تربیت، اخلاق و تزکیه

توشه ی صالحین

توشه ی صالحین

وسام کمال

برگردان:محمد انور کهرازهی

 

سفر ایمانی انسان :

نزدیک است که بعضی از کلمات،معانی خود را از دست بدهند و فقط تکرار بدون تدبر باشند.مفاهیمی مانند علت آفرینش انسان توسط خداوند،سرّ تعجب فرشتگان از جانشین کردن انسان در زمین،اندیشه ی مرگ و سایر معانی ایمانی…

بین آفرینش و مرگ ،زندگی کوتاهی وجود دارد و در این زندگی کوتاه انسان در معرض تجارب و آزمایش هایی قرار می گیرد که نهایتا مکان او را در آخرت مشخص می کنند.و انسان می داند که چگونه به سوی خداوند باز گردد در صورتی که از مسیرش گمراه شود. و حال در سفر انسان با سوال ابتدائی در مورد آفرینش شروع می کنیم:

سوال فرشتگان:چرا انسان؟

خداوند به ملائکه اش خبر داد که او انسان را خلق خواهد کرد و نسل آدم را در زمین جانشین می کند،از جانب فرشتگان سوال عفوی مطرح شد که ناشی از تعجب آنها بود و نه به خاطر اعتراض بر آن – چرا انسان را می آفرینی؟ و چگونه ممکن است که این انسان نابودگر و فاسد کارهایی انجام دهد که از بین همگی آفریدگان،او شایستگی خلافت و جانشینی خداوند را داشته باشد؟چگونه امکان دارد که انسان به عنوان نماینده و فرستاده ی رب خود عمل کند.تاریخ انسان و طبیعت رفتارش با این کار تضاد دارند.

آشکار می شود که خداوند خواست که موجودی را بیافریند که غفران و آمرزش و رحمتش را  با شیوه ای بسیار خاص  به او ببخشد و بالاتر از سطح سایر مخلوقات –انسان با به کارگیری فکر و اراده تلاش می کند تا به دوستی خداوند نزدیک شود-اما زمانی که در جنس بشری وی مانند فرشتگان فقط از یک جهت می نگریم و در حقیقت در می یابیم که انسان توان انجام کارهای شایسته و قربانی کردن را دارد و نیز قدرتی که بر جهاد دارد..

چه بسا قرآن را تلاوت و قرائت کرده ایم و تدبر آن چنانی در موردش نکرده ایم به رغم این که در مورد اسباب خلقت انسان در اغلب جاهای قرآن،خداوند اشاره کرده است:"أفحسبتم أنما خلقناکم عبثا و أنکم إلینا لا ترجعون(مومنون/۱۱۵): آیا گمان کرده اید که شما را بیهوده فریدیم و به سوی ما باز نمی گردید؟" " و ما خلقنا السماء و الارض و ما بینهما لاعبین* لو أردنا أن نتخذ لهوا لاتخذناه من لدنا إن کنا فاعلین(انبیاء۱۷/۱۶)"

 اما این جا هدفی وجود دارد که امکان ندارد آن را در ورای زندگی انکار کنیم و باید که آن را در نظر بیاوریم.خداوند عزوجل می فرماید:إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا* فانما یسرناه بلسانک لتبشر به المتقین و تنذر به قوما لدا(مریم۹۷/۹۶)" پس جای تعجب نیست که قرآن تکیه بر آن چیزی دارد که به عنوان"قاعده ی طلایی" مطرح است؛این که به مردم در قبال آن چه که می گیرند،عطا کند-این که به جای زندگی کاذبانه،صادقانه بزیند-این که دوست داشته باشند به جای دوست نداشتن-این که رحم کنندگان باشند به جای تضییع کنندگان حقوق دیگران-زیرا این تمرین ها به زندگی عمق و زیبایی می بخشند.

 اعتقادم بر این است که در زمستان زندگیمان اعمالی مادی و این جهانی وجود دارد که اهمیت کمتری از ارتباط ما با دیگران دارند- و بندها(رشته  های)ی دوستی و صداقت بین ما وجود دارد- و از اوقاتی که آنها را پشت سر می گذاریم و در انجام کارهای نیکویی که بعضی از ما در قبال بعضی دیگر انجام می دهند-چرا که آنها باقیات صالحاتی هستند که در نهایت قرآن در آیاتش ذکر می کند:"المال و البنون زینه الحیاه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا(کهف/۴۶)":دارائی و فرزندان زینت زندگی دنیایند(و زوال پذیر و گذرایند).و اما اعمال شایسته ای که نتایج  آنها جاودانه است،بهترین پاداش را در پیشگاه پروردگارت دارد،و بهترین امید و آرزو است. "و یزیدالله الذین اهتدو هدی و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر مردّا(مریم/۷۶):کسانی که در راه هدایت گام برداشته اند،خداوند بر هدایت ایشان می افزایدو آثار و اعمال نیکویی که(از انسان می ماند و)در پیشگاه پروردگارت ذخیره می گردد،از لحاظ اجر و پاداش و از نظر عاقبت خوب تر و مفید تر است.

این آیه ها بخشی از حکمت و تجربه ی شامل و کامل انسانی هستند. می بینیم که فکر انسان و ارتقای عاطفی اش تنها هدف برای زندگی هستند در حالی که این تصور و اندیشه ای خطاست چرا که ایمان یا ایدئولوژی انسان عاملی یاری گر است.اما قرآن به ما نمی گوید که نجات یافتگان در زندگی فقط "الذین یعملون الصالحات" هستند؛بلکه آن جمع کننده ی ایمان و زندگی صالحانه است و به این دلیل قرآن دائما ایمان را همراه با عمل صالح ذکر می کند.

 

 خداوند معلم ما با آزمایش و خطاست :

و بعد از این که سرّ خلقت و امور مهم خواسته شده از انسان را دانستیم،اولویت در این است که در مورد رنج های سفر انسان بر زمین نیز صحبت کنیم و درخواست آن چه که خداوند به بنده اش به عنوان توشه در نظر گرفته است تا بر مشکلات راه فائق آید. و این انسان در سفرش اختیار دارد بین این که روحش را ترقی بخشد یا به وسیله ی شهواتش آن را آلوده کند.خیلی اوقات زندگی به عنوان مدرسه ای بزرگ وصف می شود.این وصف در آیه های زیادی از قرآن کریم مطابقت دارد(به عنوان با فضیلت ترین معلم در هستی).خداوند فقط با وسایل برای تعلیم  و آموزش به ما توشه نمی دهد،بلکه ما را راهنمایی می کند تا به وسیله ی اکتشافات شخصی خودمان یاد بگیریم و رشد کنیم .پس قرآن ما را خبر می دهد که خداوند"الذی علم بالقلم      علم الانسان ما لم یعلم است.و به رغم این که گنجایش انسان برای مهارت های قرائت و نوشتن هسته و کند است، و رشد و نمو انسان تدریجی است به اندازه ای که انسان خیلی اوقات کارهای فکری را به خودش نسبت می دهد.به این خاطر قران در این گفته مستمرا می گوید:کلا إن الانسان لیطغی –    أن راه استغنی     إن الی ربک الرجعی پس زندگی به ما احساس ساختگی و دروغینی می دهد مبنی بر این که ما را مستقل می کند(بدون یاری خدا). و خداوند به ما یاد می دهد که چگونه امورمان را تدبر کنیم(به عنوان نوعی از آموزش) و این شبیه آن چیزی است که معلم در کلاس درس از دانش آموزش می خواهد تا فکر کند و او را در این زمینه زاد می گذارد.سپس وی را در جهت حل مشکلات خود نظارت  و همکاری می کند؛به این دلیل که او قدرت رجوع به معلم خود را ندارد و معلم خودش پیش وی میرود-و فقط در موقع ضرورت و نیاز دخالت می کند و این شیوه ی "آزمایش و خطا"بیشترین اثر را در تدریس می گذارد.

 هنگام صحبت در مورد آزمایش و خطا فقط به آزمایش ها و خطاهایی که در مسائل دنیویمان با آنها مواجه می شویم اشاره نمی کنم-بلکه مسائل و مشکلاتی که در میدان اخلاقی و روحی وجود دارد نیز شامل اشاره ی من می شوند. و هنگامی که مرتکب خطایی می شویم که عواقب اخلاقی دارد-زیانش افزون می شود-اما وقتی که بازگشتیم  و از انجام دوباره ی ان اجتناب ورزیدیم خداوند آن خطا را  به حسنه تبدیل می کند تا موجب رشد روحی ما بشود.

 و این چنین یادگیری و پند گیری از خطاهایمان امکان پذیر می شود و بدون قابلیت و آمادگی ما بر ارتکاب خطاها و درک و اصلاح  ،روحانیت ما دچار جمود می شود.این نقش اهمیت زیادی در زندگی انسان دارد در درجه ای که محمد صلی الله علیه و سلم می فرماید:والذی نفسی بیده،لو لم تذنبوا لذهب الله بکم و لجائ بقوم یذنبون فیستغفرون الله فیغفر لهم:قسم به ذاتی که جانم در دست اوست اگر گناه نکنید خداوند شما را می برد و گروهی را می آورد که گناه می کنند و سپس طلب آمرزش می کنند و او آنها را می بخشد.

 پس تجربه ی زندگی دنیا تکمیل کننده ی اساسی دیگری از برنامه ی الهی است:لتبلون فی اموالکم و انفسکم و لتسمعن من الذین اوتواالکتاب من قبلکم و من الذین اشرکو اذی کثیرا و إن تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور(ال عمران/۱۸۶):حتما در زمینه ی اموال و جان های خود مورد آزمایش قرار می گیرید و از کسانی که به آنها کتاب آسمانی قبل از شما داده شده است و از کسانی که کفر ورزیده اند،اذیت و آزار فراوانی می بینید و اگر بردباری کنید و بپرهیزید(کارهای شایسته همین است و)این اموری است که باید بر انجام آنها عزم را جزم کرد و در اجرای آنها کوشید.

منبع : وبلاگ اسلام-انسان-گیتی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا