الله - خداوندمطالب جدید

اسماءالله، درس ششم، هبه/وهاب

اسماءالله، درس ششم، هبه/ وهاب

 

وهاب و بررس آن

ما دخر جهانِ علت و معلول زندگی میکنیم. جایی که هر عملی، عکس العملی داره که دیر یا زود بازتابش تو زندگیمون نمودار میشه.

هِبِه، یک هدیۀ خاص یا بازتاب غیرمنتظرست که نصیبمون میشه، بدون اینکه علت مشخصی داشته باشه. مثل وقتیکه یکی بچه دار میشه، با وجود اینکه پیر و نازاست؛ یکی از فرش به عرش میرسه، بدون اینکه تلاش لازم و برنامه ریزی دقیقی داشته باشه؛ یا یکی دکترای افتخاری میگیره، بدون اینکه سالها مدرسه رفته باشه و درس خونده باشه.

پس هبه، یک دهش یا بخشش بی علته، اما نه اینکه بی دلیل باشه! میگیم علت نداره، یعنی به علت تلاش ما بدست نیومده، که ما کاری کرده باشیم که مستحقش باشیم. میگیم بی دلیل نیست، یعنی شانسی و اتفاقی رخ نداده، یک مشیت دقیق و حسابشده پشتش بوده.

زکریا دعا کرد رَبِّ، ای خدای من، هَبْ لِی، هبه کن بهم، مِن لَّدُنکَ، از لَدُنِت، خزانه غیبت: ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً، یه نسل پاک، فرزند طیّب. با خدا تنها در نماز بود، تو عبادتگاهش که طی یک عمر بنا شده بود، و حالا دلش نمیومد با مرگ خودش همه چیز تموم بشه و یک شجره طیبه در اون مکان رشد پیدا نکنه (۳:۳۸)

و ابراهیم، وَهَبْنَا لَهُ، هبه کردیم بهش اسحاق و یعقوب (۶:۸۴). چرا؟ تو قرعه کشی برنده شده بود؟ پارتیش کلفت بود؟ پیشونیش بلند بود؟ خدا، دلش میخواست!؟

دو آیه قبل میگه ابراهیم اهل ایمان بود، امنیت خودش رو در کنار خدا میدید و حضورش محل امنی بود برای مردم، وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ ، از اونایی نبود که در لباس ایمانی، ظلم کنن به مردم، ملبّس به ایمان باشن ولی مومن نباشن. لَهُمُ الْأَمْنُ، وجودش یه بستر امن بود، وَهُم مُّهْتَدُونَ، چون هم خودش هدایت شده بود، هم هدایتگر دیگران بود (۶:۸۲)

نَرْفَعُ، رفیع میکنیم، بی علت هبه میکنیم، دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاءُ، درجاتی رو، به هرکی مشیت بدونیم، هرکی خط مشی زندگیش ایجاب کنه (۶:۸۳) وَکَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ، و اینجوری محسنین رو جزا میدیم (۶:۸۴)، با هبۀ مال و علم و حکمت و قدرتی، که بلندشون کنه، از خزانۀ غیب خداوند وهّاب.

اشتباه نکنیم، نه اینکه هرکسی شانس بهش رو آورد و یهویی موقعیت خاصی براش جور شد، الزاما به نفعشه و هبه گرفته! مثل قوم عاد، که ابر پُربارشی براشون ارسال شد، خوشحالی کردن که بارون رحمت رسید، غافل از اینکه فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ، در اون عذاب دردناکی نازل شده بود، که نابودشون کرد (۴۶:۲۴).

پس مهم هبه و هدیه نیست، هبه کننده یا وهّاب مهمه. چون همون بارون نعمتی که میتونه به زندگی یکی برکت بده، میتونه زندگی یکی دیگه رو نابود کنه. ابلیس انواع نعمات و قدرتها رو داشت، مقرّب درگاه بود، این انبوه نعمت و قدرت، از اوج آسمون به عمق زمین سقوطش داد. ظرفیت نعمت اگه نباشه، مثل گیاهی که بیش از حد بهش آب و کود برسه، از ریشه میگندیم. بجای اینکه حرکتمون تسریع بشه، از حرکت میافتیم.

پس کیا شامل هبۀ خدا میشن؟
وَوَهَبْنَا، و هبه کردیم… وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ (۱۹:۵۰)، اونایی که صادق بودن، کلامشون مصداق عملشون بود.
وَوَهَبْنَا، و هبه کردیم… وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ (۲۱:۷۲)، به آدمای صالح، اونایی که دائما در تلاش برای اصلاحاتن.
وَوَهَبْنَا، و هبه کردیم… إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ ، به اونایی که تو کارای خیر پیشتاز بودن، وَیَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ، و دائما خدا رو میخوندن، با بیم و امید، تو خوشی و ناخوشی، وَکَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ، و در برابر خدا متواضع بودن، خاشع، خاکی، طلبکار نبودن (۲۱:۹۰)

اونایی که میگن رَبَّنَا هَبْ لَنَا ، خدایا هبه کن به ما… وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ، علمی / هنری / ابزاری که به کمکش الگوی یک آدم باتقوا، اهل کنترل نفس، باشیم.

خدا چه زمانی به بنده هاش هبه میکنه؟
به سلیمان مُلک عظیمی هبه کرد (۳۸:۳۵)، وقتی هم از پدرش داوود خیلی چیزا به ارث برده بود، هم توانایی اداره مُلک رو درش میدید.
به ابراهیم در کهولت سن فرزند هبه کرد (۲۹:۲۷)، وقتی توانایی پرورش ادیان ابراهیمی رو درش میدید.
به ایوب خانواده و سلامت از دست رفتش رو هبه کرد (۳۸:۴۳)، وقتی صبر ایوب رو در اوج بیماری درش میدید.

اما چه کسی تجلی اسم وهّاب میشه؟
اون آدم خیّری که مثلا مدرسه و بیمارستان ساخته، نه به علت پولی که شاگردا و بیمارا پرداخت کنن، بخاطر پتانسیل رشدی که در شاگردا و امیدی که به بهبودی بیمارا داره.

اون پیامبر و امام و معلمی، که حقیقت رو آموزش میده، در عقاید خرافی مردم اصلاحات انجام میده، نه به علت طلب مردم یا تلاش اونها در شناخت حق، بخاطر پتانسیل آگاهی و تغییر و شکوفاییه که در مردم میبینه، و امیدی که به بهبودی هم نوعانش از دردهای ناشی از نا آگاهی داره.

این میشه که نقش وهّاب متجلی میشه، داشته ها و دانسته ها هبه میشه، از جایی که دیگران فکرش رو هم نمیکنن، بدون هیچ چشم داشتی، با تکیه بر هبه هایی که از خدای وهّابِ خودش، گرفته و میگیره.

پیر دُردی کِش ما گر چه ندارد زر و زور
خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد
(غزل ۱۲۳ حافظ)

مطالب مرتبط: اسماءالحسنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا