مقالات

نتایج وآثارتوکل به خدا + نکاتی ارزشمند در باب توکل

آثار توکل  نتایج وآثارتوکل به خدا

 نویسنده :حمزه خان بیگی – دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه تربیت معلم آذربایجان – تبریز

 

                 توکل‌ به‌ خداوند متعال‌ پیامدهای‌ مثبتی‌ در زندگی‌ فردی‌ و اجتماعی‌ انسانها دارد که‌ جهت‌ اختصار فقط‌ به‌ چند مورد از این‌ ثمرات‌ و فواید توکل‌ اشاره‌ می‌شود.

۱. آرامش‌ و اطمینان‌ قلبی

           یکی‌ از فواید داشتن‌ توکل، آرامش‌ درونی‌ و اطمینان‌ قلبی‌ است‌ که‌ در سایه‌ توکل‌ به‌ انسان‌ دست‌ می‌دهد. زمانیکه‌ حضرت‌ موسی‌ قوم‌ خود را شبانه‌ به‌ سوی‌ سرزمین‌ موعود راهبری‌ می‌کرد و سعی‌ می‌نمود که‌ امید ایمان‌ به‌ خدا را در دلشان‌ زنده‌ کند نزدیکی‌های صبح‌ بود که‌ قوم‌ خسته‌ موسی‌ خود را با فرعونیان‌ رو در رو دیدند که‌ آنها را دنبال‌ می‌نمودند، از ترس‌ برخود لرزیدند و اظهار داشتند که‌ توانِ‌ مقابله‌ با قومِ‌ فرعون‌ را نخواهند داشت. ولی‌ حضرت‌ موسی‌ (ع) آنان‌ را قوت‌ قلب‌ داده‌ و گفت‌ جای‌ هیچ‌ نگرانی‌ نیست، چون‌ خدا با اوست.

در قرآن، چنین‌ جریان‌ را تعریف‌ می‌کند:

( فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ * ‏ قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ‏ )(شعراء /۶۱ – ۶۲)

یعنی‌ : ‏هنگامی که هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند : ما ( در چنگال فرعونیان ) گرفتار می‌گردیم ( و هلاک می‌شویم ) . ‏.  ( موسی ) گفت : چنین نیست . پروردگار من با من است .( قطعاً به دست دشمنم نمی‌سپارد و به راه نجات ) رهنمودم خواهد کرد .

حضرت‌ رسول‌ (ص) که‌ در توکل‌ به‌ خداوند متعال‌ نمونه‌ بود چنان‌ حالتی‌ یافته‌ بود که‌ وقتی‌ ابوبکر در غار دچار ترس‌ شده‌ بود وفکر می‌کرد که‌ کافران‌ آنان‌ را پیدا خواهند کرد با آرامش‌ به‌ ابوبکر گفت‌ نگران‌ نباش‌ خداوند با ماست. در قرآن‌ کریم‌ این‌ جریان‌ به‌ صورت‌ زیر بیان‌ شده‌ است:

( إِلاَّ تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَهَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَى وَکَلِمَهُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‏ )(توبه /۴۰)

‏ترجمه: « اگر پیغمبر را یاری نکنید ( خدا او را یاری می‌کند ، همان گونه که قبلاً ) خدا او را یاری کرد ، بدان گاه که کافران او را ( از مکّه ) بیرون کردند ، در حالی که ( دو نفر بیشتر نبودند و ) او دومین نفر بود ( و تنها یک نفر به همراه داشت که رفیق دلسوزش ابوبکر بود ) . هنگامی که آن دو در غار ( ثور جای گزیدند و در آن سه روز ماندگار ) شدند ( ابوبکر نگران شد که از سوی قریشیان به جان پیغمبر گزندی رسد ، ) در این هنگام پیغمبر خطاب به رفیقش گفت : غم مخور که خدا با ما است ( و ما را حفظ می‌نماید و کمک می‌کند و از دست قریشیان می‌رهاند و به عزّت و شوکت می‌رساند . در این وقت بود که ) خداوند آرامش خود را بهره او ساخت ( و ابوبکر از این پرتو الطاف ، آرام گرفت ) و پیغمبر را با سپاهیانی ( از فرشتگان در همان زمان و همچنین بعدها در جنگ بدر و حُنَین ) یاری داد که شما آنان را نمی‌دیدید ، و سرانجام سخن کافران را فروکشید ( و شوکت و آئین آنان را از هم گسیخت ) و سخن الهی پیوسته بالا بوده است ( و نور توحید بر ظلمت کفر چیره شده است و مکتب آسمانی ، مکتبهای زمینی را از میان برده است ) و خدا باعزّت است ( و هرکاری را می‌تواند بکند و ) حکیم است ( و کارها را بجا و از روی حکمت انجام می‌دهد ) .»

بنا براین توکّل در اسلام توشه ای روحی است که انسان را بر تشنُجّات و اضطرابات وترسهای درونی پیروز

می گرداند، ودر تاریک ترین لحظات زندگی چراغ امید را در دل انسان مؤمن روشن می سازد واطمینان و آرامشی به او می بخشد که اکثر مردم از فیض آن محرومند . ( روح الدین الاسلامی، صص ۳۳۵، ۳۳۶)

۲. قوت‌ و نیرومندی

          از دیگر فواید توکل‌ داشتن‌ قوتِ‌ قلب‌ و نیرومندی‌ در تصمیم‌گیری‌ است‌ . چنانکه‌ در حدیثی‌ از حضرت‌ رسول‌ (ص) نقل‌ شده‌ است.

« مَن‌ سَّرهُ‌ أن‌ یکون‌ اکرم‌ الناس‌ فلیتق‌الله، و مَن‌ سَرَّهُ‌ أن‌ یکون‌ اقوی‌ الناس‌ فلیتوکل‌ علی‌الله، وَ‌ مَن‌ سَرَّهُ‌ أن‌ یکون‌ أغنی‌الناس‌ فلیَکُن‌ بما فی‌ یدالله‌ اوثَق‌ مِنهُ‌ بما فی‌ یده»( بحار الانوار ج / ۱۳۸/۷۱)

کسی‌ که‌ دوست‌ دارد محبوبترین‌ مردم‌ باشد از خدا تقوی‌ پیشه‌ کند، و کسی‌ که‌ می‌خواهد قوی‌ترین‌ مردم‌ باشد به‌ خداوند توکل‌ نماید، و کسی‌ که‌ می‌خواهد غنی‌ترین‌ باشد بدانچه‌ در پیش‌ خداست‌ مطمئن‌تر از آن‌ باشد که‌ در نزد خودِ‌ اوست.

خداوند کریم‌ در قرآن‌ از قول‌ حضرت‌ نوح‌ (ع) چنین‌ می‌فرماید:

( وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءکُمْ ثُمَّ لاَ یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَیَّ وَلاَ تُنظِرُونِ * فَإِن تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ  ) ( یونس / ۷۱- ۷۲)

یعنی‌ : ( ای پیغمبر ! برای دلداری مؤمنان و بیداری مشرکان ، سرگذشت برخی از پیغمبران و پیشینیان ، از جمله ) سرگذشت نوح را ( از قرآن ) برای آنان بخوان . وقتی ( از اوقات ) نوح به قوم خود گفت : ای قوم من ! اگر ماندنم ( در میانتان ) و پند دادنم ( به شما ) با آیات خدا ( و دلائل الهی ) برایتان سخت و غیرقابل تحمّل است ، من ( بر این کار پایدار و ماندگارم و ) بر خدا تکیه دارم ، پس همراه با معبودهایتان قاطعانه تصمیم خود را بگیرید ( و هرچه از دستتان برمی‌آید درباره من انجام دهید و هیچ کوتاهی مکنید . این کار را از روی مشورت کامل و تصمیم قاطع انجام دهید تا ) بعداً منظورتان از خودتان نهان نماند و مایه اندوهتان نشود . پس از آن نسبت به من هرچه می‌خواهید بکنید و مرا مهلت ندهید .* اگر ( از دعوت من ) روی گردانیدید ( به من زیانی نمی‌رسانید ) چرا که من کمترین مزد و پاداشی از شما نمی‌خواهم . مزد و پاداش من جز بر خدا نیست ، و به من دستور داده شده است که ( همه کار و بار خود را بدو حوالت دارم و ) از زمره تسلیم‌کنندگان ( امور زندگی به خدا و فرمانبرداران اوامر الله ) باشم .

این دعوت، هشدار، یادآوری مداوم از سوی نوح است که تکذیب و روی‏گردانی قومش را به دنبال داشت.در چنین موقعیتی نوح چه کار کرد؟ او پس از این که به نهایت خستگی و انزجار در راستای دعوتش رسید بر خداوند توکل کرد و همه چیز را به او سپرد، و می‏گفت: 

( یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَکَّلْتُ  ) (یونس: ٧١)

ترجمه: «اگراقامت من در میان شما و یادآوریهای من به آیات خدا بر شما گران آمده است، من بر خدا توکل کردم».

دعوتگر راه حق اگر با روی‏گردانی دعوت شدگان، رد و قبول نکردن آنها مواجه شد، به خدا توکل می‏کند او هر گونه آزار و بلایی را دفع می‏کند و صبر و بردباری‏اش را افزایش می‏دهد.

در سوره‌ هود  نیز از سوی‌ حضرت‌ هود در هدایت‌ قوم‌ خود چنین‌ مقاومتی‌ را نشان‌ می‌دهد و مثلِ‌ حضرت‌ نوح‌ (ع) با جرأت‌ و رشادت‌ با مخالفین‌ خود برخورد می‌کند تا جایی‌ که‌ می‌فرماید:

( اًِنیِ‌ أُشهِدُ‌اللهَ‌ وَ‌ اَشهَدُوا اَنیِ‌ بَرِ‌یٌ‌ مِمَّا تُشرِکوُنَ مِن‌ دُونِهِ‌ فَکِیدوُنیِ‌ جَمِیعاً‌ ثُمَّ‌ لاَ‌ تُنظِروُنِ اًِنیِ‌ تَوَکَّلتُ‌ عَلَی‌ اللهِ‌ رَبی‌ وَ‌ رَبکُم، ما مِن‌ دَ‌ابَّهٍ‌ اًِ‌لا‌ هُوَ‌ آخِذُ‌ بِنَا صِیَتِها، اًِ‌ نَّ‌ رَبیِ‌ عَلی‌ صِرَ‌اطٍ‌ مُستَقِیمٍ )(هود/ ۵۵- ۵۶)

یعنی‌ «خدا را گواه‌ می‌گیرم‌ و شما نیز گواه‌ باشید که‌ من‌ از آنچه‌ جز خدای‌ یکتا به‌ شرک‌ می‌پرستید بیزارم. همگی‌ به‌ حیله‌گری‌ بر ضد من‌ برخیزید و مرا مهلت‌ ندهید. من‌ بر خدای‌ یکتا که‌ پروردگار من‌ و پروردگار شماست‌ توکل‌ کردم. هیچ‌ جنبنده‌ای‌ نیست‌ مگر آنکه‌ زمامِ‌ اختیارش‌ در دست‌ اوست. هر آینه‌ پروردگار من‌ بر صراط‌ مستقیم‌ است.»

زمانیکه‌ حضرتِ‌ شعیب‌ با قوم‌ خود برخورد می‌کند در او نیز چنین‌ قوتِ‌ قلب‌ و جرأتی‌ مشاهده‌ می‌گردد که‌ ناشی‌ از توکل‌ بالای‌ او به‌ خداوندِ‌ متعال‌ است‌ (رجوع‌ کنید به‌ آیات‌ 88 – 89 از سوره اعراف).

۳. عزت‌ نفس‌

            از دیگر ثمرات‌ توکل‌ به‌ خدا عزت‌ و سربلندی‌ در بین‌ مردم‌ است. فرد متوکل‌ چون‌ به‌ خدا تکیه‌ می‌کند غنایِ‌ نسبی‌ از مردم‌ دارد و به خاطر رسیدن‌ به‌ مال‌ و مقام‌ از مردم‌ التماس‌ نمی‌کند لذا عزت‌ و سربلندی‌اش‌ حفظ‌ می‌شود. از همه‌ مهمتر چون‌ خداوند عزیز است‌ پناهنده ی‌ خود را نمی‌گذارد که‌ به‌ ذلت‌ و خواری‌ دچار شود. خداوند در قرآن‌ می‌فرماید:

(وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ  ) (شعراء / ۲۱۷)

یعنی‌ : و بر خدای چیره و مهربان توکّل کن .

 

نکاتی در باب توکل:

 

۱-  استعاذه و پناه بردن به خدا،توکل بر خداست، و هرکس ‏به غیر خدا پناه برد و او را دوست‏خود بداند و از او پیروى کند، از اولیاى‏شیطان خواهد بود.

۲- ایمان و توکل، دو ملاک صدق ‏عبودیت است و بندگى بدون این دو،ادعایى باطل و بى‏اساس است.  زیرا ایمان وتوکل آدمی را نسبت به سیطره ی شیطان بیمه می کنند.شیطان و لشکریانش بر مومن موحد متوکل راه نفوذی ندارند.

۳ – توکل پشتوانه ی محکمى براى فعالیت بوده و مشعل امید را در دل روشن و یأس را از آن

مى زداید، در انسان ایجاد شهامت نموده، وروح را تقویت و به آن حالت طمأنینه وآرامش مى بخشد

 و ترس و بیم از ناکامى و شکست را از دل بیرون مى راند، آنگاه که انسان کاربرد نیروى خویش را به اتمام رسانده ، و به مرزهاى خارج از محدوده ی قدرت و توان خود رسید، با به کار گرفتن توکل در خارج از محدوده ی قدرتش نفوذ مى کند.

۴ – هر مکتب، طبق جهان بینى خودش تکیه گاهى ارائه مى دهد، اسلام طبق جهان بینى توحیدى ، خدا را تکیه گاه معرفى مى کند، که قدرتش بى انتها و بر همه چیز تواناست و همه ی قدرتها از او پدید آمده و از او سرچشمه مى گیرند، او از همه مهربانتر و ارحم الراحمین است ، و تمام صفاتى که در تکیه گاه تزلزل ناپذیر لازم است تنها در او موجود است . اینجاست که چون مؤمن متوکل متکى به خداست و نیروى لایزال الهى پشتوانه ی او مى باشد، نیرومندترین مردم خواهد بود.

۵ – امید و توکل ما فقط وفقط باید به خدا باشد . چنانکه در امان ماندن از امیال نفسانى وشیطانى و شر و غفلت و گمراهی و قرار گرفتن در مسیر هدایت ، بدون توکل برخدا، محال ‏میباشد و این در حالی است که رمز تکامل ، پیشرفت و ترقی انسان در پیمودن مسیر هدایت خلاصه می شود .  

۶ – توکل به معنای نادیده گرفتن اسباب و عوامل طبیعی نیست و توکل منافاتی با استفاده از اسباب طبیعی ندارد.

۷ – از لحاظ‌ عملی‌ انسان‌  تا آنجا که‌ توان‌ دارد باید به‌ تدبیر امور بپردازد و در جایی‌ که‌ تدبیر امور از عهده‌اش‌ خارج‌ است‌ باید‌ به‌ خداوند متعال‌ توکل‌ کند. بین‌ توکل‌ و اقدام‌ عملی برای‌ انجام‌ کارها منافاتی‌ وجود ندارد. می‌توان‌ بر خداوند توکل‌ کرد و از او در حصول‌ مقاصد یاری‌ جست‌ و در عین‌ حال‌ از علل‌ و اسباب‌ طبیعی نیز برای‌ حصول‌ نتیجه‌ استفاده‌ کرد. هر چند، معنای‌ توکل‌ ترک‌ تدبیر است، ولی‌ ترک‌ تدبیر به‌ معنای عدم استفاده‌ ‌ از اسباب‌ نیست، بلکه‌ از اسباب، مدد جوید؛ نه اینکه به‏بهانه توکل بر خدا، در ساختمانى که‏در حال ریزش است، بنشیند و بپنداردکه زنده خواهد ماند، وترک‌ تدبیر در سطحی‌ بالاتر از اسباب‌ است، در سطح‌ نتایج‌ کار و تقدیرهای‌ بیرون‌ از اختیارِ‌ ماست .

۸ – از لحاظ‌ اعتقادی‌ انسان‌ باید باور داشته‌ باشد که‌ زمانی‌ کوششهایش‌ مثمرثمر خواهند بود که‌ توأم‌ با خواست و مشیت‌ الهی‌ می‌باشد؛ یعنی‌ کوشش‌ انسان‌ برای‌ رسیدن‌ به‌ مطلوب‌ هر چند لازم‌ است‌ ولی‌ کافی‌ نیست‌ و توفیق‌ خداوندی‌ نیز باید با آن‌ قرین‌ گردد تا انسان‌ بتواند به‌ هدف مطلوب‌ خود برسد.

۹ – خداوند به توکل سفارش کرده و آن را همراه ایمان آورده است تا نشان دهد که دو بخش ملازم هم‏اند. توکل بر وکیل از ایمان بر می‏آید. و آن را شرط ایمان دانسته است:  (وَعَلَى اللّهِ فَتَوَکَّلُواْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ)(مائده/٢٣)

۱۰ – اثبات سببها و مسببها و این که اسباب به تنهایی تأثیر کاملی نخواهد داشت. هر کس سببها را انکار کند و بگوید باطل است، نادان و بی‏خرد است. بی‏گمان سببهایی وجود دارد که ناگزیر باید آن را فراهم ساخت. مثلاً برای صاحب فرزند شدن باید ازدواج کرد و برای برداشت محصول باید کشت کرد و…..

۱۱- توکل موجب پیشگیری از شکستهای روحی- روانی  در زندگی دنیوی می‏شودوانسان را از خودکشی و رفتارهای دیگر که از افراد بی‏توکل سر می‏زند، دور می‏کند، آنهایی که ناامید و دچار شکست و سرخوردگی شده‏اند و به نظر خود در دنیا جایی برایشان نمانده است، توکل باعث دوری از چنین اشخاصی می‏شود

۱۲- توکل موجب نگهداری جان، مال، فرزند وخانواده می‏شود، در قرآن آمده است: ‏

( إِنَّمَا النَّجْوَى مِنَ الشَّیْطَانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَلَیْسَ بِضَارِّهِمْ شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ‏ )(مجادله/١٠)

« نجوا تنها از ناحیه اهریمن است و می‌خواهد مؤمنان را غمگین و اندوهناک سازد ! اما هیچ زیانی نمی‌تواند بدیشان برساند مگر این که اجازه خدا در میان باشد . پس مؤمنان باید به خدا توکل کنند و بس ».

۱۳- توکل بر خدا اراده و شور و شوق به کار را در انسان ایجاد می‏کند، زیرا راهی برای فراهم کردن اسباب شرعی برایش گشوده می شود. آدمی وقتی فهم درستی از توکل داشته باشد با جان و دل به دنبال کار می‏رود و اسباب روزی و رستگاری خود را فراهم می‏کند. این باعث تشویق به امید تولید، نتیجه‏گیری و بهره‏مندی می شود.

۱۴- هر کس به خدا توکل داشته باشد، همراهی خدا باخود را احساس می کند، در می‏یابد که خدا با اوست، کمکش می کند، نیازهایش را برآورده می‏کند، محافظ و نگهدارش است.

۱۵- توکل دوستی و محبت پروردگار را برای بنده به ارمغان می‏آورد، بنده نیز در نتیجه‏ی توکل محبت و مهر پروردگار به دلش می نشیند، زیرا آثار آن را به چشم می‏بیند، و می‏داند خداوند چگونه بر مبنای نیت و توکلش هر چه خواسته به او داده است.

۱۶- هر کس توکل را در عمل محقق سازد، بدون حساب و عذاب به بهشت می‏رسد، چنان که در حدیث هفتاد هزار نفر آمده، خود از بزرگترین میوه‏های توکل است. (پیش تر سند آن ذکرشد)

خدایا! بر تو توکل می کنم که مرکز پرگار آفرینشی و از تو مدد می جویم که یکتا مددکار عالمی. به درگاه تو پناه می برم که آفتاب سلطنت در قلمرو امپراتوری هستی تو، هرگز غروب نمی کند. تو با منی و روح بهاران با من است.

 

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا