ارتباط دعا با تقدیر الهی
❗️ارتباط دعا با تقدیر الهی
✍نویسنده: امام ابن قیم
? مترجم: کمال شمامی
⁉️در این خصوص سؤالی مشهور مطرح است و آن این که چیزی که از طریق دعا درخواست میشود اگر در سرنوشت بنده ثبت شده باشد، حتما صورت میگیرد خواه برایش دعا بکند یا نکند و اگر هم در سرنوشت او ثبت نشده باشد، دعا کردن هیچ تاثیری نداشته و هیچ گاه به وقوع نمیپیوندد.
▪️ گروهی که معتقد به صحت این سؤال شده دعا را رها کردهاند و گفتهاند: دعا بیفایده است!
اینها با وجود جهل و گمراهی بیش از اندازهای که دارند دچار تناقضاتی نیز شدهاند زیرا براساس مذهب و دیدگاه ایشان باید اسباب و عوامل انجام هرکاری را فراهم سازیم.
باید به آنان گفته شود: اگر سیر شدن از غذا و نوشیدنی در سرنوشت شما نوشته شده، پس باید بدون تناول چیزی اشتهای گرسنگی رفع شود و اگر هم عکس این باشد تناول آب و غذا سودی برایشان در بر ندارد.
اگر در سرنوشت شما داشتن کودکی رقم خورده باشد پس بدون این که با کسی ازدواج نمایید کودک شما به دنیا میآید؛ و در صورتی که چنین سرنوشتی برای شما ثبت نگشته باشد کودکی به دنیا نیامده و نیازی به ازدواج و همبستری نیست و …
آیا انسان عاقل چنین سخنانی را بر زبان می آورد؟
خیر بلکه در نهاد حیوانات هم دنبال کردن اسباب و مقدمات سرشته شده که با رعایت آن میتوانند به زندگانی ادامه دهند؛ پس باید گفت متأسفانه حیوانات از این گونه -افراد که همچون چهارپایان و حتی گمراه ترند – عاقل تر و فهیمتر می باشند.
▪️ برخی دیگر زرنگی به خرج داده وگفتهاند: اشتغال به دعا خود یک نوع عبادت محض است که خداوند به افراد دعا کننده پاداش میدهد بدون این که در راستای به وجود آوردن مطلوب هیچ نقشی داشته باشند.
از نظر این شخص زرنگ و باهوش برای فراهم نمودن مطلوب میان دعا کردن و خودداری از دعا با قلب و زبان از نظر تأثیر تفاوتی وجود ندارد از نظر ایشان ارتباط دعا با مطلوب همچون سکوت از آن به شمار رفته و این دو حالت هیچ تفاوتی با هم ندارند.
▪️ گروه دیگری که از دو دستهی قبلی زرنگتر به نظر میرسند گفتهاند: دعا جز علامتی نیست که خداوند آن را به عنوان نشانهی برآورده شدن خواسته قرار داده است، لذا هرگاه توفیق دعا کردن را حاصل نمود بیانگر این است که خواستهاش برآورده شده و به وقوع پیوسته است همانگونه که در فصل زمستان ابر سیاه و هوای سرد خبر از ریزش برف و باران میدهد.
گفتهاند: همچنین رابطه عبادت و فرمانبرداری از خدا با پاداش اخروی و نیز ارتباط کفر و نافرمانی با کیفر و سزا همین حکم را داشته و انجام این اعمال جز نشانهای محض برای وقوع پاداش و عقاب چیز دیگری در بر ندارند و نمیتوانند اسباب زمینهساز آنها محسوب گردند.
ایشان همچنین معتقدند اموری مانند شکاندن با شکستن، سوزاندن با سوختن و بیرون آمدن روح با مرگ، سبب و عامل بوجود آوردن آن پدیدهها نبوده و هیچ یک از اینها هرگز نمیتوانند به عنوان سببی دیگر قلمداد شوند؛ لذا میان این پدیده ها و پیامدهایشان جز همزمانی و تقارن عادی هیچ گونه ارتباطی وجود نداشته و عاری از تأثیرات سببی میباشند.
اینها با این عمل خود حس، عقل، شرع فطرت و سایر گروههای اندیشه را زیر سؤال برده و بلکه خود را مورد تمسخر عاقلان قرار دادهاند.
✅ سخن درست آن است که علاوه بر آنچه سؤال کننده ذکر نموده جهت سومی نیز وجود دارد و آن اینکه هر آنچه به وجود آمده طبق اسبابی فراهم شده که دعا نیز یکی از آنها میباشد؛ ممکن نیست خود به خود پدید آمده باشد، بلکه با توجه به یک سری اسباب صورت گرفته است پس هرگاه فردی سبب را فراهم نمود مطلوب نیز صورت میگیرد و اگر چنین عمل ننماید مطلوب نیز واقع نمیشود، همان گونه که تحقق سیر شدن به خوردن و آشامیدن بستگی دارند وجود کودک نیازمند همبستری است فراهم شدن محصول زراعی با بذر افشانی در ارتباط است بیرون آمدن روح حیوان به ذبح و سر بریدن بستگی دارد و ورود به بهشت و جهنم نیز ارتباط تنگاتنگی با انجام اعمال دارد.
✔️ آری این جهت همان حقیقتی است که پرسشگر از آن محروم مانده و بدان توفیق حاصل ننموده است؛ بنابراین دعا از قویترین اسباب و عوامل میباشد؛ لذا اگر حاصل شدن مطلوب به دعا بستگی دارد صحیح هم نیست که گفته شود دعا بیفایده است، همچنان که جایز نیست گفته شود خوردن و آشامیدن و تمامی حرکات و اعمال بیفایده هستند باید اعلام داشت که برای فراهم سازی مطلوب هیچ یک از اسباب به اندازه ی دعا سودمند و تاثیرگذار نیستند.
اصحاب پیامبر که بیش از هر احدی به فرامین خدا و رسولش آگاه بودند و از فهم و بینش درست تری نسبت به دین برخوردار بودند بیش از همه در خصوص به کارگیری اسباب و عوامل و بهره گیری از شرایط مناسب و آداب آن پافشاری میکردند.
همانگونه که عمر بن خطاب از دعا و فراهم ساختن شرایط و آداب آن برای پیروزی بر دشمنان استفاده میکرد و بارها خطاب به یاران و لشکریانش یادآوری میفرمود که عامل پیروزی بر دشمن فزونی لشکر و نیروی جنگاور نیست بلکه پیروزی باید با دعا و نیایش و فراهم ساختن زمینههای تقرب جستن به خدا از جانب پروردگار متعال فرود آید.
همچنین میگفت:
من خود را به غم و ناراحتی اجابت دعا مشغول نمیسازم بلکه به فکر انجام دعا میباشم زیرا هر وقت توفیق انجام دعا را بیابم اجابت آن هم تحقق خواهد یافت.
یکی از شاعران این موضوع را خوب دریافته که چنین سروده است:
لولم ترد نیل ما أرجو و اطلبه
من جود کفک ما عودتنى الطلبا
اگر از در بخشش و سخاوت خود نمیخواستید به آرزو و خواستههای خویش دست یابم هرگز دنبال کردن مطلوبات را به من نمیآموختید.
✔️پس خدا میل به دعا و نیایش را به قلب هر کسی الهام نماید حتماً دعایش را نیز اجابت میکند.
خداوند سبحان میفرماید:
“ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ” (غافر: ۶۰)
و فرمودهاند:
“وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ” (بقره: ۱۸۶).
پروردگار شما گفت مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.
در جایی دیگر فرموده است:
“وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی” (بقره: ۱۸۶)
و هنگامی که بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم دعای دعا کننده را به هنگامی که مرا میخواند پاسخ میگویم.
✔️ در سنن ابن ماجه هم از ابوهریره گزارش شده که پیامبر فرمود:
“من لم یسأل الله یغضب علیه.”
هر کس خواستهاش را با خدا در میان نگذارد و از خدا مسألت ننماید خداوند از او خشمگین خواهد بود.
▪️ این امر بیانگر آن است که رضایت خداوند ما در پی درخواست از او و فرمانبرداری از فرامینش حاصل میگردد و در صورتی که خداوند متعال رضایت خود را اعلام دارد هر خیر و رحمتی زیر چتر آن نهفته است همچنان که هر نوع بلا و مصیبتی در پی خشم و غضب ایشان میباشد.
▪️امام احمد در کتاب «الزهد» حدیثی قدسی را ذکر کرده که خداوندگار فرمودهاند:
“أنا الله، لا إله إلا أنا إذا رضیت بارکت ولیس لبرکتى منتهى. وإذا غضبت لعنت ولعنتى تبلغ السابع من الولد.”
من خداوندگار هستم و جز من معبود بر حقی وجود ندارد هرگاه راضی باشم برکت خود را میبارانم که برکت من بیانتها است و هر وقت خشمگین باشم غضب خود را به کار میگیرم که خشم و نفرین من به فرزند نسل هفتم هم میرسد.
▪️واقعیت این است که عقل، نقل، فطرت و تجارب امتهای مختلف علیرغم اختلاف در رنگ و جنس و آداب و فرهنگشان اذعان داشتهاند که تقرب به آستانهی پروردگار جهانیان و دنبال کردن رضایت و خشنودی ایشان و نیکی با بندگان خدا یکی از بزرگترین اسباب و عواملی است که موجب جلب منافع و خیر و نیکیهاست؛ ناراضی کردن خدا و انجام کارهایی نیز که موجب ناخشنودی خداوند است بزرگترین وسیله و عامل سرازیر شدن هرگونه شر و شومی میباشند.
✔️ بنابراین میتوان گفت چیزی نمیتواند مانند اطاعت از فرامین الهی، تقرب به آستانهی ایشان و نیکی با بندگانش جالب نعمتهای الهی و بازدارندهی غضب و قهر ایشان باشد.