تربیت فرزندان

از فرزندان خود قهرمان بسازید!

از فرزندان خود قهرمان بسازید!

استفن کاوی / ترجمه : مهدی قراچه داغی

من و ساندرا نه فرزند داریم و همه آنها را قهرمان می شناسیم. ما همه روزه برای دستیابی به درایت، توانمندی، بخشودن و قوی تر شدن برای انجام دادن بهتر کارها دعا و نیایش می کنیم.

در ارتباط با هر یک از فرزندانمان سعی کرده ایم که از آنها یک قهرمان بسازیم. ده توصیه زیر نه تنها در مورد قهرمان سازی فرزندان بلکه در مورد قهرمان سازی از کسانی که آنها را استخدام می کنید، بر آنها مدیریت یا رهبری می کنید صدق می کند.

-اول، به فرزندانمان عزت نفس می دهیم.

از همان روز نخست تولد، به انها تأیید مثبت می دهیم و آنها را باور می کنیم، به آنها اطمینان می کنیم و توانمندیشان را باور داریم. سعی می کنیم آنها را با کسی مقایسه نکنیم، نه با هم و نه با سایرین.

همیشه اعتقاد داشته ام احساسی که اشخاص درباره خود دارند کلید استفاده از استعدادها و توانمندیهای بلقوه آنهاست. اینکه آنها درباره خود چه نظری دارند، تا حدود زیاد بستگی به این دارد که دیگران و از همه مهمتر پدر و مادر آنها را چگونه می بینند و با آنها چگونه برخورد می کنند.

وقتی فرزندانمان کم سال بودند-قبل از دوران مدرسه- با آنها بسیار وقت صرف می کردیم، به حرفهایشان گوش می دادیم، با آنها بازی می کردیم و در مقام تصدیق و تأیید مثبت آنها حرف می زدیم. اینگونه بر عزت نفس آنها می افزودیم. در حال حاضر نیز با جوشوا، کم سال ترین فرزند خانواده تا حدود زیاد وقت صرف می کنم و از این کار بسیار لذت می برم، وقتی از سفری باز می گردم، حتی اگر این سفر یک روزه باشد به اتفاق به فروشگاهی نزدیک منزلمان می رویم تا برایش چیزی بخرم. وقتی در داخل اتومبیل می نشینم او خطاب به من می گوید: «باز هم من و تو با هم تنها هستیم. » و بعد من حرفی به او می زنم. تا زمانی که به فروشگاه می رسیم از یکدیگر سرشار هستیم. شب که فرا می رسد، جوشوا از من می پرسد: «پدر، امشب هم یک قصه برایم تعریف می کنی؟» و من در جوابش می گویم:« بله حتما" پسرم» بعد کنارم می نشیند تا برایش قصه بگویم.

-دوم،ما عظمت اولیه را تشویق می کنیم.

به فرزندانمان می آموزیم که دو گونه عظمت وجود دارد، یکی عظمت اولیه، که منش مبتنی بر اصول است و دیگری عظمت ثانویه، که آن را دنیا تصدیق می کند. این مضمون ادامه داری در زندگی ماست. فرزندانمان را تشویق می کنیم که به دنبال عظمت اولیه بروند و از عظمت ثانویه برای تقویت عظمت اولیه چیزی به عاریه نگیرند.

-سوم، فرزندانمان را تشویق می کنیم که علایق خود را توسعه دهند.

به یاد دارم زمانی جوشوا را به تماشای فیلم کودک کاراته باز بردم و او بلافاصله خواست که او را به کلاس کاراته بفرستم. می دانستم که یکی دو هفته بعد، این ذهنیت را از دست می دهد اما به درخواستش عمل کردم و او را در یک کلاس آموزش کاراته ثبت نام نمودم. من ترجیح می دهم که وقتی فرزندانم به انجام دادن کاری علاقمند می شوند، آن را انجام دهند.

وقتی ما به استعداد خاصی در فرزندانمان پی می بریم، آنها را تشویق می کنیم که آن را پی بپیرند. از جمله متوجه شدم که پسرم شون، از انعطاف بدنب خوبی برخوردار است و شرایط جسمانی او هم به گونه ای است که می تواند قهرمان دو و میدانی شود. به او گفتم: «چرا در مسابقات دو و میدانی شرکت نمی کنی؟»اما شون نگران شکست بود، می ترسید در مسابقه شرکت کند و در ردیف برندگان قرار نگیرد. سرانجام روزی تصمیم گرفت ددر مسابقات دو و میدانی مدرسه خود شرکت کند. او بر همه رقبایش پیروز شد و تحت تأثیر این پیروزی راهی مسابقات دیگر شد.

-چهارم، سعی می کنیم فرهنگ خانوادگی لذت بخشی ایجاد کنیم.

تلاش می کنیم که فرزندانمان از زندگی در کانون خانواده لذت ببرند و این لذت بیش از لذتی باشد که از مدرسه و از ناحیه دوستانشان می تواند به دست آید. سعی می کنیم در جمع خانواده به آنها تصدیقهای مثبت بدهیم. فرزندان ما می دانند که اگر از قبل برنامه ریزی بکنند می توانند به فعالیتهای مورد علاقه شان در جمع خانواده بپردازند.

-پنجم، از قبل برنامه ریزی می کنیم.

برای بسیاری از فعالیتهای خانواده دست کم از از شش ماه قبل برنامه ریزی می کنیم. توجه داشته باشید که خانواده به فعالیتهای لذت بخش و تفریحی احتیاج دارد. و متأسفانه بسیاری از خانواده ها از این موضوع غفلت می کنند. بخشی از تفریح مرتبط با هر حادثه ای در برنامه ریزی آن است. در واقع می توان گفت که تفریح تدارک برنامه ریزی، از تفریح ناشی اجرای برنامه کمتر نیست.

باید توجه داشت که برنامه های تفریحی خانواده لزوما" نباید به جمع خانواده محدود شود. توجه به بستگان نزدیک و رعایت حال آنها نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

-ششم،سعی می کنیم نمونه و الگوی فضیلت باشیم.

همه ما می کوشیم کارمان را به بهترین شکل خود انجام دهیم.هرگز به فرزندانمان نگفته ایم که درس بخوانند و تکالیف مدرسه را انجام دهند. شاید علتش این بوده که آنها همیشه ارزش خواندن، مطالعه کردن و آموختن را در جمع خانواده احساس کرده اند. البته اگر فرزندانمان بخواهند آنها را در انجام دادن تکالیف مدرسه همراهی می کنیم، اما هدف کلی ما این است که آنها را در این زمینه متکی به خود باشند.

هفتم،از فرزندان خود می خواهیم که توانمندیهای خود را تجسم کنند.

وقتی شون فوتبال بازی می کرد، شب قبل از مسابقه از او می خواستم خود را در شرایط مطلوبی تصور کند. تصویر سازی عامل بسیار مهمی در موفقیت است. تصویر سازی مبتنی بر این حقیقت است که همه چیز دو بار اتفاق می افتد، یک بار در ذهن و بار دیگر در عمل. در تمرینات ورزشی و در کار آماده سازی برای شرکت در مسابقات، اغلب مربیان به جنبه های جسمانی و فیزیکی بها می دهند و حال آنکه تصویر سازی می تواند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار باشد. قهرمانان در سطح جهان، جملگی دارای قدرت تخیل و تصویر سازی قوی هستند. در ارتباط با شون از او می خواستم  در حالت آرامی قرار بگیرد و جزئیات صحنه مسابقه روز بعد و طرز موفق ظاهر شدن خود را در آن مسابقه در ذهن خود تصویر کند. تصویر سازی و خود را در میدان پیروز دیدن، در مسایقات ورزشی نقشی حساس و تعیین کننده دارد.

هشتم،دوستان آنها را می پذیریم.

مثلا" از بسیاری از همبازیهای شون پذیرایی می کنیم. نوار مسابقه آنها را ضبط می کنیم و بعد از مسابقه از همه بچه ها و بازیکنان دعوت می کنیم به منزل ما بیایند و فیلم را تماشا کنند. اینگونه میان خانواده ما و تیم آنها ارتباط نزدیکی ایجاد می شود.

نهم،به فرزندانمان ایمان را آموزشش می دهیم. از آنها می خواهیم به دیگران اعتماد کنند و در خدمت دیگران باشند.

شون فهمید که برخورد همدلانه راه نفوذ بر دیگران است. فهمید که باید نسبت به دوستانش و دیگران حساس باشد. اگر می خواهید به مقام قهرمانی برسید باید به دیگران توجه کنید و به آنها علاقه نشان بدهید.

-دهم، از فرزندانمان حمایت می کنیم و منابع مورد نیازشان را فراهم می آوریم.

ما با همه فرزندان مکاتبه می کنیم و با آنها تلفنی در تماس هستیم. فرزندان ما تحت تأثیر این رفتار ما به لحاظ احساسی از دیگران حمایت می کنند. ما در ضمن به هم باز خوردهای صادقانه می دهیم. این باز خوردها برای رشد ضرورت دارند. شون همیشه از این طرز برخورد ما استقبال کرده است. او به مربی اش گفته است:« از شما انتظار دارم درباره بازی من نظر بدهید و هر نکته ای را که به نظرتان می رسد، باز گو کنید.»

قهرمان  سازی به تلاشی پیوسته نیاز دارد و ما از این موضوع غافل نیستیم.

————————————————————–

منبع : انسانهای مؤثر

تألیف : استفن کاوی

ترجمه : مهدی قراچه داغی

انتشارات : نشر پیکان

نوبت چاپ : پنجم ۱۳۸۳

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پاسخ دادن معادله امنیتی الزامی است . *

دکمه بازگشت به بالا