تربیت، اخلاق و تزکیه

انواع ظلم(ظالم، مقتصد، سابق بالخیرات)

انواع ظلم(ظالم، مقتصد، سابق بالخیرات)

دکتر احمد شرباصی مصری / مترجم : محمد بهاء الدین حسینی

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ (٣٢)

سپیده این کتاب (آسمانی) را به گروه‏هایی از بندگان برگزیده خود به می‏گویند! دادیم; (اما) از می‏گفت: آنها)! عده، بر خود ستمشان کردند، و عده، می‏گفتند: رو بودند،و گروه‏هایی به اذن خدا در نیکی‏ها (از همواره، پیشین، گرفتند، و اینجا) همانندهایی فضیلت بزرگ است! (۳۲)

صوفیه راههای فراوانی یاد آور شده و به شیوه ی خاص خودشان درباره  این آیه سخن گفته اند ، تا احوال این سه گروه (( ظالم )) : ستمکار بر نفس خود ، (( مقتصد )) : میانه رو و (( سابق بالخیرات )) : پیشرو در کار نیک ، تبیین گردد قرطبی ، نیشابوری و قشیری با دقت تمام ، تلاش کرده اند تا نظرات گوناگون را گرد آوری نمایند . پس آن چه را که عرضه می کنیم ، مجموعه مطالبی است در تبیین این آیه در شأن پیروان حضرت محمد (ص) گویند : وقتی این آیه نازل شد ، پیامبر ، سه بار فرمود : (( امت و رب الکبه )) : سوگند به پروردگار کعبه این همه نعمت از آن پیروان من است .

اینک انواع سخن در بیان مطالب سه گانه :

۱ – ظالم ، ( در این جا ظالم لغوی و ظالم بر نفس خود مقصود است . ) کسی است که لغزش هایش غلبه کند ؛ مقتصد ( میانه رو ) خوب و بدش مساوی است و سابق ، آن که نیکی هایش فزونی ابد .

۲ – ظالم ، کسی ایت که زندگی و کسب معاش دنیا را ترک کند و گوشه نشینی را برگزیند و از دست رنج مردم ، تغذیه نماید ؛ مقتصد ، آن کس که به آخرتش بینیدیشد و از کسب معاش نیز باز نایستد و سابق ، بنده ا که عشق مولایش را بر هر دو جهان ترجیح دهد .

۳ – ظالم ، آن که بدنبال دنیا بدود ؛ مقتصد ، کس که به اندازه ی نیاز از دنیا کام برگیرد و سابق ، آن کس که هر چه را کسب می کند جاودانه باشد .

۴ – ظالم ، کسی است که ستاره ی عقلش ظاهر گردد ؛ مقتصد ؛ ماه چهارده ی دانش او از افق سر بر آورد و اهل فضل و هنر باشد و سابق ، آن که نور خورشد معرفتش ظهور نماید .

۵ – ظالم ، آن که فقط از گناه دست بر دارد و کارهای نیک و بی حصر و فراوان را نادیده انگارد ؛ مقتصد ، از غفلت بیرون آید و سابق ، کسی است که علاقه ی به دنیا را از دل بر کند .

۶ – ظالم ، کسی است که تنها اموالش را می دهد ؛ مقتصد ، هستی اش را نیز در برابر مولا دریغ ندارد و سابق ، آن که روحش را در پای دوست نثار می کند .

۷ – ظالم ، کسی است که تنها (( علم الیقین )) داشته باشد ؛ مقتصد ، صاحب (( حق الیقین است .

۸ – ظالم ، تنها اهل مودت ، مقتصد ، صاحب مهر و خلوص و صداقت و سابق ، دارای عشق و محبت است .

۹ – ظالم ، از حرام دست بر می دارد ؛ مقتصد ، از شبهه پرهیز می کند و سابق ، از مازاد بر نیاز حذر می نماید.

۱۰- ظالم ، اهل بخشش ؛ مقتصد ، اهل وجود و جوانمرد است و سابق  ، اهل گذشت و ایثار .

۱۱ – ظالم ، دارای امد و رجاست ؛ مقتصد ، اهل سرور و شادی و سابق صاحب انس و الفت .

۱۲ – ظالم ، دارای ترس و بیم ؛ مقتصد ، اهل خشیت و صاحب شکوه و هیبت است .

۱۳ – ظالم ، سزاوار آمرزش است ، مقتصد ، برازنده ی خشنودی و رحمت و سابق به خدا نزدیک و اهل مهر و شفقت است .

۱۴ – ظالم ، طالب دنیا ؛ مقتصد ، خواهان آخرت و سابق ، خواستار خشنودی مولاست .

۱۵ – ظالم ، خواهان رهایی از خطاها ؛ مقتصد ، خواهان علو درجات و سابق ، اهل مناجات است .

۱۶ – ظالم ، خود را از کیفر می بیند ، مقتصد ، به وسیله ی پاداش ( اعمالش ) رستگار می گردد و سابق ، به خدا و به دلهای سالم نزدیک است

۱۷ – ظالم ، با تازیانه ی طمع زده و با شمشیر رغبت کشته می شود و جلوی در غم و اندوه دراز م کشد ؛ مقتصد ، با تازیانه ی پشیمانی زده و با شمشیر غم و حسرت کشته می شود و جلوی در جوانمردی دراز می کشد و سابق ، با تازیانه ی عشق زده و با شمشیر محبت کشته می شود و جلوی در شور و اشتیاق می خوابد .

۱۸ – ظالم ، اهل توکل است ؛ مقتصد ، تسلیم و سابق ، کارش  را به خدا می سپارد .

۱۹ – ظالم ، خود را غمگین و اندوهناک م نمایاند ؛ مقتصد ، اهل وجد و سرور و سابق ، صاحب وجود و مستی و خود را یافته است .

۲۰ – ظالم ، اهل زور آزمایی و مسابقه ؛ صاحب مکاشفه ( روح عارف حقایق عوامل مجرد را دریافت می کند . بعضی گویند : مکاشفه عبارت است از حضور دل در شواهد مشاهدات و علامت آن تحیر در کنه عظمت خداوند است . فرهنگ معین ، با اندک تصرف )

۲۱- ظالم ، در قیامت هر هفته یک بار به اندازه ی روزهای دنیا ، نور خدا را می بیند مقتصد ، هر روز یک بار ؛ ولی در بین خدا و سابق حجاب بر گرفته می شود.

۲۲ – ظالم ، مجذوب کاری می شود که سبب برتر اوست ؛ مقتصد ، در پی به دست آوردن وصفی است که او را عزت و سر بلندی بخشد و سابق ، با شتاب در راه حق از وجود خود مایه می نهد .

۲۳ – ظالم ، بدی هایش برتر ، مقتصد ، بدی ها و خوبی هایش یکسان و سابق ، خوبی هایش از بدی ها بیشتر است .

۲۴ – ظالم ، کسی است که ظاهرش از باطن بهتر جلوه کند ؛ مقتصد ، ظاهر و باطنش یکسان است . و سابق ، آن که نهانش از ظاهر نیکوتر باشد .   

۲۵ – ظالم ، مرتکب گناه بزرگ خواهد شد ؛ مقتصد ، مرتکب گناه کوچک و سابق ، از دو پاک است .

۲۶ – ظالم ، کسی است که قرآن می خواند و ان را نمی داند و به آن هم عمل نخواهد کرد ؛ مقتصد ؛ با آگاهی تلاوت می کند ؛ ولی به آن عمل نخواهد کرد و اما سابق ، هم با آگاهی تلاوت می کند و هم به آن عمل خواهد کرد .

۲۷- ظالم ، نسبت به حقایق نادان ؛ مقتصد ، تلمیذ است و سابق ، دانا .

۲۸ – ظالم ، وقتی حساب رسی شود درد آتش می چشد ، چون از زمره ی نگون بختان است ، مقتصد ، پس از باز خواست به بهشت وارد می شود چون از زمره ی نیک بختان است و سابق ، آن که بدون حساب وارد خلد برین خواهد شد .

۲۹ – ظالم ، کسی است که از دستورات خدا سر پیچی کند و مرتکب کارهای بد شود ، مقتصد ، در انجام وظایف خود کوشاست ؛ هر چند توفیق کامل نیابد و سابق ، از دستورات الهی سر باز نمی زند .

۳۰ – ظالم ، کسی است که نفس اماره اش غالب آید و به او فرمان دهد و از آن پیروی کند ؛ مقتصد ، با نفس اماره مقابله و مبارزه می کند ؛ اما گاهی اوقات نفس غالب م آید و گاهی او ، و سابق ، آن که بر نفس خویش غالب می گردد و آن را مهار می کند .

————————————————————————

منبع : دایره المعارف اخلاق قرآنی ( جلد دوم )

مؤلف : دکتر احمد شرباصی مصری

مترجم : محمد بهاء الدین حسینی

انتشارات : تافگه ۱۳۸۱

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا