معالجه ی خطا با موعظه و پرهیز مکرر
معالجه ی خطا با موعظه و پرهیز مکرر
محمد صالح المنجد/مترجم: عبدالقدوس دهقان
حضرت جندب بن عبدالله البجلی می گوید: حضرت پیامبر (ص) سپاهی از مسلمانان را برای جهاد با قومی کافر گسیل داشتند و سرانجام میان آنان و دشمن، نبرد درگرفت، مردی از کافران در کمین مسلمانان می نشست و آنان را یکی پس از دیگری به شهادت می رسانید یکی از مسلمانان که غالباً اسامه بن زید بود در کمین او نشست و او را غافلگیرد نمود و هنگامی که اسامه شمشیر را بر سرش بلند کرد تا او را بکشد بلافاصله گفت: لا اله الا الله، اما اسامه او را امان نداد و با ضربه ی شمشیرش او را کشت، پس از بازگشت لشکر، حضرت پیامبر (ص) جویای حال لشکر و عملکرد آنان شد، سخنگوی لشکر پس از ابلاغ مژده ی پیروزی به پیامبر (ص)، داستان اسامه را نیز برایشان تعریف نمود، حضرت پیامبر (ص) اسامه را طلبیدند و از او پرسیدند که: چرا او را کشتی؟ اسامه گفت: یا رسول الله (ص) او به جان مسلمانان افتاده بود، فلان و فلان را شهید کرد( چند نفری را که به دست او شهید شده بودند نام برد) من بر او حمله کردم و چون شمشیر را بالای سر خود دید، گفت: لا اله الا الله، حضرت پیامبر (ص) فرمودند: آیا باز هم او را کشتی؟ اسامه جواب داد: آری، حضرت پیامبر (ص) فرمودند: روز قیامت لا اله الا الله را (که از تو شکایت کند ) چه کار می کنی؟ اسامه گفت: یا رسول الله (ص) برایم طلب مغفرت بفرما، ایشان فرمودند: روز قیامت لا اله الا الله را چکار می کنی؟ حضرت پیامبر (ص) تنها این جمله را تکرار می فرمود و چیزی دیگر نمی گفتند: روز قیامت لا اله الا الله را چکار می کنی؟
در روایت حضرت اسامه بن زید (رض) این گونه آمده است: حضرت پیامبر (ص) ما را با لشکری فرستادند، گروهک هایی از قبیله ی جهینه بر ما حمله کردند من به مردی رسیدم ( و چون شمشیر را بلند کردم ) او گفت: لا اله الا الله، و من او را کشتم، این حادثه قلبم را به خود مشغول کرد و پس از بازگشت، آن را برای حضرت پیامبر (ص) بازگو کردم، آن حضرت (ص) فرمودند: آیا با این که گفته بود لا اله الا الله باز هم او را کشتی؟ گفتم: یا رسول الله (ص) او فقط از بیم شمشیر لا اله الا الله گفت، حضرت پیامبر (ص) فرمودند: پس چرا قلبش را نشکافتی تا دریابی که آیا از ته دل چنین گفته یا خیر؟!! حضرت پیامبر (ص) آن قدر این جمله را تکرار فرمودند که من آرزو کردم که کاش تازه در همان روز مسلمان شده بودم (و در آن جنگ شرکت نکرده بودم ) ۱
یادآوری قدرت خداوند یکی از صورت های موعظه است:
در این مورد از صحیح مسلم مثالی می آوریم.
امام مسلم (رحمه الله) از ابومسعود بدری (رض) روایت می کند که وی گفت: برده ام را با شلاق تنبیه می کردم که از پشت سر صدایی شنیدم که می گفت: ای ابومسعود بدان که ….. اما من از شدت عصبانیت صدا را تشخیص ندادم و چون صدا نزدیک شد، دانستم که ایشان رسول الله (ص) هستند که می فرمودند: ای ابومسعود بدان که ….. ای ابومسعود بدان که ….. و من شلاق را انداختم. در روایتی دیگر آمده که: از هیبت حضرت پیامبر (ص) شلاق از دستم افتاد، آن حضرت (ص) فرمودند: ای ابومسعود، بدان که از این قدرتی که تو بر این برده داری، خداوند به مراتب بیشتر بر تو قدرت دارد! گفتم: ( یا رسول الله (ص) ) از این به بعد هرگز برده ای را نخواهم زد.
در روایتی دیگر آمده است که ابومسعود گفت: یا رسول الله (ص) این برده برای رضای خداوند آزاد است، حضرت پیامبر (ص) فرمودند: اگر این چنین نمی کردی آتشی (جهنم ) تو را می سوخت.
در روایتی دیگر از امام مسلم (رحمه الله) آمده که: حضرت پیامبر (ص) فرمودند: به خدا سوگند، از این قدرتی که تو بر این برده داری خداوند بر تو به مراتب بیشتر قدرت دارد، ابومسعود می گوید: و من نیز آن برده را آزاد کردم.۲
ابومسعود انصاری می گوید: برده ام را می زدم که از پشت سر صدایی شنیدم که می گفت: ای ابومسعود بدان که ….. ای ابومسعود بدان که ….. من روی برگردانیدم، ناگاه حضرت پیامبر (ص) را در جلو خویش دیدم که می فرمود: همانا خداوند از قدرت تو بر این برده، بر تو بیشتر قدرت دارد، ابومسعود (رض) می گوید: از آن پس، هرگز هیچ برده ای را نزده ام.۳
—————————————————————–
شیوه های نبوی در برابر اشتباهات مردم
مؤلف: محمد صالح المنجد
مترجم: عبدالقدوس دهقان
انتشارات: شیخ الاسلام احمد جام ۱۳۸۲
۱ – مسلم، ش ۶۹.
۲ – مسلم، ش: ۱۶۵۹.
۳ – ترمذی، ش: ۱۹۴۸، ابو عیسی درباره این حدیث گفته: هذا حدیث حسن صحیح.