مقالات

«اصول تعامل با اصحاب(رض)»

«اصول
تعامل با اصحاب(رض)»

نویسنده : دکتر احمد علی الإمام

ترجمه :جهانگیر ولدبیگی

وظیفه ی
آیندگان نسبت به اصحاب همان چیزی است که خداوند فرموده است:«
وَ الَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ
یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ
وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ
رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ».
«(همچنین) کسانی که بعد
از آن ها( بعد از مهاجران و انصار)آمدند و می‏گویند:«پروردگارا! ما و برادرانمان
را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز، و در دلهایمان حسد و کینه‏ای نسبت به
مؤمنان قرار مده.پروردگارا، تو مهربان و رحیمی».(حشر/۱۰)

سعد بن ابی وقاص(رض)در مورد این
آیه فرمود:«مردم دارای سه درجه هستند،دو درجه از آن ها تمام شده و یک درجه مانده
است.بر شماست که سعی و تلاش کنید از این مقام و موقعیت استفاده کنید و خود را
مشمول این درجه کنید
و سپس
این  آیه را قرائت فرمود:«لِلْفُقَرَاء
الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ
…».(حشر/۸) سپس فرمود:یکی از این درجات درجه ی مهاجرین است که تمام شد.سپس این
آیه  را قرائت فرمود:«وَالَّذِینَ
تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ
إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ …».(حشر/۹)و گفت:یکی دیگر از این درجات درجه ی انصار
است که آن هم تمام شد.سپس ادامه داد و آیه ی بعدی را قرائت فرمود:«وَالَّذِینَ
جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا
الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا
لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ».(حشر/۱۰)و گفت:این منزلت
و مقام تا قیام قیامت باقی است،پس سعی کنید جزء این افراد باشید.

واجب آیندگان نسبت به سلف صالح خود همان چیزی است که
سعد ابن ابی وقاص به آن اشاره کرد.خوشا به تابعین که این آیه شامل حالشان شد و
خداوند از امام شاطبی راضی باد آنگاه که در منظومه ی«حرز الامانی»چنین سرود:

«جزی الله بالخیرات عنا أئمه                        لنا نقلوا القرآن عذباً و سلسلاً»

«خداوند پاداش و جزای نیک به امامان پیش از ما بدهد که
قرآن را سلیس و روان برای ما نقل کردند».

و امام سخاوی(ره)در شرح این بیت چه زیبا فرمود:«چنین
دعایی وظیفه ی آیندگان برای گذشتگان است.چنین دعایی فضل و بزرگی آنان را به یاد می
آورد و دلیل بر محبّت آن هاست زیرا دعا نتیجه 
و ثمره ی محبّت است.روزی فردی از پیامبر(ص)در مورد وقوع قیامت
پرسید.پیامبر(ص)در جواب  فرمود:برای آن روز
چه آماده کرده ای؟جواب داد:[ای رسول خدا!]نماز و روزه و صدقات زیادی آماده نکرده
ام امّا خدا و رسول خدا را بسیار دوست دارم (محبت خدا و رسول خدا را آماده کرده
ام).پیامبر(ص) فرمود:«المرء مع من أحب».«هر کس با محبوبش است(محشور خواهد شد)».[۱]

خداوند در آیه ی:«و الذین جاءوا من بعدهم…».(حشر/۱۰)
به پیامبرش(ص) امر می کند که جواب نیکی را با دعا پاسخ دهد و او را اینچنین تربیت
می کند.راستی چه معروف و چه کار نیکی بهتر و بزرگ تر از این که علمایان ما دین را
به ما رسانده اند.آن ها شبانه روز تلاش کردند ومال و جانشان را در راه حفظ شریعت
خدا و دفاع از کتاب خدا و ابطال باطل و نابودی گمراهان تقدیم کردند تا این دین
بدون تحریف و تبدیل و سالم به دست ما برسد،هر چند خداوند خود نورش را به انجام
خواهد رساند و این وعده ایست خلاف ناپذیر.

این علما بودند که هر مسئله ی مشکلی را برای ما توضیح
دادند و شرح کردند و با این کار راه را بر مبتدعان و منحرفان تنگ کردند.و این را
پیامبر(ص) شهادت می دهد آنگاه که می فرماید:«در میان آیندگان کسانی هستند که از
این دین محافظت می کنند و آن را به دیگران انتقال می دهند و با این کار مانع تحریف
آن و تعدی مفسدان به آن می شوند».[۲]

صاحب«التحریر و التنویر» در تفسیر این آیه(حشر/۱۰) ضمن
این که رعایت ادب نسبت به کسانی که بعد از مهاجرین و انصار آمده اند را یک واجب می
داند،چنین می گوید:«این ها از خداوند خواستند که دلهایشان را نسبت به مهاجرین و
انصار از غل و حسد و کینه پاک گرداند.زیرا آن ها یاران پیامبر(ص) بودند و برخی با
هجرت و برخی با نصرت بر دیگران برتری داده شده اند.خداوند برای کسانی که بعد از آن
ها آمده اند و از اجر و پاداش و مقام و منزلت هجرت و نصرت برخوردار نبوده اند،مقام
و منزلت دعا برای مهاجرین و انصار و طلب مغفرت برای آنان و قرار دادن محبّت آن ها
در دلهایشان و زدودن بغض و کینه نسبت به آن ها را وسیله ای برای بهرمند شدن از اجر
و پاداش مهاجرین و انصار قرار داده است[تا با این کار در صف گذشتگان صالح قرار
گیرند.]

این آیه اشاره ایست بر این که بر مسلمانان است که
گذشتگان صالح خود را به نیکی یاد کنند و محبّت مهاجرین و انصار را در دل داشته
باشند و آن ها را با احترام یاد کرده و بزرگ بشمارند.

امام مالک(ره)گوید:«هر کس نسبت به یکی از اصحاب
پیامبر(ص) بغض و کینه داشته باشد هرگز در فیء[۳]
مسلمانان حقی ندارد سپس این آیه را تلاوت فرمود:«و الذین جاءوا من
بعدهم..».(حشر/۱۰)

اما در مورد آنچه بین حضرت عایشه و حضرت علی(رض) و بین
حضرت علی و معاویه درگرفت باید گفت:هر دو طرف درگیر نیتی جز یاری دادن و نصرت حق
(دین خدا) نداشته اند.بنابراین هیچ بهانه ای برای تعدی به شخصیت آن ها نیست.آنچه
در این زمینه برما واجب است سکوت و عدم زنده کردن و شعله ور نمودن این
درگیریهاست،اگر چه وجود آن درگیریها و اختلافات باعث مکدر شدن روابط آن بزرگان و
تألم خاطر آن ها شد اما هرگز جایز نیست آیندگان که جزو هیچکدام از گروهای درگیر
نبوده و اصلاً شاهد ماجرا نبوده اند دخالت کرده و اظهار نظر کنند و حکم بر علیه
گروهی و به نفع گروه مقابل صادر کنند.انجام چنین کاری جز حماقت و تعصب جاهلانه
نیست و نخواهد بود و چیزی جز ضربه زدن به پیکر امّت محمدی در پی نخواهد داشت».[۴]

یکی از نمونه های بسیار زیبا در تعامل با اصحاب و
تابعین آن ها،همان چیزی است که از یحیی بن حارث ذماری نقل شده است.ایشان می
گوید:«به واثله بن اسقع برخورد کردم.به او گفتم با این دستت با پیامبر(ص)بیعت
کردی؟گفت:بله.گفتم:این دستت را به من بده تا آن را ببوسم.او دستش را به سوی من
دراز کرد من هم آن را بوسیدم».[۵]

از نمونه های بسیار جالبی که دال بر بزرگی اصحاب
دارد،استجابت دعای آن بزرگواران است.

از عقبه بن نافع مهری(رض)وارد است که وقتی خواست حدود
قیروان را مشخص می کند به جنگل پر از درخت نگاه کرد و خطاب به یارانش گفت:می خواهم
اینجا را حدود قرار دهم تا سواران دشمن نتوانند ضربه ای به شهر بزنند،زیرا اینجا
وسط این سرزمین است.سپس دستور دادکه پایگاهی در آنجا بسازند. عرض کردند:اینجا
جنگلی است که حیوانات درنده زیادی دارد و ما از جان خود بیمناکیم.عقبه مستجاب دعا
بود.در میان لشکرش اصحاب پیامبر(ص) را جمع کرد.تعداد اصحاب به هجده نفر رسید. سپس
رو به جنگل کرد و گفت:ای حشرات و ای درندگان! بدانید که ما اصحاب پیامبر(ص)هستیم،
پس از اینجا بروید زیرا ما می خواهیم اینجا بمانیم.از این به بعد هر کدام از شما
را یافتیم می کشیم.

در آنروز مردم چیز عجیبی دیدند.آن ها درندگان و مارهای
گزنده و سمی را دیدند که گروه گروه کوچ می کنند و آنجا را ترک می کنند.همین امر
باعث شد که بسیاری از بومیان مسلمان شوند و به مدت چهل سال در آنجا کسی نه ماری
دید و نه عقربی مشاهده کرد.[۶]

وقتی عقبه بن نافع(رض)دانشگاه قیروان را تاسیس کرد
برخی از لشکریانش را جمع کرد و در شهر دوری زد و این دعای مشهورش راخواند:«خدایا
این دانشگاه را پر از علم و فقه گردان و عمرش را طولانی کن و همیشه آن را آباد نگه
دار و اسلام را به وسیله ی آن عزّت ببخش و آن را از ظلم و چپاول و تجاوز ظالمین
محفوظ دار».

مسلمانان همیشه دیگران را به متخلّق شدن به اخلاق
پیامبر(ص)و این که گذشتگانشان را با نیکی یاد کنند و هرگز نسبت به آن ها سوظن
نداشته باشند، توصیه می کنند.این همان چیزی است که پیامبر(ص) مسلمانان را به آن
توصیه می فرمود:«اذکروا محاسن موتاکم و کفوا عن مساویهم».«نیکی های مردگانتان را
بازگو کنید و از بدیهایشان و ذکر آن ها خوداری کنید».[۷]

حدیثی که حضرت عایشه(رض)روایت می کند تاییدی است بر
حدیث قبل.ایشان می گویند:پیامبر(ص) فرمود:«لا تسبوا الأموات فإنهم قد أفضوا إلی ما
قدموا».«هرگز به مردگان دشنام ندهید زیرا آن ها به سوی آنچه انجام داده اند و پیش
از خود فرستاده اند رفته اند(و جزای آن را دریافت خواهند کرد)».[۸]

از ابن عباس(رض)چنین روایت است:«مردی از انصار دشنامی
به پدر عباس داد و با این کار او را عصبانی کرد.عباس ضربه ای به او زد.قوم دشنام
دهنده جمع شده و خطاب به عباس گفتند:به خدا سوگند تو را خواهیم زد.پس دست به صلاح
شدند.این خبر به پیامبر(ص) رسید.پیامبر(ص) به مسجد آمد و بالای منبر رفت و
فرمود:ای مردم کدام یک از اهل زمین نزد خدا محترم تر و گرامی ترین است؟جواب
دادند:تو ای رسول خدا.پیامبر(ص) فرمود:عباس عموی من است و من برادر زاده ی او
هستم.پس هرگز با دشنام دادن به مردگانتان زندگانتان را اذیت ندهید.طرف دعوا نزد
پیامبر(ص) آمدند و گفتند:ای رسول خدا! از خشمت به خدا پناه می بریم».[۹]

وقتی که وضعیت دشنام دادن و طعنه زدن به کسانی که قبل
از اسلام بوده و مرده اند اینچنین است که بیان شد،وضعیت طعنه زدن و ناسزا گفتن به
اصحاب پیامبر(ص)چگونه خواهد بود؟

وقتی پیامبر(ص)از یکی از یارانش به خاطر ناسزا گفتن به
همراه دیگرش ناراحت می شود،همانطور که در مورد عبدالرحمن بن عوف و خالد بن ولید
پیش آمد،پس حال و وضعیت گروهی که بعد از اصحاب پیامبر(ص)آمده و هیچ بهره ای از
صحبت و همنشینی با او(ص)نداشته اند و به یاران پیامبر دشنام می دهند و آن ها را
لعن می کنند،چگونه خواهد بود؟اینجاست که معنی این کلام زیبای پیامبر(ص)را درک می
کنیم که فرمود:«إذ ذکر أصحابی فأمسکوا».«هرگاه به بدی یادی از یاران من شد شما
سکوت اختیار کنید».[۱۰]

حداقل
حقّی که اصحاب بر گردن ما دارند این است که همیشه از فضایل و بزرگیشان یاد کنیم و
از درگیری ها و اختلافات و جنگهایی که بین آن ها رخ داده است سخنی نگوییم.هر کس
چنین نکند به راستی کوته فکر است و هرگز اصحاب را نشناخته است.در این خصوص این را
نیز باید گفت:آنچه از اصحاب صادر شده و اشتباه بوده است اجتهادی بیش نبوده و این
اجتهاد در نهایت اخلاص و برای نصر و یاری حق و دین خدا انجام گرفته است.کسی که
زبان به ناسزاگویی اصحاب پیامبر(ص)و سلف صالح می گشاید باید بر خود بترسد که از
صراط مستقیم منحرف شود و بر اوست که قیامت و دادگاه خداوند را به یاد بیاورد و این
آیه را تلاوت کند:«وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ
حَمَلَ ظُلْمًا».«و (در آن روز) همه چهره‏ها در برابر خداوند حی قیوم، خاضع می‏شود
و مایوس (و
زیانکار) است آن که بار ستمی بر دوش دارد».(طه/۱۱۱).

در قدیم و عصر حاضر نیز تعصبات حزبی و مذهبی،در مورد
آنچه بیان شد،چه زشت عمل کرده و می کنند و برخی از مسایل اجتهادی را به میدان جنگ
و نبرد علیه یکدیگر تبدیل کرده اند و حق را تنها در چیزی می بینند که خود بر آنند
و هرگز نه تنها حقی را برای مخالفانشان قایل نیستند عذر آن ها را نیز نمی
پذیرند،بلکه همیشه تلاش می کنند با روشهای حزبی،دیگران و مخالفنشان را بکوبند و آن
ها را تحقیر کنند و نکات ضعفشان را بزرگ جلوه دهند.

آنچه بیان شد تاکیدی بر این مطلب است که عدالت اصحاب
یک امر مسلّم است اگر چه از برخی اشتباهاتی روی داده باشد.ویژگی منحصر به فرد آن
ها همراه و همنشین بودن با پیامبر است،مقام و منزلتی که خداوند به هرکس که بخواهد
می بخشد.

«جامع
ترین وصیّت و سفارش»

مسلمانان شایسته است نسبت به همه ی اصحاب پیامبر(ص)به
ویژه اهل بدر و بیعت رضوان و سابقین نخستین از مهاجرین و انصار که شُرف صحبت و
همنشینی با پیامبر(ص)نصیب حالشان شده و خداوند از آن ها راضی شده است،حسن ظن داشته
و آنگونه که شایسته ی آن هاست مؤدبانه با یاد و نامشان برخورد شود و جز به نیکی و
با بهترین الفاظ ذکری از آن ها نشود و اگر رأی و نظر یکی از آن ها با رأی و نظر
دیگری موافق نبود هرگز جایز نیست مورد طعن قرار گیرند و شخصیّت آن ها و پیروانشان
زیر سؤال برود،تا با دلی پاک و قلبی سلیم پروردگار حکیم را ملاقات کنیم و به رحمت
او امیدوار باشیم و سرانجامی نیک داشته باشیم.

 

«خاتمه»

 

یقین به عدالت و فضل و برتری اصحاب یکی از نشانه های
ایمان به پیامبر خداست،همانطور که طعن در عدالت اصحاب یکی از نشانه های نفاقی است
که باب فتنه و آشوب در دین را خواهد گشود و ترس خروج از دایره ی آن می رود.

آیات قرآن و احادیث پیامبر(ص)و حیات پر خیر و برکت آن
بزرگواران(رض)شاهدانی بر فضل  و برتری
اصحاب نسبت به سایرین هستند.امّا در مورد اختلافات و درگیری هایی که بین آن بزرگواران
اتفاق افتاده است و مورخان،علی رغم تعصبات و تعلقات مذهبی و جریانات سیاسی که
داشته اند،آن ها را بیان کرده اند و بسیاری از آن ها نیز درست نمی باشد،باید
گفت:آنچه بر ماست این است که نسبت به همه ی آن بزرگواران حسن ظن داشته باشیم و آن
ها را از باب اجتهاد و رأی بدانیم که مغفرت شامل حال کسانی خواهد بود که در این
اجتهاد به خطا رفته باشند.

اصحاب پیامبر(ص)کسانی بوده اند که روزشان را با روزه و
شبهایشان را با بیداری و قیام به سربرده اند،و این چیزی است که قرآن بر آن شهادت
می دهد و چه شهادتی بالاتر از شهادت قرآن:« کَانُوا قَلِیلًا مِّنَ اللَّیْلِ مَا
یَهْجَعُونَ.وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ».«آن ها کمی از شب را
می‏خوابیدند.و در سحرگاهان استغفار می‏کردند».(ذاریات/۱۸-۱۷)

و آن ها را توصیف می کند و چه توصیفی بالاتر و زیباتر
از توصیف قرآنی:«هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَهِ».«او اهل تقوا و
اهل آمرزش است».(مدثر/۵۶)

شما را به خدا بپرهیزید،شما را به خدا بپرهیزید از این
که نسبت به اصحاب پیامبر(ص) دچار تعرض شوید زیرا چنین امری منجر به ایجاد فتنه می
شود و سرانجام و عواقب ناگواری در پی خواهد داشت و پناه به خدا از این که انسان
مشمول چنین آیه ای شود:« فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن
تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ».«پس آنان که فرمان او را
مخالفت می‏کنند، باید بترسند از این که فتنه‏ای
دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آن
ها برسد».(نور/۶۳)

«اللهم وفقنا لما تحب و ترضی من حمد نعمک و آلائک
الجزیله و شکر فضلک العظیم و معرفه الفضل لأهله من عبادک الصالحین رجاء أن نکون من
المستقیمین علی أمر الله الفائزین فوزاً عظیماً».

«اللهم اجعل صلواتک و برکاتک علی سید المرسلین و إمام
المتقین و خاتم النبیین عبدک و رسولک إمام الخیر و قائد الخیر و إمام الرحمه».

«اللهم ابعثه المقام المحمود الذی یغبطه به الأولون و
الآخرون».

«و ارض اللهم عن الصحابه أجمعین ممن أسلموا لله و
هاجروا له و جاهدوا فی سبیله تعالی».

«اللهم اغفر لمن تبعهم بإحسان محباً لهم و مستغفراً و
ألحقنا بهم فی عبادک الصالحین».

«و الحمد لله رب العالمین و لاحول و لاقوه إلا بالله
العلی العظیم».

«سبحان ربک رب العزه عما یصفون و سلام علی المرسلین و
الحمد لله رب العالمین».

«منزه
است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصیف می‏کنند.و سلام بر
رسولان.حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است».(صافات/۱۸۲-۱۸۰)

——————————————————————-

منبع : عدالت اصحاب پیامبر(ص)و ذکر فضایل آن ها(رض)

نویسنده : دکتر احمد علی الإمام

ترجمه :جهانگیر ولدبیگی

 



[۱] صحیح بخاری.کتاب الأدب
به شرح السندی(۴/۷۷)

[۲] خطیب گوید:درباره ی این
حدیث از امام احمد سؤال شد که این کلام موضوع به نظر می رسد.ایشان فرمود:خیر این
حدیث صحیح است و از چندین طریق روایت شده است… کنزل العمال فی سن الأقوال و
الأفعال(۱۰/۱۷۶).فتح الصید فی شرح القصید.علم الدین السخاوی(۱/۷۸).

[۳] فیء یعنی تمام غنایمی که
بدون جنگ از کافران گرفته می شود و به دست مسلمانان می افتد.

[۴] التحریر و التنویر.ص۸۷

[۵] الآحاد و المثانی.ابن
ابی عاصم(۲/۱۷۵).معجم الطبرانی(۲۲/۹۴)

[۶] معجم البلدان.یاقوت
حموی(۴/۴۲۰).

[۷] صحیح ابن حبان(۷/۲۰۹).مستدرک
حاکم(۱/۵۴۲).سنن ترمذی(۳/۳۳۹).سنن ابوداود(۴/۲۷۵)

[۸] صحیح بخاری(۱/۴۷۰).صحیح
مسلم (۲/۶۵۵)

[۹] المستدرک(۳/۳۷۱).سنن
ترمذی(۸/۷۶).مجمع الزوائد(۸/۷۶)

[۱۰] المعجم الکبیر.طبرانی (
۲/۷۴۸)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا