اسباب و امراض قلب و جسم
اسباب و امراض قلب و جسم
امام ابن قیم / مترجم: عبدالعزیز سلیمی
امراض جسمی و راه های معالجه آنها
بیماری های جسمی در برابر صحت و سلامت آن قرار گرفته و در نتیجه آن را از حالت اعتدال خارج گردانیده و کار و حرکت طبیعی اعضای آن را دچار اختلال می گردانند، یا مانند نابینایی، کری و فلج توان و استعداد خود را به تمامی از دست می دهند و یا بر اثر آن بیماری دچار ضعف و مشکل شده و آن گونه که شایسته است از عهده وظایف خود برنمی آیند.
در مواردی هم اعضا و حواس انسان ها بر اثر بیماری و حوداث از حالت طبیعی خنویش خارج شده و خلاف حقیقت را به صاحب خود گزارش می دهند، و شیرین را تلخ و تلخ را شیرین و پاک را ناپاک و ناپاک را پاک گمان می برند.
فساد و اختلال کار طبیعی آنها مانند اختلال و ضعف در کار سیستم های هاضمه، لامسه، دافعه و جاذبه و… که به خاطر خارج شدن از حالت اعتدال دچار درد و الم می شوند، اما در عین حال توان خود را به تمامی از دست نداده و دچار هلاک نشده اند، بلکه تا حدودی توان حرکت خویش را حفظ می نمایند.
عامل و سبب آن خروج از حالت اعتدال، یا تباهی و فساد در کمیت یا در کیفیت است. فساد و اختلال در «کمیت» یا بر اثر کمبود ماده خاصی است که باید میزان آن را افزایش داد، یا بر اثر افزایش آن است که لازم است مقدارش را کاهش داد.
اختلال و تباهی در « کیفیت» هم یا بر اثر ازدیاد حرارت، برودت، رطوبت، و یا یبوست است یا به خاطر کم شدن از میزان طبیعی که هر یک را به روش و با داروی مناسب باید معالجه کرد.
پایه و محور سلامتی جسم بر روی حفظ توانایی و مصونیت در برابر بیماری ها و خارج کردن مواد فاسد و زاید از بدن قرار دارد.
تشخیص پزشکان براساس این سه اصل قرار دارد، که قرآن به آن اشاره دارد و خداوندی که آن را برای شفا و رحمت انسان ها نازل نموده ما را به آن سه اصل راهنمایی فرموده است:
اصل اول: حفظ قوت:
خداوند متعال به بیماران و مسافران دستور فرموده که در ماه رمضان از گرفتن روزه خودداری نمایند، و مسافران پس از پایان مسافرت و بیماران بعد از بهبودی آن را تدارک و جبران کنند. تا قوت و توان خود را حفظ کنند! زیرا روزه گرفتن گاهی بیماری بیماران را بیشتر می کند، و مسافران به خاطر کار و مشغلت مسافرت به حفظ توان خود نیاز دارند.
اصل دوم: حمایت و مصونیت در برابر امور مضر:
خداوند متعال به انسان های بیمار اجازه داده که از استعمال آب سرد برای غسل و وضو خودداری نمایند. زیرا برای آنان مضر می باشد و به آنان اجازه داده که به جای آن با خاک پاک تیمم کنند. تا از ورود چیزهای مضر به ظاهر بدن و به طریق اولی به باطن آن مورد حمایت قرار بگیرند.
اصل سوم: دفع مواد مسموم و زاید از بدن:
خداوند به حاجیان در حال احرامی که سرشان زخمی شده و یا بیماری خاصی دارند، جازه کوتاه کردن موی خویش را داده است، تا از موها و بخارهای آلوده پاک شود. این یکی از ساده ترین انواع بهداشت جسمی است که می تواند اشاره ای باشد به ضرورت مراعات این روش در بیماری ها و مشکلات بزرگ تر.
این موضوع را برای یکی از اطبای مشهور مصری توضیح دادم، او گفت: به خدا قسم اگر برای کشف این موضوع به غرب هم مسافرت می نمودم، آن را سفری سخت تلقی نمی کردم!
قلب نیز در این ارتباط همچون قالب است:
پس از آن توضیحات معلوم می شود که قلب نیز نیازمند:
– اموری است که از عوامل قدرت آن- یعنی ایمان و ذکر و اطاعت- محافظت کنند.
– برای مصونیت در برابر چیزهای مضر و زیانبار- به اجتناب از گناه و معصیت و پرهیز از مخالفت با شریعت، نیازمند است.
– برای فارغ و تهی شدن از امور فاسد و تباه کننده به توبه ای صادقانه و استغفاری آگاهانه محتاج می باشد.
مرض قلب اشکال و عیبی است که برای آن پدید می آید و معذفت و تبعیت از حق را بر او مشتبه می نماید، و حق را حق نمی بیند و یا آن را برخلاف آنچه که هست تصور می کند و یا درک حقیقتش به شدت کاهش پیدا می کند، و اراده اش برای پذیرش حق سست می گردد، و با حق و حقیقت و مصلحت عداوت می ورزد و باطل را دوست می دارد، و غالبا" بسیاری از آدم ها هر دوی این موضوع در آن ها تحقق پیدا می نماید.
به همین خاطر از امراض و عوارضی که بر قلب وارد می شوند، گاهی با تعبیر شک و ریب تعبیر می شود همان گونه که مجاهد و قتاده کلمه «مرض» در این آیه:
(فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ)بقره/۱۰
« در دلهایشان بیماری است»
شک و تردید معنی کرده اند.
گاهی هم «مرض قلب» را به شهوت زنا تفسیر کرده اند، مانند این آیه که می فرماید:
(فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ)احزاب/۳۲
«تا کسی که در دل هایشان بیماری است. طمع نکند»
اولی: مرض شک و
دومی: مرض شهوت است.
صحت و سلامت به وسیله مشابه و همانند حفظ می شود، اما مرض و بیماری به وسیله مخالف و ضدشان برطرف می گردند.
در واقع بیماری به وسیله اسبابی همانند اسباب خود تقویت شده و به وسیله ضد آن برطرف می گردند. و صحت و سلامتی به وسیله اسباب مشابه اسباب آنها حفظ شده و به وسیله مخالف آن ها از بین می رود.
از آنجا که بدن آدم بیمار به وسیله چیزهایی مانند: سرما،گرما و کار که بدن انسان سالم را چندان آزار نمی دهند، دچار درد و عذاب می شود. قلب مریض نیز به وسیله اندک اموری مانند:«شبه و شهوت» مریضی اش بیشتر می شود. زیرا توانایی مقابله با آنها را ندارد.
اما قلب سلیم و قوی اموری به مراتب بدتر از آنها را هم با قوت و اراده دفع می کند.
در کل می توان گفت که: هرگاه چیزی همانند سبب بیماری بیماران پدید بیاید بر میزان بیماری آنها افزوده می شود و قوتشان به ضعف تبدیل می گردد، و اگر این اسباب به درستی برطرف نشوند و اسباب رفع بیماری فراهم نگردد به سوی هلاک و نابودی گام بر می دارند.
خلاصه حال قلب:
– قلب نیز همچون جسم دچار بیماری می شود.
– شفای آن از طریق توبه و مراقبت محقق می شود.
– قلب نیز همچون آینه گردآلود می شود، و تنها راه پاک کردن آن معرفت، ذکر و اطاعت خداوند است.
– قلب همچون جسم عریان می شود، و پوشش و آرایش آن تنها به وسیله«تقوا» امکان پذیر است.
– قلب همچون بدن گرسنه و تشنه می شود، و خوراک آن«توحید، توکل، انابه، خدمت و محبت» خداوند است.
___________________________
منبع: طب القلوب
مؤلف: امام ابن قیم
مترجم: عبدالعزیز سلیمی
انتشارات :آراس-۱۳۸۸