روانشناسی سیاسی
روانشناسی سیاسی
دکتر حسین بشریه
موضوع روانشناسی سیاسی بررسی تأثیر شخصیت افراد بر سیاست است. به ویژه اهمیت روانشاسی در تصمیم گیرهای سیاسی مورد توجه بوده است. با این حال تنوع مکاتب روانشناسی، موجب تنوع در روانشناسی سیاسی نیز شده است. مثلا" تکیه بر روانشناسی فروید یا آدلر، روانشناسی های متفاوتی به دست می دهد. با این حال از دیدگاه اغلب روانشناسان سیاسی آنچه رفتار افراد را تعین می کند، نه "عین" واقعیت، بلکه تصوری است آنها از واقعیت دارند. در تصمیم گیرهای سیاسی نیز تصور سیاستمدارن از امور واقع ( که خود تابعی از شخصیت آنهاست) بر تصمیمات آنها تأثیر تعین کننده ای می گذارد.
روانشناسان سیاسی به طور کلی با ویژگی های روانشناسانه بازیگران سیاسی سروکار دارد. اعتماد به نفس، احساس گناه، احساس امنیت یا ناامنی، خود شیفتگی، "ایگوی" قوی یا ضعیف و … از جمله ویژگی های مورد توجه روانشناسان سیاسی است. به نظر برخی از آنها سیاست به ویژه برایشخصیت هایی جذاب است که در دوران کودکی یا نوجوانی دچار احساس محرومیت عاطفی، بی اعتمادی، تحقیر و تمسخر و ناکامی بوده اند. چنین افرادی می خواهند با کسب قدرت احساس بیاعتمادی یا ناامنی خود را جبران کنند. در مقابل برخی دیگر از روانشناسان سیاس بر آنند سیاست و حکومت برای شخصیت هایی جذاب است که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند و می توانند از عهده مخاطرات زندگی سیاسی برآیند. البته ممکن است نظام های سیاسی بسته و باز شخصیت های متفاوتی را به خود جلب کنند. روانشناسی سیاسی به ویژه به شخصیت رهبران سیاسی توجه داشته است. روانشناسی رهبران سیاسی بر سه پایه استوار است: نخست شناخت انگیزه های شخصی، دوم شیوه سیاسی شدن آن انگیزه ها و سوم توجیه آنها بر اساس مصالح عمومی. بر اساس این رفتار سیاسی رهبران عبارت است از عینی کردن انگیزه های روانی و مشکلات شخصی که آنها را از دوران کودکی به خود مشغول داشته است.
یکی از پیش گامان روانشناسی سیاسی، هارولد لاسول بود که ویژگی اصلی شخصیت سیاسی را علاقه به قدرت می دانست. به نظر او قدرت طلبی ناشی از احساس بی کفایتی و حقارت و آرزوی احترامی است که در خانواده برآورد نشده و خرسندی خود را در جامعه جست و جو می کند.
منبع: آموزش دانش سیاسی ( مبانی علم سیاست نظری و تأسیسی)
مؤلف: حسین بشریه
انتشارات: نگاه معاصر
نوبت چاپ: چاپ سوم ۱۳۸۲ تهران