دعوت و داعیمطالب جدید

منظور از تجدید نظر در دعوت اسلامی چیست؟

منظور از تجدید نظر در دعوت اسلامی چیست؟

نویسنده: : دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: عبد الصمد مرتضوی

هر گونه تحریفی در اسلام مردود است

این که هر گونه تحریفی در اسلام مردود است، شعاری است که از دیر باز ما ان را سر داده و دهها سال است که دعوت اسلامی را بر ان پاه ریزی نموده ایم. امروز و فردا و فرداهای دیگر ما میان مسلمین و غیر مسلمین ندا سر خواهیم داد که بر اساس آموزه های دینی ما که از ارشادات خداوند و راهنمایی های رسول او نشأت گرفته، هر گونه تحریفی در اسلام صورت گیرد از نظر ما مردود و غیر قابل قبول خواهد بود.

قبل از عصر ارتباطات و پس از ان ما بر این اعتقاد بوده و آن را ملاک و اصلی در دعوت دینی خویش قرار داده ایم. اگر در عصر ارتباطات از ما خواسته شود رویکردی از دعوت دینی ارائه دهیم که طی آن حقیقت اسلام تحریف گردد و ساختار دینی مطابق خواسته های این و آن دچار تغییر و تحول گردد و یا چنان چه گروهی از ما بخواهند اسلام پر و بال شکسته و خلع سلاح شده را که هیچ توان و نیرویی ندارد و به هر سویی سوق داده می شود و به هر چه فرمان داده شود اطاعت می کند را برای انان معرفی می کنیم و یا اگر روزی عده ای پا از این فراتر نهاده و از دانشمندان ،دعوتگران و نویسندگان اسلامی بخواهند اسلامی را که، عقیده دارد اما شریعت ندارد، عبادت دارد اما از معامله (و تجارت) عاری است، از صلح سخن می گوید اما جهاد در آن مفهومی ندارد، بر ازدواج تأکید می کند اما طلاق در آن بی مفهوم است، حقیقت است اما نا توان است، دارای کتاب و سند است اما با شمشیر میانه ای ندارد، ارشاد کننده و راهنماست اما با دولت و حکومت کردن بیگانه است و بلأخره اسلامی را که طرفدار سیاست منهای دین و اقتصاد منهای اخلاق و موازین اخلاقی است برای آنها معرفی کنند ما مسلمانان با (صدای بلند ) فریاد خواهیم زد که ما چنین اسلامی را سراغ نداریم و چنین دینی با ما بیگانه است.

آری، اسلامی که دارای ویژگیهای مذکور باشد نه با اسلام معرفی شده در قرآن و سنت سازگاری دارد و نه با اسلام رسول خدا و اصحاب و پیروان آنان در بهترین قرنها یعنی صدر اسلام قابل تطبیق و مشابهت است.

در این مورد بخوانید: نوگرایی یا تحقق کامل شدن دین

به عبارتی دیگر اگر مراد از تجدید نظر در دعوت اسلامی آن باشد که ما بگوییم اسلام دینی است که صرفاً ایجاد رابطه میان بنده و پروردگار اوست و کاری به برنامه های فردی، خانوادگی، اجتماعی و حکومتی انسان ندارد و یا هدف از این سخن آن باشد که ما مسلمانان شعار سر دهیم: که دار و دسته و مایملک قیصر را به خودش واگذاریم و انچه مربوط به خداوند است را به خود او واگذار کنیم، باید بگوییم اسلامی که از این ویژگیها برخوردار باشد اسلامی ساختگی است که بر مسلمین تحمیل گردیده و هیچ سنخیتی با اسلام با اسلام ناب محمدی و اسلامی که قرآن به معرفی ان میپردازد ندارد. اسلام واقعی، اسلامی است که تقسیم زندگی جهان انسانی را میان خداوند و قیصر منکر است و صراحتاً اعلام می دارد که قیصر با تمامی کوکبه و دارایی هایی که دارد مخلوق خداوند یگانه و متعلق به اوست. قرآن کریم در این باره می فرماید:

قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ. ‏ لاَ شَرِیکَ لَهُ وَبِذَلِکَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ.  (انعام۱۶۲-۱۶۳)

(بگو: هر آیینه نماز من و حج من و قربانی من و موت من همه برای خداست.پروردگار عالم ها. هیچ شریکی نیست او را و به این توحید فرموده شد مرا و من نخستین مسلمانم)

البته شاید مقصود کسانی که از ما مسلمانان میخواهند در رویکرد دینی دعوت اسلامی خویش تجدید نظر کنیم، آن باشد که آیاتی از قرآن-که پیرامون یهود سخن گفته و به ذکر پیمان شکنی ها و خیانت های آنان نسبت به رسول خدا(ص)و اصحاب آن بزرگوار و اتحاد و همبستگی آنان با بت پرستان علیه آن حضرت(ص) پرداخته- را حذف نماییم و یا حداقل آنها را سانسور کرده و از تلاوت آنها در رادیو و تلویزیون خودداری کنیم و اجازه ندهیم علمای اسلامی در سخنرانی ها، تبلیغات و جلسات درسی خویش بدان بپردازند. در پاسخ اعلام می کنیم امت اسلامی چنین اسلامی را نمیپذیرد زیرا مسلمانان معتقدند بایستی تک تک آیات قرآن مجید همواره و به صورت آشکار تلاوت گردد و به سمع دیگران برسد. آری، به اعتقاد مسلمین قرآن همان نور درخشنده و ارشاد کننده و همان صراط مستقیمی استکه هر آن کس که بر اساس آن حکم کند به عدالت حکم کرده، و هر کس طبق آن سخن گوید به حقیقت سخن رانده است. هر کس بدان عمل کند مستحق اجر و پاداش است و هر کس به منهج آن رهنمون گردد به تحقیق که به صراط مستقیم نائل آمده و هر آنکس که به دانش و فهم آن مزین گردد هر آیینه از پیشرفت علمی و شگفت برخوردار گشته است.

شاید هم مقصود این افراد آن باشد که ما مسلمانان زکات را از لیست عبادات خویش و ربا را از مبحث معاملات خویش و حدود شرعی را از قانون مجازات خویش و جهاد را از فرهنگ ارتباطات بین المللی خویش و غزوات پیامبر (ص) از سیره و تاریخ آن حضرت (ص) حذف نماییم و یا شخصیت هایی چون خالد بن ولید، طارق بن زیاد، صلاح الدین ایوبی، سیف الدین قطز، عمر المختار و عزالدین قسام را نادیده گرفته، نام آنان را از تاریخ مسلمین پاک نماییم. بی تردید ما چنین خواسته هایی را نپذیرفته و بدان جواب رد خواهیم داد.

یا شاید مراد از تجدید نظر در دعوت دینی آن باشد که ما بگذاریم غباری از خاک بر شعر ابو تمام که در آن به فتح عموریه پرداخته و شعر ابو طیب که پیروزیهای سیف الدوله علیه روم را مطرح کرده بنشیند. بی تردید اگر منظور از تغییر در رویکرد این نیز باشد ما بدان پاسخ مثبت نخواهیم گفت.

(هان، ای منادیان تجدد در گفتمان و رویکرد دینی،) اگر مقصودتان از این شعار آن است که بیداریی اسلامی را متوقف ساخته و دعوت و ارشاد دینی را ممنوع گردانید و با مهر سکوت زدن بر آن، ندای علمانیت و مادیگرایی که بسیار با عقاید، ارزش ها، مفاهیم و زندگی اسلامی بیگانه و متفاوت است را جایگزین آن نمایید، بدانید و آگاه باشیدکه مسلمانان با ایمان به آیه ی،

الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً (مائده-۳)

(امروز کامل کردم برای شما دین شما را و تمام کردم بر شما نعمت خود را و اختیار کردم اسلام را دین،برای شما.)

خواسته ی شما را مردود خواهند دانست و بدان تن نخواهد داد.

اگر هم قصد آن دارید که با این شعار و در قالب این تجدد، امت اسلامی از دین بی دین گشته و ضمن بیگانه شدن با فرهنگ و تاریخ خود به عقاید و حقوق اسلامی و هم چنین به قرآن و سنت پشت نماید و در حالی که، خداوند همچون سر در بدن بدان اولویت بخشیده از جایگاهی چون دم در بدن (حیوان) برخوردار گردد و آن قدر تابع و سر کرده ی شما گردد که وجب به وجب ازبرنامه ها و منابع شما تبعیت کند و یا اگر هدفتان آن است که امت اسلامی به گونه ای تسلیم شما گردد که تمام سیاست ها، برنامه های فکری و فرهنگی و حتی برنانه های آموزشی و پرورشی و به خصوص برنامه های آموزشی دینی آن توسط شما طرح ریزی، و زیر نظر شما باشد ما امت اسلامی اعلام می کنیم با پذیرفتن چنین تجددی نه تنها هویت خویش را از دست می دهیم بلکه دیگر نه هدفی متعالی خواهیم داشت که در جهت تحقق آن تلاش کنیم و نه منهج و رسالتی متمایز با دیگر مناهج را دارا خواهیم بود.

با تن دادن به چنین تجدید نظری در منهج(و گفتمان) اسلامی؛ ما از پیشینه ای که بدان افتخار کنیم برخوردار نخواهیم بود و هیچ وسیله ای یا ابزاری برای دفاع از دین خود نخواهیم داشت.

اگر واقعاً منظور از تجدید نظر در دعوت دینی این است پس همان به که هیچ تجدید نظری در روی کرد و گفتمان دینی صورت نگیرد زیرا موجب خواهد شد که امت اسلامی ظاهری زشت و مسخ شده به خود گرفته و ضمن انکه در دین و دنیای خویش دچار خسرا می گردد موجب خشم و غضب الهی و تحقیر از جانب مردم نیز قرار گیرد و بی تردید این خسرانی مبین و زیانی آشکار است.

———————————————

نام کتاب: گفتمان دینی در عصر ارتباطات / مولف: دکتر یوسف قرضاوی / مترجم: عبد الصمد مرتضوی / نوبت چاپ: اول-۱۳۹۰

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا