دعوت و داعی

برادری به خاطر خدا یعنی چه ؟!

برادری به خاطر خدا یعنی چه ؟!

عبدالله ناصح علوان

برادری به خاطر خدا ارمغانی قدسی،درخششی ربّانی و نعمتی الهی است که خدای
متعال در دل بندگان مخلص،اولیای فرهیخته و اهل تقوا از مخلوقاتش می اندازد.چنان که
در سوره ی انفال می فرماید:

 (لَوْ أَنْفَقْتَ مَا فِی الأرْضِ
جَمِیعًا مَا أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَیْنَهُمْ )
انفال/۶۳

 «اگر تمامی آنچه که در زمین است انفاق
می کردی،نمی توانستی در بین دل هایشان الفت ایجاد  نمایی،ولی خدا در بین آنها محبت و دوستی برقرار
نمود.»

در سوره ی آل عمران می فرماید:

 (وَاذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ
عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ
بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا ) آل عمران/ ۱۰۳

 «به یاد آورید نعمت خدا را بر شما آن
زمانی که با هم دشمن بودید.پس خدا میان دل هایتان پیوند داد پس    شما به نعمت او برادرانی شدید.»

همچنین برادری به خاطر خدا نیرویی ایمانی و روحی است که شناخت و درک عمیق از
عاطفه،محبت،احترام و اعتماد دو طرفه و …،را در نهاد مسلمانان که پیوندهای عقیده
ی اسلامی و رشته های زرین ایمان و تقوا آنان را به هم مرتبط ساخته،قرار می
دهد.همین احساس برادری بی شائبه است که در نفس انسان مؤمن،صادقانه ترین عواطف پاک
و خالصانه ترین احساس های پاکیزه را در دو حالت به وجود می آورد:

 

۱-   در موضع گیری های ایجابی(مثبت)مانند همیاری،از خود
گذشتگی،ترحم،گذشت،مهلت دادن،تکافل اجتماعی و …

۲-  در موضع گیری های منفی (سلبی)از قبیل پرهیز از هر
چیزی که به نفس،مال،ناموس و کرامت انسان ها ضرر برساند.بنابراین برادری دینی،صفتی
است ملازم ایمان و یک ویژگی اخلاقی است که همواره با تقوا دمساز است؛چرا که هیچ
برادریی بدون ایمان و هیچ ایمانی بدون برادری نیست.همان گونه که راستگویی بدون
تقوا و تقوایی بدون راستگویی وجود ندارد.دلیل مسأله ی نخست فرموده ی خداوند در
سوره ی حجرات است

      (إِنَّمَا
الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ …)حجرات/۱۰

  «تنها مؤمنان با هم برادرند.»

دلیل مسأله ی دوم قول خداوند در سوره ی زخرف است که می فرماید:

 (الأخِلاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ
لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلا الْمُتَّقِینَ ) زخرف/۶۷

 «دوستان در آن روز دشمن یکدیگر خواهند
بود به جز پرهیزکاران.»

جای هیچ گونه تردید نیست که دوستی ها و برادری ها وقتی که جدا از ایمان
باشند،سرانجام بر سر مصالح ذاتی و منافع شخصی به هم می خورند و هنگامی که صداقت از
جامعه ی تقوا بیرون آید،به محض پیدایش اولین کشمکش در دنیا و اولین مسابقه بر سر
غنایم و مصالح شخصی،دشمنی و کدورت در دل ها پایه ریزی خواهد شد و اگر در وجود یک
نفر ایمان و تقوا باشد،در صورتی که شیوه ای از اخوّت صادقانه و صداقت خالصانه از
جانب او بروز نکند.مسلما”آن ایمان ناقص و آن تقوا ادعایی بیش نیست؛زیرا
پیامبر در حدیثی از شیخین (بخاری و مسلم )روایت کرده اند،می فرماید:

 «لا یؤمن أحدکم حتّی یحبّ لأخیه ما
یحبّ لنفسه».

 ایمان هیچ یک از شما کامل نمی شود،مگر
اینکه آنچه را که برای خود می خواهد برای برادرش نیز بخواهد.

خداوند متعال می فرماید:

 (وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ
وَالتَّقْوَى وَلا تَعَاوَنُوا عَلَى الإثْمِ وَالْعُدْوَانِ ) مائده/۲

 بر احسان و تقوا همدیگر را یاری
نمایید و بر گناه و دشمنی همکاری نکنید.

نفس انسان اگر بر پایه ی ایمان استوار و آمیخته با تقوا باشد،به مجرد برخورد
با کسی که از نظر ایمان و تقوا همانند اوست،در اولین لحظات دیدار در وجود خود محبت
و مؤانستی درک می نماید و در نخستین پرتوهای آشنایی احساس صفا و آرامش به او دست
می دهد.به علاوه روح آن دو به گونه ای با هم می آمیزند گویی که روحی واحدند و دل
هایشان چنان همدیگر را جذب می نماید گویی که تنها یک قلب هستند.آن هنگام است که
محبت در رگ هایشان می تپد و علاقه ی برادری در خونشان جریان می یابد و مهر مؤدت در
چهره هایشان می درخشد.برادر دست برادرش را در کمال محبت و مهربانی می گیرد و با هم
می روند که در گلستان با صفای اخوّت و دوستی به گردش بپردازند و از هر طرف نسیم
عطرآگین وفا را تنفس نمایند و در اثنای گلگشت در سایه های سبز و خرم مودت برادری
بیاسایند.آنگاه در آن فضای دل گشای خدایی هر یک از آنان در گوش مردمان این حقیقت
را زمزمه می نماید.

                  انّنا أنا أنت و أنت
أنا                              نحن
روحان حللنا بدنا

ما همانند شما هستیم و شما همانند ما.ما دو روح هستیم که در یک بدن(کالبد)آمده
ایم.

اما نفسی که بنیادش بر فساد و پلیدی باشد،در همان لحظات اولیه برخورد با نفس
مؤمنه ی مطمئنه به هیچ حال برایش ممکن نیست که با او کنار آید؛زیرا آن دو در اصل
با هم نا آشنا،در مسلک با هم مخالف و از هم و از لحاظ روحی با هم در بیگانگی و
تنافرند.در اشاره به همین معانی حدیثی است که شیخین از پیامبر(ص)روایت کرده اند که
فرمود:

 «النّاس معادن کمعادن الذّهب و الفضّه
خیارهم فی الجاهلیّه خیارهم فی الاسلام إذا فقهوا و الأرواح جنود مجنده فما تعارف
منها ائتلف و ما تناکر منها اختلف»

انسان ها معدن هایی همانند معدن طلا و نقره هستند؛برگزیده ترین آنان در جاهلیت
برگزیده ترینشان در زمان اسلام است:آن زمانی است که از دین آگاهی یابند.ارواح
انسان ها همانند لشکریان به هم پیوسته هستند.آنان که همدیگر را بشناسند،با هم
مأنوس شده و آنان که همدیگر را نشناسند،از هم جدایی بر   می گزینند.

 

ای برادران ایمانی! این بود حقیقت برادری
و محبت خدایی و چنان که گفتیم،آن حقیقت هدیه ای است از جانب خدا در دل های آراسته
با ایمان و اخلاص،و قوّه ای ایمانی و روحی است که با نفوس مزیّن به ایمان پیراسته
به تقوا ارتباط دارد و هم اوست که انسان مؤمن را به موضع گیری های ایجابی از قبیل
محبت،ایثار،ترحم،تعاون و تکافل وادار می نماید و از صفاتی است که با ایمان همراه
می باشد و با دوستان خود از ارواح طاهره در الفت و مؤانست و با غیر خود از ارواح
خبیثه شریره در تضاد و بیگانگی است.پس ای جوانان مسلمان!در این تنگنای تفرقه بعد
از آنکه این نشانه ها برایتان روشن شد و این حقایق در برابر چشمانتان آشکار
گردید،چه مسئولیتی به عهده شماست؟مگر نه این است که یک پارچه و متحد به بارگاه
اخوّت الهی پناه آورید و دل هایتان به معانی آن استوار گردد و نفس هایتان در آن
ذوب شود تا در میان خودتان مهربان و بسیار با ترحم و در مقابل دشمنان،سخت گیر و با
اقتدار ظاهر شوید.حال آنکه به پیشتازان امت اسلام یعنی اصحاب رسول الله(ص)اقتدا
کرده اید؛

آنانی که خداوند در بیان فضیلتشان می فرماید:

 (مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ
وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ) فتح/۲۹

محمد فرستاده ی خداست و کسانی که با او هستند،بسیار بر کافران سخت گیر و در
میان خودشان بسیار با مهر و محبت می باشند.

——————————————————-

منبع:برادری ایمانی

مؤلف:عبدالله ناصح علوان

مترجم:رئوف موحد

انتشارات : نشر احسان

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا