امت وسط ، ویژگی های امت وسط و میانه روی و وسطیت
امت وسط ، ویژگی های امت وسط و میانه روی و وسطیت
نویسنده : عبدالخالق احسان
امت وسط ، اسلام، دین اعتدال و میانه روی، گذشت و تسامح، توازن و تعادل است نه دین افراط و تفریط، خشونت و استبداد، ستمگری و ستم پذیری. مسلمانان، شاگردان مدرسه قرآن و تربیت یافتگان مکتب اسلام اند، قرآن کریم مسلمانان را به “امت وسط” توصیف نموده و این وصف، آنها را از بقیه ی امت ها، ملت ها، کیش ها و نظام ها متفاوت می سازد. الله متعال می فرماید: {کَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا} [البقره: ۱۴۳] و بی گمان شما را ملّت میانه روی کرده ایم ( نه در دین افراط و غلوی می ورزید، و نه در آن تفریط و تعطیلی می شناسید. حق روح و حق جسم را مراعات می دارید و آمیزه ای از حیوان و فرشته اید).
در این مورد بخوانید : میانه روی چیست ؟ معنا و مفهوم میانه روی -۱
وسط به معنای میانه هر شیء که بهترین بخش آن است، می باشد، بناء علماء، وسط را به عدل و میانه و توازن تعبیر نموده اند، فرهنگ ابجدی عربی و فارسی وسط را این گونه تعریف نموده: [وسط]: میانه، متوسط، معتدل «اوْسَطُ الشَّیءِ»: میان دو طرف چیزى «العِلْمُ الأوْسَطُ»: دانش ریاضی که بر آن (الحِکْمَهُ الوُسْطَى) اطلاق مى شود. فرهنگ ابجدی عربی-فارسی (صـ۴۵۴).
در این مورد بخوانید: وسطیت و میانه روی تمدن اسلامی
به اساس بیان قرآنی، امت اسلامی، امت میانه و معتدل و متوازنی است که بر همه امت های دیگر برتری دارد؛ البته برتری امت اسلامی بر مبنای التزام به آموزه های ناب اسلام می باشد، وقتی امت اسلامی می گوییم، منظور امت ملتزم و پایبند به اسلام است و این ویژگی وسطیت و میانه روی و اعتدال را اسلام به مسلمانان به ارمغان آورده و تا وقتی که از اسلام دستور گرفته و همه دستورات اسلام را در همه جوانب زندگی خویش پیاده نمایند، مستحق این صفت بزرگ وسطیت می گردند.
اسلام با این ویژگی خود بین ربانیت و انسانیت، روح و ماده، دنیا و آخرت، وحی و عقل، گذشته و آینده، فرد و جماعت، واقعگرایی و ایده آلی، ثبات و تغییر، انسان و هستی، جبر و اختیار، خواسته های جسم و روح؛ تعادل و توازن همه جانبه را رعایت نموده که هیچ یک ازین امور در ظاهر متناقض و متضاد بر دیگری غلبه نمی کند و به هر کدام به اساس ضرورت و جایگاه آن رسیدگی صورت می گیرد.
استاد انور الجندی در مورد وسطیت و میانه روی اسلام میگوید:
اگر چنین تصور شود که اندیشه ی شرقی (بودائی – کونفوسیوسی و هندویی) فقط روی امور روحی صرف تکیه میورزد و اندیشه ی غربی (مادیگرا و مارکسیستی و فلسفی) تنها به مادیات صرف توجه میکند، وسطیت اسلامی میان روح و ماده توازن بوجود میآورد و بسیاری از تحلیلگران به این حقیقت پی برده اند و میگویند: اختلاف ایدئولوژیکی که میان شرق و غرب وجود دارد، تنها به واسطه ی فکر اسلامی حل میشود؛ زیرا اندیشه ی مارکسیستی جامعه را و اندیشه ی سرمایه داری فرد را محور قرار می دهد، اما اسلام به فرد و جامعه هر دو توجه نموده و یکی را به حساب دیگری به نابودی نمی کشاند. و غرب بر تمایلات آزادیخواهی تأکید مینماید و شرق بر حس عدالتخواهی، و هر دو به بیراهه رفته اند؛ اما اسلام میان هر دو توازن بوجود میآورد. (شبهات و اخطاء شائعه فی الفکر الاسلامی، صـ ۲۳۴).
شهید سید قطب رحمه الله در تفسیر آیه ۱۴۳ سوره بقره، وسطیت امت اسلامی را این گونه به تصویر کشیده و می گوید:
ملت مسلمان ملت وسطی است با تمام معانیی که وسط دارد، چه از وساطت به معنی حسن و فضل باشد، یا به معنـی اعتدال و میانه روی، یا به معنی وسط مادی حسی.
« امت وسط » ملت وسط و میانه روی است در جهان بینی و اعتقاد، نه در روحانیت صرف غلو و افراط می کند، و نه در مادیت تنها فرو می رود و ماندگار می شود. بلکه از فطرت پیروی می کند که در روحی مجسم و نمودار است که جامه ی جسد به تن کرده است، یا جسدی است که لباس روح به تن دارد.
چنین ملتی می کوشد تا به این وجود دو قلو و پرداخته انرژیهای دو بعدی مادی و معنوی، حق کاملی از هر نوع توشه ای که لازم دارد عطاء کند، و به تکـاپو می ایستد تا زندگی را بالا برد و بدان رفعت بخشد، همزمان با چنین کاری سعی می کند زندگی را حفظ نماید و آن را امتداد دهد، و بدون هیچگونه تفریط و افراطی، بلکه برعکس، با میانه روی و هماهنگی و اعتدال، همه ی توان خویش را در جهان علائق و اشواق، و در جهان کششها و جذبه ها، به کار می گیرد.
« امت وسط » ملت میانه روی است در اندیشه و احساس، بر دانسته های خویش راکد و ایستاده نمی ماند. منافذ و ابواب تجربه و معرفت و آزمایش و دانش را بر روی خود نمی بندد. به دنبال هر صدائی روان نمی گردد. همسان میمونها، مضحکانه دست به تقلید نمی یازد؛ بلکه به اندیشه ها و برنامه ها و اصولی که خودش دارد چنگ می زند، سپس به محصول و فرآورده های فکر و تجربه می نگرد و از روی ثبوت و یقین به گلچینی و استفاده ی بخردانه می پردازد، و شعار همیشگی او این است که : حقیقت گمشده ی مومن است ، هرکجا بیابدش، آن را برمی دارد.
« امت وسط» ملت میانه روی است در سر و سامان بخشیدن و هماهنگ و همنوا کردن، زندگی را تنها به دست احساسات و نفسانیات نمی سپارد، و آن را هم فقط در دست قانونگذاری و تنبیه سازی رها نمی سازد. بلکه قلوب و ضمائر را به وسیله ی رهنمود کردن و پاکیزه داشتن بالا می برد، و نظام اجتماع را با قانون و تنبیه سرپرستی می کند، و میان این و آن آمیزش و اختلاط می دهد. پس نه مردم را به دست تازیانه ی سلطان می سپارد، و نه ایشان را به الهام وجدان وامی گذارد؛ و بلکه آمیزه ای از این و از آن، بر آنان فرمان می راند.
« امت وسط » ملت میانه روی است در رابطه ها و پیوستگی ها، نه شخصیت فرد و ارکان او را نادیده می گیرد، و نه شخصیت او را در شخصیت جامعه یا دولت محو می گرداند، همچنین او را رها نمی سازد تا به فرد خودخواه و حریصی تبدیل شودکه به فکر کسی و چیزی جز خود نباشد، تنها آن اندازه از انگیزه ها و نیروها را به کار می گیرد که وسیله ی حرکت و رشد گردد. و از کششها و ویژگیها تنها آن اندازه سر راه او به وجود می آورد و چوب لای چرخ و دهنه به دهان اسب نفس می اندازد که جلو غلو و سرکشی او را بگیرد، و از رغائب و علائق آن مقدار در اختیارش مـی گذارد که رغبت فرد را در راه خدمت به جامعه برانگیزد، و از تکالیف و واجبات آن اندازه برای فرد مقرر می دارد که او را خدمتگزار جامعه نماید، و جامعه را هم ضامن و مسوول فرد کند، و درنتیجه فرد و جامعه را هماهنگ و همـگام گرداند.
« امت وسط » ملت میانه ای است در مکان، در ناف کره ی زمین، و در میانه ترین سرزمینهای آن، و هنوز هم که هنوز است این ملتی که اسلام سرزمین او را تا این لحظه فراگرفته است، همان ملتی است که در میانه ی اقطار و نواحی کره ی زمین بین شرق و غرب و جنوب و شمال قرار گرفته است. و پیوسته با این موقعیتی کـه دارد همه ی مردم را می بیند و بر همه ی مردم گواهی می دهد، و آنچه دارد به همه مردم زمین عطاء می کند، و از راه او میوه های طبیعت و میوه های روح و اندیشه، از اینجا به آنجا می رود، و او است که درباره این حرکت مادی و معنوی به طور یکسان فرمان می راند و به قضاوت می نشیند.
« امت وسط » ملت میانه ای است در زمان، روزگار کودکی بشریت را پشت سر می نهد، و دوره ی رشد عقلانی انسانیت را می یابد. در وسط گذشته و آینده می ایستد و از انسان گرد و غبار اوهام و خرافات دوران کودکی بشریت را که بر او نشسته باشد می تکاند و پاکیزه اش می دارد، و او را از گرفتار آمدن به آشوب و گمراهی و کفر و ضلالت به سبب پیروی از آرزوپرستیها و استمداد از خرد تنها، باز می دارد. و میراث روحی بشریت راکه از دوران پیامبران بر جای مانده است، با پشتوانه ی عقلانی او که پیوسته در حال رشد و فزونی است، آمیزش می دهد، وکاروان بشریت را بر جاده ی راست و درستی که میان این و آن قرار دارد، راه می برد. (ترجمه فارسی فی ظلال القرآن جلد اول صـ ۱۹۹-۲۰۱).
متأسفانه امروزه امت اسلامی این جایگاه برتر خویش را از دست داده و از مشکلات زیادی رنج می برد و عوامل این نابسامانی ها و مشکلات برخی خارجی اند و برخی داخلی می باشند، اما مهمترین عامل، دوری از آموزه های ناب و سازنده اسلام می باشد؛ چون امت اسلامی در پرتو اسلام به امت وسط و میانه و معتدل و متوازن توصیف می گردد، هرگاه از آموزه های اسلامی دور باشد، این صفت به تن او راست نمی آید.
لذا بایسته است که امت اسلامی با بازگشت به اسلام و التزام به دستورات انسان ساز آن، دوباره مجد و عظمت خویش را به دست بیاورد و لیاقت اتصاف به ویژگی امت وسط را کمایی نماید.