چهار اصل الزامی برای پیمودن راه دعوت اسلامی
چهار اصل الزامی برای پیمودن راه دعوت اسلامی
نویسنده: استاد مصطفی مشهور /مترجم: عبدالواحد لشگرزهی
از آن جا که خداوند بهترین نعمت ها یعنی اسلام را به تو اعطاء فرموده است باید او را سپاس گزاری و همچنین به خاطر اینکه تو را جهت برداشتن گامهایی در راه دعوت اسلامی موفق نموده و اشخاصی را برایت مسخر نموده که تو را در خود آگاهی کمک کنند و اشتباهاتی را که عده کثیری از مسلمین مرتکب می شوند به تو تذکر دهند، شکرگزار او باشی، سپس تو حقیقت وجود و حقیقت رسالت در این زندگی دنیوی را شناختی و آنگاه خداوند تو را یاری نمود که شخصیت اسلامی خویش را از لحاظ ابعاد مختلف عقیدتی، عبادتی و اخلاقی کامل نمایی پس از این مسئولیتی را که در مقابل این دین داری احساس نمودی و دریافتی که فقط مسلمان بودن کافی نیست بلکه باید نقش سازنده ای را در متمکن کردن دین اسلام و برپا داشتن اجتماعی بر اساس عقیده اسلامی و شریعت آن، ایفا نمایی.
همچنین برایت روشن شده است که به تحقق رسانیدن این هدف عظیم و این وظیفه ی مهم به روش انفرادی امکان پذیر نیست بلکه باید همه مشتاقان آن با یکدیگر متحد شده و با انتخاب روش صحیح این هدف عظیم را به تحقق رسانید. هر چیزی که انجام «وظیفه» بودن آن امکان پذیر نباشد خود به تنهایی «وظیفه» است. سپس به تحقیق و بررسی و استرشاد پرداختی تا اینکه خداوند تو را موفق و به «راه دعوت اسلامی» راهنمایی نمود. آنگاه تو این راه، رهنمودها و رهروان آن را شناخته و در آن ثابت قدم ماندی سپس با داعیان آن ارتباط برقرار ساختی و خویشتن را به انجام وظایف آن ملتزم و خداوند را بر آن گواه نمودی. پس باید از اینکه خداوند تو را در این کارها موفق نموده شکرگزار او باشی.
اصل اول: بستن پیمان برادری به خاطر خداوند
برادر اکنون که ما همراه با یکدیگر راه دعوت اسلامی را می پیمایم باید برای تقویت رابطه خویش با همدیگر پیمان برادری ببندیم چنانکه رسول الله (ص) بین مهاجرین و انصار رابطه برادری برقرار نمود و آنان نیز نمونه های بارزی از دوستی و ایثار و فداکاری را از خویش نشان دادند.
برادر دست دیگر برادرانت را به وسیله دوستی، ایثار و رحمت محکم نگه دار تا در هنگام برخورد با سختی ها و فتنه ها و اتفاقات رها نشود.
رسول الله (ص) در این زمینه ما را این چنین ارشاد می فرماید:
(المؤمن للمؤمن کالبنیان المرصوص یشد بعضه بعضاً)
دو مؤمن در مقابل یکدیگر مانند دو خشت در یک ساختمان هستند که یکدیگر را نگهداری می کنند.
(مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل الجسد الواحد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر و الحمی)
مثل مؤمنین در زمینه دوستی و تراحم و تعاطف مانند بدن واحدی است که اگر یکی از اعضای آن به درد آید، تمام اعضا در احساس درد با آن شریک می شوند.(حدیث)
(المسلم اخوالمسلم، لا یظلمه و لا یسلمه، من کان فی حاجه اخیه کان الله فی حاجته و من فرج من مسلم کربه فرج الله عنه بها کربه من کرب یوم القیامه، و من ستر مسلماً ستره الله یوم القیامه)
مسلمان برادر مسلمان دیگر است، نه به او ظلم می کند و نه به دشمنان تسلیمش می کند. هر کسی حاجت برادر دینی اش را برآورده سازد، خداوند حاجت او را برآورده می سازد و هر کسی که پریشانی را از مسلمانی رفع کند، خداوند یک پریشانی از پریشانی های آخرت را از او برطرف خواهد کرد و هر کسی که راز مسلمانی را بپوشاند خداوند در روز قیامت اسرار او را خواهد پوشاند.
برادران عزیز! دیگر برادران دینیتان را بشناسید و با آنان الفت گرفته و همکاری کنید و هنگامی که در کنار یکدیگر به تعاون و همکاری پرداختید همدیگر را پند و اندرز نموده و ضمن برطرف کردن مشکلات یکدیگر، رابطه ی دوستی را مستحکمتر نمایید و در زیر سایه اطاعت و بندگی خداوند، برادر یکدیگر باشید.
اصل دوم: تذکر دادن به یکدیگر
به یکدیگر تذکر دادن، دومین اصل الزامی است که برای پیمودن راه دعوت اسلامی الزامی است. زیرا این کار مؤمنینی را کمک می کند که بهتر بتوانند وظایف خود را انجام دهند. امروزه همه ما گرد هم آمده ایم تا وظایف واحدی را انجام دهیم یعنی قوانین و شرایع اسلام را در جامعه پیاده کنیم، ولی مسلمین همه در منجلاب گناهکاری گرفتارند و اقدامی برای اقامه دولت اسلامی به عمل نمی آورند و فقط ما هستیم که در این راه پیشگام شده ایم بنابراین برای نیل به این هدف مقدس همدیگر را تذکر دهیم و اشتباهات یکدیگر را اصلاح کنیم.
به یکدیگر تذکر می دهیم زیرا دعوت ما «سلفی» است و استراتژی ما، استراتژی «سلف صالح» رضوان الله علیهم اجمعین است. چنانکه امام شهید حسن البنا، همان شخصی است که را به طرف راه دعوت اسلامی ارشاد نمود، این مسئله را برای روشن کرده است که راه دعوت اسلامی، راهی یگانه است. راه ما همان راهی است که رسول الله (ص) و اصحابش و دیگر دعوتگران به سوی الله آن را پیموده اند و ما نیز به یاری خداوند از این به بعد آن را خواهیم پیمود.
ایمان، عمل، محبت و برادری عواملی هستند که دعوتگران را به سوی خود فرا خوانده و آن ها در زیر سایه ایمان و عمل جماعتی نمونه و نادر را تشکیل دادند که کمر همت برای اظهار عقاید اسلامی بسته و در این برهه از زمان «دعوت حق» را یاری نمودند و تا فرا رسیدن روز موعود یعنی پیروزی حق بر باطل به مبارزه ی خویش ادامه می دهند اگر چه همه اهل زمین بر ضد آن ها متحد شوند.
برادران! باید این مسئله را همیشه به یاد داشته باشید که اکنون ما در حال انجام دادن وظیفه ای بس گران اما اساسی هستیم و آن ساختن زیربنایی محکم و با صلابت است تا بتوانیم دولت اسلامی را بر آن بنا کنیم. ان شاء الله تعالی. و ساختن چنین زیربنای محکمی فقط به وسیله ی آماده کردن نسلی مؤمن و قوی متشکل از «مردان عقیده» است. همان مردانی که به دولت اسلامی ایمان آورده و به قوانین آن عمل می کنند، همان دلیر مردانی که آن را از گزند دشمنان محفوظ نگه داشته و در پهنه گیتی متمکن می نمایند. بدیهی است که ساختن زیربنا سخت ترین و در عین حال مهمترین مرحله ی «بنا» است و این قضیه را نیز باید تذکر دهیم که دشمنان بیکار نمی نشینند بلکه با انواع و اقسام نیرنگها مدام در کمین هستند که دین و دعوت ما را از بین ببرند. بنابراین باید بدانید که آمال و آرزوهای ما جز با جدالی بی امان بین حق و باطل عملی شدنی نیست و دانستن این نکته نیز ضروری است که عاقبت پیروزی از آن پرهیزگاران است.
(کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاء وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللّهُ الأَمْثَالَ ) رعد: ۱۷
«پروردگار برای حق و باطل چنین مثالی میزند – امّا کفها ، ( بیسود و بیهوده بوده و هرچه زودتر ) دور انداخته میشود ، ولی آنچه برای مردم نافع است در زمین ماندگار میگردد . خداوند این چنین مثالی میزند . ( عقائد باطل ، همسان کف و خس و خاشاک روی آب و بالای فلزات است که هرچه زودتر از میان میرود ، ولی ادیان حقیقی آسمانی ، چون آب و طلا و نقره سودمند و ماندگار میباشد ).»
(وَلاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىَ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ ) بقره: ۲۱۷
« ( مشرکان ) پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئینتان برگردانند.»
و باید تذکر دهیم که امتحان و ابتلاء سنت خداوند در دعوات است تا به وسیله آن اشخاصی که لیاقت دعوتگر بودن را دارند از بقیه جدا نموده و از آنان مبارزانی بسازد که یارای حمل امانت دعوت را داشته باشند.
بنابراین «امتحان و ابتلاء» جزئی لازم و ضروری برای دعوت و همچنین مقدمه و بشارت دهنده ای برای پیروزی می باشد.
( وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِکَ فَصَبَرُواْ عَلَى مَا کُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقدْ جَاءکَ مِن نَّبَإِ الْمُرْسَلِینَ ) انعام: ۳۴
« پیغمبران فراوانی پیش از تو تکذیب شدهاند ( و مورد اذیّت و آزار قرار گرفتهاند ) و در برابر تکذیبها ( و اذیّت و آزارها ) شکیبائی کردهاند ( و بر عقیده خود ماندگار ماندهاند و سنگر را خالی نکردهاند ) و اذیّت و آزار شدهاند ( و گرفتاریها و شکنجهها را تحمّل کردهاند ) تا یاری ما ایشان را دریافته است ( و در مبارزه حق و باطل پیروز شدهاند . تو نیز چنین باش . این سخن خداوند است و مبتنی بر وعده پیروزی است ) و هیچچیز نمیتواند سخنان خدا را دگرگون سازد . به تو اخبار و سرگذشت پیغمبران رسیده است ( و میدانی که رسالت با شدائد همراه است و سرانجام سختیها پیروزی در دنیا و آن گاه جَنَّهُالْمَأْوی است ) . »
و باید فضل خداوند را بر این مسیر محمدی که ما در پیش گرفته ایم به یاد آوریم. آری … رسول الله (ص) و اصحابش بدون هیچ گونه انحراف و تبدیلی و همچنین بدون نشان دادن اندکی ضعف و سستی، راه دعوت اسلامی را پیمودند و علیرغم ابتلاء و امتحان شدید و دشمنی های سرسخت کفار و مشرکین همچنان به راه خود ثابت قدم ماندند:
( مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلاً ) احزاب: ۲۳
« در میان مؤمنان مردانی هستند که با خدا راست بودهاند در پیمانی که با او بستهاند . برخی پیمان خود را بسر بردهاند ( و شربت شهادت سرکشیدهاند ) و برخی نیز در انتظارند ( تا کی توفیق رفیق میگردد و جان را به جان آفرین تسلیم خواهند کرد ) . آنان هیچ گونه تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادهاند ( و کمترین انحراف و تزلزلی در کار خود پیدا نکردهاند ) . »
و باید یادآور شویم که پیروزی که خداوند ما را به آن وعده داده است به تحقق خواهد پیوست و خداوند بندگان مؤمنش را بر جهانیان مسلط خواهد نمود و آینده در قلمرو اسلام خواهد بود:
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً ) نور: ۵۵
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند ، وعده میدهد که آنان را قطعاً جایگزین ( پیشینیان ، و وارث فرماندهی و حکومت ایشان ) در زمین خواهد کرد ( تا آن را پس از ظلم ظالمان ، در پرتو عدل و داد خود آبادان گردانند ) همان گونه که پیشینیان ( دادگر و مؤمن ملّتهای گذشته ) را جایگزین ( طاغیان و یاغیان ستمگر ) قبل از خود ( در ادوار و اعصار دور و دراز تاریخ ) کرده است ( و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است ) . همچنین آئین ( اسلام نام ) ایشان را که برای آنان میپسندد ، حتماً ( در زمین ) پابرجا و برقرار خواهد ساخت ، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیّت و آرامش مبدّل میسازد ، ( آن چنان که بدون دغدغه و دلهره از دیگران ، تنها ) مرا میپرستند و چیزی را انبازم نمیگردانند. »
و نیز باید یادآور شویم که ما بشریت را به سوی والاترین مقصد که همانا الله است دعوت نماییم:
( وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ) فصلت: ۳۳
« گفتار چه کسی بهتر از گفتار کسی است که مردمان را به سوی خدا میخواند و کارهای شایسته میکند و اعلام میدارد که من از زمره مسلمانان ( و منقادان اوامر یزدان ) هستم ؟ »
و ما به وسیله ی این دین صاحب سعادت و سیادت هستیم و در حکم استادان بشریت محسوب می شویم:
(وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِّتَکُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً ) بقره: ۱۴۳
« و بیگمان شما را ملّت میانهروی کردهایم ( نه در دین افراط و غلوی میورزید ، و نه در آن تفریط و تعطیلی میشناسید . حق روح و حق جسم را مراعات میدارید و آمیزهای از حیوان و فرشتهاید ) تا گواهانی بر مردم باشید ( و بر تفریط مادیگرایانِ لذائذ جسمانی طلب و روحانیّت باخته ، و بر افراط تارکانِ دنیا و ترکِ لذائذ جسمانی کرده ، ناظر بوده و خروج هر دو دسته را از جاده اعتدال مشاهده نمائید ) و پیغمبر ( نیز ) بر شما گواه باشد. »
(وَلِلَّهِ الْعِزَّهُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ ) منافقون: ۸
«عزّت و قدرت از آن خدا و فرستاده او و مؤمنان است ، ولیکن منافقان ( این را درک نمیکنند و ) نمیدانند. »
و با همه ی این ها باید تذکر دهیم که خداوند غنی است و به جهاد ما هیچ گونه احتیاجی ندارد و ما فقرایی هستیم که دست نیاز به سوی فضل و ثوابش دراز می کنیم:
( وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا یُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ) عنکبوت: ۶
« کسی که تلاش و کوششی ( در راه پیشرفت دین خدا ، و انجام عبادات تقبّل ) کند ، در حقیقت برای خود تلاش و کوشش کرده است ( و سود آن عائد خودش میگردد ) . چرا که خدا بینیاز از جهانیان ( و طاعت و عبادت ایشان ) است . »
و این قضیه را نیز باید تذکر دهیم که اگر ما بخواهیم امر «دعوت» را انجام ندهیم و نتوانیم به وظایفی که بر دوشمان گذاشته است جامه ی عمل بپوشانیم، اشخاص دیگری هستند که خداوند دعوتش را به وسیله ی آن ها به پیروزی خواهد رساند.
اصل سوم: وصیت متقابل
همدیگر را به «حق» وصیت می کنیم. حق همان محوری است که ما بر گرد آن در راه دعوت اسلامی اجتماع نموده ایم. همدیگر را به سوی متمسک شدن به این دعوت، عمل نمودن به خواسته ها آن و رها نکردن آن در بین راه وصیت می کنم و آن را همچنان بدون تحریف، تغییر و یا چند پاره کردن حفظ نموده و برای نسل هایی که بعد از ما می آیند بارث می گذاریم و همدیگر را به «صبر» و تحمل سختی های در راه دعوت و عبور از موانع و پرهیز از لغزش وصیت می کنیم. پس با بینش واضح و شناخت کامل نسبت به استراتژی و عزم و اراده ی قوی و مبارزه ی خستگی ناپذیر جهت درخشان نمودن آینده این دعوت همچنان پیشروی می کنیم و در این راه سنگینی امانت را بر دوش خود احساس می نماییم و به همین جهت کلیه ی اتفاقات و مصایبی را که مقطعهای مختلف زمانی برایمان پیش می آورند را با آغوش باز می پذیریم. برادر! باید یکدیگر را به ایثار و فداکاری در راه این دعوت وصیت نماییم. و فدا کردن تمام هستی در راه این «دعوت» الزامی است زیرا ارتباط ما به «راه دعوت» ارتباط جزئی و لحظه ای نیست بلکه ارتباطی سرنوشت ساز است و ما در طی آن با خداوند قرارداد بسته ایم که جان و مالمان را در راه او فدا کنیم تا به وسیله ی اعطای بهشتی که عرض آن به اندازه ی آسمان ها و زمین است بر ما منت گذارد:
(وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ) توبه: ۱۱۱
«و چه کسی از خدا به عهد خود وفاکنندهتر است ؟ پس به معاملهای که کردهاید شاد باشید ، و این پیروزی بزرگ و رستگاری سترگی است .»
برادر! اگر نتوانستی که وقت، مال، جهد و فکرت را به خدمت این دعوت درآوری، پس دریغ مکن زیرا از این راه سود شایانی نصیب تو خواهد گردید:
(وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً ) مزمل: ۲۰
« هر خوبی و خیری را که برای خود پیشاپیش میفرستید ، آن را نزد خداوند بهتر و با پاداش بیشتری خواهید یافت.»
و اما آنانی که از انجام چنین کاری طفره می روند زیانکارند:
(وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ ) محمد: ۳۸
«هر کس هم بخل بورزد ، در حق خود بخل میورزد ( و زیان آن متوجه خودش میگردد ) . زیرا خدا بینیاز است و شما نیازمندید . اگر شما ( از فرمان خدا سرپیچی کنید و ) روی برتابید ، مردمان دیگری را جایگزین شما میگرداند ( و این مأموریت را به گروه دیگری میسپارد ) که هرگز همسان شما نخواهند بود ( و از ایثار و فداکاری و بذل جان و مال خودداری نخواهند کرد و از فرمان یزدان رویگردان نخواهند شد ) . »
برادر! هنگامی که وقت را صرف عمل برای دعوت می نمایی و نیرویت را در جهت آن مصرف می کنی خوشحال باش زیرا این فضل خداوند بر تو است:
( قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِکَ فَلْیَفْرَحُواْ هُوَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ ) یونس: ۵۸
« بگو : به فضل و رحمت خدا – به همین ( نه چیز دیگری ) – باید مردمان شادمان شوند . این بهتر از چیزهائی است که ( از حطام دنیا ) گرد میآورند ( و روی همدیگر میگذارند ) . »
وقت زندگی انسان است و وظایف بیشتر از اوقات هستند. چنانکه امام شهید می گوید: برادرم! باید به اخلاص برای خدا همدیگر را نصیحت کنیم زیرا جز به وسیله ی اخلاص نمی توانیم نجات یابیم و از اعمالمان ثمره ای کسب کنیم و خداوند به جز اعمالی که به طور خالص در راه رضای او انجام می شوند، اعمال دیگری را نمی پذیرد:
( قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصاً لَّهُ الدِّینَ ) زمر: ۱۱
« بگو : به من فرمان داده شده است به این که خدا را بپرستم و پرستش را ( از هر گونه شائبه کفر و شرک و ریا ، پالوده و زدوده سازم و ) خاصّ او کنم . »
( وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء وَیُقِیمُوا الصَّلَاهَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاهَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَهِ ) بینه: ۵
« در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین ( خود ) بدانند ، و نماز را چنان که باید بخوانند ، و زکات را ( به تمام و کمال ) بپردازند . آئین راستین و ارزشمند این است و بس . »
پس برادر! همیشه به قلبت رجوع کن و آن را از لوث ریا پاک بگردان. برادر! آغوشت را برای همه ی برادرانت باز کن و با آنان خوش برخورد و مهربان باش و هرگز خود را از آنان بالاتر و برتر احساس مکن و حب ظهور و شهرت را به دل راه مده، زیرا «شهرت طلبی» پشت اشخاص را به خاک می مالد و قدر خویشتن و دیگر برادرانت را بدان و هرگز آنان را کم ارزش به حساب میاور. از غرور سخت برحذر باش، زیرا غرور تو را از صف دعوتگران خارج و از راه دعوت منحرف می کند و دائماً همه ی کارهای خیری را که به وسیله ی تو برای دعوت به عمل می آیند، از فضل و کرم خداوندی بدان و هرگز آنان را نتیجه ی عمل و یا کفایت و قدرت شخصی خود مپندار، زیرا در عالم هیچ گونه قدرتی به جز قدرت خداوند بلند مرتبه و بزرگوار وجود ندارد.
برادر! همدیگر را به احساس مسئولیت در مقابل دعوت اسلامی وصیت می نمایم. باید از راحت طلبی، ضعف و سستی دوری جسته و دائماً خویش را مشغول تفکر در شئون دعوت نماییم، زیرا «دعوت» همه چیز زندگی ما را تشکیل می دهد، بنابراین همواره تفکر می نماییم و به روشی که مصلحت دعوتمان است و یا لااقل ضرر را از آن دفع می کند عمل می نماییم و باید بدانیم که هر یک از ما در مقابل روزنه ای ایستاده ایم که مانع دخول دشمن می شویم. برادر! همدیگر را به جمع آوری توشه ی فراوان جهت پیمودن راه وصیت می کنیم و بهترین توشه برای ما تقوی است که به وسیله ی آن در مقابل سختی های بین راه ایستادگی می کنیم و فقط به وسیله ی تقوی می توانیم از لغزش ها نجات یافته و از موانع عبور نماییم:
( إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ ) اعراف: ۲۰۱
« پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسهای از شیطان میشوند به یاد ( عداوت و نیرنگ شیطان ، و عقاب و ثواب یزدان ) میافتند ، و ( در پرتو یاد خدا و به خاطر آوردن دشمنانگی اهریمن ) بینا میگردند ( و آگاه میشوند که اشتباه کردهاند و از راه حق منحرف شدهاند ، و لذا شتابان به سوی حق برمیگردند ) . »
(وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ) بقره: ۱۷۷
«و ( به ویژه کسانی نیکند و شایسته ستایشند که ) در برابر فقر ( و محرومیّتها ) و بیماری ( و زیان و ضررها ) و به هنگام نبرد ، شکیبایند ( و استقامت میورزند ) . اینان کسانی هستند که راست میگویند ( در ادّعای ایمان راستین و پیجوئی اعمال نیک ) و به راستی پرهیزکاران ( از عذاب خدا با دوری گرفتن از معاصی و امتثال اوامر الهی ) اینانند .»
اصل چهارم: ثابت قدم ماندن در راه
برادر! باید همواره در راهمان ثابت قدم بمانیم و هیچ قدمی نباید بعد از ثبوتش متزلزل شود. در هر مقطعی که قرار بگیریم، و یا اینکه یگانه و تنها در دوردست ترین نقاط زمین و یا در اعماق سیاه چالها باشیم، یاوری خداوند را حس نموده و هرگز از راهمان بازگشت نخواهیم کرد. زیرا فقط اوست که ما را یاری نموده و به پیروزی نایل می گرداند. پس تو ای برادر! هرگز از راهی که رفته ای بازگشت مکن، زیرا اگر چه پیروزی و نتیجه ی اعمال خودت را نزدیک احساس ننمایی زیرا خداوند از در رحمت و بزرگی اش فقط اعمال و نیات ما را محاسبه می کند نه نتایجی را که از این اعمال به دست می آیند.
برادر! باید همواره در راهمان ثابت قدم بمانیم اگر چه اهل باطل ما را مورد اذیت و آزار قرار دهند و یا اینکه بخواهند به عناوین مختلف ما را بترسانند و در این مورد در سیره ی رسول الله (ص) برای ما اسوه ی حسنه ای وجود دارد که باید بدان تمثل جوییم:
( الَّذِینَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِیمٌ الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَکِیلُ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَهٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ إِنَّمَا ذَلِکُمُ الشَّیْطَانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ) آل عمران: ۱۷۲- ۱۷۵
« کسانی که پس از ( آن همه ) زخمهائی که خوردند و جراحتهائی که برداشتند ، فرمان خدا و پیغمبر را اجابت کردند ( و هنوز زخمهای جنگ احد التیام نیافته به تعقیب مشرکان پرداختند و به سوی حمْراءُ اْلاُسُد شتافتند و بدین وسیله کار بسیار نیکوئی کردند ، ) برای کسانی از آنان که ( چنین کار ) نیکی کردند و ( از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و ) پرهیز نمودند ، اجر و پاداش بس بزرگی است . آن کسانی که مردمان بدیشان گفتند : مردمان ( قریش برای تاختن بر شما دست به دست هم دادهاند و ) بر ضدّ شما گرد یکدیگر فراهم آمدهاند ، پس از ایشان بترسید ؛ ولی ( چنین تهدید و بیمی به هراسشان نیانداخت ؛ بلکه برعکس ) بر ایمان ایشان افزود و گفتند : خدا ما را بس و او بهترین حامی و سرپرست است . سپس آنان ( برای جهاد بیرون رفتند ، ولیکن دشمنانشان را خوف و هراس برداشت و از رویاروئی با چنین مؤمنانی خودداری ورزیدند ، و مسلمانان ) با نعمت بزرگ ( شهامت و عافیت و استقامت و بردن ثواب جهاد ) و فضل و مرحمت سترگ خداوند ( که با رعب و وحشت انداختن به دل دشمنان ، نصیب مسلمانان کرد و ایشان را از دست کشتار و آزار کافران رستگار کرد ، به مدینه ) برگشتند ، و حال آن که هیچ گونه آسیبی بدیشان نرسید ، و رضایت خدا را خواستند ( و در پی خرسندی پروردگار بودند و شایستگی بزرگواری او را پیدا کردند ) و خداوند دارای فضل و کرم سترگی است . این تنها اهریمن است که شما را از دوستان خود ( با پخش شایعات و سخنان بیاساس ) میترساند ، پس ( از آنجا که شما به خدا ایمان دارید ، بیباک و دلیر باشید و ) از آنان مترسید و از من بترسید اگر مؤمنان ( راستین ) هستید . »
و همچنین خداوند متعال می فرماید:
( وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَکَانُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ وَمَا کَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِی أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَهِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ ) آل عمران: ۱۴۶- ۱۴۸
« و چه بسیار پیغمبرانی که مردان خدای فراوانی به همراه آنان کارزار میکردهاند و به سبب چیزی که در راه خدا بدانان میرسیده است ( از قبیل : کشتهشدن برخی از یاران و مجروحشدن خود و دوستان ) سست و ضعیف نمیشدهاند و زبونی نشان نمیدادهاند ( و بلکه شکیبائی میکردهاند ) و خداوند شکیبایان را دوست میدارد . و ( این عمل ایشان به هنگام سختی بود ، و در این وقت ) گفتارشان جز این نبود که میگفتند : پروردگارا ! گناهانمان را ببخشای و از زیادهرویها و تندرویهایمان صرف نظر فرمای و گامهایمان را ثابت و استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز بگردان . پس خداوند پاداش این جهان را ( با پیروز کردنشان بر دشمنان ، و فراچنگ آوردن غنیمت و کرامت و عزّت ) بدیشان داد ، و پاداش نیکوی آخرت را ( برای آنان تضمین کرد ) و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد . »
برادر! ما تا واپسین لحظات زندگیمان بر راه دعوت اسلامی استوار خواهیم ماند و حتی به اندازه ی یک انگشت حاضر به فاصله گرفتن از آن نخواهیم بود و در روش دعوت و عقیده مان هرگز تبدیل و تغییری به وجود نخواهیم آورد. ما هرگز پیمانی را که با خداوند بسته ایم نخواهیم شکست و به سود بردن از معامله ای که با خداوند انجام داده ایم ایمان راسخ داریم و از او می خواهیم که پیروزی و سیادت دنیوی و یا شهادت و سعادت اخروی را نصیب ما بگرداند.
——————————————————–
منبع: روش دعوت / مؤلف: استاد مصطفی مشهور /مترجم: عبدالواحد لشگرزهی /انتشارات: نشر احسان ۱۳۷۲