خواهرم! من چنین می خواهمت!
خواهرم! من چنین می خواهمت!
نوشته: د. صلاح سلطان / مترجم : عبدالرحمن عزام
خواهران مسلمان، نیمه ی مکمل مردان و باعثه ی بزرگی و منزلت شان اند. و نزد ما از مقام و جایگاه والایی برخوردارند. همواره این قشر توانستند دوشادوشِ مردان در قلب و یا صدر حرکت، با مردان همگام و هم قدم باشند. نمونه ی بارزِ آن خدیجه است که در ایمان آوردنِ خویش، بر مردانِ قوم پیشی گرفت. یا فاطمه دختر خطاب که قبل از برادرش عمر ایمان آورد و یا هم، ام فضل که جلوتر از شوهرش عباس، به اسلام گروید و ایمان آورد.
خواهرم!
بدین جهت می خواهیم که بر اساس محبت و دوستی خداوند متعال به سوی ایمان و عمل، گام برداری، نه پیرو که پیشرو، مستقل و آزاده و به دور از شایبه های ادا و تقلید؛ چون تو مسلمانی. مسلمانی؛ زیرا دارای رسالت و پیام هستی. نه برای اینکه همسرت دیندار است و یا پدرت مسلمان.
خواهرم!
می خواهیم که تو سحر خیز شب زنده دار، روزه گیر مسجد نشین، خانه دار خوب، دانش آموز نیک، خداترس پرهیزگار و نسبت به تهیدستان، دست و دل باز بوده و آنگاه که لب به سخن می گشایی، با کمال اخلاق، سخن بگویی و همواره زبانت به یاد خدا آراسته باشد. باعفت و با عزت باشی، درست به مصداق گفته ی قرآن که می فرماید: {مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَاراً} [تحریم/۵] (زنان دوشیزه یا غیر دوشیزه فرمانبردار، با ایمان، فروتن، توبه کار، پرستشگر، و گردنده (و پر تحرّک در جهان اندیشه و در مسیر طاعت و عبادت)).
آری!
می خواهیم تو در زمینه ی دعوت و دعوتگری، بسان فاطمه دختر خطاب باشی که برادرش عمر را باوجود صلابت و هیبتش، به اسلام فراخواند. یا همچون ام شریک اسدی که مخفیانه و پنهانی زنان مکه را دعوت می نمود و یا مانند نسیبه دختر کعب که علنی زنان مدینه را به اسلام فرا می خواند. و یاهم همچون اسماء دختر عمیس که از پیامبر درباره حق زنان در جلسه تعلیم و ذکر، درخواست حق نمود. یا هم مانند ام سلیم که مهرش را اسلام شوهرش تعیین نمود و هنگام غیاب و حضور، حقوقش را رعایت می نمود. باری فرزندش فوت نموده بود و او با خونسردی رویش ملافه ای انداخته و نزد همسرش که تازه از سفر برگشته بود، بر روی خود نیاورد و با خاطری آسوده، خود را برایش آماده نمود و بعد آهسته آهسته او را از موضوع فوت فرزندشان آگاه نمود طوری که به یکباره غم بر او هجوم نیاورد. او این کار را در حالی نمود که جگرگوشه اش را از دست داده بود.
خواهرم!
می خواهیم تو در زمینه ی عمل، قربانی، ایثار و بخشش، همانند مادرمان عایشه و حفصه باشی که در میدان جنگ، برای زخمیان آب می دادند.
تو را مانند ام حرام می خواهیم که آرزو می کرد شهادتش در غزوه ای باشد در دریا نه در خشکه؛ زیرا او به پاداش چند برابر و منزلت والای آن، باور داشت.
بلی!
می خواهیم تو در حلقات درسی، خواهرانت را سخنانی قناعت بخش، ایراد نمایی که عقل و خرد ها را برباید و دل هایی را گرد آن گرد آورد، از آن بهره ها ببرند و با دل هایی مملو از باور، آن را بپذیرند. درست مانند ام الخیر حجازی که حلقه های درس و سخنرانی ای در مسجد عمرو بن عاص ترتیب می داد.
تو را گنجینه و قلعه ای برای اسرارِ دعوت می خواهیم تا مانند ام جمیل که در سخن گفتن از پیامبر در پیشگاه مادر ابوبکر –در صدر اسلام- احتیاط می نمود، دوراندیش باشی و همچون اسماء دختر ابوبکر، با تحمل سیلی ها و آزارها، هرگز پیرامون اسرار لب به سخن نگشایی و رازها را فاش ننمایی.
خواهرم!
می خواهیم در زندگی خانوادگی، همسری فرمانبر و فرمانبردار بوده و در زمینه ی تربیت فرزندان، با اتقان عمل کنی؛ چنانکه فاطمه ی زهرا با همسر و فرزندانش برخورد می نمود. و مانند رفتار عفراء با فرزندانش آنگاه که ایشان را به نبرد بدر فرستاد، نه برای اینکه بر اطفالی همانند خود یورش برند؛ بلکه برای این، تا سرکرده ی کفر پیشهگان، ابوجهل را بکشند و از پای درآورند.
می خواهیم برای امت متفرق و پراکنده ای که دشمن بر او پیروز شده و حکام ستمگر بر گرده ی او سوار و به او خیانت نموده اند؛ دل تپنده ای باشی که هرگز قرار ندارد و آسودگی نمی شناسد؛ تا آنگاه که شریعت خدا را حاکم، پرچم دینش را بلند، آبرو و حیثیت زنان مسلمان را مصون و مقدسات شان را دارای هیبت، ببیند. و درین حال، به سوی اساسگذاشتنِ بنایِ خوبی، و بذرِ درختانِ نیکویی و صلاح، گام بردارد و عبیر خوشبوی دوستی را جهت اصلاح ذات البین، در بین خواهرانِ مسلمان خویش، به هر سو، بپراکند تا باعثه ای شود برای صعودِ پست نشین ها، سبب رحمی به مریض ها، دعایی به گنهکاران و دعوتی به کفر پیشهگان.
خواهر مسلمانم!
می خواهیم تو به توانایی خود باور داشته و با نیرومندی ات، انسانی متواضع و فروتن باشی. از گفتن حق سر باز نزنی و از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای نهراسی. حیاء، تو را از دست انداختن به پستی ها باز دارد و شجاعت و اطمینان، تو را به بلنداها برساند.
خواهر صبر پیشه و شکیبا باشی تا هنگامی که تقدیر زندگی را برایت بد رقم بزند، به صبر توسل جسته و به شکیبایی چنگ اندازی، و بدون آه و ناله، سختی ها را تحمل نمایی. و از اعماق وجود این فرمودهی باریتعالی را زمزمه نمایی: {وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ} [ابراهیم/۱۲] (آخر چرا نباید به خدا توکّل کنیم، و حال آن که او ما را به راهمان رهنمود کرده است؟ (راهی که خودش آن را پدید آورده است و همگان را به پیمودن آن دعوت فرموده است و آئین الهیش نام داده است. ما بر توکّل خود می افزائیم) و حتماً بر اذیّت و آزارتان شکیبائی می نمائیم، و متوکّلان باید بر خدا توکّل کنند و بس).
تا فرزند، پدر، برادر و… از تو درس صبر و شکیبایی فرا گیرند؛ تا جایی که مردم بدانند در امت اسلامی، زنانی وجود دارند که در صبر، بسان مردان، در توانایی و چابکی، مانند پهلوانان اند. هیچ گردی ایشان را به سختی نمی اندازد و به هر بادی بر خود نمی لرزند و بسان کوه های سر به فلک کشیده و استواری اند که زمین با بزرگی و وسعت خویش، با ایشان بقاء و توازن خود را حفظ می نماید.
خواهر دیندار و مسلمان ضمیرم!
می خواهیم هنگام یاد مرگ و قبر و کتاب و میزان و قیامت، دارای چشمانی اشک آلود باشی و با یاد شهادت و نور قبر و حوض کوثر و سایه ی عرش الهی و فردوس اعلی، دلت سرشار از خوشی و خوشحالی شود. برایت هدفی تعیین نمایی و با دو بال خوف و رجاء، بر گرد آن حلقه بزنی تا به مقام و جایگاه همرهی و همرکابی صالحان، راستکاران، شهدا و صالحان برسی.
در رویارویی با شهوت ها، ثابت و استوار و در منزلگهِ طاعت و عبادت، شتابان باشی.
از گناه بگریزی و در مقابل مال ودنیا قناعت پیشگی حاصل کنی و برای علم و دانش، علاقمند باشی.
آری!
تو کسی باشی که زنان زمین تو را نوری روشن، چشمه ای زلال، آبی گوارا و مخلوقی بلند مرتبه ببینند.
فرزندانت، تو را مادری مهربان و آکنده از عطوفت بپندارند. و همسرت تو را ریحانه ای زیبا و همسری والا تبار با دلی سرشار از محبت و دوستی، سینه ای فراخ و دستی چیره، چشمانی بیدار و عقلی دور اندیش ببیند.
خواهرم!!!
اینچنین می خواهمت!!!
آیا تو چنین خواهی شد؟؟؟
انتظار داریم با دلی سرشار و دهانی پر، لب بگشایی و ندا سر دهی:
آری؛ من چنین خواهم شد!!!