مفاسد اجتماعی و بیماریهای ناشی از آن و راه د

مفاسد اجتماعی و بیماریهای ناشی از آن و راه درمان

یوسف سلیمان زاده

در جامعه متمدن امروزی روز به روز آمار طلاق، فروپاشی خانواده، کودکان بی سرپرست، کودکان ولد زنا در حال افزایش است. بیماریهای جنسی و مقاربتی روزانه جان هزران نفر را می گیرند. بیماری ایدز بیشترین بودجه بهداشتی کشورهای افریقای را بلعیده و به بلای قرن تبدیل شده. به ایدز می توان بیماری های هپاتیت، سوزاک و سفلیس و … را نیز افزود. افزایش مادران اجاره ای، پرهیز از بچه دار شدن، رویگردانی کامل از ازدواج، خانواده های تک جنسی، خانواده های تک نفره، آشفتگی های روحی، افسردگی و گوشه گیری، خودکشی نوجوانان، رواج مساحقه و لواط، افزایش معتادان به مواد مخدر و سیگار، باج خواهی مردان از زنان به ادعای برابری، ایجاد بانک نطفه جهانی، به کار گیری میلون ها کودک زیر سن قانونی به کارها یمشقت بار، ترویج فرهنگ لاابالی گری و مسابقات ملکه های زیبایی و هزاران فساد دیگر که به دلیل تبلیغات شدید رسانه ای و جوسازی های کاذب تبلیغاتی، حق انتشار و پخش را ندارند، می توان افزود.

در تحقیقاتی که در امریکا صورت گرفته ۴۰% مردم این کشور به بیماری های مقاربتی دچارند. از این رقم تنها عده ای که در بیمارستان های رسمی آمریکا معالجه می شوند. بالغ بر ۳۶۰۰۰۰ نفر می باشند. از تمام بیمارستان های امریکا، ۶۵۰ بیمارستان به امراض مقاربتی اختصاص داده شده، در حالی که معادل ۵/۱ برابر افرادی که در این بیمارستان ها معالجه می شوند به پزشک های خانوادگی و خصوصی مراجعه می کنند. کتاب قوانین جنسی نیز در دهه ۷۰ فاش ساخت که هر ساله در امریکا ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار کودک بر اثر بیماری های مقاربتی می میرند. در سال ۱۹۱۷ تنها در ایالات متحده امریکا حدود ۶۲۰۰۰۰ مورد سوزاک گزارش شده است و این در حالی است که کارشناسان سازمان بهداشت جهانی معتقدند تنها ۲۵% موارد واقعی گزارش شده است.[۱]

در سال ۱۹۸۵ در فرانسه ۲۷% مردان۳۰ تا ۴۰ ساله و ۲۶% زنان در همان گروه سنی تنها زندگی می کرده اند. میزان کاهش ازدواج در امریکا همین بس که ۱۲% از زنان ۳۵ تا ۳۹ ساله در سال ۱۹۹۱ هرگز ازدواج نکرده بودند. این میزان در سال ۱۹۸۰، ۲/۶ بود و طی ده سال تقریبا" دو برابر شده است.  نرخ ازدواج که در سال ۱۹۸۰ به میزان ۳/۶ در هر ۱۰۰۰ نفر بود، اینک به ۰۰۵/۰ درصد کاهش یافته است. گزارش یاد شده که به آمار و گزارش های یورواستارت (اداره آمار کمسیون اروپا) مستند است، در جای دیگر اعلام می کند  که میزان ازدواج در اروپای مرکزی و شرقی د رفاصله سال های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۷ به طور فاجعه آمیزی به نصف و حتی کمتر سقوط کرده است.[۲]

در بریتانیا فروش فرزندان توسط پدر و مادر به پدیده ی شایعی مبدل شده است. آنان این کار ا برای خرید اشیاء گوناگون مانند یک خانه کوچک و یا یک تلویزیون یا یک یخچال می دهند.[۳]

در فرانسه ۷ میلیون میان ملتی ۵۲ میلیونی وجود دارند. این سگان چنان با صاحبان خود زندگی می کنند که گویا خویشان آنان هستند و از این رو تعجبی ندارد اگر در رستوران های پاریس سگی را مشاهده کنیم که با صاحبش سر یک میز غذا می خورد.

یک میلیونر امریکای از کالیفرنیا، یعنی دکتر روبرت گراهام، بانک عجیبی معروف به بانک نطفه نوبل را راه اندازی کرده است. برای باروری زنان و به دنیا آوردن کودکان بسیار تیز هوش به جمع آوری و نگهداری نطفه، از برندگان نوبل اقدام کرده است.[۴]

خانم مارلین مونرو یکی از زیباترین و پر آوازه ترین هنر پیسگان هالیوود و الهه جنس، پیوسته از افسردگی رنج برده و سر انجام در ۵ آگوست ۱۹۶۲ در سن ۳۶ سالگی خود کشی کرد. ایالات متحده شاهد افزایش روز افزون حوادث خود کشی نوباوگان و جوانان ۱۰ تا ۲۰ ساله است. این حوادث در مقایسه با سال ۱۹۵۰ سه برابر شده به طوری که در سال ۱۹۸۵ از بین هر ۱۰۰ هزار نفر ۶۰ نوجوان دست به خودکشی زده اند.[۵]

لازم است از هر ۲۲ نفر از ساکنان نیویورک یک تن آنان هر چند وقت یک بار به یکی از درمانگاه های بیماری های روانی آورده می شوند. سالانه حدود ۸۶ هزار مورد از بیماران روانی به آسایش گاه های روانی وارد می شونذ. در سال ۱۹۲۲ تعداد دیوانگانی که به بیمارستان ها ی دولتی سپرده شده اند ۳۴۰ هزار نفر بودند. با بررسی دقیق انجمن ملی بهداشت روان، روشن شد دست کم ۴۰۰ هزار کودک ضریب هوشی کمی دارند.[۶]

درباره علت خودکشی تحقیقات زیادی انجام شده و عوامل ارثی، خانوادگی، اجتماعی، روانی، روان نژندی، روان پریشی مورد بررسی قرار گرفته اند. برخی محققان خودکشی را یک سندرم دانسته اند. نزدیک به همه محققین فروانی گسیختگی خانواده، خانواده نداشتن، عدم تفاهم پدر و مادر، طرد شدن به وسیله مادر، فقدان پدر، عدم ارتباط پدر با فرزندان، ارزشمند و اطمینان بخش نبودن پدر و غیره را جز عوامل قطعی خودکشی دانسته اند. افراد جوانی که خودکشی می کنند، دچار حالات افسردگی، شیزوفرنی ساده تا بیماری روانی بوده اند. افراد افسرده تنها گروهی اند که ۸۰ % بیماران خودکشی گرا به طور قابل ملاحضه ای افسرده اند.[۷]

ایمان واقعی تنها راه معالجه

ویلیام جیمز روان شناس مشهور می گوید:

( میان ما و خدا پیوندی ناگسستنی برقرار است. اگر ما خودمان را تحت اشراف خدای سبحانه و تعالی قرار دهیم، همه آرزوها و خواسته هایمان تحقق یافته است.)

ایمان از جمله نیروهای است که ناگزیر باید در اختیار انسان باشد تا آدمی را در زندگی مدد رساند و فقدان ایمان هشدار دهنده ی ناتوان ماندن از درگیری با زندگی است.[۸]

دیل کارنگی می گوید:

( جدید ترین دانش بشری، روان پزشکی، همان حرف های ادیان را می زند. چرا؟

زیرا روان پزشکان درک کرده اند که ایمان نیرومند، و گرایش به دین و نماز است که می تواند نگرانی ها و ترس ها و پراکندگی های عصبی را مقهور گرداند و بیش از نیمی از بیماری هایی را که دچار آنان هستیم شفا دهد.) آری. روان پزشکان این مطلب را درک می کنند. سخنگوی آنان دکتر ا.ا.بریل می گوید: ( انسان دیندار راستین، هرگز دچار بیماری روانی نمی شود.)

دکتر کارل یونگ بزرگترین روان پزشک معاصر می گرید:

(در طی ۳۰ سال گذشته اشخاصی از ملیت های مختلف جهان متمدن، با من مشاوره کرده اند و صدها بیمار را در مان کرده ام. حتی یک مشکل نبوده و نیست که علت اساسی آن فقدان دین و کنار گذاشتن و بی اعتنایی کردن به تعالیم دینی نباشد.)

دکتر بول ارنست آدولف استادیار تشریح در دانشگاه سنت جونز و عضو جمعیت جراحان امریکایی می گوید: ( من یقین پیدا کرده ام به اینکه درمان واقعی باید روح و جسم را با هم و همزمان قرار گیرد.) [۹]

 

 

_____________________________

منبع: سیر تحول در انسان ( بررسی علمی و دینی)

مؤلف: یوسف سلیمان زاده

انتشاراتک تافگه

نوبت چاپ: ۱۳۸۶