اسماء الله، درس بیست و سوم، خبیر/خبر
اسماء الله، درس بیست و سوم، خبیر/خبر
سوره یاسین، قلب قرآن، یه خبرایی از دل الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ (۳۶:۲) به ما میده. که خدا چطور قرآن رو وسط قومی که نسل اندر نسلشون غافل بودن، نازل کرد (۳۶:۶)، چشم بصیرتی نداشتن، کور دل بودن (۳۶:۹)، وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ، و فرقی نداشت واسشون، سواء بود براشون: أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ، چه انذارشون بدی، چه ندی، لَا یُؤْمِنُونَ، ایمان نمیاوردن. دنبال امنیت نبودن، پیرو عادت بودن (۳۶:۱۰).
خب پس چه فایده داشته نزول قرآن، در اون مکان؟ حکمت قرآن، فراتر از زمانه و مکان. در دل تاریک اون زمانه کاشته شد، در هر زمانی نور اندیشه بهش بتابه جوونه میزنه، شکوفه میده. در هر مکانی بستر رشدش فراهم بشه، شکوفا میشه، محصول میده.
إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ، این ماییم که حیات میدیم اموات رو، وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ، و مکتوب میکنیم همۀ قدم هاشون، و آثارشون رو. وَکُلَّ شَیْءٍ، و همۀ چیزا رو، أَحْصَیْنَاهُ، به حساب میاریم، فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ، در یه چیزی که جلومونه، إِمَامٍ؛ و بیانگر اعمالتونه، مُّبِینٍ (۳۶:۱۲). وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ، و خدا خبرست به همۀ کاراتون، خبر داره از همۀ چیزاتون (۲:۲۳۴).
امروزه هر کدوم ما، یه امام مبینی داریم که جلوی ماست، بیانگر اعمال دیگران. همین موبایل و تبلت و لبتاب و مانیتور، که عکس و فیلم شما رو، میاره جلو چشم من. خبیر میشم، با خبر میشم. البته یه تفاوت بزرگ بین خبیر بودن من و خداست. من فقط تو اینستا، اعمال شما رو از زاویۀ دید و دوربین خودتون میبینم. خدا با دوربین خودش، نه فقط لبخند و ظاهر و مکانی که نمایش میدم، بلکه گریه و باطن و درونی که پرورش میدم رو هم ضبط میکنه.
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا، حالا پیامبر یه مثلی واسشون بزن، از سیستم مانیتورینگ عالم (۳۶:۱۳). اونوقت شروع میکنه، از ثبت جواب مردم به اون ۲ رسول، که گفتن دروغ میگین، حرف خودتونه نه خدا (۳۶:۱۵). تا ثبت پاسخ رسولا، که گفتن ما فقط ابلاغ میکنیم، اجبار نمیکنیم (۳۶:۱۷).
تا صحنه ای که دوربین رفت به یه جای دور، جایی که به مرور زمان، آثار اِقدام نافرجام اون دو رسول، نمایان شد. این رسول سوم، پیرو اخبار اون دو رسول، بیدار و ارسال شد (۳۶:۲۰). سهمیۀ اون مکان، با ارسال سه رسول تکمیل شد، روند ابلاغیه به اون مردم تعطیل شد (۳۶:۲۸). اونوقت حتی بعد مرگ اون رسول رو نشون میده، صحبت های بیکلام و بیدهانش با خدا، که مثل حرفای درونی دل ما، ثبت و ضبط شده (۳۶:۲۶).
إِن تُحْسِنُوا، اگه هر احسانی، کار زیبایی کردین، هر خیر و خدمتی. وَتَتَّقُوا، و یا یه کار زشت رو نکردین، تقوا کردین. فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا، خدا از اول تا آخرش، خبیر و با خبر بوده، ثبت کرده چکار کردین، یا چکار نکردین (۴:۱۲۸).
اون پروندۀ اعمال و جزئیات اخبار گناهای ما رو، واسه مُچ گیری مرور نمیکنه! خبیر بودن، لازمۀ بصیر بودنشه. درد رو میبینه، که درمان رو بگه (۱۷:۱۷). پس این کار ما نیست که پروندۀ گناها و اخبار منفی عالمیان رو دائما از شبکه های خبری بشنویم، تو ذهنمون مرور کنیم. چون بصیرت کافی، واسه قضاوت اخبار رو نداریم.
فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ، هرکی سر سوزنی کار خیر کرد، دیده میشه (۹۹:۷)، وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ، و هرکی سر سوزنی شرّ و بدی کرد، دیده میشه (۹۹:۸). اگه به خبیر بودن خدا مطمئن باشیم، هرکی و هرجایی که هستیم، دیگه نگران دیده نشدن کارها و تلاشهامون، بی مُزد و فایده بودن اعمالمون، نمیشیم. هر نقش و کاری که داریم، سنگ تمون میزاریم، واسه خدای خبیر و بصیر.
اگه من خبیر باشم، قصدم از خبردار شدن، خبرچینی نیست. اخباری رو جمع یا پخش میکنم، که بر مبنای اون خیر و خدمتی کرده باشم. گوشی ما پُره از خبرها و فیلم و عکسهایی که دائما مخابره میشه، چرا؟ چون تلخه، یا شیرینه. نه حامل بصیرتیه، نه عامل حرکتیه، نه شامل برکتیه. نه عامل خبر، دردی از من دوا میکنه. نه من، دردی از عامل خبر.
قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ، بگو خدا کافیه شاهد باشه، ناظر اعمالی باشه که رخ میده، بین من و بین شما. إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیرًا بَصِیرًا، اون همیشه به کارای بنده هاش، خبیر و بصیر بوده و هست. نیاز نیست به خدا شکایت کنم یا مشکلاتم رو براش مرور کنم. خبیره، بی خبر نیست. نیاز نیست تو عمق مشکلاتم برم. بصیره، سطحی نگر نیست.
گویی تو که من ز هر هنر باخبرم
این بیخبری بس که ز خود بیخبرم
(مولانا – رباعی ۱۲۹۲)
مطالب مرتبط: اسماء الحسنی