گاندی و قرآن مجید
گاندی و قرآن مجید
علی ابوالحسنی(منذر)
نوشته اند: از جمله کتبی که گاندی در دست مطالعه داشت قرآن کریم و بهاگوادگیتا[کتاب مقدس هندوها] و انجیل و زندگی و تعلیمات حضرت مسیح بو. او در اصل، یک هندو بود اما می گفت:« من عقیده دارم که تورات و انجیل و قرآن و زند و اوستا نیز به اندازه ی وداها[ از کتب مقدس هندوان] الهامات الهی دارند و مقدس هستند» و می افزود که:« من همان خدا را که در بهاگوداگیتا می شناسم، در انجیل و در قرآن هم می بینم».
ویلیام شایرر؛ خبرنگار مشهور آمریکائی که چندی از نزدیک با گاندی محشور بوده است، می نویسد:« در جلسات نیایش غروب گاندی، که من نیز به هنگام همراهی با او غالبا" در آن ها شرکت می کردم، حضار، دسته جمعی آیاتی از کتب مقدس را زمزمه می کردند. ادعیه ی آنها تنها از کتاب مذهبی هندو، یعنی بهاگوادگیتا، نبود بلکه قطعاتی از انجیل و آیاتی از قرآن نیز قرائت می شد.»
مولانا محمد علی، از برجسته ترین رهبران مسلمان هند در دهه های نخست قرن بیستم است که از او و برادرش(شوکت علی) در تاریخ نهضت آزادی هند به عنوان سرسخت ترین مخالفان استعمار یاد می شود. وی، که عضو کمیته ی اجرایی کنگره ی ملی هند بود و زمانی نیز به ریاست آن رسید، سخت مورد علاقه و احترام گاندی قرار داشت، به گونه ای عکس وی را در منزل خویش به دیوار زده و هرگاه نیز به دهلی می آمد در منزل او اقامت می جست( چنانکه، روزه ی معروف خویش در سال ۱۹۲۴ به منظور التیام روابط میان هندوها و مسلمین را، در منزل محمد علی آغاز کرده و همان جا نیز به پایان رساند.)
باری، جواهر لعل نهرو در زندگی نامه ی خودش داستان جالبی را از دیدار و گفتگوی خویش با مولانا محمد علی نقل می کند که شاهد خوبی بر بحث ماست. در جریان آن دیدار، محمد علی ضمن تشویق نهرو به مطالعه ی قرآن و تحقیق در باب مسائل اسلامی، به او می گوید که: می داند گاندی قرآن را« دقیقا" مطالعه کرده است» و به نظر وی «قاعدتا" باید به حقیقت اسلام آشنا شده باشد».
نهرو، در شرح ماجرا، پس از اشاره به «حرارت و نیروی فراوان کار و ذکاوت و هوشیاری» فوق العاده ی محمد علی، واینکه« مردی بسیار…مذهبی بود» و«به طور فوق العاده ای در هر موضوع و هر کار حتی در قطع نامه های کنگره اشاره ای به خدا می کرد که یا به صورت یک ستایش بود یا به صورت یک دعا»، می نویسد:
محمد علی در طول سال های دراز زندان خود، بارها و بارها قرآن را خوانده بود و به تمام تفاسیر قرآن رجوع کرده بود… . به نظر او، هر کس قرآن را با ذهن باز و آمادگی و پذیرش بخواند مسلما" نخواهد توانست حقایق آن را باور نکند و نپذیرد.
مخصوصا" متذکر گردید که می داند«باپو»(منظورش گاندی جب بود) آن را دقیقا" مطالعه کرده است و قاعدتا" باید به حقیقت اسلام آشنا شده باشد.
گاندی نه تنها خود، قرآن را بدقت مطالعه می کرد؛ بلکه به دیگران نیز تأکید می ورزید که ایک کتاب آسمانی را نیک بخوانند و با مضامین آن آشنا شوند. ویلیام شایرر، که قبلا" ذکر وی رفت، می نویسد: من «به گاندی واقعا" مدیون هستم. زیرا روح و فکر من را آماده ساخت تا نسبت به زیبایی، درایت، مخصوصا" فلسفه ی شاعرانه ی هندو، بودائیسم و تا حدی در مورد قرآن توجه و درک عمیق تری پیدا کنم. او حتی موجب شد که تعلمیات مسیح را، که غالبا" در مورد آن با من سخن می گفت، بهتر درک نمایم و برداشت ژرفتری از آن داشته باشم».
سلاح کارساز گاندی- که با آن، بن بست ها را می شکست و همچون تیر خلاص، به قلب هدف می زذ- روزه بود (۱۶ بار روزه در طول ۳۵ سال) و روزه را نیز با تشریفات عبادی خاص، قرائت آیاتی چند از قرآن و انجیل و بهاگوادگیتا، می گشود.
فی المثل روزه ای را که در سال ۱۹۴۳( دوران جنگ جهانی دوم) در زندان انگلیسی ها گرفت « مثل گذشته با مراسم عبادی افطار کرد: با نیایش و سکوت و قرائت کتب دینی هندو و مسیحیت و اسلام». یا در پایان روزه ی ۲۱ روزه ی مشهورش در سپتامبر ۱۹۲۴ که برای ایجاد اتحاد میان مسلمین و هندوها گرفته بود، به دستور او نخست «یکی از مسلمانان سوره ی آغاز قرآن را با صوت خوش تلاوت کرد[و سپس] مسیحی سرود روحانی« وقتی من صلیب شگفت آور را دیدم» تغنی کرد. ضمنا" در همان سال اعلام کرد: از سیره ی شخص پیامبر اسلام(ص) یاد گرفته که روزه انسان را به خدا متوکل می کند و راه را به سوی مکاشفه ی الهی می گشاید.
روزی هم که توسط یک هندوی افراطی ترور شد و خواستند از اموال او صورت بردارند، بر روی ورقه ی رسمی نوشته شد: یک عینک، دو جفت کفش چوبی، یک قاشق چوبی، یک لنگ خونین که دور خود می بست، دوکاسه ی چوبی، یک ساعت جیبی، یک نمک دان، و کتب مقدس کلیه ی ادیان[از جمله، قرآن].
گفتنی است که گاندی، مطالعه ی جدی در باب اسلام را، از همان بدو سیر و سلوک علمی و معنوی خویش در آفریقای جنوبی آغاز کرد و این کار را تا اواخر عمر- خاصه در خلوت زندان های مکرری که داشت- ادامه داد. جودیت بروان، در شرح حال گاندی به روزگار اقامت در آفریقای جنوبی(۱۸۹۳-۱۹۱۴م)، با اشاره به مطالعات او در باب ادیان مختلف می نویسد:« معاشران جدید و مسلمان گاندی به وی اصرار کردند اسلام را مطالعه کند؛ می دانیم او ترجمه ی قرآن را خریده و خوانده و در آن زمان کتب دیگری هم درباره ی اسلام مطالعه کرده است. جذابیت جنبه ی فداکاری مسلمانان[=شهادت طلبی] بر گاندی روشن بود و در مقاله ای که در «افکار هندی» در سال ۱۹۰۷ نوشت، آن را به صورت نقل قولی از شاعر عارف ایرانی سده ی سیزدهم [ احتمالا" سعدی شیرازی] بازگو کرد. او شعر مفصل وی را به نثر در آورد:
صلیب و نیز مسیحیان را دیدم، اما خدا را بر صلیب ندیدم؛ به معبد رفتم تا او را بیابم، اما بی نتیجه بود؛ نه در هرات او را دیدم و نه در قندهار؛ او را نمی توان در کوه و غار پیدا کرد. عاقبت به قلبم نگرسیتم و او را آنجا، و نه در جای دیگر، یافتم».
_____________________
منبع: مهاتما گاندی همدلی با اسلام، همراهی با مسلمین
نویسنده: علی ابوالحسنی(منذر)
انتشارات: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد ۱۳۷۷