قلم، شرح حال و ترجمان زبان و زبان نبض قلب و وحی و عقل
قلم، شرح حال و ترجمان زبان و زبان نبض قلب و وحی و عقل
ریاض المسمیری / ترجمه: حمید محمودپور – مهاباد
قلم، شرح حال و ترجمان زبان و زبان نبض قلب و وحی و عقل است.
قلم، اولین آفریده های خدا است که با آن اندازه های مخلوقات و اداره ی امور موجودات را نوشت و پروردگار بلند مرتبه با آن سوگند یاد کرد: ( ن و القلمِ و ما یسطرون ) « نون، سوگند به قلم و قسم به چیزی که می نویسند.» و بوسیله ی قلم، علم را به انسان آموخت و با آن بر او منت نهاد: (إقرأ وربک الأکرم * الذی علَّم بالقلم * علم الإنسان ما لم یعلم).[ علق: ۵-۳]« بخوان! پروردگارت بزرگوارتر و بخشنده تر است. همان خدایی که بوسیله ی قلم آموخت. به او چیزهایی را آموخت که نمی دانست. »
و با قلم کتاب ها و مصحف های آسمانی نوشته شد و احادیث گردآوری و ثبت گردید و علوم حفظ شد و تالیفات و کتاب های سودمند و دلپذیر به رشته ی تحریر درآمد!
و با قلم، ملت هایی پیشرفت کردند و مشاهیر و دانشمندان پیشگام شدند و بزرگان به موفقیت دست یافتند و گمراهان هدایت شدند و گناه کاران به سوی خدا بازگشتند و اسراف کاران پشیمان گشتند!
و چه بسیار چیزهایی که برخلاف آن روی داد و عکس آن اتفاق افتاد؛ پس گروه ها و جماعت هایی سقوط کردند و کوتوله ها و انسان ها ی پست و بی ارزش عقب ماندند و فرومایگان زیان دیدند.
و چه بسا انسان بزرگواری که با قلم به بیراهه رفت و از مسیر و جاده ی پاکدامنی و عفت منحرف شد.
امروزه چه بسیار، سایش قلم ها را می شنویم و چقدر روان شدن جوهرها را می بینیم؛ اما نوشته های مفید و سودمند، کم و انگشت شمارند و نوشته های ضعیف و زهرآلود و سست و بی ارزش بی حد و حصر هستند!
در جهان اسلام، صدها روزنامه را با هزاران صفحه مطالعه می کنیم که موضوع اغلب آن ها جنگ با خدا و پیامبرش (ص) است و بیشترشان موجب گمراهی فکری و انحراف اخلاقی می شوند!
در مطبوعات ما معیاری مهم برای تشخیص سخن نیک و ارائه ی مفید وجود ندارد؛ مگر برای روزنامه ای که خدا بخواهد. در این حالت نیز بر صاحب قلم های دارای نظریات خوب سخت می گیرند و درها را به روی نوآوری و ابداعشان می بندند و با این وصف مردم از علم ارزشمند و فکر اصیل آنان محروم می شوند.
از سویی دیگر،اینترنت با تکنولوژی عالی و جذابیت شگفت آور و مکانیزم انعطاف پذیرش به شدت جایگزین کاغذهای زرد رنگ و روزنامه های تاثیرگذار شده است!
شگفت آورترین ویژگی در اینترنت، جهانی بودن و فراوانی کاربران و بازدید کنندگانش است، به شیوه ای که روزنامه نگاری را بی ارزش کرد و نقش آن را در حاشیه قرار داد و پروژه ها و برنامه های روزنامه ها را در جهت تحمیل ارزش های فاسد و شرم انگیز و اخلاق پست نابود ساخت و برای تحقق این امر، صدها سایت تاسیس شد تا نقشه های سکولاریسم و پروژه ی لیبرالیسم را آشکارا بیان کنند و غرب گرایی را توسعه دهند و خصوصاً برای اجرای این نقشه ها و پروژه ها، مسؤولیت آن را بر دوش روزنامه های عربی نهادند!
قبل از پیشرفت اینترنت، روزنامه با زبان برّان و اندیشه ای قابل فهم و در سطح پایین، قهرمان و یکه تاز میدان بود. روزنامه به نام جامعه صحبت می کرد و به نمایندگی از امت فریاد می زد و مردم مطیع فرمانش بودند و موضوعات را از آن یاد می گرفتند؛ اما مردم هیچ مطلبی را ارائه نمی دادند و اظهار نظر نمی کردند و مطالب را دریافت می نمودند و چیزی نمی فرستادند و گوش می دادند و حرف نمی زدند و می خواندند و نمی نوشتند!!
روزنامه نگاران جوان و پیر در خوابی کاملاً عمیق فرورفته اند و از هیچ قلمی که به آنان حمله کند، و یا اندیشه ای هدفدار که به جانشان بیفتد، یا نویسنده ای بزرگوار که با آنها مناظره نماید،نمی ترسند. با این وصف، آمدن اینترنت مانند صاعقه ای بر سرهای نوجوانان اندیشه ی سست و ناتوان و صاحبان کاغذهای زرد و روزنامه های ناشی و کم مایه گردید!!
از این رو هر چه صبح در مطبوعات نوشته می شد، بعد از ظهر در اینترنت تکذیب می گردید و هرچه افراد پست آن را در روزنامه ها وارد می کردند، بزرگان، حقیقت آن را افشا می نمودند و هرچه افراد ناتوان آن را بنا می کردند، جوانان غیور آن را ویران می ساختند.
آنان با این کار خود از فرمان پیامبرشان (ص) پیروی می کردند که می فرماید: «هر کس با زبانش با آنها مبارزه کند، مؤمن است.»
به خاطر همین است که شور و شوق دعوتگری و رقابت فکری و مناظره ی علمی شایسته نیست که ما را به حمله و تجاوز به کسانی وادار نماید که در امور اجتهادی با ما مخالف هستند؛از سویی دیگر بعید نیست که حق با مخالفان ما باشد؛ در صورتی که آنها در تحقیق و بررسی مسائل روش گذشتگان بزرگوار را در پیش گیرند و قواعد و اصول گفتگو را مراعات نمایند و منافع و مصالح عموم را بر منافع شخصی ترجیح دهند و هدفشان دفع مفاسد و حقیقت جویی و طرد هوا و هوس و رعایت انصاف و عدالت و ترک تعصب و دشمنی باشد.
کسانی که چنین شرایطی را در پژوهش و اجتهاد خود مراعات می کنند، جایز نیست که آنان را بی اعتبار و معیوب بدانیم یا به آنها اهانت کنیم یا دشنام دهیم و از ایشان بدگویی نماییم یا منزلت و جایگاهشان را پایین آوریم و کرامتشان را خدشه دار کنیم؛ هرچند بد اجتهاد کردن و اشتباه بودن دیدگاه آنان در مسأله ای از مسائل،برایمان روشن شود. چرا که راه و روش آنها در اجتهاد و بحث و فتوا از صحت و سلامتی برخوردار است.
اما در مورد کسانی غیر از اینان؛ به خاطر زیان و تاثیرگذاری فراوانشان، رد افکار و پرده برداری از ماهیت و برملا کردن اهداف و بی ارزش نمودن اعتبار و شخصیتشان بزرگترین جهاد به شمار می آید؛ هرچند ردای دین یا لباس علم برتن کرده یا القاب استادی و هیأت علمی را بدست آورده باشند!
خدایا، ای کریم و بزرگوار! ما را مشمول لطف و عنایت خود قرار بده.
http://www.khutabaa.com/index.cfm?method=home.con&ContentID=20523