نگاهی مختصر به زندگی و آثار مارف ئاغایی
مارف ئاغایی در زمره ی کسانی است که تأثیر غیرقابل انکاری در جریان نوگرایی شعر کردی داشته است. شاعری که در شعرهایش تصویرگر تشویش و پریشانی انسان امروزی است، انسانی که از اصل خویش وامانده، تنهایی را برای خود برگزیده و انگار با دیدگاهی نو به سرشت و خلقت خود و جهان پیرامونش است که میتواند اصل گمشده خویش را بازیابد، می نگرد.
این شاعر جوان و باذوق در روز دوم بهمن ماه سال ۱۳۴۴در روستای وهزنی از توابع شهرستان نقده دیده به جهان گشود. در همان زادگاهش تحصیلات را تا پایان دورهی متوسطه ادامه داد و به دلیل مشکلات شخصی به همراه خانواده به شهر اشنویه نقل مکان نمود. با تأسیس انشارات صلاحالدین ایوبی و آغاز به کار ماهنامهی سروه شروع به چاپ و نشر اشعار و مقالات خود نمود و در سال۱۳۶۷رسماً به عضویت این ماهنامهی وزین درآمد.
این شاعر زیبا شناس در آبان ماه سال۱۳۷۷ در مسیر بازگشت از مراسم تشیع جنازه فاطمه خانم همسر قاضی محمد در مهاباد در اثر سانحه ی رانندگی مرگ را همچون شعری پذیرفت و برای همیشه سکوت کرد. پیکر این شاعر گران قدر در مقبره الشعرای مهاباد به خاک سپرده شد.
از وی دفتر شعری به نام«زمین سخت و آسمان دور» در دست است که در زیر قطعه شعری از آن دفتر به همراه ترجمه اش آمده است
ئهزموون
تهنیا یهک جار
ههڵفڕین تهجرهبه دهکرێ
گهڵا
له پاییز دا
له لکهوه ههتا زهوی
ئهمنیش تهنیا یهک جار ژیان
له گریانی کاتی له دایک بوونهوه
تا فرمێسکی دهمی گیاندان
آزمون
برگ
تنها یکبار پرواز را تجربه میکند
در خزان
از شاخه
تا روی زمین.
من نیز یکبار زندگی را زندگی میکنم
از گریهی تولد
تا اشک واپسین.
کوچ
خاک
توانایی کوچ ندارد
این است راز ماندگاری همیشگیام
در این سرزمین.
آزادی
کدام یک از ما آزادهتریم:
من
یا
پرندهی در قفس؟
فاصلهی کوتاهیست
مابین او و آزادی
طناب و گردن من