آیا منتظری یک پدیده بود ؟
پدیده منتظری
صلاح الدین خدیو
اثبات "پدیده بودن"، منتظری کار دشواری نیست.حتی اگر فقط یک دلیل برای حقانیت مدعای فوق بیابیم. آن هم طیف وسیع و متنوع ستایشگران وی است که از چهره های معتدل و میانه رو اصولگرا در داخل شروع شده، رهبران و فعالان جنبش سبز را در بر گرفته و در خارج هم چتر شمولیت خود را روی چهره ها و گروههای رنگارنگ اپوزیسیون چپ و راست گسترانیده و در نهایت به رادیکال ترین و آشتی ناپذیرترین گروههای مخالف جمهوری اسلامی مانند مجاهدین خلق می رسد.به جرات می توان گفت که چنین اجماعی (ولو به صورت نسبی) روی یک شخص در تاریخ معاصر و در جامعه ای قرار گرفته روی انواع و اقسام شکاف های تاریخی، مذهبی، قومی، طبقاتی، سیاسی و…اگر نه بی نظیر، بلکه کم نظیر است.
آنهم در غیاب دمکراسی بعنوان یک شیوه زیست و تساهل و مدارا و نسبی نگری به مثابه اخلاق سیاسی متناظر با آن.این مهم اما در مورد آیت اله منتظری اتفاق افتاده است.بی گمان بدلیل ویژگیهای شخصیتی کمیابش و فضایلی که جمع شدن آنها در یک شخص در تاریخ معاصر ایران به جز چند مورد انگشت شمار اتفاق نیفتاده است. منظومه شخصیتی ایشان دارای وجوه متعدد و متنوعی بود که آن را برای گروههای مختلف مانند متدیینن سنتی، نوگرایان دینی، اهل سنت، دگراندیشان و حتی نیروهای سکولار جذاب می ساخت و این خود گوهر کمیابی است که بویژه برای دوران هایی مانند دوران گذار به دمکراسی ارزش آن بیش از پیش روشن می شود. آیت اله منتظری در نقش های متفاوتی چون مبارز سیاسی( قبل از انقلاب) ،فقیه، دولتمرد و سیاستمدار دارای چنان سلوکی بود که بی اختیار تحسین دوست و دشمن را بر می انگیزد.
سلوکی که هر دم دارای خصایص بنیادینی چون سادگی روان شناختی ، رک گوییهای صادقانه، اعتماد به نفس فراوان، گذشت و چشم پوشی و اخلاق مداری در بالاترین درجه خود بوده است. به عنوان مثال دفاع تمام قد و غیر مشروط وی از حقوق بشر ، تنها گرفتن " ژست متفاوت بودن" و یا لفاظی به هدف ایفای نقش تثبیت شده منتقد نظام موجود نبود، بلکه ریشه های ژرفی در بنیانهای فکری- به شهادت آثارش- و سلوک اجتماعی و سیاسیش حداقل در ۳۰ سال اخیرداشت. مضاف بر ان موقعیت ویژه اش به عنوان یک مرجع تقلید و قائم مقام سابق رهبر جمهوری اسلامی اعتباری دو چندان به این دسته از مواضع و آرایش می بخشید. بدون شک منتظری با عملکرد درخشان خود اعتباری دوباره به زندگی اخلاقی و شرافتمندانه بخشید و این امید واری را پدید آورد که در جامعه بی هنجار( آنومیک) امروز ما که سود شخصی و منفعت طلبی اساس تقریبا همه کنش های روزمره است،می توان اخلاق را بر " قدرت" و سمصلحت عمومی را بر سود شخصی ترجیح داد و از ذخارف دنیوی آسان دست کشید.ما چه می دانیم. شاید در آینده، تجربه زندگی منتظری تاریخنویسان را هم به این صرافت بیندازد که پدیده منتظری یک استثنای صرف نیست و در کنار جریان عمومی عرصه سیاست ایران که آمیخته با قدرت طلبی و بد اخلاقی است ، جویباری هرچند باریک و آرام اما صاف و زلال هم وجود دارد که امیر کبیرها ، قائم مقام ها، مصدق ها ، بازرگان ها و منتظری ها را به منصه ظهور می رساند.با این وصف منتظری فراتر از نامش یک راه است.
منبع : راه روانگه