطره داره، هزاران آرزو، صدها نیاز، ده ها مشکل در هر لحظه از زندگی… اونوقت همون ربّ العالمین، مدیر خلق و هدایت و رزق و تکامل همۀ این عوالم بیرونی و درونی آدمهاست، علاوه بر فرشته ها و موجودات ناشناس دیگه، که اونها چه نیازهایی دارن، چه عوالمی دارن، کجای اون ۹۵ درصد ناشناختۀ عالمن، الی آخر.

خب طبیعتا هر آدمی که اینا رو مرور کنه، ناخواسته نمیگه الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ! احسنت به مدیر این سیستم عجیب و عظیم! همین حسّ خوب و عمیق، ناشی از بُهت و تحسین، اسمش میشه: حمد.

حمید، کسیه که بخاطر عملی که کرده یا انجام میده، شایستۀ حمد و ستایشه. پیامبر ما هم اسمش یجا احمد اومده (۶۱:۶)، چهار بارم محمّد (۳۳:۴۰، ۴۷:۲، ۳:۱۴۴، ۴۸:۲۹)، از ریشۀ حمد. نمونۀ یه آدم که راه متفاوتی رفت، سواد دینی نداشت، همه نوع برچسبی بهش زدن، مسخرش کردن، حتی نزدیک ترین کسانش، ولی به اذن خدا عمل صالح خودش رو به سرانجام رسوند.

در نقطه مقابل، اونایین که یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوا، تفریح میکنن، عشق میکنن با چیزایی که داده شده بهشون. پول و امکانات و قدرت و مقام، وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا، و دوست دارن هی مردم حمد و ثناشون رو بگن، تحسینشون کنن، تبریک بگن، بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا، بخاطر کارایی که نکردن، اعمالی که نمیکنن! (۳:۱۸۸)

از طرف دیگه، خیلی سخته وقتی یکی واقعا اهل عمل صالحه، داره یه کار اصلاحی میکنه، اهل عمله، اونوقت نه کسی کارش رو ببینه، نه بفهمه، نه تشویقش کنه.

آخه مردم، چرا اینجورین؟ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ، به زبون بیارین، بگین حمد خدا رو، بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ، ولی اکثرشون نمیدونن، عمق و ارزش کار براشون معلوم نیس (۳۱:۲۵)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ، بگین، به زبون بیارین حمد خدا رو، بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْقِلُونَ، ولی اکثر مردم اصلا اهل تعقّل نیستن، عمقی نگر نیستن (۲۹:۶۳)

وقتی حمید نباشیم، چه شکلی میشیم؟ ارزش خودمون و کارایی که میکنیم رو فقط وقتی میفهمیم، که توسط دیگران دیده بشه. دیگرانی که شاید تو زندگی خودشونم مونده باشن، آگاهی و تفکرشون محدود باشه. یا حتی امیدشون به این باشه که توسط ما و دیگران دیده بشن. حمید که نباشیم، شخصیت و عملکردمون وابسته میشه به دیدگاه و قضاوت، حمایت و عداوت دیگران. میترسیم آبرومون پیش مردم بره، همون مردمی که میترسن آبروشون پیش ما بره.

پس دو حالت داره، حالت اول: اینکه ما واقعا هیچ عمل بزرگ و مفیدی انجام نمیدیم، همش حرف و بزرگ نمائیه، از عمل خبری نیست؛ در اونصورت اگه هزار بارم دیگران جلومون دولا راست بشن، اسممون سر زبونا باشه و عکسمون به در و دیوارا، مثل خیلی از سوپر استارا و سیاست مدارا، بازم از درون افسرده هستیم. از بیرون رشد کردیم، ولی از درون پژمرده شدیم.

  1. حالت دوم: اینکه واقعا مشغول یه عمل بزرگ و مفیدی باشیم، کاری که شایستۀ حمده. و قطعا خیلی ها اصلا نه میبینن، نه میفهمن. در اونصورت تنها کسی که میتونه واقعا بفهمه چکار کردیم و تحسین کنه کارمون رو و تبریک بگه، بعد از خدا، خودمون هستیم. این میشه تجلی اسم حمید. شایسته حمد بودن، ولی نیازمند حمد نبودن.مثال بارزش، خود خداست. بخاطر خلق آسمونها و زمین و مدیریت عالم و رزق عالمیان و آفرینش انسان و نزول قرآن، بارها به خودش تبریک گفته: فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ (۲۳:۱۴). آخه اصلا بجز خودش، چه کسی میتونه حقیقت و عظمت کارهاش رو ببینه. درنتیجه مردم نمیدونن و تعقل نمیکنن، بجاش یا حق پوشی میکنن، یا حسادت، یا به خدا و پیغمبرش بهتون میزنن!

    فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا یَقُولُونَ، پس صبر کن در برابر حرفایی که میزنن، وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ، به تسبیح ربّت مشغول باش، با حسّ خوب حمد و سپاس (۵۰:۳۹). وَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ، و صبر کن تا حُکم و حکمت خدا مشخص بشه برات. جا نزن، ادامه بده، فَإِنَّکَ بِأَعْیُنِنَا، که زیر نظر خود مایی، خدا چشم ازت بر نداشته، هر کاری میکنی میبینه، زیر نظر خودشی.

    پس اگه صفت حمید در ما تجلی پیدا کنه، دیگه تنها کسی که باهاش رقابت میکنیم، خودمون میشیم. تنها کسی که نیاز داریم بهمون انرژی بده و تبریک بگه، خودمون هستیم.

    اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
    وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

    هست از پس پرده گفتگوی من و تو
    چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من
    (ابوسعید ابوالخیر – رباعی ۵۵۵)

    مطالب مرتبط: اسماءالله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا