قاضی محمّد در خاطرات سعید همایونی
قاضی محمّد در خاطرات سعید همایونی
قاضی محمد ویژگیهای ممتازی داشت ، وی دارای روحیه ای آزادمنش و ترقی خواه بود و اغلب کارهای ایشان در آن زمان سنت شکنی و نو آوری بود .به ورزش بسیار علاقمند بود در منزل به میل بازی می پرداخت .صبحها بعد از ادای نماز که در مسجد شاه درویش جنب منزلشان ادا می کرد برای پیاده روی وگردش به بیرون شهر می رفت در آن زمان بالاتر از شیر و خورشید سرخ «سابق » ساختمان دیگری وجود نداشت قاضی محمد از آنجا تا پل سرخ به حالت دو می رفت .وی شناگر ماهری نیز بود و تابستانها هر روز در محلی از رودخانه ی مهاباد به نام گوم قاضی مشهور شنا می کرد ،او بسیار به مطالعه علاقه داشت در ایام فراغت مرتب مشغول کتاب خوانی و مطالعه بود و با مطالعه ی کتابهای انگلیسی به گسترش معلومات خود می پرداخت .و از اوضاع و احوال کشور های خارجی نیز اطلاعات کافی داشت در حالی که عامه ی مردم آن روزگار چندان اطلاعی از حول و حوش زندگانی خود نداشتند ، قاضی محمد از رویدادهای جهانی آن روزگار اطلاعات کافی داشت و برای آگاهی از مسائل روز جهانی و کشوری بیشتر روزنامه ها و مجلات آن روزها از جمله روزنامه های شفق سرخ و اطلاعات و مجله ی پیمان «احمد کسروی »و مجله ی کردی گلاویژ که در بغداد توسط استاد علاءالدین سجادی منتشر می شد را تهیه و مطالعه می کرد . خارجیانی که آن وقتها گذرشان به شهر مهاباد می افتاد به دیدار قاضی محمد نیز می رفتند ،او بسیار گرم و محترمانه با آنها برخورد می کرد . افراد میسیون مذهبی آمریکائی که در مهاباد بودند به حدی مورد حمایت خانواده ی قاضی بودند که دو نفر از خانمهای وابسته به این هیئت به نام میس گودهارت و میس دال در مکالمات خود با مردم شهر ،خانه ی قاضی را منزل پدری میخواندند.
اعتلا و گسترش دانش در میان توده های مردم کرد آرزوی قلبی قاضی محمد بود و حساسیّت فراوانی به مسایل فرهنگی داشت به همین منظو ر بعد از پایان تحصیلات و در بدو شروع کارهای اجتماعی پست ریاست معارف آن زمان «آوزش و پر ورش فعلی »را در سال ۱۳۰۵ / ۱۹۲۶ در مهاباد به عهده گرفت . از سال ۱۳۱۰/۱۹۳۱ که در مقام قاضی شرع مهاباد مرکز مکریان بود ،سپس ریاست معارف را ترک کرد ، باز هم به طور منظم از مدارس شهر بازدید می کرد و با آموزگاران و دانش آموزان در باره ی محتوای کتاب های در سی ، کیفیت آموزش و شیوه های تدریس نکات مفیدی مطرح می کرد برای تشویق جوانان به ورزش در بازی فوتبال شرکت می کرد و جوانان را مورد تشویق قرار می داد پس از سقوط حکومت پهلوی و گسسته شدن شیرازه کشور در سال ۱۳۲۰ نگذاشت مدارس مهاباد تعطیل شوند ایشان امر تعلیم و تحصیل کودکان را بر هر کاری اولویت می دادند .
قاضی محمد در بدو تشکیل حکومت دستور داد برای دانشآموزان لباس فرم تشکیل شود وی بای جبران عقب ماندگی و ارتقائ سطح دانش و آگاهی و تربیت کادر تحصیل کرده که امید فردای این ملت بودند ،گروههای از جوانان را برای تکمیل تحصیلات و فراگیری علوم جدید به تبریز و باکو فرستاد ،این جوانان در بخشهای نظامی ،پزشکی و حقوقی در شهر های یاد شده مشغول تحصیل شدند ،وی تا آخرین روزهای اقتدار خود از وضع تحصیل و معیشت آنان غافل نبود چون دلیل عقب ماندگی ملت کرد را ناشی از بیسوادی و کمبود افراد تحصیل کرده و روشنفکر میدانست .برای رفع این کاستیها از هیچ کوششی فرو گذار نمی کرد .به منظور آشنای با زبانهای اروپای و آگاهی از شیوه های پیشرفته آموزشی جهان به ارشاد مسئولان آموزش منطقه می پرداخت.
قاضی محمد در تمام دوران زندگی اش نمونه و الگوی یک انسان با فرهنگ و نوع دوست بود . کمک به هم وطنی ها و غیر بومی ها و خارجیانی که به کردستان مسافرت می کردند و از مهاباد و شهرهای اطراف دیدن می کردند ، از ویژگی های اخلاقی وی بود . در جوانی رئیس معارف بود و بعد از وفات قاضی علی و دریافت اجازه ی قضاوت شرعی ، به صورت خیلی جدّی به رفع و رجوع کارها و گرفتاری های درماندگان از طریق مراجع و ادارات می پرداخت و درب محکمه ی قاضی همیشه به روی مهمانان و بازدیدکنندگان و درماندگان و بیچارگان باز بود . وی در قضاوت و حل و فصل کارها و مشکلات و گرفتاری های مردم با کمال دقّت و بی طرفی عمل می کرد ، این دادگری و حسن تدبیر وی روز به روز بر نفوذ معنوی و اجتماعی اش می افزود در واقع منزل قاضی پناهگاه دردمندان و دادخواهان بود و در خانه اش همیشه بر روی مردم باز بود . وی در قضاوت بسیار بصیر و با تأمل عمل می نمود ، با کمال بی طرفی و بدون هیچگونه توقع و چشم داشتی ، به صدور حکم می پرداخت و بعد از تشخیص حق و حقیقت به هیچ عنوان تغییر رأی نمی داد . شجاعت و شهامت قاضی زبانزد خاص و عام بو د و هیچگاه در برابر زورگویان و حکّام ظالم سر تسلیم فرو نمی آورد .
قاضی بینهایت مشتاق ایجاد امنیت و آرامش در کردستان بود و تا جائی که توان داشت از ایجاد خشونت و نا آرامی جلوگیری می کرد ، بگونه ای که در تمامی منطقه ی تحت حکومت وی ، فقط یک قتل روی داد که آن هم ترور میرزا غفور محمودیان به دستور مستقیم نماز علیاوف فرمانده نظامی شوروی در میاندواب بود که وقتی خبرش به وی رسید بسیار ناراحت و عصبانی شد و گفت که من هیچ وقت به این نوع کارها راضی موافق نیستم .
نکته ای را که من همیشه به یاد دارم و باید در تاریخ کردستان ثبت گردد و در قلب مردم کرد نقش بندد این است که پیشوا فرموده :” هر نهضت و حکومتی اساس و بنیان کار خودش را بر کشت و کشتار مخالفین بنیاد نهاده است محکوم به شکست و رسوایی تاریخی شده است . ولی به خواست و تأیید خداوند من در نظر دارم حکومت کردستان را بدون خونریزی و کشت وکشتار به پیش ببرم . ”
*****************************************************************
منبع : پیشوای بیداری « خاطرات سعید همایونی » انتشارات ئاراس اربیل